محمدتقی فاضل میبدی
در حال حاضر فساد در عرصه اقتصادي بيشتر شکل عيني به خود گرفته است؛ چرا که اين فساد از عرصههاي ديگري همچون فرهنگي، سياسي و رسانهاي آغاز شده و به عرصه اقتصادي کشيده ميشود. کمرنگ شدن عدالت و آزادي و بهمريختگي در فضاي فرهنگ و سياست، خود را در عرصه اقتصاد به صورت فساد نمايان ميکند و هرچه معيارهاي مذکور در جامعه کماثرتر شود، فساد اقتصادي افزايش مييابد. اقتصاد در يک جامعه زماني سالم است که شفافيت وجود داشته باشد. شفافيت زماني وجود دارد که رسانه آزاد وجود داشته باشد و رسانه آزاد زماني به وجود ميآيد که فضاي باز سياسي حاکم باشد. تمامي اين مسائل زماني اصلاح ميشود که ما بتوانيم روابطمان را با ساير کشورهاي دنيا حل و فصل کنيم. بنابراين مسائل به صورت زنجيروار با يکديگر در ارتباط هستند. به عبارت ديگر بدون آنکه سياست خارجي و روابط با کشورهاي بزرگ دنيا اصلاح شود نميتوان اميدي به حل مسائل معيشتي داشت. تا سرمايهگذاري خارجي نباشد اقتصاد هر روز بدتر خواهد شد. طي چهل سال گذشته همواره مبارزههاي ما روبنايي بوده، نه زيربنايي و اساسي. ممکن است چند اخلالگر اقتصادي را بازداشت کرده و به زندان افکنده باشيم، اما هيچ وقت ريشه اخلال اقتصادي را خشک نکردهايم. چنين روندي همانند مبارزه با مواد مخدر است که حدود چندين هزار نفر را به سبب جرائمي در اين حوزه اعدام کردهايم، اما تاثير مورد انتظار را به همراه نداشته است. به عبارت ديگر مبارزه ريشهاي با مواد مخدر صورت نگرفته يا اگر هم مبارزهاي صورت گرفته نتيجه ريشهاي در بر نداشته است. مبارزه با جرمي مانند قاچاق مواد مخدر به مسائل مختلفي نظير روانشناسي، جامعهشناسي و فرهنگ ارتباط دارد. ما آنچنان که بايد و شايد به چنين مسائلي اهميت ندادهايم. نبايد فقط به محاکمه کردن انديشيد و لازم است دقت بسيار صورت گيرد. اگر دستگاه قضائي با ساير دستگاهها ارتباط و تعامل بيشتر و موثرتر برقرارکند، قطعا تاثير بهتري خواهد داشت. نبايد مبارزه با فساد را سياسي و جناحبندي و از آن وسيلهاي براي کوبيدن رقيب استفاده کنيم. چنين رويکردي مساله فساد را ريشهاي حل نميکند. تا زماني که همانند کشورهاي پيشرفته از منظر قضائي، حقوقي، سياست خارجي و سياست داخلي ساختارها را اصلاح نکنيم، در مبارزه با فساد کار بسيار سختي در پيش خواهيم داشت. در بسياري از کشورها فساد کنترل شده است اما در کشور ما با وجود رسانههايي که در اختيار نهادهاي مختلف قرار گرفته و با وجود بودجههايي که صرف ميشود، تاثير برجستهاي در اين مهم نگذاشته است. سؤالي که مطرح ميشود اين است؛ چرا برخي از مديران درگير فساد شدهاند اما هيچکس به دنبال مبارزه مبنايي و زيربنايي با فساد نيست؟ اشتباه ما اين است که روشهاي آزموده شده ديگران را قبول نداريم. ما بايد به سمت شفافيت و تقويت رکن چهارم دموکراسي يعني رسانههاي آزاد برويم. چرا که راه ديگري وجود ندارد. صداوسيماي يکطرفه به کار مملکت نميآيد. زماني که همهچيز در يک رسانه در حد شعار باشد، منافع جناحي ارجح بر منافع ملي قرار خواهد گرفت و تا جايگاه واقعي براي رسانههاي آزاد در نظر گرفته نشود رشد فساد خشکانده نخواهد شد.
در حال حاضر فساد در عرصه اقتصادي بيشتر شکل عيني به خود گرفته است؛ چرا که اين فساد از عرصههاي ديگري همچون فرهنگي، سياسي و رسانهاي آغاز شده و به عرصه اقتصادي کشيده ميشود. کمرنگ شدن عدالت و آزادي و بهمريختگي در فضاي فرهنگ و سياست، خود را در عرصه اقتصاد به صورت فساد نمايان ميکند و هرچه معيارهاي مذکور در جامعه کماثرتر شود، فساد اقتصادي افزايش مييابد. اقتصاد در يک جامعه زماني سالم است که شفافيت وجود داشته باشد. شفافيت زماني وجود دارد که رسانه آزاد وجود داشته باشد و رسانه آزاد زماني به وجود ميآيد که فضاي باز سياسي حاکم باشد. تمامي اين مسائل زماني اصلاح ميشود که ما بتوانيم روابطمان را با ساير کشورهاي دنيا حل و فصل کنيم. بنابراين مسائل به صورت زنجيروار با يکديگر در ارتباط هستند. به عبارت ديگر بدون آنکه سياست خارجي و روابط با کشورهاي بزرگ دنيا اصلاح شود نميتوان اميدي به حل مسائل معيشتي داشت. تا سرمايهگذاري خارجي نباشد اقتصاد هر روز بدتر خواهد شد. طي چهل سال گذشته همواره مبارزههاي ما روبنايي بوده، نه زيربنايي و اساسي. ممکن است چند اخلالگر اقتصادي را بازداشت کرده و به زندان افکنده باشيم، اما هيچ وقت ريشه اخلال اقتصادي را خشک نکردهايم. چنين روندي همانند مبارزه با مواد مخدر است که حدود چندين هزار نفر را به سبب جرائمي در اين حوزه اعدام کردهايم، اما تاثير مورد انتظار را به همراه نداشته است. به عبارت ديگر مبارزه ريشهاي با مواد مخدر صورت نگرفته يا اگر هم مبارزهاي صورت گرفته نتيجه ريشهاي در بر نداشته است. مبارزه با جرمي مانند قاچاق مواد مخدر به مسائل مختلفي نظير روانشناسي، جامعهشناسي و فرهنگ ارتباط دارد. ما آنچنان که بايد و شايد به چنين مسائلي اهميت ندادهايم. نبايد فقط به محاکمه کردن انديشيد و لازم است دقت بسيار صورت گيرد. اگر دستگاه قضائي با ساير دستگاهها ارتباط و تعامل بيشتر و موثرتر برقرارکند، قطعا تاثير بهتري خواهد داشت. نبايد مبارزه با فساد را سياسي و جناحبندي و از آن وسيلهاي براي کوبيدن رقيب استفاده کنيم. چنين رويکردي مساله فساد را ريشهاي حل نميکند. تا زماني که همانند کشورهاي پيشرفته از منظر قضائي، حقوقي، سياست خارجي و سياست داخلي ساختارها را اصلاح نکنيم، در مبارزه با فساد کار بسيار سختي در پيش خواهيم داشت. در بسياري از کشورها فساد کنترل شده است اما در کشور ما با وجود رسانههايي که در اختيار نهادهاي مختلف قرار گرفته و با وجود بودجههايي که صرف ميشود، تاثير برجستهاي در اين مهم نگذاشته است. سؤالي که مطرح ميشود اين است؛ چرا برخي از مديران درگير فساد شدهاند اما هيچکس به دنبال مبارزه مبنايي و زيربنايي با فساد نيست؟ اشتباه ما اين است که روشهاي آزموده شده ديگران را قبول نداريم. ما بايد به سمت شفافيت و تقويت رکن چهارم دموکراسي يعني رسانههاي آزاد برويم. چرا که راه ديگري وجود ندارد. صداوسيماي يکطرفه به کار مملکت نميآيد. زماني که همهچيز در يک رسانه در حد شعار باشد، منافع جناحي ارجح بر منافع ملي قرار خواهد گرفت و تا جايگاه واقعي براي رسانههاي آزاد در نظر گرفته نشود رشد فساد خشکانده نخواهد شد.