توشه ی سی و سوم
آرزوی زیارت کعبه و دیگر مشاهد مشرفه
وارزقنی حجّ بیتک الحرام فی عامنا هذا وفی کلّ عام وزیارت قبر نبیّک والائمۀ علیهمالسلام ولا تخلنی یاربّ من تلک المشاهد الشریفه والمواقف الکریمه
و حج خانهات و زیارت قبر پیامبرت، و امامان علیهمالسلام را، در امسال و در هرسال روزیم کن و مرا پروردگارا، از این مشاهد شرافتمند و جایگاههای ارجمند هرگز جدا مکن.
محبت به خدای سبحان و عشقورزی با آفریدگار جهان زمینهای را فراهم میآورد که انسان به همه مظاهر و نمادهایی که وابسته به اوست عشق بورزد و به دیدار آنها و مجالست با آنها علاقهمند شود. از زیارت خانه خدا کعبه گرفته تا دیدار دوستان خدا و زیارت مشهد و مزارشآنکه آرزوی هر انسان خداجویی است.
خواجه عبدالله در تفسیر آیه شریفه: «و من یرتد منکم... هر یک از شما دین خود بگرداند خدا قومی دیگر آرد که آنان را دوست میدارد و آنان خدا را دوست می دارند»[1] گوید:
این آیه دانایان را اشارتی است و مؤمنان را بشارتی.
اشارات آن است که خداوند نگهبان دین حنیف و ملت اسلام است،اگر قومی مرتد شوند خدا دیگرانی را آرد که احکام دین را بدیشان محفوظ دارد و بساط دین را بدیشان مزین سازد و ردای دوستی خود را بر تنشان آراید که آنان خدا را دوست می دارند و خدا آنان را دوست میدارد. خدا چراغ معرفت را در آنان برافروخته است و خود مربی ایشان است و دامن پیامبری مهد پرورش آنان و ازل و ابد در گرو وفای آنان.
و اما این آیه بشارت است که هرکه مرتد نیست در شمار دوستان و اهل محبت و ایمان است.
خداوند به داوود وحی کرد: ای داوود! هرکه مرا جوید، مرا یابد و هرکه دیگری را جوید مرا چون یابد؟! ای داوود، زمینیان را بگو به صحبت من روی آرید و به ذکر من انس
گیرید تا انیس دل شما باشم، من طینت دوستان خود را از طینت ابراهیم خلیل خود و موسی کلیم خود و محمد حبیب خود آفریدم من دل مشتاقان را از نور خود آفریدم، به جلال خود پروردم، مرا بندگانی است که آنان را دوست دارم و آنان مرا دوست دارند، آنان مرا یاد کنند و من آنان را یاد کنم، آنان از من خشنودند و من از آنان خشنودم آنان در وفای عهد با من و من در وفای عهد با ایشانم، آنان مشتاق من و من مشتاق ایشانم.[2]
مناجات
الهی ار زبان محبت خاموش است،
حالش همه زبان است!
آنکه جان در سر دوستی کرد
چون دوست او را جان است
غرقشده آب نبیند، چون گرفتار آن است.
و بهروز چراغ نیفروزند، که روز خود چراغ جهان است.[3]
توشه ی سی و چهارم
دلایل کسالت در عبادت
اللهم کلّما قلت قد تهیأت و تعبّات و قمت للصلوۀ بین یدیک و ناجیتک القیت الیّ نعاساً اذا انا صلیت وسلبتنی مناجاتک اذا انا ناجیت.
بار خدایا؛ هر زمان گفتم: آماده و مهیا شده و در برابرت برای نماز ایستادهام و با تو مناجات میکنم؛ هنگام نماز در چشمم خوابآلودگی افکندی و گاهِ مناجات حالِ مناجات را از من گرفتی؛
بهراستی چرا انسان به هنگام عبادت احساس خستگی و کسالت میکند آیا چون تکلیف است تکلّف و دشواری در خود احساس میکند؟ بسیاری از کارها در زندگی روزمرّه سنگین است اما انسان با کمال اشتیاق آنها را انجام میدهد شاید دلایل این کسالت و خستگی در امور عبادی همان چیزهایی است که امامسجاد7 در این دعا بدان اشاره فرمودهاند و ریشهی همه آنها این است که انسان اشتیاق گفتگو با خدا را از دست داده است امام7 میفرماید:
شاید مرا از درت رانده و از خدمت محروم ساخته ای؟!
شاید مرا دیدهای که حقت را سبک شمردهام و دورم گردانیده ای؟!
شاید مرا در جایگاه دروغگویان دیدهای و طردم کرده ای؟!
شاید مرا ناسپاس نعمتهایت دیده و محرومم ساخته ای؟!
شاید مرا در مجالس دانشمندان نیافته و خوارم داشته ای؟!
شاید دوست نداری دعایم را بشنوی و بر من خشم گرفته ای؟!
و در روایتی از امامصادق7 نقل است که فرمود:
مشتاق، نه میل به غذا دارد نه از نوشیدنی گوارا لذت میبرد، نه خواب آسوده دارد نه با دوستی انس میگیرد، نه در
خانه میماند، نه در آبادی سکونت میکند، نه به لباس خود اهمیت میدهد، نه جایی قرار و آرام میگیرد، بلکه خدا را
شب و روز بندگی میکند تا به محبوبش برسد و با زبان شوق با خدا مناجات میکند. آنگونه که خدای متعال از زبان موسیبن عمران نقل میکند در میعاد پروردگارش گفت و عجّلت الیک ربّ لترضی
پروردگارا! بهسوی تو بشتافتم تا از من خشنود گردی.[4]
از پیامبر خدا9 نیز روایت است که فرمود:
حضرت موسی7 از شوق ملاقات با خدا چهل روز در میقات و در حال رفتوبرگشت اشتهایی به خواب و آب و غذا نداشت.[5]
خواجه عبدالله در تفسیر عرفانی آیه شریفه – وعجلت الیک ربّ لترضی – گوید:
موسی گفت: پروردگارا ایشان [بنیاسرائیل] اینک در پی من اند و من بهسوی تو شتافتم تا از من خشنود شوی!
از جانب پروردگار عتاب به موسی شد که ای موسی! قوم را واگذاشتی و با شتاب به کوه طور شدی! آیا ندانستی که
من ضعیفان را دوست دارم شکستگان را مینوازم و پیوسته
در دل آنان مینگرم و هرکه را در دل آنان بینم او را به دوستی میگیرم!
ای موسی! هر جا درویشی دیدی افتاده بار و خستهی جور روزگار، او را یاری کن و صحبت او را خریدار باش که در نهاد اوست خزینه اسرار ازل و تعبیهی بازار ابد.[6]
توشه ی سی و پنجم
لغزش به گناه و همانندی با گناه
الهی انت اوسع فضلاً واعظم حلماً من تقایسنی بعملی او ان تستزلّنی بخطیئتی و ما انا یاسیّدی و ما خطری
بار خدایا، تو فضلی گستردهتر و بردباریای فراتر از آن داری که مرا با کردارم همانند سازی، یا مرا با خطاهایم بلغزانی؛ من چیستم ای سرورم و چه اهمیتی دارم!
گاهی ارتکاب برخی گناهان موجب لغزش انسان به گناه دیگر میشود و گاهی در اثر تکرار گناه، انسان با گناه همانندی پیدا میکند و بهگونهای بدان عادت کرده و با آن به وحدت میرسد.
گاه زنگار گناه قلب انسان را مکدر کرده و زمینه هرگونه اصلاح و بازگشت را از بین میبرد که امام7 در این فراز از دعا پیشگیری از
گرفتار شدن بدین حالت را از خدا میخواهد.
خدای متعال گرفتار شدن انسان به این ابتلا را در آیات مختلف یادآور شده است که برخی را یادآور میشویم.
1. انّالذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشیطان ببعض ما کسبوا[7].
آنان که روز روبروشدن دو سپاه با یکدیگر (در جنگ احد) فرار کردند شیطان آنان را به خاطر برخی گناهان که پیش از این مرتکب شده بودند به لغزش انداخت.
2. و منهم من عاهدالله لئن اتینا من فضله لنصّدّقنّ و لنکوننّ من الصالحین...فاعقبهم نفاقاً فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفواالله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون[8]. برخی از آنان – منافقان – کسانیاند که با خدا پیمان بسته اند که اگر خدا ما را از فضل خود روزی دهد بیتردید صدقه خواهیم داد و از شاکران خواهیم بود، اما هنگامی که از فضل خود به آنان بخشیدیم بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی گرداندند. این عمل پی آمد نفاق را در دلهایشان تا روز قیامت برجای نهاد چراکه با خدا وعده خلافی کرده و آیههایش را دروغین خواندند.
3. کلّا بل ران علی قلوبهم ماکانوا یکسبون.[9]هرگز: بلکه کردارشان زنگاری بر دلهایشان نشانده است.
و برای رهایی از این ورطه به تعبیر قرآن باید به تبتّل روی آورد قوله تعالی و تبتل الیه تبتیلا[10] – از دیگران ببر و بدو پرداز.
در کتاب صدمیدان در باره تبّتل آمده است:
تبتّل بازگشتن است از سه چیز به سه چیز
از دوزخ به بهشت، از دنیا به آخرت، از خود به حق.
از دوزخ به بهشت رسیدن سه چیز است:
از حرام به حلال پیوستن، از کینه به نصیحت بازگشتن و از دلیری به ترسناکی گشتن.
از دنیا به آخرت آمدن سه چیز است:
از حرص به قناعت آمدن، از علایق به فراغت آمدن، از اشتغال به انابت آمدن،
از خود به حق گشتن، سه چیز است: از دعوی به نیاز آمدن، از لجاج به تسلیم آمدن از اختیار به تفویض آمدن.[11]
توشه ی سی و ششم
اعتراف به گناه زمینه استجابت دعا
سیّدی اناالصغیرالذی ربیته واناالجاهل الذی علّمنه و اناالضّال الذی هدیته و اناالوضیع الذی رفعته و اناالخائف الذی آمنته
سرورم، من آن کوچکم که پرورشش دادی، من آن نادانم که آگاهش ساختی، من آن گمراهم که هدایتش کردی، من آن فرومایهام که بزرگیاش بخشیدی من آن ترسانم که ایمنش ساختی من آن ..
یکی از عوامل تأثیرگذار در استجابت دعا اظهار عجز و ناتوانی در برابر پروردگار و اعتراف به تقصیر و گناه است تا انسان به جرم و گناه خود اعتراف نکند چگونه میتواند در صدد جبران آن باشد. تا به ناتوانی خود اقرار نکند چگونه میتواند خود را نیازمند یاری پروردگار ببیند؟ تا نعمتهای خدا را که به وی عطا فرموده یکیک برشمرد چگونه میتواند در مقام سپاسگزاری برآید. امام سجاد7 در این فراز بلند از دعا به این موضوع پرداخته و یکبهیک نعمتها و عنایتهای خدا را برشمرده است.
از امام صادق7 روایت است که فرمود:
به خدا سوگند هیچ بندهای از گناه بیرون نرفت مگر با اقرار و اعتراف به آن گناه.[12]
امیرمومنان7 نیز در مناجات شعبانیه میفرماید:
بار خدایا! اقرار به گناه را وسیلهای برای تقرّب به تو قرار دادم.[13]
خواجه عبدالله در تفسیر عرفانی آیه شریفه انتم الفقراء الی الله [14]- شما به خدا نیازمندید – گوید:
بدان که فقر بر دو قسم است فقر خلقتی و فقر صفتی: فقر خلقتی عام است و عامل هر حادثی که از عدم به وجود آید میشود – چون هر آفریده نیازمند آفریدگار است – در آغاز نیازمند آفرینش است آنگاه نیازمند پرورش. پس خداوند بینیاز است و همه بدو نیازمندند.[15]
پیر طریقت گفت:
شرط محبت غیرت است
و دوستان حال خود را به هرکس ننمایند،
و کسی که به هر دوجهان نظر ندارد و خدا را همواره در نظر دارد،
وی را فقیر گویند.
فقیر به خدا توانگر است،
که توانگری در سینه میباید نه در خزینه
فقیر آن است که در دوجهان جز خدا برای خود دستآویزی نبیند و نظر به خود ندارد و به ذات و صفات خویش چهارتکبیر زند.[16]
.[1] مائده /54
[2]. تفسیر کشف الاسرار، تفسیر آیه 54 سوره مائده.
.[3] تفسیر کشف الاسرار، تفسیر سوره ی علق.
[4]. ر،ک: تفسیر نورالثقلین 3/388 ذیل آیه 84 سوره طه
.[5] همان – به نقل از مصباح الشریه. برای آگاهی بیشتر ر،ک: شرح دعای ابوحمزه ثمالی./172 مرحوم آیۀ الله حاج شیخ عباس ایزدی نجف آبادی.
.[6] کشف الاسرار تفسیر سوره طه.
.[7] آل عمران /155.
[8]. توبه /75 و 77.
[9]. مطففین /14.
[10]. المزمّل /8.
.[11] خواجه عبدالله، صدمیدان، میدان بیست و ششم تبتّل.
[12]. والله ما خرج عبدٌمن الذنب الاّ بالاقرار. عدۀ الداعی /167.
.[13] جعلت الاقرار بالذنب الیک وسیلتی. مفاتیح الجنان، اعمال ماه شعبان.
[14]. فاطر/ 15.
[15]. کشف الاسرار تفسیر آیه 15 سوره فاطر.
.[16]. شرح منازل السائرین / 386.