مسعود ادیب: اگر الزام به حجاب، واجب و حکم شرع هم باشد، اما این الزام نه تنها نتیجه مثبت نمی دهد حتی نتایج منفی فراوان به بار می آورد لذا نه فقط هیچ فقیهی بلکه هیچ عاقلی این رفتاری را که منجر به این همه آثار سوء می شود را تجویز نمی کند و روا نمی شمارد./ با رفتار امروز گشت ارشاد، گویا عده ای تعمدی در خشمگین کردن مردم دارند!/ رساندن پیام و دعوت کردن و تشویق کردن باید به نحو احسن اتفاق بیفتد و با بیان خوب و محبت آمیز باشد./ اگر دستگاهی و نهادی برای الزام و اجبار وجود دارد به این دلیل که نتیجه بخش نیست و آثار منفی بسیاری به دنبال دارد، باید اصلاح و چه بسا برچیده شود./ امر به معروف یکی از امکانات در اختیار قدرت و حاکمیت است در حالی که امر به معروف قرار بود یکی از امکانات در اختیار جامعه و فضای عمومی برای کنترل قدرت و ثروت در ملاء جامعه باشد، به گمانم امروز این قصه کاملاً معکوس شده است.
حجت الاسلام و الملسمین مسعود ادیب در گفت وگو با شفقنا با توجه به مباحث اخیر در حادثه درگذشت خانم مهسا امینی اظهار کرد: بحث اول درباره «وجوب حجاب» است که تقریباً همه فقهای مسلمان اعم از شیعه و سنی در طول قرن های متمادی قائل به وجوب کامل حجاب برای بانوان مسلمان بودند. اگر هم استثنائی در مواقعی و مواردی وجود دارد، اما جریان غالب اندیشه فقهی در نزد شیعیان و اهل سنت، وجوب حجاب است.
وی ادامه داد: بحث دوم درباره «الزام به حجاب» است که اگر حاکم مبسوط الید هم بود، آیا حق دارند زنان مسلمان را به حجاب الزام کنند یا خیر؟ این بحث مورد اختلاف است، عده ای از فقها قائل هستند به اینکه ما اصل حجاب را واجب می دانیم، ولی درباره الزام به حجاب از ادله استفاده نمی کنیم و عده ای هم معتقدند که از ادله الزام به حجاب را استفاده می کنیم. بنابراین باب الزام به هر امر به معروفی و پیشگیری از هر امر منکری، موضوعی فقهی است که به گمانم در حال حاضر بحثی در این باره مطرح نیست.
وی نسبت به نتیجه الزامات احتمالی تأکید کرد و گفت: بحث سوم اینکه «الزام» اگر هم واجب باشد، ناظر به «نتیجه» است. بر فرض قائل باشیم به اینکه الزام به حجاب واجب و حکم شرع است، اما این الزام نه تنها نتیجه مثبت نمی دهد حتی نتایج منفی فراوان به بار می آورد لذا نه فقط هیچ فقیهی بلکه هیچ عاقلی این رفتاری را که منجر به این همه آثار سوء می شود را تجویز نمی کند و روا نمی شمارد.
وی معتقد است: از دهه 60 که به نوع های مختلف توصیه، اجبار و الزام به حجاب تا به امروز شروع شده، روز به روز وضع حجاب جامعه بدتر شده است. من نمی خواهم بگویم که «الزام» علت بدتر شدن حجاب جامعه است بلکه عوامل متعددی از جمله اوضاع فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، مشکلات داخلی و مداخلات خارجی و گسترده شدن نوعی از فرهنگ در کل دنیا و فضای ارتباطات جمعی تأثیر گذار بودند، اما پرسش مهم من این است که «آیا این الزام و برآیندهایی مثل گشت ارشاد و امثالهم آثار مثبتی داشته؟ نتیجه ای به بار آورده است؟»
وی سپس اظهار داشت: به نظر می آید که باید آثار مثبت الزام و برآیندهایی مثل گشت ارشاد را ارزیابی جدی کنیم که از منظر بسیاری از اهل فن ناچیز یا صفر تلقی می شود و باید بگوییم آثار منفی بسیاری از جمله بدبین شدن مردم و لج کردن کسانی به همراه داشته و به ابزاری برای مخالفت با برخی مسایل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی تبدیل شده است. به عبارت دیگر دستاورد مثبتی برای این فرایند نمی توان بشمرد، اگر هم الزام به حجاب واقعاً حکم باشد، اما مسلماً در این سالها نتیجه بخش ارزیابی نمی شود، در صورتی که اینگونه موارد تابع نتایج هستند.
وی همچنین افزود: کدام عقلانیتی حکم می کند که این چنین رفتار کنیم؟ بر فرض محال هم، بنا شد گشت ارشاد فعال باشد و این اقدام درست تلقی شد، نحوه رفتار باید چگونه باشد؟ رفتار امروز در این مورد چنان است که گویی ما تعمدی در خشمگین کردن و دلسرد کردن مردم و عاصی کردن جوانان داریم! مشخص نیست که این رفتارها و رویکردها از کجا ناشی می شود. از مرکزیتی که این امر را به عنوان یک فرمان حکومتی، تبدیل به قانون کرده و این جریان را راه انداخته تا برادر و خواهر مجری که در کف خیابان این دستور را اجرا می کنند، همه باید به این مساله فکر کنیم که این اقدام و برخوردی که می کنیم به چه نتایجی ختم می شود! آیا قصد داریم بیش از این جامعه خود را ملتهب و دو قطبی های خطرناک در این جامعه ایجاد کنیم!
آقای ادیب در پاسخ به این پرسش که در روش آنچه امروز تحقق امر به معروف و نهی از منکر خوانده می شود، باید چه اصلاحاتی صورت گیرد؟ گفت: قبل از اصلاح روش، باید تلاش برای این گونه اجبار کردن ها به این دلیل که امروز قابل عمل شدن نیست و آثار منفی دارد برداشته شود.
وی ادامه داد: درباره نوع روش باید گفت که تبلیغ، ترویج و رساندن پیام و دعوت کردن و تشویق کردن باید به نحو احسن اتفاق بیفتد و با بیان خوب و محبت آمیز باشد ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم که رفتار دینی و عبادی ما به عنوان یک انسان، بخشی از مجموعه رفتارهای انسانی ماست. با جامعه ای که ناهنجاری ها و مشکلات جدی که هیچ کدام مورد قبول دین و ارزش های دین نیست، مواجه هستیم، از فساد، اختلاس، ناامنی، اختلاف طبقاتی و امثالهم، سهم و وزن حفظ ظاهر اسلامی برای آقایان یا خانوم ها چقدر است؟ ما چطور می توانیم در جامعه ای که مسایل بنیادی تر نیازمند به رسیدگی هستند، توجه خود را به مساله ای معطوف کنیم که در صف مسایل، خیلی عقب تر قرار می گیرد مگر اینکه بخواهیم ظاهرگرایانه و بدون توجه به واقعیت های جاری در جامعه عمل کنیم.
وی تأکید کرد که در شرایط کنونی اگر قانونی در این مورد وجود دارد باید به حالت تعلیق درآید، اگر دستگاهی و نهادی برای الزام و اجبار وجود دارد به این دلیل که نتیجه بخش نیست و آثار منفی بسیاری به دنبال دارد، باید اصلاح و چه بسا برچیده شود. ما متأسفانه معنای امر به معروف و نهی از منکر را چنان مبتذل و بی مایه کردیم که به یک ابزاری برای ناراضی تراشی و مخالفت مردم با ارزش های دینی تبدیل شده است.
آقای ادیب در ادامه «ثمربخشی» و «نبودن فساد و فتنه» را از شروط امر به معروف دانست و گفت: وقتی امروز نوع امر به معروف ثمر بخش نیست و فتنه انگیز و فساد آور است چرا باید بر ادامه آن اصرار ورزید! حادثه درگذشت خانم مهسا امینی بسیار تلخ و ناراحت کننده بود و از دید مردم پنهان نمی ماند و با دو بیانیه نمی توان مساله را رفع و رجوع کرد. علاوه بر این، چرا باید مصالح ملی بازی گرفته شود؟! جدای از اینکه رضایت عمومی نادیده انگاشته می شود، به گمان من از موضع دینداری، درد دین و اسلام داشتن، اقداماتی که به بدگمان کردن مردم و بیزار کردن مردم از ارزش های دینی منجر می شود، حتماً باید در این زمینه ها بازاندیشی صورت بگیرد.
وی با بیان اینکه از دیدگاه بسیاری از کارشناسان اقدامات گشت ارشاد در قالب امر به معروف و نهی از منکر به نفع کشور و دین تمام نمی شود، اظهار داشت: بسیاری از افراد این احساس را دارند که این اقدامات فقط برای راضی نگه داشتن یک معدود افراد ظاهرنگر، برای اینکه در کارنامه خود گفته باشیم که به یک وظیفه ای عمل کردیم و گزارشی برای کسانی ارایه کنیم که ما بر سر فلان مساله جدیت به خرج دادیم، انجام می شود و گویا این رفتارها و جریان ها غیر از این، دستاوردی ندارد.
آقای ادیب تحقق اهداف اصلی امر به معروف و نهی از منکر را مورد ارزیابی قرار داد و عنوان کرد: امر به معروف و نهی از منکر دو جنبه بسیار مهم در فرهنگ اسلامی دارد، اولین جنبه مسئولیت، تعهد و دردمندی است که یک مسلمان نسبت به دیگر مسلمانان دارد و این امر باید در همه عرصه های زندگی مومنانه خود را نشان دهد. همان شرعی که می فرماید بر مسلمان واجب است که اگر معروفی را برادر یا خواهر مسلمانش ترک کرد به او هشدار دهد، همان شرع هم می فرماید مسلمان نیست کسی که از درد و رنج مسلمانان دیگر بی خبر باشد و اهتمامی نسبت به زندگی آنان نداشته باشد، همان شرع همچنین می فرماید مسلمان نیست کسی که در خانه خود سیر بخوابد و از گرسنگی همسایه اش بی خبر باشد.
وی ادامه داد: ما باید امر به معروف و نهی از منکر را در این معنا و ساحت یعنی چیزی از جنس دردمندی و مسئولیت مشترک ببینیم. همانطور که من باید نسبت به سیری، گرسنگی، بیماری و سلامت همسایه ام نگران باشم، همانطور که رسول خدا(ص) اگر کسی سه روز به نماز جماعت نمی آمد، به احوالپرسی او می رفتند و جویای حال او می شدند که چرا حضور ندارد، امر به معروف و نهی از منکر هم باید اینگونه خود را نشان دهد یعنی یک حساسیت اجتماعی میان جامعه مسلمان وجود داشته باشد به گونه ای که نسبت به درد و رنج، انحراف و خطاها، کاستی ها و مشکلات هم تعهد داشته باشند و به تعبیر قرآن کریم «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ»؛ مومنین باید نسبت به هم یک رابطه و پیوستگی عمیق داشته باشند و نتیجه این رابطه و پیوستگی، همین است که به درد هم برسند و مشکلات هم را جبران کنند و تذکر دهنده و یادآور یکدیگر باشند.
آقای ادیب تحقق این بُعد امر به معروف و نهی از منکر را ناموفق دانست و بیان کرد: متأسفانه در دنیایی که درصد فردیت بالا رفته، می بینیم که در بسیاری از جوامع غربی، همسایه از همسایه بی خبر است. این امر یکسری جوانب مثبت دارد از جمله اینکه مزاحم هم نمی شویم و یکسری جنبه منفی دارد و آن اینکه از درد و رنج و مشکلات هم باخبر نمی شویم.
وی ادامه داد: این بُعد یا مرحله ربطی به حکومت، قدرت و تمرکز امور در یک نهاد، اداره، وزارتخانه و امثالهم ندارد بلکه ایجاد یک حس تعهد عمومی در میان مردم و بیداری و حساس بودن اعضای جامعه است که مساله ای بسیار ارزشمند و گرانبهاست.
وی «تقویت نظارت عمومی» را از دیگر اهداف امر به معروف و نهی از منکر دانست و اظهار داشت: در این مورد شاید بتوان گفت که برعهده حکومت است که اسباب این نظارت عمومی را تسهیلگر باشد، اما قرار است که این نظارت عمومی نسبت به عناصر تأثیرگذار جامعه از جمله قدرتمندان، ثروتمندان، افراد مشهور و سلبریتی ها اتفاق بیفتد. اما متأسفانه در جامعه ما این اصل بالعکس شده چرا که انسان های گمنام، تهی دست و بی قدرت جامعه که اصولاً نقش چندانی در روندهای عمومی یک اجتماع ندارند، تحت نظارت عمومی قرار می گیرند. به تعبیر امام علی(ع) اسلام برای برخی مثل پوستین وارونه شده است.
وی معتقد است که امر به معروف یکی از امکانات در اختیار قدرت و حاکمیت است در حالی که امر به معروف قرار بود یکی از امکانات در اختیار جامعه و فضای عمومی برای کنترل قدرت و ثروت در ملاء جامعه باشد، به گمانم امروز این قصه کاملاً معکوس شده است.
آقای ادیب در پایان گفت: طبیعاً بخش فردی امر به معروف و حساسیت فردی باید با مهربانی، دوستی، دلسوزی و الفت همراه باشد و بخش نظارت عمومی طبیعتاً باید از سوی عامه جامعه نسبت به ارباب ثروت و قدرت جاری باشد که متأسفانه فعلاً معکوس شده است. امروز هزینه های سنگینی را تحمیل می کنیم، جدای از همه فشاریی که بر ملت و مصالح ملی می آوریم، چهره دین را در نگاه بسیاری از مردم و جوانان خود زشت می کنیم تا چه رسد به چهره ای که دنیا از ما می بیند.