هادی سروش
اما بررسی خطای یک جوان
جوانی در محیط نه چندان مثبتی قرار می گیرد و احساسات افراطیش برای نشاط و شادی گُل می کند و می رقصد!
در مرحله بعد این جوان، در رسانه سراسری آورده می شود و با اشک و آه از کرده خود اظهار پشیمانی می کند! این دو موضوعی است که نیاز به ده ها کارشناسی بر اساس علوم مختلف جامعه شناسی و روانشناسی و سیاسی و دینی دارد.
اما فقه و اخلاق در اینجا چه می گوید ؟
اول؛بحث "رقص" یک موضوع نه چندان ساده پژوهشی و اجتهادی است که گزارشی از آن، از روزنه فقه چنین است:
تنها حدیثی که فقهاء برای حرمت "رقص" به آن تمسک کرده اند؛ روایت کلینی به سندش از سکونی - بر اساس مبانی مشهور معتبر است - از امام صادق است که: پیامبرهمگان از چهار چیز،نهی فرموده است؛ «انهاکم عن الزَفن و المِزمار وعن الکُوبات و الکُبرات.»(کافی ۴۳۲/۶)
" زفن" به رقص تقسیر شده است. "مزمار" هم نوعی نی است. "کوبات" به معنای طبل کوچک است. ولی معانی دیگری هم احتمال داده شده: نرد و شطرنج و ساز و آواز و"کبرات" طبلها و یا نوع خاصی از آن است.
اما تحقیق در این حدیث مقتضی دو نکته است:
اولا: راوی روایت "ابی اسماعیل سَکُونی" است و ایشان از آنجا که شیعه نبوده ؛ همه حدیث شناسان و رجالیون و فقه اندیشان او را فردی صددرصد مورد اطمینان نمی دانند؛ ولی ما با اتکاء به قول مشهور؛ از این تردید صرف نظر کرده و بر روایات نقل شده به وسیله "سکونی" مُهر تایید می زنیم.
ثانیا: کلمه "زفن" که در حدیث آمده و مورد نهی پیامبر(ص) قرار گرفته، در مشهور به معنای "رقص" است؛ بر این اساس باید گفت "رقص" از سوی پیامبر (ص) به عنوان یک فِعل و رفتار حرام معرفی شده است. اما در برخی از کتابهای لغت و ترجمه ، معنای متفاوتی از "زفن"گفته اند: "الزفن الوطی الارض برجله" . زفن را بمعنای "پایکوبی" تعریف کرده اند این در حالی است که پایکوبی حرمت فتوائی ندارد به همین دلیل مرحوم آیت الله تبریزی معنای قطعی "زفن" را رقص ندانسته و حرمت رقص را مستند به این حدیث نمی داند بلکه حرمت آن را از زاویه هایی مانندایجاد فحشاء با تحریک نیروی جنسی می داند.
خطای نهاد منتسب به نظام
موضوع بعدی معرفی و نمایاندن شخص خاطی است. بر اساس تسالم و قبول "حرمت رقص" در تمام موارد و نیز در تمام امور و حتی از تمام اشخاص ، آیا برای معرفی و نمایاندنِ شخص خاطی، در سطح عموم، آن هم در رسانه عمومی و سراسری، همراه با اعتراف گیری و ایجاد فشار روانی بر شخص و اشکی را در آوردن، دارای مجوز شرعی است؟
آیه نوزدهم سوره نور حرمت قطعی این کار را مطرح نموده: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَاتَعْلَمُونَ» ترجمه ؛ كسانی كه دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناكی برای آنها در دنیا و آخرت است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود:«كسى كه كار زشتى را نشر دهد همانند كسى است كه آن را در آغاز انجام داده است».(تفسیرکنزالدقائق)
عجبا از ادعای دین داری آقایان! افشا گناه و آلودگی اخلاقی که مربوط به فحشا و امور آلوده دامنی می شود را قرآن در سطح خصوصی اجازه نفرموده تا چه برسد به سطح "رسانه ی به اصطلاح ملی" !
چند سوال :
آیا در ظاهر جامعه ، با گفتن ها و میزگردها و مصاحبه ها در مورد خطا چند جوان، قُبح گناه شكسته نمیشود؟
آیا این شكستنِ سدی که امروز متاسفانه شاهدش هستیم، آثار حرکات بیرون از چهارچوب های شرعی و عقلی مدعیان! نیست؟
آیا با این روش ها ؛ جامعه و خصوصا نسل جوان را علاقمند به معنویت کرده ایم؟
آنانکه مدعی دین و مسئول ارائه ارزش ها به جامعه هستند! با دید انصاف این حدیث را بارها و بارها بخوانند:
مردی خدمت امام کاظم (ع) آمد و گفت:فدایت شوم ازبرادر دینی ام کاری نقل کردند که من آن را ناپسند دانستم و از خودش پرسیدم، انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند؟ حضرت امام کاظم (ع)فرمود:گوش و چشم خود را در مقابل برادرت تکذیب کن حتی اگر "پنجاه نفر قسم" خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر ... هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ می شود و شخصیتی را از بین می برد در جامعه منتشر نکن ...(کافی ۱۴۷/۸)
خدانکندکه پنجاه نفر جمع شوند که بخاطرمطامع شخصی و جناحی ، فردی راخراب کنند!
خلاصه سخن ؛ همانطوریکه "ذائقه ی فقهی و اخلاقی" دین اسلام بر محافظت از شخصیت معنوی فرد و جامعه است و با حرکاتی که جامعه را به بد اخلاقی و بی بندو باری سوق می دهد ، مخالف است؛ همین "ذائقه فقهی و اخلاقی" دین ما از شکستن حریم افراد و نمایان کردن خصوصیات منفی آنان و یا رفتار به اشتباه رفته آنان ، به شدت مخالف است.
اما بررسی خطای یک جوان
جوانی در محیط نه چندان مثبتی قرار می گیرد و احساسات افراطیش برای نشاط و شادی گُل می کند و می رقصد!
در مرحله بعد این جوان، در رسانه سراسری آورده می شود و با اشک و آه از کرده خود اظهار پشیمانی می کند! این دو موضوعی است که نیاز به ده ها کارشناسی بر اساس علوم مختلف جامعه شناسی و روانشناسی و سیاسی و دینی دارد.
اما فقه و اخلاق در اینجا چه می گوید ؟
اول؛بحث "رقص" یک موضوع نه چندان ساده پژوهشی و اجتهادی است که گزارشی از آن، از روزنه فقه چنین است:
تنها حدیثی که فقهاء برای حرمت "رقص" به آن تمسک کرده اند؛ روایت کلینی به سندش از سکونی - بر اساس مبانی مشهور معتبر است - از امام صادق است که: پیامبرهمگان از چهار چیز،نهی فرموده است؛ «انهاکم عن الزَفن و المِزمار وعن الکُوبات و الکُبرات.»(کافی ۴۳۲/۶)
" زفن" به رقص تقسیر شده است. "مزمار" هم نوعی نی است. "کوبات" به معنای طبل کوچک است. ولی معانی دیگری هم احتمال داده شده: نرد و شطرنج و ساز و آواز و"کبرات" طبلها و یا نوع خاصی از آن است.
اما تحقیق در این حدیث مقتضی دو نکته است:
اولا: راوی روایت "ابی اسماعیل سَکُونی" است و ایشان از آنجا که شیعه نبوده ؛ همه حدیث شناسان و رجالیون و فقه اندیشان او را فردی صددرصد مورد اطمینان نمی دانند؛ ولی ما با اتکاء به قول مشهور؛ از این تردید صرف نظر کرده و بر روایات نقل شده به وسیله "سکونی" مُهر تایید می زنیم.
ثانیا: کلمه "زفن" که در حدیث آمده و مورد نهی پیامبر(ص) قرار گرفته، در مشهور به معنای "رقص" است؛ بر این اساس باید گفت "رقص" از سوی پیامبر (ص) به عنوان یک فِعل و رفتار حرام معرفی شده است. اما در برخی از کتابهای لغت و ترجمه ، معنای متفاوتی از "زفن"گفته اند: "الزفن الوطی الارض برجله" . زفن را بمعنای "پایکوبی" تعریف کرده اند این در حالی است که پایکوبی حرمت فتوائی ندارد به همین دلیل مرحوم آیت الله تبریزی معنای قطعی "زفن" را رقص ندانسته و حرمت رقص را مستند به این حدیث نمی داند بلکه حرمت آن را از زاویه هایی مانندایجاد فحشاء با تحریک نیروی جنسی می داند.
خطای نهاد منتسب به نظام
موضوع بعدی معرفی و نمایاندن شخص خاطی است. بر اساس تسالم و قبول "حرمت رقص" در تمام موارد و نیز در تمام امور و حتی از تمام اشخاص ، آیا برای معرفی و نمایاندنِ شخص خاطی، در سطح عموم، آن هم در رسانه عمومی و سراسری، همراه با اعتراف گیری و ایجاد فشار روانی بر شخص و اشکی را در آوردن، دارای مجوز شرعی است؟
آیه نوزدهم سوره نور حرمت قطعی این کار را مطرح نموده: «إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَاتَعْلَمُونَ» ترجمه ؛ كسانی كه دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناكی برای آنها در دنیا و آخرت است.
پیامبر اسلام(ص) فرمود:«كسى كه كار زشتى را نشر دهد همانند كسى است كه آن را در آغاز انجام داده است».(تفسیرکنزالدقائق)
عجبا از ادعای دین داری آقایان! افشا گناه و آلودگی اخلاقی که مربوط به فحشا و امور آلوده دامنی می شود را قرآن در سطح خصوصی اجازه نفرموده تا چه برسد به سطح "رسانه ی به اصطلاح ملی" !
چند سوال :
آیا در ظاهر جامعه ، با گفتن ها و میزگردها و مصاحبه ها در مورد خطا چند جوان، قُبح گناه شكسته نمیشود؟
آیا این شكستنِ سدی که امروز متاسفانه شاهدش هستیم، آثار حرکات بیرون از چهارچوب های شرعی و عقلی مدعیان! نیست؟
آیا با این روش ها ؛ جامعه و خصوصا نسل جوان را علاقمند به معنویت کرده ایم؟
آنانکه مدعی دین و مسئول ارائه ارزش ها به جامعه هستند! با دید انصاف این حدیث را بارها و بارها بخوانند:
مردی خدمت امام کاظم (ع) آمد و گفت:فدایت شوم ازبرادر دینی ام کاری نقل کردند که من آن را ناپسند دانستم و از خودش پرسیدم، انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند؟ حضرت امام کاظم (ع)فرمود:گوش و چشم خود را در مقابل برادرت تکذیب کن حتی اگر "پنجاه نفر قسم" خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر ... هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ می شود و شخصیتی را از بین می برد در جامعه منتشر نکن ...(کافی ۱۴۷/۸)
خدانکندکه پنجاه نفر جمع شوند که بخاطرمطامع شخصی و جناحی ، فردی راخراب کنند!
خلاصه سخن ؛ همانطوریکه "ذائقه ی فقهی و اخلاقی" دین اسلام بر محافظت از شخصیت معنوی فرد و جامعه است و با حرکاتی که جامعه را به بد اخلاقی و بی بندو باری سوق می دهد ، مخالف است؛ همین "ذائقه فقهی و اخلاقی" دین ما از شکستن حریم افراد و نمایان کردن خصوصیات منفی آنان و یا رفتار به اشتباه رفته آنان ، به شدت مخالف است.