Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

عبرت از تاریخ

سید محمد علی ایازی
راه حلّ برون رفت از وضعیت کنونی کشور فرهنگی و سیاسی است، اما نه به دست نظامیان، که به خردمندی خردمندان و مسئولان بالای نظام، به گونه ای که آب از جوی رفته بازگردانند و بتوانند مردم را راضی کنند و مردم را به صورت واقعی در سرنوشت خود دخالت دهند. در آن صورت است که مشکل حلّ خواهد شد. امیر مؤمنان (ع) می فرمايد: «إذا تَغيّرَ السلطانُ تغيّرَ الزّمانُ» (نهج البلاغه، نامه 31). وقتی که انديشه اصلاحی شکل گیرد یا خود سلطان به تغییرات بازگردد، زمانه دگرگون شود. اگر مشکل کشور و بحران شهری توسط نظامیان قابل حل بود، پیش از این نظامیانِ بسیار، در این کشور و خیلی از کشورهای دیگر، می توانستند این مشکل را با استبداد، زور و ترساندن مردم حل کنند؛ و درنتیجه، آن حکومت ها ساقط نمی شدند. در این دو سال این آقایان به حساب خود چه کارها که انجام ندادند، حتی کارهایی فرهنگی: انتشار کتاب ها، مجله ها و ضمیمه های رنگی روزنامه ها با کاغذ گران قیمت، مجانی و با تیراژ بسیار؛ و چه دخالت ها در دانشگاه و فرهنگ و عرصه کتاب با روش های مختلف؛ و به گمان خود کار فرهنگی می کنند. اما نه تنها این کارها نتیجه نداده که حساسیت جامعه را نسبت به حضور اینان بیشتر کرده است. نظامیان باید، به جای تهدید و ارعاب، به پادگان ها برگردند. مرحوم امام در وصیت خود از این نگرانی که نظامیان در کارهای سیاسی دخالت کنند و به عنوان پاسداری از نظام، وارد میدان کار سیاسی (که مسئولیت آن به نهادهای مدیریتی، سیاسی و قانون گذاری داده شده است) شوند، هشدار می دهد و می نویسد: «اگر انقلاب از همه ملت و حفظ آن بر همگان است، دولت و ملت و شوراى دفاع و مجلس شوراى اسلامى وظيفه شرعى و ميهنى آنان است كه اگر قواى مسلح، چه فرماندهان و طبقات بالا و چه طبقات بعد، بر خلاف مصالح اسلام و كشور بخواهند عملى انجام دهند، يا در احزاب وارد شوند كه- بى‏اشكال به تباهى كشيده مى‏شوند- و يا در بازيهاى سياسى وارد شوند، از قدم اول با آن مخالفت كنند. و بر رهبر و شوراى رهبرى است كه با قاطعيت از اين امر جلوگيرى نمايد تا كشور از آسيب در امان باشد. (صحيفه امام، ج‏21، ص433، وصيتنامه سياسى– الهى). یکی از دل مشغولی های مرحوم امام خمینی(ره) تکرار تجربه تاریخ ایران است. تکراری که می تواند برای هر حکومت اتفاق بیافتد، اگر از گذشته های خود پند نگیرد. امام در چند سخنرانی خود به طور مکرر[1] به خاطره ای از دوران اشغال ایران توسط متفقین اشاره می کند که چگونه ملت ایران، به جای مقاومت در برابر اشغالگران، به استقبال آنان می رود و هرگز به حکومتی که به مردم خود ظلم و ستم کرده حاضر نیست، یاری رساند تا اشغالگران را بیرون کند. حتی در جایی به مسئولین، پاسداران و روحانیون هشدار می دهد که مبادا شما با مردم چنین کنید و این تجربه تلخ تاریخی تکرار شود: «رضا خان را وقتى متفقين از اين مملكت بيرون كردند، مردم شادى مى‏كردند، با اينكه در خطر بودند، جانشان در خطر بود! لشكر غير بود، لشكر اجنبى بود، لشكرهاى اجنبى بودند [كه‏] ريختند به ايران، ولى چون رضا خان را بردند، مردم خوشحالى مى‏ كردند. ما خودمان مطلع بوديم در بين مردم. اين مرد هم كه رفت كه ديديد چه شادي ها كردند؛ براى اينكه پشتيبان نداشتند. كارى نكنيد كه مردم بگويند كه اى كاش نبود اين پاسدار! كارى ما نكنيم كه مردم بگويند اى كاش روحانيتى در كار نبود. مسأله مهم است. قضيه اين نيست كه من ساقط باشم؛ قضيه اين نيست آقا ساقط باشند؛ قضيه اين است كه اسلام در خطر است» (صحيفه امام، ج‏8، ص372). مرحوم امام، در جای دیگر، به معیار پشت کردن مردم اشاره می کند که چرا ملتی نمی تواند در کنار حکومتی بماند، آن گونه که هنگام حمله متفقین نماند: « اساس اين بود كه يك دولتى كه خيانتكار است، اين نمى‏تواند با مردم بسازد و براى خيانتكارى‏اى كه دارد و چپاولگرى‏اى كه مى‏كند» (صحيفه امام، ج‏8، ص348). در جای دیگر می فرماید: اين طاغوتها كه محيط رعب ايجاد مى‏كنند براى اين است كه خائن هستند، مى‏ترسند از مردم. چون مى‏ترسند از مردم، يك محيط رعب ايجاد مى‏كنند كه مبادا مردم احقاق حق بخواهند بكنند (صحيفه امام، ج‏8، ص126)؛ و باز به این نکته قصه متفقین اشاره می¬کند.
در طول تاریخ، مشکل ایران با انواع حکومت هایی که داشته، استبداد با اشکال مختلف آن بوده است. گاهی با اسم ناسیونالیسم و گاه با اسم دین و مذهب. اسم مهم نیست، رفتار حکومتگران مهم است. گفته شده است که، نظامیان نگران وضعیت تهران هستند. این نگرانی چیست؟ زیرا این نگرانی نباید به چند نفر و چند صد نفر باشد، حتما باید سخن از جمعیت چند صد میلیونی و جمعیت های بسیار باشد. اما پرسش آن است که چه اتفاقی افتاده که از چنین جمعیت انبوه ترس و واهمه مان گرفته است؟ آیا این نیست که رفتارهای ما باعث شده است که از آینده و عاقبت خود بترسیم و بگیر و بِبَندهای این چند سال هم کفاف نداده است؛ و باید به فکر راه های دیگر باشیم؟ کسی که نگران مردم ایران و تهران است، باید بداند که نگرانی را دستگاه نظامی نمی تواند برطرف کند. در کشور مقوله های فرهنگی را با فرهنگ و مقوله های سیاسی را با سیاست می توان حل کرد (نه ترساندن و ایجاد رعب کردن)؛ آن هم با آزادی و قدرت انتخاب مردم؛ و گرنه نتیجه معکوس می دهد. اصولا در فرهنگ و معارف اهل بیت (ع) نام و عنوان حکومت مهم نیست؛ ارزش ها و معیارها و روش-های حکومت مهم است. امام صادق (ع) از دو نوع حکومت سخن می گوید: یکی حکومتی که می خواهد با خشونت، ترس، اجبار و ستم مردم را رهبری کند؛ و حکومتی، با مدارا و الفت: «... أَمَا عَلِمْتَ أَنَّ إِمَارَةَ بَنِي أُمَيَّةَ كَانَتْ بِالسَّيْفِ وَالْعَسْفِ وَالْجَوْرِ وَأَنَّ إِمَامَتَنَا بِالرِّفْقِ وَالتَّأَلُّفِ وَالْوَقَارِ وَالتَّقِيَّةِ وَحُسْنِ الْخُلْطَةِ وَالْوَرَعِ وَالِاجْتِهَادِ فَرَغِّبُوا النَّاسَ فِي دِينِكُمْ وَفِي مَا أَنْتُمْ فِيه‏» (وسائل الشیعه، ج16 ، ص164). «آیا نمى دانید که حکومت بنى امیه با شمشیر، خشونت و ستم بود؛ و رهبرى ما با مدارا، الفت، آرامش، نگهدارى، رفتار خوب، احتیاط و تلاش است؟ پس مردم را به دین خود با این روش ها جذب و علاقه مند کنید.» اگر در ایران می خواهیم اخلاق و معنویت باشد، باید بدانیم با ترساندن و نظامی گری نمی توان حکومت کرد و این کارها مردم را دیندار نمی کند؛ و گرنه سرنوشت حکومت همان خواهد شد که مرحوم امام از آن واهمه داشت و پاسداران و روحانیون را هشدار می داد که كارى نكنيد كه مردم بگويند كه اى كاش نبود اين پاسدار! كارى ما نكنيم كه مردم بگويند اى كاش روحانيتى در كار نبود!

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم