Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

توشه گیری از دعای ابوحمزه ثمالی 36-33

توشه گیری از دعای ابوحمزه ثمالی 36-33

توشه­ ی سی­ و سوم

آرزوی زیارت کعبه و دیگر مشاهد مشرفه

وارزقنی حجّ بیتک الحرام فی عامنا هذا وفی کلّ عام وزیارت قبر نبیّک والائمۀ علیهم­السلام ولا تخلنی یاربّ من تلک المشاهد الشریفه والمواقف الکریمه

و حج خانه‌ات و زیارت قبر پیامبرت، و امامان علیهم‌السلام را، در امسال و در هرسال روزیم کن و مرا پروردگارا، از این مشاهد شرافتمند و جایگاه‌های ارجمند هرگز جدا مکن.

محبت به خدای سبحان و عشق­ورزی با آفریدگار جهان زمینه­ای را فراهم می­آورد که انسان به همه مظاهر و نمادهایی که وابسته به اوست عشق بورزد و به دیدار آن‌ها و مجالست با آن‌ها علاقه­مند شود. از زیارت خانه خدا کعبه گرفته تا دیدار دوستان خدا و زیارت مشهد و مزارشآن‌که آرزوی هر انسان خداجویی است.

خواجه عبدالله در تفسیر آیه شریفه: «و من یرتد منکم... هر یک از شما دین خود بگرداند خدا قومی دیگر آرد که آنان را دوست می‌دارد و آنان خدا را دوست می دارند»[1]  گوید:

این آیه دانایان را اشارتی است و مؤمنان را بشارتی.
اشارات آن است که خداوند نگهبان دین حنیف و ملت اسلام است،اگر قومی مرتد شوند خدا دیگرانی را آرد که احکام دین را بدیشان محفوظ دارد و بساط دین را بدیشان مزین سازد و ردای دوستی خود را بر تنشان آراید که آنان خدا را دوست می دارند و خدا آنان را دوست می­دارد. خدا چراغ معرفت را در آنان برافروخته است و خود مربی ایشان است و دامن پیامبری مهد پرورش آنان و ازل و ابد در گرو وفای آنان.
و اما این آیه بشارت است که هرکه مرتد نیست در شمار دوستان و اهل محبت و ایمان است.
خداوند به داوود وحی کرد: ای داوود! هرکه مرا جوید، مرا یابد و هرکه دیگری را جوید مرا چون یابد؟! ای داوود، زمینیان را بگو به صحبت من روی آرید و به ذکر من انس

گیرید تا انیس دل شما باشم، من طینت دوستان خود را از طینت ابراهیم خلیل خود و موسی کلیم خود و محمد حبیب خود آفریدم من دل مشتاقان را از نور خود آفریدم، به جلال خود پروردم، مرا بندگانی است که آنان را دوست دارم و آنان مرا دوست دارند، آنان مرا یاد کنند و من آنان را یاد کنم، آنان از من خشنودند و من از آنان خشنودم آنان در وفای عهد با من و من در وفای عهد با ایشانم، آنان مشتاق من و من مشتاق ایشانم.[2]
مناجات

الهی ار زبان محبت خاموش است،
حالش همه زبان است!
آن‌که جان در سر دوستی کرد
چون دوست او را جان است
غرق‌شده آب نبیند، چون گرفتار آن است.
و به‌روز چراغ نیفروزند، که روز خود چراغ جهان است.[3]

توشه­ ی سی­ و چهارم

دلایل کسالت در عبادت

اللهم کلّما قلت قد تهیأت و تعبّات و قمت للصلوۀ بین یدیک و ناجیتک القیت الیّ نعاساً اذا انا صلیت وسلبتنی مناجاتک اذا انا ناجیت.

 بار خدایا؛ هر زمان گفتم: آماده و مهیا شده و در برابرت برای نماز ایستاده­ام و با تو مناجات می­کنم؛ هنگام نماز در چشمم خواب­آلودگی افکندی و گاهِ مناجات حالِ مناجات را از من گرفتی؛

 به­راستی چرا انسان به هنگام عبادت احساس خستگی و کسالت می­کند آیا چون تکلیف است تکلّف و دشواری در خود احساس می‌کند؟ بسیاری از کارها در زندگی روزمرّه سنگین است اما انسان با کمال اشتیاق آن‌ها را انجام می­دهد شاید دلایل این کسالت و خستگی در امور عبادی همان چیزهایی است که امام­سجاد7 در این دعا بدان اشاره فرموده­اند و ریشه­ی همه آن‌ها این است که انسان اشتیاق گفتگو با خدا را از دست داده است امام7 می­فرماید:

شاید مرا از درت رانده و از خدمت محروم ساخته­ ای؟!
شاید مرا دیده­ای که حقت را سبک شمرده­ام و دورم گردانیده­ ای؟!
شاید مرا در جایگاه دروغ‌گویان دیده­ای و طردم کرده­ ای؟!
شاید مرا ناسپاس نعمت­هایت دیده و محرومم ساخته­ ای؟!
شاید مرا در مجالس دانشمندان نیافته و خوارم داشته­ ای؟!
شاید دوست نداری دعایم را بشنوی و بر من خشم گرفته­ ای؟!
و در روایتی از امام­صادق7 نقل است که فرمود:

مشتاق، نه میل به غذا دارد نه از نوشیدنی گوارا لذت می­برد، نه خواب آسوده دارد نه با دوستی انس می­گیرد، نه در
خانه می­ماند، نه در آبادی سکونت می­کند، نه به لباس خود اهمیت می­دهد، نه جایی قرار و آرام می­گیرد، بلکه خدا را
شب و روز بندگی می­کند تا به محبوبش برسد و با زبان شوق با خدا مناجات می­کند. آن‌گونه که خدای متعال از زبان موسی­بن عمران نقل می­کند در میعاد پروردگارش گفت و عجّلت الیک ربّ لترضی
پروردگارا! به‌سوی تو بشتافتم تا از من خشنود گردی.[4]
از پیامبر خدا9 نیز روایت است که فرمود:

حضرت موسی7 از شوق ملاقات با خدا چهل روز در میقات و در حال رفت‌وبرگشت اشتهایی به خواب و آب و غذا نداشت.[5]
خواجه عبدالله در تفسیر عرفانی آیه شریفه – وعجلت الیک ربّ لترضی – گوید:

موسی گفت: پروردگارا ایشان [بنی‌اسرائیل] اینک در پی من اند و من به‌سوی تو شتافتم تا از من خشنود شوی!
از جانب پروردگار عتاب به موسی شد که ای موسی! قوم را واگذاشتی و با شتاب به کوه طور شدی! آیا ندانستی که
من ضعیفان را دوست دارم شکستگان را می‌نوازم و پیوسته

در دل آنان می‌نگرم و هرکه را در دل آنان بینم او را به دوستی می‌گیرم!
ای موسی! هر جا درویشی دیدی افتاده بار و خسته­ی جور روزگار، او را یاری کن و صحبت او را خریدار باش که در نهاد اوست خزینه اسرار ازل و تعبیه­ی بازار ابد.[6]

توشه­ ی سی­ و پنجم

لغزش به گناه و همانندی با گناه

الهی انت اوسع فضلاً واعظم حلماً من تقایسنی بعملی او ان تستزلّنی بخطیئتی و ما انا یاسیّدی و ما خطری

 بار خدایا، تو فضلی گسترده‌تر و بردباری‌ای فراتر از آن داری که مرا با کردارم همانند سازی، یا مرا با خطاهایم بلغزانی؛ من چیستم ای سرورم و چه اهمیتی دارم!

 گاهی ارتکاب برخی گناهان موجب لغزش انسان به گناه دیگر می­شود و گاهی در اثر تکرار گناه، انسان با گناه همانندی پیدا می‌کند و به‌گونه‌ای بدان عادت کرده و با آن به وحدت می­رسد.

گاه زنگار گناه قلب انسان را مکدر کرده و زمینه هرگونه اصلاح و بازگشت را از بین می­برد که امام7 در این فراز از دعا پیش­گیری از

گرفتار شدن بدین حالت را از خدا می­خواهد.

خدای متعال گرفتار شدن انسان به این ابتلا را در آیات مختلف یادآور شده است که برخی را یادآور می‌شویم.

1.      انّ­الذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان انّما استزلّهم الشیطان ببعض ما کسبوا[7].

آنان که روز روبروشدن دو سپاه با یکدیگر (در جنگ احد) فرار کردند شیطان آنان را به خاطر برخی گناهان که پیش از این مرتکب شده بودند به لغزش انداخت.

2.    و منهم من عاهدالله لئن اتینا من فضله لنصّدّقنّ و لنکوننّ من الصالحین...فاعقبهم نفاقاً فی قلوبهم الی یوم یلقونه بما اخلفواالله ما وعدوه و بما کانوا یکذبون[8]. برخی از آنان – منافقان – کسانی­اند که با خدا پیمان بسته اند که اگر خدا ما را از فضل خود روزی دهد بی­تردید صدقه خواهیم داد و از شاکران خواهیم بود، اما هنگامی که از فضل خود به آنان بخشیدیم بخل ورزیدند و سرپیچی کردند و روی گرداندند. این عمل پی آمد نفاق را در دل‌هایشان تا روز قیامت برجای نهاد چراکه با خدا وعده خلافی کرده و آیه­هایش را دروغین خواندند.

3.   کلّا بل ران علی قلوبهم ماکانوا یکسبون.[9]هرگز: بلکه کردارشان زنگاری بر دل‌هایشان نشانده است.

و برای رهایی از این ورطه به تعبیر قرآن باید به تبتّل روی آورد قوله تعالی و تبتل الیه تبتیلا[10] – از دیگران ببر و بدو پرداز.

در کتاب صدمیدان در باره تبّتل آمده است:

تبتّل بازگشتن است از سه چیز به سه چیز
از دوزخ به بهشت، از دنیا به آخرت، از خود به حق.
از دوزخ به بهشت رسیدن سه چیز است:
از حرام به حلال پیوستن، از کینه به نصیحت بازگشتن و از دلیری به ترسناکی گشتن.
از دنیا به آخرت آمدن سه چیز است:
از حرص به قناعت آمدن، از علایق به فراغت آمدن، از اشتغال به انابت آمدن،
 از خود به حق گشتن، سه چیز است: از دعوی به نیاز آمدن، از لجاج به تسلیم آمدن از اختیار به تفویض آمدن.[11]

توشه­ ی سی­ و ششم

اعتراف به گناه زمینه استجابت دعا

سیّدی اناالصغیرالذی ربیته واناالجاهل الذی علّمنه و اناالضّال الذی هدیته و اناالوضیع الذی رفعته و اناالخائف الذی آمنته

 سرورم، من آن کوچکم که پرورشش دادی، من آن نادانم که آگاهش ساختی، من آن گمراهم که هدایتش کردی، من آن فرومایه­ام که بزرگی­اش بخشیدی من آن ترسانم که ایمنش ساختی من آن ..

 یکی از عوامل تأثیرگذار در استجابت دعا اظهار عجز و ناتوانی در برابر پروردگار و اعتراف به تقصیر و گناه است تا انسان به جرم و گناه خود اعتراف نکند چگونه می­تواند در صدد جبران آن باشد. تا به ناتوانی خود اقرار نکند چگونه می­تواند خود را نیازمند یاری پروردگار ببیند؟ تا نعمت­های خدا را که به وی عطا فرموده یک‌یک برشمرد چگونه می­تواند در مقام سپاسگزاری برآید. امام سجاد7 در این فراز بلند از دعا به این موضوع پرداخته و یک‌به‌یک نعمت­ها و عنایت­های خدا را برشمرده است.

از امام صادق7 روایت است که فرمود:

به خدا سوگند هیچ بنده­ای از گناه بیرون نرفت مگر با اقرار و اعتراف به آن گناه.[12]
امیرمومنان7 نیز در مناجات شعبانیه می‌فرماید:

 بار خدایا! اقرار به گناه را وسیله‌ای برای تقرّب به تو قرار دادم.[13]
  خواجه عبدالله در تفسیر عرفانی آیه شریفه انتم الفقراء الی الله [14]- شما به خدا نیازمندید – گوید:

بدان که فقر بر دو قسم است فقر خلقتی و فقر صفتی: فقر خلقتی عام است و عامل هر حادثی که از عدم به وجود آید می‌شود – چون هر آفریده نیازمند آفریدگار است – در آغاز نیازمند آفرینش است آنگاه نیازمند پرورش. پس خداوند بی‌نیاز است و همه بدو نیازمندند.[15]
پیر طریقت گفت:

شرط محبت غیرت است
و دوستان حال خود را به هرکس ننمایند،
و کسی که به هر دوجهان نظر ندارد و خدا را همواره در نظر دارد،
وی را فقیر گویند.
فقیر به خدا توانگر است،
که توانگری در سینه می‌باید نه در خزینه
فقیر آن است که در دوجهان جز خدا برای خود دست‌آویزی نبیند و نظر به خود ندارد و به ذات و صفات خویش چهارتکبیر زند.[16]


.[1] مائده /54
[2]. تفسیر کشف الاسرار، تفسیر آیه 54 سوره مائده.
.[3] تفسیر کشف الاسرار، تفسیر سوره ی علق.
[4]. ر،ک: تفسیر نورالثقلین 3/388 ذیل آیه 84 سوره طه
.[5] همان – به نقل از مصباح الشریه. برای آگاهی بیشتر ر،ک: شرح دعای ابوحمزه ثمالی./172 مرحوم آیۀ الله حاج شیخ عباس ایزدی نجف آبادی.
.[6] کشف الاسرار تفسیر سوره طه.
.[7] آل عمران /155.
[8]. توبه /75 و 77.
[9]. مطففین /14.
[10]. المزمّل /8.
.[11] خواجه عبدالله، صدمیدان، میدان بیست و ششم تبتّل.
[12]. والله ما خرج عبدٌمن الذنب الاّ بالاقرار. عدۀ الداعی /167.
.[13] جعلت الاقرار بالذنب الیک وسیلتی. مفاتیح الجنان، اعمال ماه شعبان.
[14]. فاطر/ 15.
[15]. کشف الاسرار تفسیر آیه 15 سوره فاطر.
.[16]. شرح منازل السائرین / 386.

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم