آیت الله ایازی: مسأله صبر در مجموعه مفاهیم اخلاقی قرآن که جزء مفاهیم اخلاق اجتماعی است، جایگاه بسیار کلیدی و متعالی دارد. به نظر ما مسأله صبر یعقوب کار بسیار بزرگی در آن تاریخ در حوزه خانواده بود و امکان الگوگیری کردن از این مسأله برای امروز وجود دارد.
قرآن کریم میخواهد مسأله صبر، خویشتنداری و تحمل را در قالب یک داستان عینیِ حساس خانوادگی در بیت پیامبری بزرگ بیان کند و شاید امروز که در ادبیات اجتماعی مسأله تابآوری را مطرح میکنند، قرآن در حوزه نه فقط فردی، بلکه در حوزه اجتماعی میخواهد بگوید که چگونه جامعه در برابر مشکلات و سختیها تابآوری کند؛ مأیوس نشود، از کشور فرار نکند و در کشور بماند و با سختیها دست و پنجه نرم کند تا این کشور ساخته شود.
یکی از مشکلات امروز فرهیختگان ما این است که از مشکلات، ستمها و ناکارآمدی میگویند و فضای یأس را میگسترانند؛ در حالی که باید در ضمن بیان هشدار به مردم بگویند، مأیوس نشوید.
به گزارش جماران، آیتالله محمدعلی ایازی در نشستی با موضوع «صبر جمیل» که توسط انجمن مباحثات قرآنی برگزار شد، با اشاره به اینکه در مباحث روانشناسی و جامعهشناسی مسأله ایستادگی در برابر مشکلات و سختیها را به عنوان یک مسأله مهم در زندگی فردی و اجتماعی تلقی میکنند، گفت: اگر صبر یکی از فضایل انسانی تلقی میشود، «صبر جمیل» قله این فضیلت اخلاقی است.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی یادآور شد: این بحث به مناسبت داستان حضرت یعقوب و حضرت یوسف، بیشتر در میان مفسرین و قرآنپژوهان مطرح شده است. اما آیا واقعا حضرت یعقوب در این داستان در عمل به صبر جمیل موفق بوده و خودش صبر جمیل کرده است یا نه؟ چون قرآن میگوید که او آنقدر گریه کرد که چشمهایش سفید شد و به درگاه خدا شکایت میبرد و میگفت: «قالَ إِنَّما أَشْکُوا بَثِّی وَ حُزْنی إِلَى اللَّهِ» (یوسف/۸۶) و کسی که مکرر به درگاه الهی شکایت، گریه، بیتابی و جزع و فزع میکند، آیا با صبر جمیل سازگاری دارد؟
وی با بیان اینکه در این زمینه دو نظریه در میان مفسرین مطرح شده است، تصریح کرد: نظریه اول این است که حضرت یعقوب در آزمایش صبر جمیل موفق نبود و شکایت و گریه و بیتابی او دلیل بر این است که نتوانست خویشتنداری کند و در شأن پیامبران این نیست که مثلا نسبت به مفقود شدن یوسف این هم گریه و شکایت کند. لذا یعقوب اسوه و الگوی صبر جمیل نیست و در توصیه به نفس خود که باید صبر جمیل کند، شکست خورده و ناکام مانده است؛ هرچند که به فرزندانش گفت صبر جمیل زیبنده این شرایط است و طلب استعانت کرد، اما خودش موفق نبوده است.
آیتالله ایازی افزود: در برابر این نظریه، گروهی دیگر معتقد هستند که یعقوب در این آزمایش موفق بود و استعانت از خداوند کرد و خدا به او هم مدد رساند و چه زیبا راز خود را بر ملا نکرد و هرچند گریه بسیار کرد. او اسوه صبر جمیل در قوم کنعان است و گریه و شکایت او هم منافاتی با صبر جمیل ندارد. اگر ثابت شود که حضرت یعقوب در کار خودش موفق بوده، میتواند الگویی برای امروز باشد. این در صورتی است که ما تحلیل درستی از قضیه حضرت یعقوب داشته باشیم که چه اتفاقی برای او افتاد و از چه روشی استفاده کرد؟
وی با اشاره به اینکه مسأله صبر در قرآن حوزه معنایی بسیار گستردهای دارد، اظهار داشت: شاید بتوان گفت که مسأله صبر در مجموعه مفاهیم اخلاقی قرآن که جزء مفاهیم اخلاق اجتماعی است، جایگاه بسیار کلیدی و متعالی دارد. بنابراین ما سه قضیه درباره پیامبر و مسأله خانواده و فرزند را داریم که مسأله صبر مطرح شده است. حضرت ابراهیم، حضرت ایوب و حضرت یعقوب که به طور مشخص مسأله صبر بر مصیبت و سختی و صبر در برابر مشکلات مطرح است.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در خصوص ویژگی و خصوصیت صبر جمیل نیز گفت: همه مفسران و روایات در باب صبر جمیل میگویند صبر جمیل صبری است که در آن شکایت و گلایه و جزع و فزع نیست. مثلا تفسیر مقاتل از تفاسیر متقدم قرن دوم درباره معنای جمیل میگوید: «صبرٌ حسناً لا جزعَ فیه» صبری که در آن جزع نباشد. فرّاء هم در معانی القرآن میگوید که صبری که بدون شکایت، ناله، بیتابی، کیفرخواهی و قصد انتقام باشد. مرحوم شیخ طوسی میگوید که صبر عاقلانه و بدون شکایت باشد. قرطبی میگوید: صبری باشد که موضوع را از افراد دیگر پنهان و مخفی کند و به دیگران نگوید. فخر رازی میگوید که از تقسیمبندی قرآن استفاده میکنیم که صبر بر دو قسمِ جمیل و غیرجمیل است و صبر جمیل آن است که انسان مالک تصرف خودش باشد.
وی افزود: ابن عاشور در تفسیر التحریر و التنویر میگوید کار و رفتار و ناله و گریه حضرت یعقوب طبیعی بود و در شریعت بنیاسرائیل مرسوم بوده که افراد گریه و ضجه میکردند. برای نمونه بنیاسرائیل به مدت ۴۰ روز برای فقدان موسی گریه کردند. یا انبیای بنیاسرائیل گاهی لباسهای خود را میکندند و سر و صدا میکردند. یعنی بیتابی و گریه حضرت یعقوب در آن زمان یک امر متعارف و مرسومی بوده است. مرحوم علامه طباطبایی هم جزء کسانی است که معتقدند یعقوب در این قضیه خلافی مرتکب نشد. دکتر صادقی نیز در تفسیر الفرقان همین مسأله را مطرح میکند و میگوید که یعقوب از فرزندان ظالم خود در پیش خدا شکوی کرد، پیش دیگران شکایت نکرد و همیشه به خدا ارجاع میداد.
آیتالله ایازی در پاسخ به اشکالات گفت: به نظر ما مسأله صبر یعقوب کار بسیار بزرگی در آن تاریخ در حوزه خانواده بود و امکان الگوگیری کردن از این مسأله برای امروز وجود دارد. اینجا به دو نکته باید توجه کنیم. اول اینکه برای یعقوب مسأله فقدان فرزند نبود بلکه نگرانی از تداوم نبوت با فقدان یوسف بود. نکته دوم این است که این داستان در خاندان رسالت و در میان بنی اسرائیل است. حضرت یعقوب به عنوان پیغمبر خدا مردم را بسیار نصیحت، موعظه و راهنمایی کرده است. حال خودش توسط آقازادهها دچار گرفتاری شده و آنان از باب حسادت یکی را سر به نیست و گم و گور کردهاند. او به مردم چه بگوید؟ این مسأله را چگونه منتقل کند؟ یعنی بگوید فرزندان من یوسف را دزدیدند و به چاه انداختند؟ لذا این مسأله در درون خانواده باید پنهان بماند.
وی در بخش پایانی سخنان خود گفت: قرآن کریم میخواست مسأله صبر، خویشتنداری و تحمل را در قالب یک داستان عینیِ حساس خانوادگی در بیت پیامبری بزرگ بیان کند و شاید امروز که در ادبیات اجتماعی مسأله تابآوری را مطرح میکنند، قرآن در حوزه نه فقط فردی، بلکه در حوزه اجتماعی میخواهد بگوید که چگونه جامعه در برابر مشکلات و سختیها تابآوری کند؛ مأیوس نشود، از کشور فرار نکند و در کشور بماند و با سختیها دست و پنجه نرم کند تا این کشور ساخته شود.
عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی یادآور شد: یکی از مشکلات امروز فرهیختگان ما این است که از مشکلات، ستمها و ناکارآمدی میگویند و فضای یأس را میگسترانند؛ در حالی که باید در ضمن بیان هشدار به مردم بگویند، مأیوس نشوید. این داستان به ما در مسأله زندگی، یک نوع اسوهگیری و الگو را در برابر سختی و جفاها نشان میدهد تا بتوانیم از این تجربه معنوی استفاده کرده و آن را در زندگی و جامعه خودمان برجسته کنیم.
وی تأکید کرد: اگر چنین چیزی مطرح شد، جای این بحث مبسوط را دارد که صبر جمیل با چه روشهایی تحقق پیدا میکند؟ قرآن کریم در آیات فراوانی روشهای تحقق صبر جمیل را مطرح میکند که یکی از آنها الگو گرفتن و دیگری صیام و تمرین خویشتنداری با ایجاد گرسنگی در خود است. خداوند میگوید که صیام و امساک کردن، یک نوع تمرین برای خویشتنداری، خودنگهداری و سخت گرفتن و بلکه تابآوری است. آیات زیادی در این زمینه وجود دارد و این آیات شبکهای را نشان میدهد که انسان چگونه میتواند صبر جمیل را در خود ایجاد کند و این مهارت را در روحش به وجود آورد.