محمدرضا يوسفي
🔹معمولا سیاستمداران در ايام انتخابات به بيان وعده هايي مي پردازند كه به محبوبيت و اخذ رأي از مردم منجر شود. آنان در اين شعارهاي انتخاباتي، توجهی به امکانپذیر بودن سخنان و وعدههای خود ندارند. يكي از ترفندهاي معمول سياستمداران در انتخابات، بهره گيري از مغالطه «يا اين يا آن» است. اگر به من رأي داده نشود چنين اتفاقاتي رخ خواهد داد. آنان مردم را در يك دوراهي قرار مي دهند كه اگر به من رأي داده نشود، تحت رياست رقيب پيامدهاي هولناكي براي كشور رخ خواهد داد. در حالي كه به واقع چنين نيست و آمدن اين فرد، كشور را بهشت نمي كند و آمدن فرد ديگر كشور را الزاما به جهنم مبدل نمي سازد.
🔹كانديداها در انتخابات، وعده ها مي دهند اما اولا اين وعده ها از دل كميته هاي تخصصي علمي بيرون نمي آيد بلكه نتيجه گروهي از مشاوران است كه به دليل روابط شخصي به دور كانديداي مورد نظر جمع شده اند. از اين رو معمولا اين وعده هاي بدون پشتوانه، ساده انديشانه با انگيزه خارج كردن رقيب بيان مي شوند. يك نمونه از رقابت در شعارهاي انتخاباتي را در اعلام ميزان پرداخت يارانه پس از اخذ رأي از مردم مي توان بر شمرد. آنان به هنگام انتخابات در بهترين حالت، صادقانه و از روي ساده انديشي، وعده هاي خود را شدني مي دانند. گرچه مردم بخاطر تحقق اين وعده ها به فرد مورد نظر رأي مي دهند. اما كانديداي پيروز هنوز كابينه خود را نمي شناسد به عنوان مثال وعده يك ميليون خانه در سال را مي دهد اما نمي داند وزيري كه در نهايت انتخاب مي شود به اين امر معتقد است. زيرا گاه وزيري انتخاب مي شود كه هيچ اعتقادي به آن وعده انتخاباتي ندارد. از طرفي گرچه در زمان انتخابات ادعاي وجود كار علمي و پشتوانه نظري مانند هفت هزار صفحه مي شود اما به واقع هيج پشتوانه اي وجود ندارد. و از همه مهمتر اينكه به هنگام ارائه وعده انتخاباتي به محدويت ها توجهي نشده است.
گاه پس از استقرار دولت و درك ناشدني بودن وعده، سكوت كرده و از كنار آن مي گذرند و گاه به توجيه وعده خود مي پردازند. چنانچه معاون اول رئيس جمهور در مورد ساخت يك ميليون مسكن كه آقاي رئیسی در سال ۱۴۰۰ در تلویزیون وعده داد؛ گفت: ما میگوییم مسکن باید ساخته شود؛ اما مگر قرار است دولت بسازد؟ مسکن را مردم میسازند.» ( خبرآنلاين، 15 /10 / 1401) همچنبين معاون حقوقي رياست جمهوري نيز از اساس منكر بيان ساخت يك ميليون مسكن سالانه توسط رئيس جمهور شد. در حاليكه رئيس جمهور به آن تصريح كرده بود.
🔹سخنان بدون پشتوانه نظري، منحصر به ايام انتخابات نيست. اين نكته را علاوه بر شعارهاي انتخاباتي، در بودجه بندي، برنامه هاي پنج ساله و سند چشم انداز نيز مي توان مشاهده كرد. در سند چشم انداز آمده است كه ايران در پايان دوره يعني سال 1404، به قدرت اول منطقه تبدیل خواهد شد. رشد اقتصادي 8 درصد مدام در برنامه هاي پنج ساله تكرار مي شود و البته تحقق نمي يابد. هر از چندي با تكيه بر منابع بانكي، ادعاي وام مناسب با شرايط گيرندگان تسهيلات داده مي شود؛ در حاليكه اين امر براي بانكها نه مقدور است و نه منطقی است. نمونه آن را در وام مسكن براي جوانان مي توان مشاهده كرد. امروزه با انبوه طرح هاي عمراني نيمه كاره مواجه بوده كه بدون توجه به اصل امكان پذيري طرح، كلنگ زني شده و هزينه هاي هنگفتي اتلاف شده است و باز هر ساله، كلنگ زني ها ادامه داشته و بر حجم طرح هاي نيمه تمام و رها شده افزوده مي شود.
🔹بنابراين به نظر مي رسد شكافي بزرگ ميان ذهنيت و انگيزه هاي سياستمدار و عينيت جامعه و امكان اقتصادي كشور وجود دارد. با وجود ناكارآمدي هاي موجود، رئيس جمهور، عملكرد خود را حركت سريع به سمت قله و اتفاقات سال 1401 را توطئه اي در جهت متوقف كردن اين حركت بيان مي كند. اما پرسش اين است كه كدام قله منظور بوده و كدام شاخص، بهبود شرايط را بيان مي كند.
به راستي چرا مقامات تا این اندازه سخنان به دور از واقعیتهای اقتصاد و ناممكن بيان مي كنند؟ پاسخ به این سوال را بايد در بستر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تبيين كرد. اگر گفته هايي در اول انقلاب مانند تامين مسكن تمامي آحاد كشور، مجاني شدن آب و برق، اداره جامعه با ماليات هاي شرعي و مانند آن را بتوان مبتني بر فقدان تجربه حكومتي دانست؛ اما پس از گذشت بيش از چهار دهه از انقلاب، ديگر فقدان تجربه حكومت داري دليل موجهي نمي تواند باشد. بلكه بايد ريشه آن را در ساختار معيوب جستجو كرد. ساختاري كه انتخاب فردي فاقد تجربه اجرايي در كشور را در بالاترين مقام اجرايي ممكن مي سازد. ساختاري كه اساسي ترين اصل اقتصاد يعني كميابي و محدويت هاي تصميم گيري را ناديده مي گيرد.
@majmaqomh
@yousefimohamadreza