محمد تقی فاضل میبدی
بوی بهبود زاوضاع جهان می شنوم
با وجود هجمه ها و تبلیغاتی که علیه انتخابات (تحریمیها) و اصلاحات و گفتمان اعتدال (افراطیون)، چه در خارج و چه در داخل، صورت گرفت، سرانجام حجة الاسلام دکتر حسن روحانی به عنوان نماد اعتدال در عرصه انتخابات به پیروزی رسید. و مردم را برای فردای بهتر شادکام ساخت. البته بخش عمده این پیروزی مرهون و مدیون حمایت اعتدال گرایان و اصلاح طلبان، بویژه آیت الله هاشمی رفسنجانی و حجة الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی بود. این پیروزی نشان از این داشت که مردم از سیاستهای چند سال گذشته ناخرسند و خسته گشته و دنبال تحولی بنیادین در عرصه اجرایی کشور می باشند. سیاستهای افراطی و خذفی که در این چند سال پی گرفته شد، نه تنها اقتصاد و روابط خارجی ایران را به انحطاط برد، بلکه فرهنگ و اخلاق را نیز آسیب پذیر ساخت. گفتگو های تمام نامزدها و نقد هایی که بر دولت گذشته داشتند و وعده هایی که می دادند، این ادعا را تایید می نماید.
آرایی که از صندوق بیرون کشیده شد و شادی و شعفی که مردم در پی آن از خود نشان دادند، حکایت از این داشت که باید سیاستهای تهاجمی و گفتارهای افراطی و حرکات حذفی یکسره به یک سو نهاد و طرحی نو برای تنظیم سیاست داخلی و خارجی درانداخت. مصاحبه مطبوعاتی رئیس جمهور منتخب در پی پیروزی گویای این بود که آقای دکتر روحانی در صدد است چنین سنگ بنایی را پی نهد و با ادبیاتی اخلاقی و عقلایی در عرصه سیاست رخ نماید.
در این جا لازم می دانم یکی از نکاتی را که به زعم این جانب در حوزه گفتمان اعتدالی ضرورت می نماید، یاد آور شوم: از آن جا که در نظام جمهوری اسلامی سیاست در قبای دین تنیده گشته و تریبونهای رسمی کشور غالب اوقات در اختیار مبلغان مذهبی قرار گرفته است، و همه چیز را با شاقول دین طراز می نمایند، دولت اعتدال باید گفتمان اعتدالی در حوزه دین را راهبر شود و هدایت نماید.- این به معنای دولتی کردن فر هنگ دینی نیست - شاید در بدو امر چنین به نظر رسد که انجام این کار از عهده دولت خارج است و این به عهده حوزه ها و عالمان دین است؛ این ایراد درست می نماید؛ اما باید گفت دولت نمی تواند در این جا بی تفاوت بماند؛ چرا که ممکن است یکی از موانع پایگیری گفتمان اعتدال در حوزه سیاست، رویکرد تحجر گرایانه و یا افراطی گری و سبک بینی در در حوزه دین باشد، که در جامعه رواج دارد و این نگاه تحجر گرایانه، از مقبول و مشروع ندانستن رای مردم گرفته تا تهاجم و تخاصم با دگراندیشان در عرصه جهانی، سایه خود را افکنده است. در زمان دولت اصلاحات شاهد سنگ اندازیها از این سکوی تحجر در برابر دولت بودیم که هر از چند گاهی خطبه ای یا خطابه ای با ابزار کردن دین صورت می گرفت و دولت را نشانه می رفت. شاید یکی از عللی که باعث شد تا درخت اصلاحات تناور نگردد، رخنه کردن خشک مغزی دینی و سر درآوردن آن در حوزه های مختلف بود. بر این باورم که تحقق گفتمان اعتدا ل و عقلانیت در حوزه دین لازمه تحقق گفتمان عدالت و عقلانیت در عرصه سیاست است. زمینه و استعدادی که اسلام برای ایجاد و انجام صلح و تعالی ادیان و برتافتن اندیشه های گوناکون در عرصه جهانی دارد؛ به دست برخی دین ناشناسان منکوب گشته و در کشورهای اسلامی شکوفا نگشته و مغلوب اندشه های واپسگرایانه گشته است. در غالب این نوع دین ورزیها بیشتر شعار و فریاد مرگ و نفرین و دفع دیگران و توهم توطئه وجود دارد. نگاه توطئه گریانه و این که هر جا اسلام نیست و یا اگر هست به سود ما نیست، پس دسیسه ای علیه اسلام است، رو به گسترش است. در این راستا جنگهای فرقه ای و قومی و نزاعهای ایدئولوژیکی و نابودی منافع ملی که بر خاسته از این نوع نگاه است، در جریان است در جهان امروز، اسلام به عنوان یک دین خشن معرفی می شود، به ساحت پیامبر اسلام(ص) به عنوان رسول جنگ طلب، توهین می شود و پاسخ این توهین ها نیز از جانب مسلمانان متعصب، جنگجویانه است. ایران به عنوان مهد اسلام عقلانیت و جایی که فلسفه متعالیه سر برآورده و حکمتهای گوناگون بالیده و دانشوران بزرگی به تاریخ بشریت عرضه کرده است، در این روزگار نیز باید به عنوان جایگاه عقلانیت و حاکمیت خرد جمعی و تجربه بشری در امر حکومت داری شناخته گردد نه این که نظام حاکم بر این کشور را ستیزه جو و جنگ طلب به حساب آورند.
دریغ این که در این چند سال به روشنفکران و نواندیشان دینی و خرد ورزان اسلامی هجمه های زیادی صورت گرفته و به جای آن خرافات و اوهام و ارتجاع در برخی تریبونها راه پیدا کرد. پروژه های تحقیقاتی در عرصه نواندیشی دینی رونق نیافته، در عرصه اندیشه دینی به قرائت رسمی تک صدایی قناعت شده و نقد علمی وارد نگشته است.درست است که تمامی این انتظارها از دولت منتخب نمی رود؛ و نباید هم برود اما متولیان فرهنگی دولت می توانند پروژه نواندیشی و نقد برخی گفنمان های دینی که از عقلانیت به دور است را حمایت نمایید و یا دست کم، زمینه را برای ترویج برخی خرافات چندا ن گشاده نگذارند. و در مقابل، پروژه هایی را برای بازنگری در برخی مسائل تعریف نمایند و یا از آن حمایت نمایند، از باب نمونه:
اجرای برخی احکام کیفری از قبیل حکم سنگسار و یا نظایر آن هر چند از اختیارات قوه مجریه خارج است و در حوزه تقنین و قضاء می باشد اما در عرف امروز اجرای چنین احکامی چندان مقبول نیست و در سازمانهای حقوق بشری ممکن است کار دولت را با مشکلات مواجه نماید و سوژه ای برای بدنام کردن اسلام گردد. نهاد های حقوق بشری با دولتها سخن می گویند و در جهان امروز مورد توجهند.
در حوزه حقوق زنان نیز اگر در احکام موجود باز نگری صورت نگیرد و در این راستا پروژه ای تعریف نگردد ، شاید نیمی از جامعه، که زنان هستند، آن را به حساب کار دولت بگذارند. زن در فرهنگ امروز دارای حقوقی است که در گذشته نبوده و یا آن را نمی شناخنتد. غالب فقیهان در این گونه موارد نقل محورند و به ظاهر نص تمسک می کنند وعقلانیت امروز را به رسمیت نمی شناسند. این ادعا به این معنا نیست که هر چه متفکران امروز در باره زن می گویند درست است اما از آن سو نمی توان گفت تمامی آنچه که درباره حقوق زنان به میان آمده است نادرست است.
دولت منتخب می تواند و باید پروژه احیا و یا بازنگری در حوزه این گونه احکام اسلامی را در سیاست خود تعریف نماید خوشبختانه در حوزه های علمیه و نیز در دانشگاهها انجام نواندیشی دینی کلید خورده است هر چند صدای آنها صدای غالب نگشته و تریبون رسمی دست آنان نیفتاده است تا نگاه و نظر آنان به گوش همگان واصل گردد با تاسف دولت پیشین، چنان که گفتم عرصه را برای کسانی فراهم ساخت که مذهب را از عقلانیت به دور بردند و در نتیجه فرهنگ دین عقلانی رو به زوال رفت. صدا و سیما در این مسیر نقش کمتری ایفا نکرد و نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
کتابهایی که در نمایشگاه کتاب امسال در زمینه تحقیقات دینی وجود داشت و به طور غالب عرضه می گشت، گویای این واقیت تلخ را داشت اضافه می نمایم که از نخستین کارهای دولت منتخب این است که تکلیف وزارت ارشاد را با سیاست سانسور روشن نماید. چه در حوزه کتاب و چه در حوزه هنر و سینما. تفکر تنگ حاکم در این حوزه زیانهای زیادی را باعث گشته است. مضرات آن بر منافعش رجحان داشته و قلمها را در غلاف کشانده اشت. از ارباب جراید زیاد شنیده ام که چاپ برخی مطالب، هر چند قانونی، در نشریه درد سر آفرین است چرا باید چنین باشد؟ باید به قلمها اجازه تا در کارزار فرهنگ خود را نشان دهند تا حقایق آشکار گردد. اولیای دین به ما آموخته اند که: آرای گوناگون در هم بریزید تا از آن حقیقت زاده گردد. هیچ گاه تمام گفته ها و نوشته ها درست نبوده است. در حوزه دین افکار نادرست زیادی وجود دارد. طرح این افکار نادرست و پاسخ برابر آن موجب تولید فرهنگ می شود. مگر همه روایات که در کتب روایی آمده درست است؟ اما طرح فکر از طرد آن بهتر می نماید. نمی توان این انتظار را یکشبه تحقق بخشید. ولی سایه سنگین سانسور را باید ازسر فرهنگ و معرفت کم نمود. این نوع تفکر دینی که در این چند سال سایه گسترده، سمی است که بر طرف بوستان دین گذشته و غالب جوانا ن را به دره شک و تردید هل داده است. دولت منتخب باید ایستاده بر سکوی اسلام عقلانی و اخلاقی با جهان و ارباب معرفت و هنر از سر صلح و آشتی در آید. و با طرح گفتمانی نو تفکر دینی را عصری سازد و زمینه را برای در کنار هم نشاندن متفکران اسلامی و اندیشمندان سایر مذاهب فراهم نماید. در دولت اصلاحات به علت ترددهایی که میان خبرنگاران و اندیشمندان با حوزه علمیه وجود داشت و صدای دیگری از اسلام را به گوش جهان می رسانید، برای خیلی شیفتگی داشت که اسلام در جهان مدرن جایی برای جلوه دارد اما پس از دولت اصلاحات این ترددها امنیتی شد و جلوی خیلی از ایاب و ذهاب های علمی گرفته شد و برای حضور در محافل علمی وکنفرانسهایی که از محققان ایرانی دعوت می کردند، موانع ورود و خروج از کشور گسترده گشت. می توان گفت نظر سوئی در میان نبوده؛ زیرا نگارنده در چند جلسه ای که با برخی افراد مسئول گفتکو داشت، پاره ای از سوءتفاهمها از میان می رفت اما چرا باید چنین دید؟ تنگ نظری کردن و همه چیز را با نگاه امنیتی رصد نمودن برای فرهنگ وکشور زیان آفرین است .
دولت ایران همان طور که می تواند از لحاظ سیاسی دولت صلح در منطقه باشد، این دولت نیز می تواند پیام آور اسلام راستین که در متن آن صلح و صفا و همزیستی نهفته است، باشد. سنت سلفیگری و تفکرخوارجی و اجتهاد نقل محور، حقیقت دین را بدنام ساخته و منطقه را با جنگهای فرقه ای تهدید می نماید بنابراین دولت منتخب محترم باید پروژه نواندیشی دینی را در راس کارهای فرهنگی خود قرار دهد وکسانی را که، به خاطر نگاه دیگری به دین داشتن، در این چند سال از خوان این کشور محروم و یا مطرود گشته اند بر سفره سیال اندیشه دینی دعوت نماید و نیز کسانی که به خاطر هر نوع اندیشه، اعم از سیاسی و دینی، به دیار غربت هجرت کرده و نگران بازگشت خود هستند، با کمک قوه قضائیه زمینه را برای بازگشت آنان فراهم نماید. بهر حال این انتخابات همه را به کوی امید برده و نشاط و شعف و شادی را به کوی تاریک دلها بازگردانده است. باشد که این آرزوها به نومیدی تبدیل نگردد. به قول خواجه شیراز:
بوی بهبود ز اوضاع جهان می شنوم شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منمای حجله حسن بیارا که داماد آمد