محمدرضا یوسفی
یکی از وجوهی که در بیانات امام راحل بکار رفته، ادبیاتی است که ایشان در سال 1366 بکار برده و با همة اهمیت آن امروزه مهجور و مغفول مانده است. امام خمینی برای اولین بار در پیام (فریاد) برائت در مرداد 1366 نوشتند« باید... نسل به نسل و سینه به سینه شرافت و اعتبار پیشتازان این نهضت مقدس و جنگ فقر و غنا محفوظ بماند» (صحیفه نور، ج 21، ص 123)
سپس در سال 1367 به گونه های مختلف به تبیین و تکرار آن پرداخت. وی در پیام به روحانیت در سوم اسفند ماه 1367 نیز این مسئله را طرح کردند.ایشان سپس با تفکیک اسلام ناب محمدی و اسلام آمریکایی آن را وجهی از جنگ فقر و غنا می نامد. وی جهت گیری اسلام را رفع محرومیت محرومان و مشارکت آنان ذکر کردند. امام خمینی اسلام آمریکایی رااسلام اشرافیت، ابوسفیان و... ذکر می کند.(صحیفه، ج21، ص 8) و در نهایت ایشان دعوت انبیا و دین را مبتنی بر دو شیوه دعوت به معنویات و اقامه عدل (به هنگام قدرت گرفتن) بیان می کند.
در اینجا چند سوال طرح می گردد. اولین آنها مفهوم دقیق عبارت جنگ فقر و غنا است.از آنجا که اسلام با غنا مخالف نیست لذا منظور ایشان نباید نفی ثروت و غنا در جامعه باشد. بلکه منظور نفی دوقطبی شدن جامعه، گرسنگی انبوهی از مردم و سیری بیش از حد گروهی دیگر است. و از منظری دیگر معنای آن اشاره به نزاعی تاریخی و نهادینه شدن آن در جامعه است. بر این اساس این تعبیر حکایت از یک پدیده عارضی و گذرا نیست.
بنابراین اگر عبارت« جنگ فقر و غنا» اشاره به نابرابری شدید، تمرکز ثروت و دوقطبی شدن جامعه میباشد پسبا پدیده ای صرفا اقتصادی روبرو نیستیم تا بتوان با برخی ابزارهای سیاستی به مبارزه با آن دست زد. بلکه این پدیده در وجوه اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه تنیده می باشد. و در نتیجه مواجهه با آن نیز از ظرافت و پیچیدگی برخوردار است.
شاید استفاده از کلمه جنگ نیز نشان از بحرانی بودن این امر در جامعه و ضرورت رویکردی جدی به این مسئله نماید تا بدانجا که از منظر ایشان اعتقاد به این جنگ و داشتن رویکرد مشخص به زندگی محرومان خط فاصل اسلام حقیقی از اسلام آمریکایی ذکر شده است. زیرا تعبیر جنگ، از دو صف متمایز همراه با خصومت و کینه های انباشته خبر می دهد. لذا این تعبیر ضرورت خط کشی ها و مسئولیت ها را بیان می کند.
مروری تاریخی می تواند اهمیت این موضوع را نشان دهد. با انقلاب صنعتی و ظهور جهان سرمایه داری، استثمار شدیدتر شده و با بی رحمی بیشتر نسبت به گذشته تداوم یافت. مهاجرت گسترده روستائیان به شهرها و کار در کارخانه ها برای به دست آوردن حداقلی برای زنده ماندن ازویژگی های این دوران بود. بر این اساس نیروی کار دراین جوامع از فقر به شدت رنج برده، مورد استثمار شدید واقع می شد. اما نویسندگان برجسته آن دوران با حمایت از استثمارگران در تحلیل ریشه های فقر درقرن 18 به عواملی مانند راحت طلبی، میگساری، اسراف، بد شناسی،زاد و ولد زیاد و... اشاره نموده، لذا پدیده فقر را امری شخصی جلوه می دادند. مالتوس صراحتا بیان می کند که جامعه مسئولیتی در برابر فقر ندارد. برخی از اقتصاددانان برجسته مانند گالبرایث معتقد ند هدف اقتصاددانان کلاسیک، توجیه نابرابری و استثمار شدید و عادلانه نشان دادن نظام سرمایه داری بوده است. اعتراضات کارگری مداوم و پیدایش اندیشه های معارض از پیامدهای روشن این تفکر بود. رویش اندیشه های سوسیالیستی و به ویژه مارکسیسم معلول آن همه اجحافی بود که بر انبوه نیروی کار می رفت.
امروزه نیز با مسئله ایی در غرب مواجهیم که به جنبش وال استریت شهرت یافته است. جنبش وال استریت در واقع جنبشی اعتراضی علیه تمرکز ثروت و نابرابری شدید در جامعه، گستره فقر و سختی زندگی در جوامع سرمایه داری است.
ازسوی دیگر امروزه در کشورمان نیز با وضعیتی روبرو هستیم که مردم با سختی روز را به شب می رسانند. افزایش نرخ های بیکاری و تورم در کشور که به پدیده تورم رکودی شناخته می شود، نشانگر فشار زندگی بر عموم مردم است. یکی از نشانگرهای کاهش رفاه زندگی «شاخص فلاکت» است. شاخص فلاکت ترکیبی از دو نرخ بیکاری و تورم است. روشن است که هرگاه نرخ بیکاری رشد کند وضعیت رکودی بر اقتصاد حاکم شده، افراد بیشتری در اداره زندگی در مضیقه قرار می گیرند. از سوی دیگر تورم نیز بیانگر افزایش سطح قیمت ها بوده و در نتیجه می توان دریافت که قدرت خرید مردم در این شرایط کاسته شده، مردم کالاهای کمتری را می توانند به خانه برند. در نتیجه شاخص فلاکت با تلفیق این دو نرخ از بیانگر چگونگی تغییر رفاه زندگی در جامعه می باشد. نگاهی به جدول ذیل روند مشکلات زندگی مردم را بهتر آشکار می کند:
جدول نرخ های بیکاری، تورم و شاخص فلاکت (به درصد)
سال
نرخ بیکاری
نرخ تورم
شاخص فلاکت
84
11.5
10.4
21.9
85
11.3
11.9
23.2
86
10.5
18.4
28.9
87
10.5
25.4
35.9
88
11.9
10.8
22.7
89
13.5
12.4
25.9
90
12.4
21.5
33.9
چنانچه در جدول مشاهده می شود. در سال 1384 که سال ابتدایی دولت نهم بوده است این شاخص کمترین رقم در طول مدت هفت سال را بیان می کند. و در دو سال 1387 این رقم به دلیل نرخ رشد شاخص قیمت ها به 35.9 % بالاترین نرخ را دارد. سپس در سال 1390 نیز این نرخ به 33.9% رسیده است.
تعطیلی و ورشکستگی تعدادی از کارخانجات و یا تولید در زیر ظرفیت به معنای اخراج کارگران است که گاهگاهی اخبار آن را در رسانه ها شنیده و یا مشاهده می کنیم.
بنابراین تجارب گذشته تاریخی ایران وجهان و وضعیت کنونی حکایت از ضرورت بازبینی اندیشه جنگ فقر و غنا می کند. امری که به نظر می رسد مغفول واقع شده و در نتیجه می تواند پیامدهای تلخی را به همراه داشته باشد.
اسفناک اینکه دولتی که با شعار مبارزه با فقر و تبعیض و تحقق عدالت به سر کار آمده و با درآمد سرشار ارزی ناشی از فروش بی سابقه نفت مواجه بوده عملا بر عمق مشکلات دامن زده است.