آیت الله سید محمد علی ایازی
🔴 بحثهاى فراوانى دربارۀ اینكه آیا زن حق به عهده گرفتن ریاست و صدارتى را دارد یا نه، انجام شده است؛ مثلاً “آیا زن حق دارد كه مرجعتقلید شود؟ برخى از علماى بزرگ در كتابهاى فقهىشان نوشتهاند كه اگر تقلید را از باب رجوع جاهل به عالم بدانیم، فرقى بین زن و مرد نیست.
🔴 ما معتقدیم كه قرآن اساس و مبناى كار ماست و سنت، تفصیل مجملات قرآن است. اگر بعضى از احادیث ظاهراً به گونهاى دیگر گفتهاند، باید آنها را به گونهاى مطالعه كنیم كه با مفاهیم قرآنى موجود در آن موضوع، منافات نداشته باشد.
🔴 در حوزه تحولات زن باید ارزیابی دیگری از روایات مخالف حقوق و کرامت زنان داشت چنانکه در موارد بسیاری توسط فقیهان معاصر مورد مناقشه قرار گرفته و اقوال منع حضور جدی زنان به چالش کشیده شده است.
اندیشه ما- یادداشت آیت الله سید محمد علی ایازی قرآن پژوه ، مجتهد نو اندیش و از اساتید درس خارج فقه واصول حوزه علمیه قم با عنوان«ضروت تحول در جایگاه زنان»:
علامه فضلالله در باره جواز قضاوت و مرجعیت زن سخن میگوید: بحثهاى فراوانى دربارۀ اینكه آیا زن حق به عهده گرفتن ریاست و صدارتى را دارد یا نه، انجام شده است؛ مثلاً “آیا زن حق دارد كه مرجعتقلید شود؟ برخى از علماى بزرگ در كتابهاى فقهىشان نوشتهاند كه اگر تقلید را از باب رجوع جاهل به عالم بدانیم، فرقى بین زن و مرد نیست؛ زیرا عنصر انوثت )مادینگى) و ذكورت (نرینگى) دخالتى در آن ندارد. این نظرى است كه آقاى حكیم قدّس سرّه در مستمسك العروه و پیش از ایشان شیخ محمد حسین اصفهانى در باب اجتهاد و تقلید، در حد بیان مسئله به لحاظ قاعده كلى و با قطع نظر از فرهنگ و رسوم متداول بین اهل شرع، ابراز كردهاند. بنابراین، این مسئله قابل مناقشه و بحث است. مردود بودن مرجعیت زن از بدیهیات علمى فقهى نیست. حتى برخى فقها سخن از حق قضاوت زن به میان آوردهاند و مسلم انگاشته شدن آن هم ناشى از بعضى منابع فقهى است كه دلالت و وثاقت خود آن منابع نیز با قطع نظر از اینكه به نتیجه اثباتى یا نفیى منجر شود، قابل مناقشه است.
مثلا استاد صالحی نجفآبادی در کتاب «قضاوت زن در فقه اسلامی» با این هدف که قضاوت زن در اسلام حرام و باطل است یا جایز و نافذ و اگر زنی دارای شرائط لازم برای قضاوت باشد، آیا فقط به دلیل جنسیت به عهده گرفتن منصب قضا برای او حرام است است و غیر نافذ؟ پس از بحثی مفصل اینگونه نتیجه میگیرد: آیاتی که برای عدم اثبات مشروعیت قضاوت بانوان به آنها استناد شده، دلالت بر عدم مشروعیت نمیکند، روایاتی نیز که برای اثبات ممنوعیت استدلال شده دلالت ندارد، اجماعی که بعضی از فقهای شیعه ادعا کرده، مدرکی است که مدرکش روایات است که گفتیم دلالت بر مقصود آنان ندارد، پس به حکم اصالةالجواز این بانوان میتوانند متصدی منصب قضا شوند.
نمونه دیگر برداشتى است كه برخى از فقها از واژه «درجة» (رتبه) در این آیه دارند: وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجالِ عَلَیهِنَّ دَرَجَةٌ (بقره: 228) «و براى زنان حقوقى شایسته است، همانند وظیفهاى كه برعهده آنهاست. ولى مردان را بر زنان مرتبتى است».
بعضى از فقها تصور كردهاند كه بر اساس این آیه، مردان نسبت به زنان درجه و رتبهاى بالاتر دارند؛ اما گفته می¬شود كه بر اساس دریافتی، این درجه و مرتبه تنها در امر طلاق است؛ زیرا طلاق تنها مزیتى است كه مرد نسبت به زن (در صورت عدم شرط)دارد و این آیه هم درباره ازدواج نازل شده است. مفهوم این آیه این است كه زنان حقوقى شایسته، همانند و همطراز وظایف خویش دارند. یعنى هر حقى كه مرد دارد، زن نیز دارد. در مجموع، مىگوییم كه در قرآن هیچ دلیلى بر برترى عقل مرد نسبت به عقل زن نداریم. بلكه به عكس، حتى مواردى را مىیابیم كه دلالت بر برترى عقل زن نسبت به عقل مرد دارد؛ چنانکه در داستان «ملكه سبا» مىبینیم. قرآن كریم چنین نقل مىكند كه او پس از مشاهده نامه سلیمان قوم خود را گرد آورد و به آنان چنین گفت: قالَتْ یا أَیهَا الْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی ما كُنْتُ قاطِعَةً أَمْراً حَتّى تَشْهَدُونِ )نمل: ۲۹ ـ ۳۲) «زن گفت: اى بزرگان، نامهاى گرامى به سوى من افكنده شد. نامه از سلیمان است و آن این است: به نام خداى بخشاینده مهربان. بر من برترى مجویید و به تسلیم نزد من بیایید. زن گفت: اى بزرگان، در كار من رأى بدهید، كه تا شما حاضر نباشید من هیچ كارى را فیصل نتوانم داد.» ملكه سبا از آنان خواست تا با فكرشان او را یارى دهند؛ اما آنان با عرض عضلات خویش او را یارى مىدهند و روشن است كه این كار خلاف عقل است. ملكه سبا كه به تفاوت لحن نامه سلیمان با لحن پادشاهان پى برده چنین مىگوید: إِنَّ الْمُلُوكَ إِذا دَخَلُوا قَرْیةً أَفْسَدُوها وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِها أَذِلَّةً این نمونه زنى است كه با عقلش مىاندیشد نه با عاطفهاش؛ اگرچه قومى مطیع در كنار خود دارد و مردان نظامی او با احساسات خویش مىاندیشند نه با عقل خویش. بنابراین قرآن به اشاره مىخواهد بگوید كه ممكن است عقل زنى بیشتر از عقل مرد باشد. نمونههاى دیگر، همسر فرعون و مریم دختر عمران علیها السّلام است. ازاین رو ما معتقدیم كه قرآن اساس و مبناى كار ماست و سنت، تفصیل مجملات قرآن است. اگر بعضى از احادیث ظاهراً به گونهاى دیگر گفتهاند، باید آنها را به گونهاى مطالعه كنیم كه با مفاهیم قرآنى موجود در آن موضوع، منافات نداشته باشد.
بنابراین، در حوزه تحولات زن باید ارزیابی دیگری از روایات مخالف حقوق و کرامت زنان باید داشت چنانکه در موارد بسیاری توسط فقیهان معاصر مورد مناقشه قرار گرفته و اقوال منع حضور جدی زنانان به چالش کشیده شده است.