دکتر یوسفی: «روحانیت» نباید رسالت خود را فراموش کند. / نگرش توجیهگرانه، روحانیت را از ناصح امین بودن خارج میکند/ هیچ عالمی نباید نسبت به فقر و نابرابری سکوت کند./ استاد دروس خارج حوزه علمیه و عضو دپارتمان اقتصادی دانشگاه مفید قم اعتراض به نابرابری و فقر در جامعه را رسالت عالمان الهی دانست و با استناد به خطبه سوم نهج البلاغه تصریح کرد: اگر در جامعهای فقر و نابرابری استمرار دارد، نشان دهنده آن است که عالمان آن جامعه به رسالت الهی خود عمل نکردهاند.
حجت الاسلام و المسلمین «محمدرضا یوسفی» در گفت وگو با شفقنا گفت: هر حکومتی اگر بخواهد موفق باشد باید اصولی را رعایت کند و فرقی نمیکند که این حکومت توسط روحانیت اداره شود یا غیر روحانیت. یعنی فرقی نمیکند نظام شاهنشاهی باشد، یا یک روحانی بالاسر آن باشند یا رئیس جمهور در راس آن باشد؛ در هر صورت حکومتها باید از یک سری از اصول برای موفقیت تبعیت کنند.
وی به دلائل پیشرفت کشورهای قدرتمند دنیا اشاره کرد و افزود: در همه کشورهای موفق دنیا چند ویژگی دیده میشود: در این کشورها بین مسئولیت و اختیار تناسب وجود دارد. یعنی در این کشورها نمیتوان یک نفر را پیدا کرد که مسئولیت داشته باشد ولی اختیار نداشته باشد و یا بالعکس. این کشورها دارای احزاب قوی و مستقل از حاکمیت هستند. رسانههای آزاد، مردمی و مستقل دارند که به شفافسازی میپردازد. در این حکومتها نهادهای مدنی و صنفی قوی وجود دارد.
آقای یوسفی تصریح کرد: کشوری که احزاب قوی و مستقل، رسانههای آزاد و نهادهای مدنی و صنفی قوی دارد موفق است، اما در کشوری که اجازه شکلگیری احزاب قوی و رسانههای آزاد داده نمیشود و نهادهای مدنی و صنفی برای فعالیت با مشکل روبرو میشوند، به مرور با اعتراض جامعه روبرو میشود. امروز کشور ما نیز با مشکلاتی روبرو است که نشان دهنده فقدان این موارد است؛ اساسا احزاب مستقل و قوی نداریم نهادهای صنفی و مدنی مستقل هم نداریم و نتیجه آن پایین آمدن انباشت سرمایه است. ما به این قواعد پایبند نبودیم کما اینکه حکومت در زمان شاه هم به این قواعد پایبند نبود.
وی با اشاره به سخن کسانی که مشکلات امروز جامعه را به نهاد روحانیت ربط میدهند، تصریح کرد: مساله در اینجا روحانیت نیست؛ بلکه عدم پیروی از قواعد پیشرفت است. اگر ارادهای محقق شود و نهادها و احزاب شکل بگیرند و تفاوتهای مختلف عرض اندام کنند، رئیس جمهور توانمند و مجلس خوب تشکیل میشود. مشکلات به خاطر این نیست که روحانی سر کار است. اگر غیر روحانی هم باشد ما با همین مشکلات روبرو هستیم. ما باید به اصولی که دنیا به آن توجه دارد توجه کنیم. در واقع «چه کسی حکومت میکند» مهم نیست؛ «چگونه حکومت میکند» مهم است. ما در چرخه توسعه نیافتگی قرار گرفتهایم.
آقای یوسفی گفت: روحانیت که در سقوط رژیم پهلوی و تشکیل جمهوری اسلامی نقش اساسی داشتند، امروز نیز باید نسبت به رفتار دولت احساس مسئولیت کنند. واقعیت این است که روحانیت دو دسته هستند؛ یک دسته روحانیونی هستند که در مسند قدرت قرار دارند، چه در شکل قانونی و چه در شکل مرسوم. این افراد نباید رسالت دینی خود را فراموش کنند. اینان بخش بزرگی از روحانیت نیستند. اما مهمتر از اینها روحانیونی هستند که امروز در حکومت نیستند. این گروه به تعبیر پیامبر صلی الله علیه و آله باید ناصح امین باشند. ناصح یعنی کسی که دلسوز است و از سر شفقت و دلسوزی نظرات خود را برای اصلاح امور بیان میکند. اگر نقد میکند این نقد برای توهین و تحقیر نیست، بلکه هدف و نیت آن موفقیت حکومت است و با دلسوزی آسیبشناسی نموده و نقد را مطرح میکند. و در نقد خود صادق است و میخواهد حکومت خود را اصلاح کرده و پیش رود.
وی به نقش حوزههای علمیه در نقد نظام اشاره کرد و افزود: حوزههای علمیه باید چشم بینا برای پیدا کردن نقصها باشند. حوزه باید اولین نهادی باشد که نقد را بیان میکند. این رسالت مهم در میان حوزهها دیده نمیشود. نکته مهم دیگر اینکه زمان قبل از انقلاب روحانیت خود را در کنار مردم میدید و حامی مردم بود و در مقابل حکومت می ایستاد و لذا مردم به حکومت مورد نظر این نهاد اعتماد کردند. اما روحانیت بعد از انقلاب دچار دوگانه مردم و حاکمیت شد. نسبت به حکومت تعلق خاطر داشت و از آن جانبداری میکرد و به مرور یادش رفت که باید از مردم هم حمایت کند. یک دسته الان هم فقط و فقط از حکومت جانبداری میکنند. این با ناصح امین بودن مطابقت ندارد. پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید کسی که ناصح امین است «اتباع سلطان» ندارد. نباید کار یک عالم دینی به جایی برسد که مهم برای او خود حکومت باشد. دلیلی ندارد که علاقه به حکومت سبب توجیه همه رفتارها شود. اگر بی عدالتی هست باید آن را متذکر شد. نگرش توجیهگرانه، روحانی را از ناصح امین بودن خارج میکند و حتی پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید دین را از این افراد نگریرید.
آقای یوسفی تصریح کرد: حوزه باید دنبال نقدی باشد که به تقویت حکومت بیانجامد. حضرت امیر المومنین علیه السلام خط و مشی عالمان الهی را در جامعه در نهج البلاغه به خوبی تبیین کردهاند. هیچ عالمی نباید نسبت به فقر و نابرابری سکوت کند. حضرت در خطبه سوم میفرماید من حکومت را قبول میکنم چون خداوند متعال از علماء نسبت به فقر مردم تعهد گرفته است. اگر در جامعهای فقر و نابرابری وجود دارد، علماء به تعهد خود عمل نکردهاند. علماء ببینند فقر هست یا نیست؟ نابرابری هست یا نیست؟ اگر فقر بیاید، نابرابری و آسیبهای اجتماعی دیگر میآید. اگر فقر آمد دین تضعیف میشود.
وی تاکید کرد: عالم دینی لباس روحانیت را پوشیده که از دین حمایت کند. اگر عالمی از دین حمایت نکند در کمرنگ شدن دین نقش داشته است. در حوزه اجتماعی اگر علماء این دو پدیده را میبینند باید شدیدا واکنش نشان دهند، چون وظیفه الهی آنها است. علماء در قدیم چون در کنار مردم بودند و از آنها حمایت می کردند، محترم شمرده می شدند.