محمدتقی فاضل میبدی
من از سال ۱۳۵۰ که به قم آمدم، آقای آیتالله صانعی را میشناختم، ایشان از استادان برجسته حوزه و از مبارزان انقلاب و یاران امام بودند. ایشان چند ویژگی داشتند که در کمتر کسی یافت میشد. مثل اینکه ایام نوجوانی وارد حوزه علمیه شده و بسیار تیزهوش بودند حافظهای قوی داشتند و برای همین هم در جوانی به سن اجتهاد رسیده بودند. در مدرسه حقانی جوانترین استادی که در حوزه درس خارج میداد، ایشان بود؛ مدرسهای که با همت آیتالله بهشتی و قدوسی راه افتاده بود. این خیلی برای ما جالب بود که طلبه جوانی استاد درس خارج بود. بعد از انقلاب هم جوانترین فقیهی بودند که به حکم امام در شورای نگهبان بهعنوان فقیه منصوب شد. چون امام ایشان را بهخوبی میشناخت. تصور میکنم جوانترین فقیهی هم بودند که در دهه ۶۰ دادستان شدند و عجیب بود که با این مشغله درسش را در قم رها نمیکرد و هر روز بین این دو شهر در رفتوآمد بود. شاید یکی از دلایلی که باعث شد ایشان فقیه و نواندیشی نوآور شود و چندان مقلد گذشتگان نباشد هم همین بود که در جوانی به مرجعیت رسیدند.
ایشان برای اجتهاد و استنباط هم سه ملاک داشتند؛ یک اینکه منطبق با قرآن باشد؛ دوم عقل و عدالت. اگر فتوایی از نظر ایشان منافی عدالت بود، آن را قبول نمیکرد. آیتالله صانعی در خیلی از مسائل هم تجدیدنظر میکرد. در حقوق زنان بسیار نگاه باز و فتاوای جدیدی داشت؛ مثلا ایشان قائل به برابری دیه زن مرد بود. حتی در دیه مسلمان و غیرمسلمان نوآوری داشت و اجتهاد مجدد کرده بود. ایشان هر سال سمینارهای خوبی برگزار میکرد و مقالات خوبی هم به همت ایشان جمع میشد که سرمایه ارزشمندی است.
بهتازگی برخی مدعی شدهاند که ایشان در دهه ۶۰ به علت داشتن سمت دادستان نقشی در حوادث آن دوره داشتهاند؛ اما به نظر من و به گواه تاریخ شفاهی و غیرشفاهی که از آن زمان و مرتبط با ایشان بر جا مانده است، آیتالله صانعی نیز مانند آیتالله منتظری مخالف تندرویها بودند و حتی در نهایت به همین علت به قم بازمیگردند. حتی در خاطراتی از خودشان هم شنیدهام که شاید الان درست نباشد نام برخی افراد را ببرم اما میدانم ایشان بهخاطر برخی تندرویهای اول انقلاب، سمت دادستانی را رها کرد و به قم بازگشت. بعد هم که در زمان انتخابات ۸۸ آن مشکلات برای ایشان رخ داد و وقتی آقای صانعی موضع صریحی گرفتند، دیدیم که چطور همانهایی که بعدها استخر فرح را علیه روحانی علم کردند و به لاریجانی حمله کردند، به منزل ایشان در قم یورش بردند و شعار دادند و شیشههای منزل ایشان را شکستند. بهجای دادن پاسخ منطقی به اظهارات ایشان، دست به حمله و هتک حرمت یک مرجع شیعه زدند، آنهم به نام دین و اسلام. به کسی حمله کردند که مرجع تقلید بوده و همراه و یاور امام بوده است.
من از سال ۱۳۵۰ که به قم آمدم، آقای آیتالله صانعی را میشناختم، ایشان از استادان برجسته حوزه و از مبارزان انقلاب و یاران امام بودند. ایشان چند ویژگی داشتند که در کمتر کسی یافت میشد. مثل اینکه ایام نوجوانی وارد حوزه علمیه شده و بسیار تیزهوش بودند حافظهای قوی داشتند و برای همین هم در جوانی به سن اجتهاد رسیده بودند. در مدرسه حقانی جوانترین استادی که در حوزه درس خارج میداد، ایشان بود؛ مدرسهای که با همت آیتالله بهشتی و قدوسی راه افتاده بود. این خیلی برای ما جالب بود که طلبه جوانی استاد درس خارج بود. بعد از انقلاب هم جوانترین فقیهی بودند که به حکم امام در شورای نگهبان بهعنوان فقیه منصوب شد. چون امام ایشان را بهخوبی میشناخت. تصور میکنم جوانترین فقیهی هم بودند که در دهه ۶۰ دادستان شدند و عجیب بود که با این مشغله درسش را در قم رها نمیکرد و هر روز بین این دو شهر در رفتوآمد بود. شاید یکی از دلایلی که باعث شد ایشان فقیه و نواندیشی نوآور شود و چندان مقلد گذشتگان نباشد هم همین بود که در جوانی به مرجعیت رسیدند.
ایشان برای اجتهاد و استنباط هم سه ملاک داشتند؛ یک اینکه منطبق با قرآن باشد؛ دوم عقل و عدالت. اگر فتوایی از نظر ایشان منافی عدالت بود، آن را قبول نمیکرد. آیتالله صانعی در خیلی از مسائل هم تجدیدنظر میکرد. در حقوق زنان بسیار نگاه باز و فتاوای جدیدی داشت؛ مثلا ایشان قائل به برابری دیه زن مرد بود. حتی در دیه مسلمان و غیرمسلمان نوآوری داشت و اجتهاد مجدد کرده بود. ایشان هر سال سمینارهای خوبی برگزار میکرد و مقالات خوبی هم به همت ایشان جمع میشد که سرمایه ارزشمندی است.
بهتازگی برخی مدعی شدهاند که ایشان در دهه ۶۰ به علت داشتن سمت دادستان نقشی در حوادث آن دوره داشتهاند؛ اما به نظر من و به گواه تاریخ شفاهی و غیرشفاهی که از آن زمان و مرتبط با ایشان بر جا مانده است، آیتالله صانعی نیز مانند آیتالله منتظری مخالف تندرویها بودند و حتی در نهایت به همین علت به قم بازمیگردند. حتی در خاطراتی از خودشان هم شنیدهام که شاید الان درست نباشد نام برخی افراد را ببرم اما میدانم ایشان بهخاطر برخی تندرویهای اول انقلاب، سمت دادستانی را رها کرد و به قم بازگشت. بعد هم که در زمان انتخابات ۸۸ آن مشکلات برای ایشان رخ داد و وقتی آقای صانعی موضع صریحی گرفتند، دیدیم که چطور همانهایی که بعدها استخر فرح را علیه روحانی علم کردند و به لاریجانی حمله کردند، به منزل ایشان در قم یورش بردند و شعار دادند و شیشههای منزل ایشان را شکستند. بهجای دادن پاسخ منطقی به اظهارات ایشان، دست به حمله و هتک حرمت یک مرجع شیعه زدند، آنهم به نام دین و اسلام. به کسی حمله کردند که مرجع تقلید بوده و همراه و یاور امام بوده است.