محمدتقی فاضلی میبدی
سخنان تازه آیتالله مصباح یزدی و نظرات ایشان درباره عدم ضرورت همفکر و همسلیقه بودن موجب شده تا برخی احساس کنند مواضع این روحانی جریان راست تعدیل شده، اما نویسنده نظر دیگری دارد. آیتالله مصباح در ابتدای سخنان خود میگوید امام در سالهای پیش از انقلاب نسبت به مبارزه جریانهای سیاسی غیر مسلمان با رژیم پهلوی سکوت کردند، اما زمانی که انقلاب پیروز شد، «اسلام» ملاک و اساس نظرات امام بود؛ درنتیجه این جریانهای سیاسی پس از انقلاب کنار گذاشته شدند. طرح چنین نظری بدین معناست که امام از جریانهای سیاسی غیر مسلمان استفاده ابزاری کرده است. این موضوع قابل تأمل است. ایشان همچنین در جای دیگری میگوید امام به اندازهای اسلام برایش مطرح بود که درمورد مصدق هم اعتقاد داشت او مسلم نیست. طرح این مسائل نشان میدهد آیتالله مصباح معتقد است افرادی باید کشور را اداره کنند که مسلمان و انقلابی باشند و اسلام آنها نیز همسو با تعریف خاص مصباح یزدی باشد. وی پیشتر هم گفته بود که از میان یک اصولگرا و یک اصلاحطلب، باید به فرد اصلح حتی اگر یک اصلاحطلب باشد رأی داد. در اینجا باید دید ملاک اصلح بودن در نگاه آیتالله مصباح چیست؟ روشن است که اصلح از نظر ایشان التزام به اسلامی است که مورد تأیید او باشد. از اینرو به نظرم موضع آیتالله مصباح تغییری نکرده است. درمورد مسئله انقلابی و غیرانقلابی نیز در نگاه مصباح یزدی افرادی که در زمره غیر انقلابیون باشند، محل اعتبار نیستند. انقلابی بودن در نگاه وی تعریف مخصوص به خود را دارد. آنچه در سخنان او مطرح است، دو محور انقلابی و مسلمان بودن است که ملاک و معیار این مسلمانی و انقلابی بودن نیز وابسته به دیدگاههای خود ایشان است. نویسنده نکتهای که حاکی از تغییر موضع و حمایت مصباح از ایجاد فضای باز باشد، نمیبیند. البته باید توجه داشت که در هر کشوری ملاک «شهروند» است. زمانی که از شهروند صحبت میشود، دیگر مسلمانی و یا انقلابی بودن یا نبودن مطرح نیست. شهروند بودن حکم میکند که حق و حقوق افراد بدون آنکه عقایدشان سنجیده شود و یا موضع سیاسیشان مدنظر باشد، مطابق میثاق ملی، یعنی قانون اساسی رعایت شود.
منبع: روزنامه ستاره صبح
سخنان تازه آیتالله مصباح یزدی و نظرات ایشان درباره عدم ضرورت همفکر و همسلیقه بودن موجب شده تا برخی احساس کنند مواضع این روحانی جریان راست تعدیل شده، اما نویسنده نظر دیگری دارد. آیتالله مصباح در ابتدای سخنان خود میگوید امام در سالهای پیش از انقلاب نسبت به مبارزه جریانهای سیاسی غیر مسلمان با رژیم پهلوی سکوت کردند، اما زمانی که انقلاب پیروز شد، «اسلام» ملاک و اساس نظرات امام بود؛ درنتیجه این جریانهای سیاسی پس از انقلاب کنار گذاشته شدند. طرح چنین نظری بدین معناست که امام از جریانهای سیاسی غیر مسلمان استفاده ابزاری کرده است. این موضوع قابل تأمل است. ایشان همچنین در جای دیگری میگوید امام به اندازهای اسلام برایش مطرح بود که درمورد مصدق هم اعتقاد داشت او مسلم نیست. طرح این مسائل نشان میدهد آیتالله مصباح معتقد است افرادی باید کشور را اداره کنند که مسلمان و انقلابی باشند و اسلام آنها نیز همسو با تعریف خاص مصباح یزدی باشد. وی پیشتر هم گفته بود که از میان یک اصولگرا و یک اصلاحطلب، باید به فرد اصلح حتی اگر یک اصلاحطلب باشد رأی داد. در اینجا باید دید ملاک اصلح بودن در نگاه آیتالله مصباح چیست؟ روشن است که اصلح از نظر ایشان التزام به اسلامی است که مورد تأیید او باشد. از اینرو به نظرم موضع آیتالله مصباح تغییری نکرده است. درمورد مسئله انقلابی و غیرانقلابی نیز در نگاه مصباح یزدی افرادی که در زمره غیر انقلابیون باشند، محل اعتبار نیستند. انقلابی بودن در نگاه وی تعریف مخصوص به خود را دارد. آنچه در سخنان او مطرح است، دو محور انقلابی و مسلمان بودن است که ملاک و معیار این مسلمانی و انقلابی بودن نیز وابسته به دیدگاههای خود ایشان است. نویسنده نکتهای که حاکی از تغییر موضع و حمایت مصباح از ایجاد فضای باز باشد، نمیبیند. البته باید توجه داشت که در هر کشوری ملاک «شهروند» است. زمانی که از شهروند صحبت میشود، دیگر مسلمانی و یا انقلابی بودن یا نبودن مطرح نیست. شهروند بودن حکم میکند که حق و حقوق افراد بدون آنکه عقایدشان سنجیده شود و یا موضع سیاسیشان مدنظر باشد، مطابق میثاق ملی، یعنی قانون اساسی رعایت شود.
منبع: روزنامه ستاره صبح