محمدرضا یوسفی شیخ رباط
اهمیت اربعین:
روز بيستم ماه صفر، روز اربعين و به قول شيخ مفيد و شيخ طوسي، روز ورود اولين زائر آن حضرت جابر بن عبدالله انصاري به کربلا، جهت زيارت امام حسين عليه السلام است. این روزها خیل عظیمی از شیعیان به سمت کربلاء حرکت کردند و کنگره بزرگی را شکل دهند تا نمادی از حرکت دینی را در تقابل با تفکر افراطی داعش به نمایش بگذارند.
روز اربعین سیدالشهداء در متون دینی نیز مورد تاکید قرار گرفته است. شيخ طوسي در تهذيب و مصباح، زيارت مخصوصه روز اربعين را از حضرت امام صادق عليه السلام نقل کرده است و امام عسکری(ع) نیز یکی از علائم مومن را زیارت اربعین بیان می کند.
شرح فقره از زیارت:
در این مختصر تلاش می شود تا فرازی از زیارت اربعین تبیین شده، نگاهی به امروز خودمان و مسئولیتمان در قبال آن انداخته شود. امام صادق(ع) در این فراز از زیارت چنین بیان می کند « و منح النصح و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله» یعنی حرکت امام حسین(ع) از سر خیرخواهی بود، او تمامی وجودش را داد تا بندگان خدا را از جهالت و سرگردانی گمراهی نجات دهد.
بر این اساس نکات این فراز را می توان در چند بند بیان داشت.
1. خیرخواهی خالصانه
2. ایثار و فداکاری نماد کامل دگرخواهی
3. هدف نهضت حسینی
4. ویژگی انسان و جامعه فرورفته در جهالت
5. انسان سرگردان
6. تبیین وضعیت کنونی
7. مسئولیت ما
خیرخواهی خالصانه:
در بند اول این فراز تعبیر « منح النصح» آمده است. نُصح هر چیز خالص و خالص هر چیزی را گویند. و نقیض آن غش است. از این جهت به كلام خالصانه كه مشوب به طمع مال و نفع دنیوی و امثال آن نباشد، نصیحه گفته می شود. بر این اساس ابن اثیر، لغت دان مشهور معتقد است مراد از این کلمه اراده خیر برای فردی است که به وی نصیحت می شود. ابن فارس نویسنده کتاب لسان العرب نیز می گوید وقتي گفته مي شود «النصيحه لأَئمة المسلمين و عامّتهم» یعنی خیرخواهی برای آنان و نشان دادن راه درست به آنان. پس حسین بن علی خالصانه برای جامعه خویش خیرخواهی نمود. خیرخواهی دو جنبه دارد یکی امری قلبی و درونی و دیگری بیرونی است. اینکه انسان از صمیم قلب موفقیت، سعادت و توفیق دیگران و حکومت را از خداوند بخواهد. و دوم اینکه راهی که به نظرش می رسد صادقانه نشان دهد. بنابراین انسان پیرو حسین بن علی(ع) نیز باید خیرخواه مردم و حکومت باشد. سعادت و موفقیت همنوعان خویش را از خداوند بخواهد و هیچ غلی در دل نسبت به آنان نداشته باشد. از طرفی به هنگامی که آنان از راه درست خارج شده اند باید راه درست را بیان کند. وقتی انسان می بیند که دوستش راه خطا می رود باید خالصانه به او بگوید تا مبادا به خطا افتد گویند دوست واقعی قبل از خطا می گوید و اگر انسان نشنید و به خطا افتاد و متوجه شد دوست می گوید گفتم ولی نشنیدی اما دوست ظاهری می گوید می خواستم بگویم.
ایثار نماد کامل دگرخواهی:
در بند بعدی این فراز آمده است که « و بذل مهجته فیک» بذل به نوعی بخشش و هدیه گفته شده است که شخص باذل توقعی در عوض آن ندارد، برخلاف هبه که شخص هدیه دهنده ممکن است که توقع جبران هم داشته باشد.
بنابر نقل لسان العرب، مهجه در ابتدا به خونی که در قلب جریان دارد و بدون آن ادامه زندگی ممکن نیست و یا مطلق خون گفته می شد. به مرور چون با رفتن تمامی خون از بدن، روح از بدن خارج می شود لذا کم کم کسی که از دنیا می رفت نیز می گفتند خرجت المهجه یعنی روح از بدن خارج شد. و می دانیم که روح تمامی حقیقت و وجود انسان است لذا گاهی المهجه به معنای تمامی وجود بکار برده می شود. کسی که با تمام وجود کاری را انجام دهد نیز از این کلمه می توان استفاده نمود.
بنابراین سیدالشهداء تمامی هستی خود را بدون هیچ چشم داشتی در طبق اخلاص گذارده و برای خدا داد. حسین بن علی این ایثار را انجام داد و در قبال آن هیچ خواسته شخصی نداشت. نه از خداوند بهشت می خواست، نه مراتب معنوی می خواست، نه مقام دنیوی می خواست، و نه از مردم توقعی داشت. این نیز درس اخلاص برای پیروان ایشان است. تعابیر را دقت کنیم منح النصح و بذل مهجته فیک، دلسوز جامعه بود و تمامی وجودش را بدون هیچ چشمداشتی داد. اما چرا؟
هدف نهضت حسینی:
در فقره بعد بیان می کند که « لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله» استنقاذ به معنای نجات دادن است. هنگامی که فردی، شخصی که در حال غرق شدن است و دیگر دارد تسلیم مرگ می شود را نجات دهد، از کلمه « انقاذ غریق» استفاده می کنند. در اینجا امام حسین(ع) مانند یک نجات غریق، جامعه اسلامی که در حال غرق شدن است و در خطر نابودی است؛ می خواهد نجات دهد. اما سوال این است که سید الشهداء می خواست جامعه را از چه چیزی نجات دهد؟ می فرماید من الجهاله و حیره الضلاله، از جهالت و حیرت ضلالت. لذا جا دارد که در مورد این دو موضوع سخن رانده شود.
ویژگی انسان و جامعه در جهالت
جهالت چیست و چه ویژگی هایی دارد؟ جامعه ایی که دچار جهالت شده است، کدام است؟
در لغت جهل به معنای نداشتن علم است گاهی انسان چیزی را نمی داند انسان ها خیلی چیزها را نمی دانند ما از وضعیت بسیاری از کشورهای دنیا، فرهنگ آنان بی اطلاعیم. بسیاری از افراد احکام دینی را به خوبی نمی دانند. انسان توانایی درک و وقت دانستن همه چیز را ندارد، لذا باید در زندگی اولویت بندی نماید برخی را که واجب و لازم است را باید بداند. مثلا فرد باید احکام دینی مبتلابه را بداند. اگر اهل شغل آزاد است باید احکام مربوط به معاملات را بداند و.. البته گاهی انسان چیزی را نمی داند ولی فکر می کند که می داند و یا ادعای علم می کند اما در واقع جاهل است که به آن جهل مرکب می گویند یعنی دو بار جاهل است دو چیز را نمی داند اول اینکه مطلب را نمی داند دوم اینکه نمی داند که نمی داند پیش خود فکر می کند که می داند به عبارت دیگر نسبت به جهل خود آگاه نیست. بسیاری از مواردی که ما فکر می کنیم می دانیم در واقع جهل مرکب است.
اما گاهی کلمه جهالت به کار برده می شود معنای جهالت با جهل تفاوت می کند. جهالت انجام کار بر خلاف آنچه که شایسته است، می باشد فرد مانند کسی عمل می کند که نمی داند. کلمه جهالت چهار بار در قرآن به کار رفته است.
در سوره نساء آیه 17، سوره انعام آیه 54 و سوره نحل آیه 119 خداوند در مورد کسانی سخن می گوید که می دانند بدی چیست و خوبی کدام است اما تحت تاثیر هوای نفس خویش گناه کرده اند. در واقع منظور از جهالت تسلط هوای نفس بر نیروی عقل و ایمان است.
در آیه ششم سوره حجرات خداوند می فرماید « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ» در شأن نزول آیه آمده است که پيامبر (ص) وليد بن عقبه را براى جمع آورى زكات از قبيله «بنى المصطلق» مامور کرد. هنگامى كه اهل قبيله با خبر شدند كه نماينده حضرت دارد مىآيد با خوشحالى به استقبال او شتافتند، ولى از آنجا كه ميان آنها و «وليد» در جاهليت خصومت بود ولید تصور كرد که آنها به قصد كشتنش آمدهاند. از این جهت بدون تامل و بررسی به پيامبر گفت که آنها از پرداخت زكات خوددارى كردند. در این هنگام آیه خطاب به مومنین نازل شد که هرگاه کسی خبری برای شما می آرود به آن خبر تا تحقیق و بررسی نکرده اید، ترتیب اثر ندهید زیرا چه بسا به آن سخن گوش کنید و خطایی جبران ناپذیر مرتکب شوید و پشیمان گردید. لذا پيامبر نیز فرستاده دیگری را جهت بررسی سخن ولید اعزام کرد و او متوجه شد که گزارش ولید درست نبوده است. بنابراین اگر عقل اقتضاء می کند که در این مورد تحقیق و بررسی صورت گیرد نه اینکه عصبانی شده و تصمیمی از روی عجله و عصبانیت گرفته شود تصمیم از روی عجله و عصبانبت یعنی نادیده گرفتن فرمان عقل و بر اساس نفسانیت حرکت کردن که در این آیه به این نوع تصمیم گیری جهالت گفته است.
همه این موارد نشان می دهد که جهالت کار جاهلانه است وقتی که شهوت، غضب، ترس، عجله و ... سایر غرائز مانع از گرفتن تصمیم مبتنی بر عقل و دین می شود را جهالت گویند. اگر به سخن ولید گوش داده می شد، کاری جاهلانه بود و نتیجه آن پشیمانی بود. در این حالت انسان درست را می داند اما چون تحت تاثیر محیط، غرائز و یا سایر خصوصیات غیرعقلانی تصمیم می گیرد، به آن توجه ندارد و کار ناشایسته ایی را انجام می دهد. حال اگر تصمیم گیری فردی بر مبنای اصوب عقلانی اخلاقی نباشد فرد رفتاری از روی جهالت انجام داده است. اگر مدیریت جامعه در تدبیر امور از اصول عقلانی و اخلاقی بهره نگیرد نیز رفتاری از روی جهالت مرتکب شده است.
اما در سوره یوسف آیه 33 به یکی از عوامل کار از روی جهالت اشاره می کند. « قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني إِلَيْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ»
بر اساس این آیه محیط آلوده موجب می شود که افرادی نیز با وجود اینکه می دانند چه چیز درست و چه چیز نادرست است اما راه نادرست را انتخاب کنند. در این فضا باید به خدا پناه برد. یعنی انسان هرچند راه درست را می داند اما توان مقاومت افراد در برابر بدی ها متفاوت است و همه نمی توانند در برابر آن مقاومت نمایند لذا به گناه افتاده و جهالت می کنند.
بنابراین مقصود از جهالت در این فراز این نبود که مردم بی سواد بودند و درس نخوانده بودند و اگر درس خوانده و تحصیل کرده می بودند، آن اعمال را انجام نمی دادند. بلکه مفهوم آن این است که آنان رفتاری در تقابل با عقل و اخلاق انجام دادند. بر این اساس جامعه جاهلانه، جامعه ایی است که رفتارها و روابط بر اساس غرائز و نه عقلانیت و اخلاق شکل می گیرند. چنانچه مردم عصر حسین بن علی وی را می شناختند برایش نامه نوشتند از او دعوت کردند یعنی نسبت به وی جهل نداشتند ولی جهالت داشتند.
با توجه به توضیحات فوق می توان نتیجه گرفت که کاری که بر اساس چارچوب و موازین عقلانی و اخلاقی نباشد کار جاهلانه محسوب می شود و سید الشهداء در تلاش است تا با این اقدام خویش افراد و جامعه را متوجه کند تا بر اساس منطق عقلانی و اصول اخلاقی تصمیم بگیرند. به اختصار می توان ویژگی های رفتار غیرعقلانی اخلاقی را چنین بیان داشت:
ـ کاری که در آن عقلانیت نبوده، غرائز انسان در تصمیم گیری غلبه دارند. خصوصیاتی مانند شهوت، غضب، ترس، خودخواهی و استبداد به رای و .. منشأ تصمیم گیری ها می شوند. فرزدق شاعر به سید الشهدا می گوید قلوبهم معک و سیوفهم علیک قلبشان با توست یعنی تو را خوب می شناسند پاکی را می شناسند در قلبشان تو را دوست دارند اما به دلیل طمع، ترس، حب جاه و مقام و سایر امیال نفسانی بر علیه تو شمشیر می کشند. این از ویژگی های رفتار غیر عقلانی اخلاقی است.
ـ چون تصمیم گیری عقلانی نیست پس عاقبت اندیشی در آن دیده نمی شود. به تعبیر روایت از علی(ع) جاهل فقط ظاهر کار را می بیند ولی عاقل عمیق می نگرد. در قضیه ولید بن عقبه، او فقط ظاهر جمعیت را دید. سیدالشهدا در سخنرانی دوم در روز عاشورا خطاب به کوفیان می فرماید« بغیرعدل افشوه فیکم و لا امل اصبح لکم فیهم الا الحرام من الدنیا انالوکم و خسیس عیش طمعتم فیه» یعنی عقل اقتضاء می کند که شما در کار خویش خوب بنگرید و بعد تصمیم بگیرید شما که امروز برای بنی امیه به میدان آمده اید خوب است نگاه کنید که در این بیست سالی که معاویه بر شما حکومت کرد، آیا عدالت را در میان شما اجرا کرد؟ اگر عدالتی تاکنون نداشته اید پس روی چه حسابی به نفع بنی امیه به جنگ آمده اید؟ و صرف نظر از گذشته، آنان چه آینده ایی برای شما ترسیم کرده اند؟ چه افق روشنی پیش پای شماست که برای به دست آوردن آن و رسیدن به آن از بنی امیه حمایت می کنید؟ یعنی تامل در رفتار گذشته حکومت بنی امیه و فقدان آینده روشن اقتضاء می کند که شما دست از حمایت آنان بر دارید اما چون عده ایی از شما را وعده پول، مقام و... داده اید دست به اینکار می زنید. پس رفتار غیرعقلانی را مرتکب می شوید زیرا تحلیل ندارید، عاقبت اندیشی ندارید.
ـ چون بر اساس منطق تصمیم گیری نمی شود و شهوت و غضب و ... در این تصمیم گیری ها موثر است حرف انسان دلسوز و خیرخواه را قبول نمی کنند پذیرش پند و نصیحت برای وی سخت است. به تعبیر روایتی از امیرالمومنین: الجاهل لایرتدع. او حرف عاقل را به مثابه سنگ اندازی تلقی می کند و نسبت به آنها با غیض و دشمنی و کینه نگاه می کند و نسبت به آن واکنش نشان می دهد. شما سخنان امام حسین را در روز عاشورا مرور کنید پر از دلسوزی است اما کو گوش شنوا؟
ـ نتیجه رفتار از روی جهالت، پشیمانی است. در سوره حجرات بر همین نکته دست گذارده شده است. زیرا پس از مدتی آثار تصمیم گیری های غلط خود را نشان می دهد و فرد در زندگی معمولی خویش می بیند تصمیم گیری که بر اساس شهوت، غضب، خودنمایی، استبداد به رأی و... گرفت چه عواقب تلخی برایش به بار آورده است این مسئله هم در زندگی فردی و هم جمعی است هرچه دامنه مسئولیت انسان گسترده تر شود، عمق مشکل بیشتر می گردد کسی که مسئولیت خانواده را دارد تا کسی که استاندار و رئیس جمهور است و.. زیان آن متوجه جامعه خواهد شد. کوفیان نیز پس از کربلا پشیمان شدند به هنگامی که در کوفه امام سجاد سخنان کوتاهی را گفت و وضع اهل بیت را دیدند فهمیدند که چه کرده اند؟ اما چه سود؟
یکی از نشانه های جامعه ایی که تحت تاثیر عقلانیت نیست، میزان و گستره آسیب های اجتماعی است. نرخ رو به رشد طلاق، گستره اعتیاد، بی بند و باری اخلاقی، گستره پرونده های قضایی و... نشانه چیست؟ آیا چنین مسائلی می تواند نشان دهنده رفتاری منطبق بر عقلانیت و اخلاق در جامعه باشد؟
بر اساس این فراز از زیارت اربعین، حسین بن علی شهید شد تا به بشریت بفهماند باید زندگی خویش را بر پایه منطق عقل و دین به بنا کند.
انسان سرگردان:
در فارسی انسان سرگردان را حیران می گویند. در لسان العرب آمده است که کلمه حیران در مورد کسی که راه را نمی یابد گفته می شود. در مجمع البحرین نیز آمده است که حیران کسی است که راه خروج را نمی یابد و به جای اولش بر می گردد. لذا انسان حیران، سرگردان است در تردید است. به تعبیر روایت منشأ آن نیز شک است یعنی اعتقاد وی بر پایه محکمی بنا نهاده نشده است. بنابر سخن قرآن در سوره انعام آیه 71، فرد متحیر طعمه شیطان است. ضلالت نیز انحراف از راه راست می باشد. در قرآن کریم به ویژگی ها و دلایل رخداد آن پرداخته است که در این مختصر از آن می گذرم. جامعه گمراه در تردید و شک است هیچ اصل محکمی که قابل اتکاء باشد در زندگی ندارد لذا از راه راست عدول می کند اگر بتواند به عقل فطری خویش مراجعه کند به اصولی دست خواهد یافت. لذا سید الشهداء به کوفیان خطاب می کند « ارجعوا الی عقولکم» به عقلتان مراجعه کنید و تصمیم بگیرید.
تبیین وضعیت کنونی:
حسین بن علی هدف خویش را معطوف به جامعه زمان خویش نکرده بود. هدف او گذاشتن راهی پیش پای بشر در هر زمان و مکان بود. لذا با توجه به ویژگی های یادشده و معیارهای به دست آمده، می توان جوامع را و از جمله جامعه کنونی را با این معیارها ارزیابی نمود. البته این ارزیابی می تواند از ابعاد مختلفی صورت پذیرد، ولی در اینجا به اختصار وضعیت نسل جدید تا اندازه ایی مورد توجه قرار می گیرد.
وضعیت کنونی به گونه ایی است که بیانگر این است که نسل جدید از مشکلات فراوانی رنج می برد.
آنان با مشکل بیکاری مواجهند. نرخ بیکاری جوانان شهری در سال 92، 28.2 % بوده است. پیدا کردن شغل و شغل مناسب، سخت است. آنانی که شغل دارند، امنیت شغلی وجود ندارد.
از سوی دیگر نابرابری گسترده است. از یک طرف گروه بسیاری ندارند و از طرفی مانور تجمل در جامعه وجود دارد. آنان با اتومبیل ها، لباس ها و... در جامعه خودنمایی می کنند.
فساد اداری، اقتصادی، رشوه خواری، پارتی بازی و... در جامعه به گونه ایی است که آحاد مردم و رهبران جامعه نیز به آن معترف بوده، هر از چندگاهی دم از مبارزه با آن می زنند.
هزینه های اداره زندگی سنگین است لذا امکان تشکیل زندگی به راحتی ممکن نیست.
از این رو نامیدی را ما در میان جوانان نسبت به یافتن شغل می بینیم. آنان چون افق روشنی را مقابل خود نمی بینند انگیزه اندکی برای درس خواندن و تلاش علمی دارند.
از طرف دیگر، در کشوری زندگی می کنیم که رادیو، تلویزیون، رسانه ها، رهبران و.... مرتبا از ایمان و اسلام دم می زنند اما نتوانسته ایم موازین دینی را در روابط میان جامعه و در تدبیر امور تحقق بخشیم. فساد به نحو گسترده وجود دارد. بازار دروغ، تهمت و اتهام زنی.... در میان مسئولین و مردم داغ است. بر این اساس، پایه های اعتقادی مردم روز به روز ضعیف تر می شود. جوانان این امور را به نام دین می نویسند و از سویی چون آنقدر به گوششان از دین گفته شده و عمل متناقض دیده اند، دیگر کمتر حوصله گوش دادن به سخن دینی را دارند.
از سوی دیگر در جهان امروز ارتباطات و اطلاع رسانی بسیار ساده شده است جوان امروز حداقل می شنود که در دنیا چه خبر است، رفاه آنان چگونه است، فرهنگ آنان چگونه است و از ظواهر فرهنگ آنان تاثیر می پذیرد.
جوان امروز نگران است. از طرفی با مشکلات جدی دست و پنجه نرم می کند و از سوی دیگر پایه های اعتقادی آنان تضعیف شده است لذا آرامش ندارد پایه های سست ایمانی موجب می شود که نتواند در مشکلات آرامش پیدا کند بر اساس گزارش سال 2013 راجع به میزان غم و مقایسه آن در جهان، ایران بعد از عراق غمگین ترین در میان 138 کشور جهان بوده است. لذا جوان به سوی سیگار، مواد مخدر، روابط ناسالم و ... می رود. چون امید از او گرفته شده است. به ازای هر 100 هزار نفر 800 نفر وارد زندان می شوند در این زمینه، رتبه چهارم در دنیا را داریم، ایدز در ایران با سرعت بیشتری نسبت به متوسط جهانی در حال رشد است. گستره اعتیاد در جامعه نیز از همین مسئله ناشی می شود. آمار اعتیاد جوانان و دانشجویان و دانش آموزان نیز تلخ است. نرخ رشد طلاق در جامعه نگران کننده است. شاخص مطالعه نمادی از علاقه یک جامعه به دانستن بیشتر و فهم عمیق تر می باشد. با توجه به رشد تحصیلات دانشگاهی در ایران در سالیان اخیر، توقع می رود که علاقه به مطالعه بیشتر شده باشد. اما آمار مطالعه در کشور ما پایین است بجز تیراژ کتاب هایی که به دلایلی مورد حمایت هستند و در تیراژ وسیع چاپ می شوند و به افراد و یا کتابخانه ها هدیه می شوند و یا به بهانه مسابقات و دادن جوایز توزیع می شوند، معمولا کتاب های آزاد تیراژ پایینی دارند و این بدین مفهوم است که حوصله به مطالعه در جامعه کنونی ما کاهش یافته، انگیزه کمتری برای تامل بیشتر، درک عمیق تر وجود دارد. به عبارتی حوصله اندیشه در مورد مسائل جدی زندگی کمتر شده است.
ابعاد این معضل را می توان بیشتر تبیین کرد اما همین قدر برای بیان آن کافی است که به این نتیجه برسیم که باید نگران وضعیت آینده کشور باشیم.
مسئولیت ما:
به نظر می رسد وضعیت امروز ما بیان کننده آن است که ما باز هم باید پیام دین و سید الشهداء را گوش کنیم. باید کمک کرد تا پایه های اعتقادی جوان تقویت شود، باید کمک کرد تا محیط زندگی آنان پاک شود باید کمک کرد تا دغدغه های زندگی آنان کاسته شود، باید کمک کرد تا امید به زندگی شان برگردد. باید در دلشان امید و آرمان کاشت و در نهایت باید کمک کرد تا تدبیر امور جامعه بر پایه عقلانیت و اخلاق صورت پذیرد که جامعه ما از تصمیماتی که فاقد چنین ویژگی بوده اند بسیار آسیب دیده است. اینها مسئولیت امروزی شیعه حسین بن علی است.
بار دیگر سخن این فراز از زیارت اربعین را توجه کنیم که سیدالشهداء فداکاری کرد تا به جای اینکه افراد و جامعه بر اساس غرائز و هوای نفس تصمیم بگیرند بر اساس منطق عقل و دین تصمیم سازی کنند. پیام این زیارت برای پیرو حسین بن علی این است که هر کس در حد توان خویش تلاش کند تا نظام تصمیم گیری فردی و اجتماعی بر منوال عقلانیت و اخلاق صورت پذیرد.