Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

اخلاق سیاسی قدرت مدار اموی!

اخلاق سیاسی قدرت مدار اموی!

✍سید علی میرموسوی

📍اخلاق سیاسی دست کم سه کاربرد متفاوت دارد: ۱. شاخه ای از علم اخلاق که به هنجارها و ارزش های اخلاقی مربوط به سیاست و رفتارهای سیاسی می پردازد ۲. هنجارها و ارزش هایی که راهنمای عمل و رفتار سیاسی اند. در این کاربرد اخلاق نه به معنای دانش بلکه به معنای خود هنجارها و ارزش هاست. ۳. اخلاق حرفه ای سیاسی؛ یعنی هنجارها و ارزش هایی که رعایت آن برای موفقیت کسانی که به این حرفه اشتغال دارند، لازم است.

📍مکاتب‌ فکری و ایدئولوژی‌ها بر سر هنجارها و ارزش‌های راهنمای عمل و رفتار سیاسی تفاوت و اختلاف نظر دارند. از این رو اخلاق سیاسی آن ها نیز تفاوت و حتی تضاد خواهد داشت. بر این می‌توان از اخلاق سیاسی اموی سخن گفت و ویژگی های متمایز کننده آن از اخلاق سیاسی علوی را بررسی کرد.

📍اخلاق سیاسی اموی بر خلاف اخلاق سیاسی علوی، به جای اصول اخلاقی بر منطق قدرت تکیه داشت و از نوعی لویاتان مستبد پشتیبانی می‌کرد که در آن دولت قوی در برابر جامعه ای ضعیف قرار داشت. این نوع اخلاق به جای کرامت انسان بر حقارت و بردگی مردم تاکید می‌کرد. سیاست اموی بر این اساس الگویی از حکمرانی مبتنی بر منطق قدرت، تبعیض مدار، انتصابی و از بالا به پایین و خودکامه که در آن فرمانروا به جای خدمت به مردم با ادعای الوهیت و تقدس آنان را در خدمت خود قرار می‌داد. اصول اخلاق سیاسی اموی را به ترتیب زیر می‌توان خلاصه و بیان کرد:

۱. تبعیض و نابرابری: در این الگو عدالت جایگاهی ندارد؛ نظام بر پایه اشرافیت قبیله‌ای و برتری نژادی عرب و قریش و تیره اموی استوار است.

۲. مشروعیت سیاسی: مشروعیت از بالا ( قداست بخشی به قدرت)؛ حاکم، خلیفه‌الله خوانده می‌شود و مردم فقط باید اطاعت و رضایت حاکم را فراهم کنند.

۳. پاسخ‌گویی و شفافیت: زمامدار پاسخ‌گو نیست؛ قداست‌سازی و معصوم‌نمایی خلیفه رایج است.

۴. خودکامگی و جباریت ساختاری:  معاویه سلطنت را به شکل موروثی مستقر کرد و خودکامگی را نهادینه ساخت.

۵. اخلاق فردی و تهذیب نفس: ترویج ریاکاری دینی، ستایش‌طلبی، و سوء استفاده از دین برای تثبیت قدرت؛ حاکمان اخلاق‌گرا نبودند.

۶. نبود نظارت عمومی: امر به معروف و نهی از منکر به حوزه‌ی رفتارهای شخصی و عبادی محدود شد، و نظارت عمومی بر حاکم حذف شد.

۷. حقوق یک سویه حاکم در برابر مردم: رابطه‌ی عمودی و سلطه‌محور؛ مردم رعیت مطیع‌اند، حاکم حق مطلق دارد.

۸. بی‌عدالتی و محرومیت اقتصادی: ثروت عمومی دست‌به‌دست در خاندان حاکم می‌چرخید؛ توده‌ها محروم، خواص خریده می‌شدند.

۹. اصالت قدرت به جای صلح: سیاست‌های خارجی بر اساس مصلحت شخصی و بقای قدرت بود؛ اخلاق‌محور نبو.

۱۰. خون‌ریزی و خشونت: سرکوب شدید مخالفان (قتل حجر بن عدی، عمرو بن حمق و...)؛ مشروع‌سازی خشونت با دین.

۱۱. حامی پروری: وفاداری به حاکم معیار انتصاب بود، نه صلاحیت یا تقوا. بزرگان تطمیع و آزادگان سرکوب می‌شدند.

۱۲. رانت و خویشاوندسالاری: تبعیض قبیله‌ای گسترده؛ قدرت در انحصار خاندان اموی و نزدیکان آنان بود.

(این یادداشت بخشی از مقاله در حال انتشار با عنوان "اخلاق سیاسی علوی و اموی؛ زمینه ها و اصول" است.)

 

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم