محمدرضا یوسفی: در کشور های در حال توسعه به دلیل اینکه این احزاب و محیط های اینچنینی وجود ندارد و NGO ها به طور کامل و آزادانه وجود ندارند، دانشجویان این فرصت را پیدا نمی کنند که به احزاب بروند و تجربه کسب کنند.
۱-در ایران جنبش دانشجویی از چه زمانی آغاز شد؟
واقعیت این هست که جنبش دانشجویی در کشور ما به دهه ی بیست برمی گردد.دوره ای که آزادی های نسبی در کشور شکل گرفت رضا شاه از ایران خارج شده بود و محمدرضاشاه جوان آمده بود دوره ی نهضت ملی شدن صنعت نفت بود . احزاب و تشکل های کوچک و بزرگ فوق العاده فعال بودند دانشجویان هم فعالیت های گسترده ی بسیاری داشتند و میتوانیم بگوییم که ریشه ی جنبش های دانشجویی از دهه ی بیست آغاز شد.همانطور که می دانیم دانشگاه تهران در سال 1313 تاسیس شد و پس از حدود یک دهه در این دانشگاه با فعالیت های دانشجویی مواجه می شویم.نکته ای که حائز اهمیت می باشد چه در ایران و چه در خارج، جنبش های دانشجویی که رنگ سیاسی و اجتماعی پیدا بکند معلول کشورهای در حال توسعه است. ما در کشور های پیشرفته همچین چیزهایی را کمتر می بینیم یا اصلا نمی بینیم به عنوان مثال جنبش دانشجویی در انگلستان یا امریکا را نمی بینیم.
دلیلیش اینست که در کشورهای در حال توسعه احزاب سیاسی یا فعالیت های NGO های موفق و کار آمد نداریم در حالی که در کشور های پیشرفته NGOها و احزاب سیاسی موفق و کارآمدی داریم.دانشجویانی که علاقمند هستند به جنبش های سیاسی و فعالیت های سیاسی از طریق احزاب فعالیت های خودشان را شروع می کنند ،آموزش میبینند و از آن طریق هم هست که بسیار آموزش های مفیدی را فرا می گیرند و از این طریق بعد ها می توانند پست های خوبی بگیرند ،با تجربه می شوند،دانش سیاسی اجتماعی را یاد میگیرند و...
در کشور های در حال توسعه به دلیل اینکه این احزاب و محیط های اینچنینی وجود ندارد و NGO ها به طور کامل و آزادانه وجود ندارند، دانشجویان این فرصت را پیدا نمی کنند که به احزاب بروند و تجربه کسب کنند.از طرفی معضلات اجتماعی ،سیاسی واقتصادی در جامعه وجود دارد وعملا جنبش های دانشجویی، در فضای عدم بروز بیرونی فعالیت های سیاسی شکل می گیرد. شاید اگر در کشور ما هم احزاب سیاسی به صورت بروز بیرونی فعالیت داشتند و به این شکلی نبود که اکنون می باشد ، ما تشکلات دانشجویی را نداشتیم .
به همین دلیل بستری که فراهم می شود نتیجه ی فقدان NGO های بزرگ و موفق و فقدان احزاب سیاسی است.
نتیجه ای که می خواهیم بگیریم این هست که در کشور های توسعه یافته به این ترتیب دانشگاه در مجرای علمی خودش کار می کند، یعنی یک دانشجو می داند که باید در دانشگاه تنها درس بخواند و برای فعالیت های سیاسی اش به بیرون از دانشگاه برود.اساتید هم به همین صورت می باشد یعنی در دانشگاه تدریس می کند و فعالیت های سیاسی را در خارج از دانشگاه انجام می دهد.
در ایران اینگونه نبوده است و هنوز هم نیست به همین دلیل این مساله یک سری آسیب هایی برای دانشگاه ها دارد و در عین حال اهرم ها و فوایدی هم دارد و به ناچار یک کارکرد خاصی دارد. به تعبیری کارویژه های خاصی را ایجاد می کند.اثر منفی اش این هست که دانشگاه از وجه ی کاملا علمی خارج می شود و دانشجویان در درون دانشگاه ها به فعالیت های سیاسی احیانا می پردازند و این مساله فضا و کارکرد دانشگاه را از هدف اصلی اش دور می کند.این مساله خوب نیست
در عین حال ما چون در خارج از دانشگاه چنین نهادهایی را نداریم به ناچار دانشجو هم به جز دانشگاه جایگاهی را برای فعالیت هایش پیدا نمی کند بنابراین با این سوال روبرو می شویم که با این فضایی که وجود دارد چه باید کرد؟آیا دانشجو را ترغیب و تشویق کنیم به اینکه در فضایی که کارکرد دیگری دارد به فعالیت های سیاسی اش بپردازد یا خیر.با توجه به فضای کشورهایی مثل کشور ما ،بهتر است که ما دانشجویان را ترغیب کنیم به اینکه فعالیت های سیاسی اجتماعی داشته باشند به این دلیل که این ها آینده ی کشور را می سازند کسانی هستند که مدیریت جامعه خودمان را به عهده خواهند گرفت و هرچقدر بتوانند تشکل های دانشجویی را گسترش دهند در مدیریت فردای جامعه بهتر می توانند عمل کنند که اصطلاحا به آن میگویند راه حل دوم و بهترین راه حل.
دانشجویی که دغدغه مند است بهتر است تا دانشجویی که بدون دغدغه در اجتماع باشد. هنگامی که دانشجو وارد فضای اجتماعی سیاسی می شود مفهومش این هست که دغدغه های اجتماعی سیاسی دارد
برای همین باید از فعالیت های دانشجویی به ویژه در عرصه ی سیاست استقبال کرد.و باید حتی المقدور زمینه برای فعالیت آنها فراهم شود.طبیعت یک فعالیت دانشجویی این هست که چون دانشجویان نوعا جوان هستند این فعالیت ها توام با احساسات خواهد بود و نباید توقع داشت که در همه ی عرصه ها عقلانیت توام با کار داشته باشیم.باید نسبت با مواجه با این پدیده با تسامح کامل برخورد کرد. به عبارت دیگر وقتی ما فضایی را فراهم نکردیم که آن ها در بیرون از دانشگاه در احزاب آموزش ببینند باید اجازه بدهیم خودشان اقدام بکنند اشتباه کنند و بعد اشتباهات را اصلاح کنند مگر اینکه خودمان را ...
موظف کنیم و کمک کنیم احزاب به معنای واقعی در جامعه شکل بگیرند.تا وقتی که این اتفاق نیفتد ما هم باید جنبش های دانشجویی را تشویق کنیم و هم باید آن ها بپذیریم و با تسامح با آن ها برخورد کنیم.
۲- فعالیت های دانشجویی قبل و بعد از انقلاب به چه صورت بوده است؟
چون در قبل از انقلاب فعالیت های دانشجویی آزاد نبود و با آن ها برخورد می شد حکم یک فنری را پیدا کرده بود که فشرده شده بود.وقتی انقلاب شد و آن ازادی های اول انقلاب که دیگر تکرار نشد شکل گرفت این فنر رها شد و طبیعتا گروه های مختلفی یارکشی می کردند و دانشگاه ها از حد تعادل خارج شد.شاید اگر ما در آن دوره یک مقدار آستانه ی تحملمان را بالا میبردیم بعد از مدتی متعادل می شد ولی خب آسیب هایی که در آن دوره این فعالیتها به جامعه وارد کرد باعث شد که بعد از انقلاب فرهنگی یک سری چهارچوب ها و محدودیت هایی برای اینگونه فعالیت ها ایجاد شود و جنبش دانشجویی آنطور که باید پررنگ نباشد.با ورود برخی از سازمان ها و نهاد هایی که اکنون در درون دانشگاه ها هستند طبیعتا فعالیت های دانشجویی فعالیت های محدود تری نسبت به گذشته هست و انطور که باید دارای فضای مناسب نیستند.
اما باز هم در برخی از دوره ها ما با آزادی های در ارتباط با فعالیت های دانشجویی مواجهیم.مثلا در دوره ی قبل از آقای احمدی نژاد فضا برای فعالین دانشجویی باز شد.در این چند سال اخیر هم در دوره ی آقای روحانی و در واقع بعد از آقای احمدی نژاد هم این آزادی به طور نسبی شکل گرفت اما واقعیت این هست که ایده آل نیست.به عقیده ی من راه حل اساسی این هست که ما بتوانیم در کشورمان نظام احزاب را داشته باشیم تا به طور بسیار منطقی تر ،با چهارچوب و موثرتر از این پتانسیل بسیار مهم در کشورمان استفاده کنیم طبیعتا ما داریم به صورت آزمون و خطا عمل می کنیم و حتما آسیب هایی به همراه دارد کما اینکه تا بحال هم داشته است
۳- فعالیت دانشجویی در دانشگاه مفید را چگونه ارزیابی می کنید؟
دانشگاه مفید یک دانشگاه غیرانتفاعی است دوم اینکه دانشگاهی است که حساسیت هایی روی آن وجود دارد و سوم اینکه دانشگاهی است که در شهر قم هست و محدودیت های خاص خودش را دارد. خب این ها باعث می شود که یک مقداری در انتخاب و فعالیت های دانشجویی حساسیت های بیشتری را اعمال بکنند اگر ما بخواهیم دانش سیاسی دانشجویان را افزایش دهیم می توانیم از شخصیت هایی که رویکرد سیاسی دارند اما شخصیت علمی محسوب می شود ،بیشتر استفاده کنیم.با ورود آن ها و طرح علمی مباحث سیاسی که نه فقط بحث های احساسی ،جناحی باشد بلکه با یک پایگاه علمی و نگاه علمی به مسایل سیاسی اجتماعی نگاه کنیم می تواند کمک بکند به فهم بهتر دانشجو نسبت به اطراف خودش و تحلیل بهتری را برای دانشجو ایجاد می کند.
و اگر ما بتوانیم با توجه به محدودیت هایی که به لحاظ زمانی در طول ترم ها داریم و همینطور فاصله ای که با تهران داریم( که نوعی محدودیت است برای دعوت از افراد) ما باید بتوانیم به طور میزگردی و مناظره ای خیلی از مباحث را مطرح کنیم که در آن دانشجو مواجه می شود با تبادل اندیشه ها،تناظر اندیشه ها و می تواند به ارتقای فضای دانشجویی ما کمک کند
در حوزه ی بحث های سیاسی و در حوزه ی بحث های فرهنگی هم همینطور است و خب در مباحث فرهنگی محدودیت کمتر است و میتوانند خیلی بیشتر فعالیت کنند.یکی از چیزهایی که به عقیده ی من خوب است فعالین دانشجویی به آن فکر کنند مناظره های دانشجویی است.یعنی توقع نداشته باشیم که حتما یک شخصیت برجسته ای بیاید صحبت کند البته این موضوع بسیار خوب است اما خود دانشجویان هم باید دارای فضایی برای صحبت و ارائه ی نظرات خود داشته باشند برخی از دانشجویان توانمندی های خوبی دارند ودرک بالایی از این مباحث دارند ولی ما فرصت ندادیم اظهار نظر کنند.
تشکل های دانشجویی و انجمن ها مناظره هایی را تحت عنوان مسائل کشور داشته باشند و خودشان مدیریت کنند بسیار موثر و مفید خواهد بود و این بسیار جایش خالی است. از میان دانشجویان کم نیستند افرادی که دارای توانمندی های بالایی هستند اما احتیاج به چکش خواری دارند.