استاد ایازی: این رفتاری که اتفاق افتاده اصلا ربطی به نهی از منکر ندارد. گشت ارشاد بیش از آنکه گشت راهنمایی باشد، گشت سرکوب و از بین بردن دین است. فلسفه یک چنین حکمی و قانونی میگوید این فریضه نظارت عمومی جامعه به چالشها، هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی است. این که مردم همه در برابر مشکلات جامعه احساس مسئولیت کنند و مبنا بر این است که اتفاقی که در جامعه رخ میدهد، واقعا معروف یا منکر باشد.
نوروز: نقطه شروع ناآرامیهای اخیر، دستگیری «مهسا امینی» و بردن او به کلاس توجیهی حجاب بود که در جریان آن جانش را از دست داد و سپس بسیاری در اعتراض به خیابانها آمدند که در نهایت به خشونت کشیده شد. با اینکه قبل از این رویداد، انتقادات زیادی به عملکرد پلیس امنیت اخلاقی یا همان «گشت ارشاد» وارد بود اما مدافعان گشت ارشاد تحت عنوان «امر به معروف و نهی از منکر» ادامه کار آن را ضروری میدانستند. البته در کش و قوس این ماجراها ستاد امر به معروف و نهی از منکر در صف منتقدان عملکرد گشت ارشاد قرار گرفت و این نهاد اعلام داشت کارکردش از طریق فرهنگی تحقق مییابد نه برخوردهای سخت.
در این خصوص حجتالاسلام والمسلمین «سیدمحمدعلی ایازی» قرآنپژوه و استاد دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی گفتوگویی با نوروز داشته که شرح آن در ادامه آمده است.
این رفتاری که اتفاق افتاده اصلا ربطی به نهی از منکر ندارد. گشت ارشاد بیش از آنکه گشت راهنمایی باشد، گشت سرکوب و از بین بردن دین است. فلسفه یک چنین حکمی و قانونی میگوید این فریضه نظارت عمومی جامعه به چالشها، هنجارها و ناهنجارهای اجتماعی است. این که مردم همه در برابر مشکلات جامعه احساس مسئولیت کنند و مبنا بر این است که اتفاقی که در جامعه رخ میدهد، واقعا معروف یا منکر باشد.
معروف یعنی کار خوبی که در جامعه کمرنگ و یا بیاعتنا شده باشد و افراد متخصص این امر، مردم را تشویق و ترویج میکنند. معروف یعنی چیزی که خوب است و عرف جامعه دینی همه مردم آن را میدانند و میشناسند و باید به آن توجه داده شود تا دوباره زنده و عملی شود. مقابل معروف، منکر است و معادلش ناهنجاری؛ یعنی کار زشتی که جامعه زشتی آن را میشناسد. البته شکی نیست که در مرحله اول معروف، مسئولیت آن بر دوش فرهیختگان و دانشمندان جامعه است؛ کسانی که به خوبی معروف را میشناسند و آگاهسازی میکنند. در فرهنگ دینی و کلام آنان نمونه آن معرفی شده است. مثلا در تعالیم دینی امر به معروف و نهی از منکر یک نوع اولویتبندیهایی شده است. درکلمات امام حسین (ع) آمده نهضت و حرکت خودش را در برابر دیکتاتوری و استبداد یزیدی توصیف و از امر به معروف و نهی از منکر یاد میکند و میفرماید: من برای اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر ایستادگی میکنم.
در قانون اساسی مسئله امر به معروف و نهی از منکر بهعنوان حق نظارت مردم بر حکومت آمده است. وقتی قانون اساسی نوشته میشد یکی از دغدغهها این بود که قدرت مهار نشدنی است و یکی از راههایی که بشود قدرت را کنترل کرد در کنار دستگاهها موظف مانند مجلس، خبرگان، رسانه و مطبوعات اگر نتوانند این کار را انجام دهند، نقش مردم پررنگ میشود. مثلا زمانیکه یک دستگاهی مثل خبرگان نتوانست کار نظارت خود را انجام دهد و همینطور رسانهها مشکل و محدودیت داشتند، مردم یک چنین نقشی را ایفا کنند و لذا در مقدمه قانون اساسی حق نظارت مردم پیشبینی و روی آن تاکید شده است. این توضیح برای درجات عالی این فریضه بود.
در درجات پایینتر امر به معروف و نهی از منکر مانند اهتمام برای مبارزه با فقر، تبعیض، فساد، رانتخواری، رشوهخواری، آزار و اذیت و تصرف حقوق مردم، تخلف از قانون و موارد دیگر و جزئیتر آن مثلا افرادی که در خیابان مزاحمت ایجاد میکنند یا دیگران را اذیت میکنند یا در ساختمانی فردی حقوق همسایگان را رعایت نمیکند؛ این هم میتواند مصداقی از امر به معروف و نهی از منکر باشد. اما نکته اساسی این است که هنجار و ناهجاری یک امر شناخته شده و در حوزه حقوق اجتماعی است و این را نباید فراموش کرد که خیلیها تصور میکنند که مسئله امر به معروف و نهی از منکر معادل با امر به واجب و نهی از حرام است اگر این چنین بود خود قرآن از آن تعبیر به معروف و منکر نمیکرد. واجب و حرام زمانی امر و نهی به آن معنا پیدا میکند که به صورت هنجار و ناهنجاری درآمده باشد و اگر به این مرحله رسید معقولهی ارشاد، هدایت و آگاه کردن به میان میآید. البته باید کسانی این کار را در مرحله اول به عهده بگیرند که خود صلاحیت نهی از منکر را داشته باشند نه افرادی که سر تا پایشان نیاز به ارشاد دارد؛ خشونت و بیمسئولیتی از سراپای آنان آشکار است. چنانکه در آیات قرآن در سوره آل عمران آمده است. وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ … مردمی از شما و گروهی که صلاحیت چنین امری را دارند، امر به معردف و نهی از منکر را بر عهده بگیرند.
در اتفاق اخیری که رخ داد دو روایت وجود دارد؛ یک روایت که حکومت از آن یاد میکند و به گونهای وانمود میکند که انگار اتفاقی پیش نیامده و خطایی رخ نداده است و روایت دیگر که فرهیختگان و اصحاب رسانه و مردم برداشت میکنند. نقد مکرر حکومت که به این شیوه افراد را دستگیر میکند، یکی از مصادیق نهی از منکر است.
من در یادداشتی نوشتم اگر حتی هر کدام از روایتها هم درست باشد که ضربهای وارد نشده، یا فرد از قبل بیمار بوده و صرع داشته، دیابت داشته یا … باز هم نفس قضیه، که فرد بازداشت شده و در دوران بازداشت این اتفاق برایش رخ داده و منتهی به مرگش شده به خودی خود ایجاد مسئولیت حقوقی و کیفری میکند و نشان میدهد یک کارعادی نبوده که منجر شده به اینکه دختری ۲۲ساله بترسد و وحشت کند؛ و نفس کار برای حکومت یک مسئله و مشکل به بار آورده است.
مسئله دوم تناقضهایی است که حکومت از این اتفاق توصیف میکند و این طرز صحبت و ادبیات وزیر کشور به شک مردم میافزاید که ایشان ابتدا میگوید هیچ اتفاقی رخ نداده و بعد ادامه میدهد که ما تحقیق میکنیم پس اگر اتفاقی نیافتاده است پس چرا میخواهید تحقیق کنید؟
مصداق ضربالمثل چوپان دروغگو چنان رفتار کردهاند که اگر زمانی هم برفرض راست بگویند دیگر کسی باور نمیکند. یک جملهای از امیرالمومنین که در نهجالبلاغه آمده است: وقتی افکار عمومی چیزی را نپذیرد یعنی این کار یک مشکل جدی در اعتماد و مشروعیت حکومت دارد.
معمولا در دنیا و در چنین شرایطی که بی اعتمادی باشد گروهی یا دستگاهی که قابل اعتماد هستند وارد عمل میشوند مثلا چند نفر حقوقدان و پزشک مسئله را به صورت مستقل در معرض افکار عمومی بررسی میکنند و به یک نتیجهای میرسند. اما در اینجا میخواهند زود فرد متوفی را دفن کنند که این، اوضاع را بدتر میکند. باید پزشکانی که مورد اعتماد مردم هستند و مستقل از حکومت، فرا میخواندند تا وارد عمل شوند. با این حال همه این مقدمات زمینهی بیاعتمادی را ایجاد میکند صرف نظر از اینکه واقعه چگونه بوده؛ به لحاظ حقوقی و انسانی یک چنین تردیدی را ایجاد میکند و خلاءهایی که در گزارشات آمده، نشان میدهد مسئله به این سادگی هم نبوده است. در هر حال این یک فاجعه است و غیرقابل اغماض؛ و میتوان گفت این عمل یک جنایت است و به هیچوجه قابل قبول نیست.
بنده به سهم خودم از این رفتار و گروه گشت ارشاد ابراز انزجار میکنم و به خانواده قربانیان تسلیت می گویم. متاسفانه اینها سوءاستفادههای ابزاری از دین میشود در این ایامی که مصادف شده با اربعین حسینی که قرآن میفرماید: اگر کسی انسانی را بکشد مانند این است که تمام مردم جامعه را کشته و ما نباید در مقابل این اتفاقات بیتفاوت باشیم.
برخی میگویند چرا شما در مورد قضایای دیگر چیزی نمیگویید؟ در مورد مسائل دیگر متولی وجود دارد و کارها را در روال قانونی انجام میگیرد یا آنقدر متولی دارد که نیاز به گفتن ما نیست.
برخی معتقدند که این کارها را تعمدی انجام میدهند تا ناکارآمدیها، گرانی، درماندگی مردم، بیکاری، مشکلات اقتصادی و مسائل و مشکلات دیگر فراموش شود و ذهن مردم را مشغول کنند.
اگر ما اگر دستگاه قضایی مستقلی داشتیم اینقدر مردم نسبت به نظام بی اعتماد نبودند. بنده معتقدم در همهی دنیا ممکن است روزانه از این اتفاقات رخ دهد اما نظامها و دستگاههای مسئولی هستند که به این موارد رسیدگی میکنند؛ و مردم هم تجربه کرده اند. مثلا در آمریکا که میگویند فلان پلیس آمریکا مردم را میکشد در هر صورت این یک عمل خطا و گناه است اما فرقش با ایران در این است که رسانههای مستقل و دستگاههای مستقل و قضائی مستقل هستند که هر چه مقامات و مسئولان مرتبه بالا باشد را به چالش میکشانند.