محمدرضا يوسفی
هرگاه مردم از منظر اقتصادي با بيكاري و تورم روبرو باشند و سياست هاي اقتصادي دولت كارآمد نباشد. ساير حوزه هاي زندگي نيز با چالش مواجه شده باشد، مردم از نظم مستقري كه توسط نهادهاي حاكم و بازيگران سياسي ايجاد شده، نااميد گشته و نسبت به حكومت بي اعتماد مي شوند. نتيجه آن در عدم مشارکت فعال شهروندان در انتخابات خود را نشان مي دهد.
عدم مشاركت معلول انبوه بحرانها و نااميدي از تغيير وضعيت ناشي از مسير انتخابات است. در اين شرايط، فضا براي شعارهاي پوپوليستي فراهم مي گردد.
پوپوليستها با درك شرايط موجود، تلاش مي كنند تا خود را به عنوان صداي مردم نااميد و بي اعتماد معرفي كرده و دوگانه سازي ما و آنها را ايجاد و يا تشديد كنند. رانتخواري و فساد گسترده برخي مقامات و تساهل نسبت به آنان نيز ابزاري براي پوپوليستها خواهد بود. آنان نظم مستقر ناكارآمد را زير سوال برده و وعده هاي پرطمطراق مي دهند.
پوپوليستها، مردم را سكوي پرش خود قرار مي دهند تا به اهداف سياسي شان برسند. در واقع آنان عوامفريبي مي كننند. آنان دست بر كمبودها و نارضايتي هاي مردم گذارده، شكاف ها را پررنگ تر كرده، مقصر را دولت يا دولتهاي مستقر مي دانند تا از اين طريق مردم را جذب كنند.
در دوران پس از انقلاب، اولين بار به طور ملموس اين امر در شعارهاي انتخاباتي سال 84 مشاهده شد. سپس در تمامي انتخابات رياست جمهوري كشور به گونه اي تكرار شد. در حوزه اقتصاد، بياني از نابرابري گسترده تحت عنوان شعار چهار درصدي ها در گفته يك كانديدا و يا در حوزه فرهنگ، جداكردن زن و مرد در خيابانها توسط كانديداي رقيب و ... از نمونه هاي آن بود. آنان با اينگونه شعارها، حس نفرت و ترس را از روي كار آمدن طرف مقابل افزايش داده و شوق به بهبود اوضاع را در صورت روي كارآمدن خود ايجاد مي كنند و در نهايت بر موج احساسات سوار مي شوند.
با وجود اين، كانديداهاي پوپوليست، به محدوديتهاي حاكم مانند محدوديت هاي قانوني و رايج، محدوديت هاي مالي، محدويت هاي بين المللي و مانند آن توجه ندارند. همچنين راه حل هاي سطحي و مردم پسند مي دهند. هيچ سازوكاري براي تحقق وعده هاي تخيلي و توخالي خود ندارند. آنان هيچ تحليل عميقي از مشكلات كشور ارائه نمي دهند. نتيجه در صورت پيروزي آنها، افزودن مشكلات كشور و تعميق بحرانهاست.
در شرايط كنوني از سويي زمينه براي حركتهاي پوپوليستي فراهم است. ركود تورمي، زندگي اقتصادي مردم را به شدت تحت تاثير قرار داده است. سياست هاي ناكارآمد دولت سيزدهم، فشار بر زندگي مردم را بيشتر كرد. نرخ ارز در اين سه سال بيش از 160 درصد رشد داشته، طبقه متوسط ريزش بيشتري نسبت به گذشته داشته، طبقات محروم فشار بيشتري را حس مي كنند و انواع ناترازي هاي تجاري، بانكي، بودجه اي نيز به اقتصاد فشار آورده است. از سوي ديگر دولت سيزدهم وعده داد كه گشت ارشاد را تبديل به گشت ارشاد مديران كند. امري كه تحقق نيافت و مردم در حوزه سبك زندگي نيز دچار محدوديت هاي بيشتري شدند. هنر در اين دوران بيشتر از گذشته دچار محدوديت شده، فيلترينگ بيشتر شد و.. از اين رو نااميدي و بي اعتمادي بر فضاي عمومي كاملا مشهود بود كه نتيجه آن در مشاركت مردم در دو انتخابات گذشته قابل مشاهده بود. اين حجم از بي اعتمادي و نااميدي اقتضاي سر بر آوردن يك پوپوليسم ديگر را در كشور دارد. مطالعات تجربي كشورهاي مشابه نيز اين امر را تاييد مي كند
با وجود اين، دو نكته موجب شده است كه احتمال وقوع پوپوليسم در اين انتخابات كاهش يابد.
اول، يك توافق نانوشته بر عدم نقد جدي دولت سيزدهم به ويژه با توجه به حادثه تلخ سقوط هليكوپتر مرحوم رئيسي كه امكان مانور حركتهاي پوپوليستي را محدود مي كند.
دوم، سرخوردگي شديد قشر خاكستري كه امروز درصد قابل اعتنايي از مردم را تشكيل مي دهند. آنان پس از اتفاقات تلخ سال 88 ، تجربه چند صندوق انتخابات را داشتند كه مشاركت بالاي انتخابات 92 و 96 را رقم زدند. اما نتايج آن شد كه شد. از اين رو آنان اكنون از صندوق نااميد هستند زيرا درك بيشتري نسبت به گذشته از ساختار سياسي كشور دارند. اين درك موجب شده تا گروههايي از نظام عبور كنند و به ويژه پس از اعتراضات سال 1401 به انفعال روي آورند.
اما گروهي ديگر از اين قشر، اگر به عرصه انتخابات وارد شوند با درك محدوديت هاي ساختاري آشكار و پنهان و به اميد بهبودي معين و شايد كوچك و متوقف كردن ريلي كه از ديد آنان براي كشور بسيار خطرناك بود، به صندوق هاي راي روي مي آورند. از اين رو فريب شعارهاي پوپوليستي را نمي خورند و واقع گرایانه تر به انتخابات نگاه خواهند کرد.
@majmaqomh لینک کانال مجمع در شبکههای اجتماعی تلگرام و ایتا