Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

امام صادق(ع)؛ پیشوایی در چندین آوردگاه

امام صادق(ع)؛ پیشوایی در چندین آوردگاه

حمیدرضا شریعتمداری
بیست و پنجم شوال یادآور سوگمندیِ سترگِ جامعه دیرپای شیعی در نیمه قرن دوم هجری است که به تازگی در عهد پنجمین و ششمین امامش با عمق معارف دینی و مذهبی اش آشنا شده بود. پیش از آن، آنچه در دید و فرادید بود بیشتر، شور انقلابی بود و عواطف پاک انسانی؛ تفضیل این صحابی بر آن صحابی بود یا صرفا به قدرت رساندن شایستگان. کسانی هم البته در کار چهره پردازیِ ماورائی از اولیای برگزیده خدا بودند.
راه ناهمواری که صادقین علیهماالسلام پیمودند، به مراتب، سخت تر از تاسیس یک جامعه یا دولت یا حتی یک دین و مذهب بود: قرائتی راستین از  بنیانی حق و استوار به میان آمده بود که هنوز پا نگرفته و محتوای کامل خود را  درنیافته، گرفتار توفان های سهمگین شده بود و تلّی از تعصب های قومی و قبیله ای، قدرت طلبی های سیاسی، تحجرهای خوارجی و از همه خطیرتر، ریختن خون پاکان آل البیت بر سر این جماعت آوار شد. هرچه بود و هر طور بود جماعتی به نام شیعه شکل گرفته بود که گاه غلظت  انقلابی پیدا می کرد و گاه بعد عرفانی و روحی و احیاناً غلو؛ گاهی نیز همّ و غمش فقط اسقاط یک حاکم یا سلاله  و کسب قدرت سیاسی می شد و اگر مجوزی از پیشوای بر حق در نمی یافت، پیشوایی دروغین را از منتسبان به پیامبر بر می گزید یا به دروغ، تاییدیه ای را از امام راستین جعل می کرد.
خطیرترین کاری که در این دوران در درون جامعه شیعی اتفاق افتاده بود، دستمالی کردن تک تک آموزه های اختصاصی و فاخر شیعه پیش از رسیدن وقتش و پیش از تبیین و تشیید  ابعاد و ارکانش بود. ارتباطات غیبی، نص و نصب الهی، بداء، رجعت و غیبت ازجمله تعالیمی بود که به کانون های نادرست و نامشروعش معطوف شده بود. از دیگر سو، گاه امامت الهی به سطح نبوت یا الوهیت ارتقا می یافت و نقش های دینی و زمینیِ امام تحت الشعاع نقش های هستی شناسانه، باطنی و تکوینی و نیز فضیلت های امری و ملکوتی ای که برای پیامبر هم معهود نبودند قرار می گرفتند.
گاه شور حسینی را  به سطح انتقام های کور فرومی کاستند و دشمنی ها را از دشمن کیانیِ اسلام و مسلمین، یعنی بنی امیه به نقاط دورتر تاریخی سوق می دادند و تبرّی و مرزبندی را در لعن و خصومت می جستند و مرزگذاری با سران را به فاصله گرفتن از توده ها معنا می کردند و عملا پی جوی گسست عمیقی در پیکره جامعه اسلامی بودند و جامعه شیعی را از جامعه سنی آنقدر دور می خواستند که دیگر، راهی برای گفت وگو، تعامل، شنیدن سخن حق ما و توجه به میراث اهل بیت که در سنت شیعی محفوظ مانده بود باقی نمی ماند. در اینجا بود که امام باقر و امام صادق علیهما السلام می باید در چندین جبهه مجاهدت می کردند: به شیعیان،عمق معرفتی می دادند تا هویت فکری مستقل خود را در یابد، در عین حال، از گسست اجتماعی و عاطفی اش با پیکره بزرگ تر توده مسلمانان که شیعه نبودند برحذر باشد؛
از دیگر سو، فوران ظلم بنی امیه و غلیان غیظ فروخورده و تاریخیِ شیعه به قیام فرامی خوانْد و زمینه ها و نشانه هایی که  به ظاهر، منکوب شدن بنی امیه و برآمدن “الرضا من آل محمد” را نوید می دادند، برانگیزاننده بود.
امام در چنین شرایطی که هم بنابه فراست مومنانه می شد عقیم بودن این خیزش ها را دریافت و هم می باید رسالت اصلی امام، یعنی تثبیت و تعمیق فکری و عملی جامعه شیعه را عهده دار شود، طبعا از قیام ها که گاه در اصالت و شرافتش هم تردیدی نبود فاصله می گرفت و خدا می داند که با این کناره گیری، چه فضای سنگینی در پیش روی امام و حلقه وفادارش تجسم می یافت!
آنگاه که  امام صادق علیه السلام عروج کرد، تکلیف شیعیان واقعی در برابر چهار جبهه معلوم شده بود:
۱. جبهه جهالت، هم به معنای ناآگاهی از حقیقت و مقومات تشیع امامی، بدون مرزبندی با دیگر خوانش های سنی و شیعی، و هم به معنای نابخردی و بی بصیرتی در قبال اولویت ها و مقتضیات زمانه؛
۲. جبهه غلو و تفویض؛
۳. جبهه قیام و انقلابی گری و تلاش برای کسب قدرت به نام اهل بیت؛
۴.جبهه بی عملیِ اباحی گرایانه یا صوفیانه و انزواطلبانه.
در نهایت، آنچه به عنوان میراث امام صادق علیه السلام در نظر، و نیز در قالب یک جامعه شیعی در سطح جهت گیری های کلی باقی ماند، تشیع و شیعیانی بود با این مشخصات:
۱. التزام به امامتی الهی و نص محور با مرزهای مشخص فکری با توده اهل سنت و دیگر اقلیت های شیعیِ انشعاب یافته یا متشیع؛
۲. باقی ماندن در متن و بطن جامعه اسلامی به رغم تمایزات و ناملایمات؛
۳. پررنگ شدن منزلت عمل اعم از عمل مناسکی، اخلاقی و سلوکی؛
۴. ایستاده در برابر غلو، تفویض و ارتفاع( به تعبیر کتب رجالی)؛
۵. با موضع سلبی در قبال حاکمیت جور و غصب و آماده قیام و فداکاری بودن، بدون شتابزدگی و بدون اصالت بخشیدن به قیام، سیاست و قدرت و در انتظار ظهور، فَرَج و قیام امام ماندن.
 
Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم