هادی سروش
برزگترین سرمایه ضروری برای آنانکه با دلها سر وکار دارند؛ "محبوبیت" است. از اینجاست که پیامبران و امامان متوجه این سرمایه هستند. پیامبر به «رحمةللعالمین »(انبیا/۱۰۰) معرفی می شود و ائمه هم سیاست مبنایی خود را در محبت و تالیف قلوب قرار داده اند؛«ان امامتنا کان بالرفق و التالف..»( وسائل الشیعه)
روحانیت راستین که وارثان انبیاء و اولیاء هستند برای حفظ آثار آنان باید بر طریق و مشی آنان قدم بردارند، و مورد محبت جامعه باشند تا از نفوذ در دل ها بهرمند شده و بتوانند تاثیر گزار باشند. امروز اگر تاثیر سخنان این قشر دلسوز و آگاه جامعه را کمتر مشاهده می کنیم، حتما دارای علتی است که باید درصدد رفع آن بر آمد.
امام صادق (ع) گروهی از روحانیت را به طلب کنندگان فقاهت و عقلانیت معرفی نمود و بعد متذکر اوصاف چهار گانه شان می شود:
اولا؛ از آنجا که ارتباط خالصانه باخدای متعال دارند، به گفته های خود "عامل اند".
وثانیا؛ در دعوت جامعه به دین، بسیار مهربانند.
وثالثا؛ به شخصیت و مسئولیت خویش آگاه اند.
ورابعا؛ جامعه و شرائط زمانه را به درستی شناسائی می کنند.
براساس خصوصیت اول؛ تعبیر امام صادق (ع) درباره عالمی که به علم خود جامه عمل نپوشاند این است که؛ مانند آب بارانی است که وقتی بر روی سنگی باریده شود، چیزی از آن باقی نمیماند. ارتباطات عالمان باچهره های منفی و مسئله دار جامعه؛ اعم از قدرت طلبان و یا ثروت اندوزان نامشروع، بزنگاه چنین خطری خواهد بود.(نهج البلاغه ، خ/۸۷)
بر اساس خصوصیت دوم؛ عالمان دین باید: در مرحله نخست؛ متن اصیل دین را عرضه نمایند، نه برداشتهای سلیقه ای و جناحی و فکری خویش را، که به آن پای بند شده اند و در مرحله بعد؛ وظیفه روحانیت این است که، درعرضه دین به جامعه، باید محبت و شفقت را با دعوتشان به دین و دینداری، انجین سازند. متاسفانه بی اخلاقی هایی مانند؛ اتهام انحراف و مرتد سازی، و از زبان زور حرف زدن، دینداری را به دین گریزی مبدّل ساخته !
این همان چیزی است که فریاد امیرالمومنین (ع) در آورده که؛ آنان "با فریب و استفاده از زبان زور" ، به افکار عمومی جامعه ضربه می زنند.(نهج البلاغه خ۸۷)!
براساس خصوصیت سوم ؛ عالمان دینی باید متوجه شخصیت و مسئولیت خویش باشند. همه مسئولیت علماء دینی بعد از موظف بودنشان به کسب بالاترین مدارج دانش و اجتهاد در فهم زبان وحی، به دو نقطه اساسی که مورد اصرار امیرالمومنین (ع)است ، و آن:
الف) خدوم بودن نسبت به مظلومان و محرومان.
ب) سر ستیز داشتن با چپاولگران و زیاده خواهان .(نهج خطبه ۳)
افکار عمومی، هیچ سکوت و یا هیچ توجیهی را از سازمان روحانیت، در قبال ظلم ها و حق کشی های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی، بر نمی تابد.(ر.ک؛نهج البلاغه،خ۸۷) نزدیکی به قدرتها و توجیه رفتارهای آنان، خصوصا "توجیه دینی" برای ادامه قدرتهای فاقد عدالت و تحمیل آیات قرآن به نفع آنان؛ مهلک ترین ضربه بر پیکره عالمان دینی است. (ر.ک ؛ نهج البلاغه خ۸۷).
خصوصیت چهارم؛ شناخت عمیق آنان از جامعه و زمان می باشد. به تعبیر زیبای استاد شهید مرتضی مطهری؛ روحانیت باید زمان و نیازهای آن را شناخته و خود را با آن به طور صحیح منطبق سازد، وگرنه تباه خواهد شد!
امروز ، روزی نیست که در پیچ و خم هایی که مردم در جامعه با آن مواجه هستند ، روحانیت یا اظهار بی اطلاعی کند و یا مُهر "حرام است" را ، به آن زده و خود را راحت کند. امروز جامعه؛ از روحانیت شناخت درست نیازها و ارایه راه حل می خواهد .
مسائل شرعی پزشکی، مسایل مهم روابط زناشویی و طلاق، امور حقوقی مربوط به زنان و کودکان، نیازهای مهم بانکی، حقوق مربوط به رسانه و دسترسی به اطلاعات، تفریح و ورزش، و روابط بین المللی و نیز روابط شهروندی با کفار و .... صدها موردی است که روحانیت باید به صورت "به روز شده" پاسخگو باشد.
کوتاهی در این بزنگاه ؛ چه به شکل سخت گیری و چه به شکل بی پاسخ گذاشتن نیازها ، روحانیت را بیگانه از مردم خواهد کرد و هیچ محبوبیتی از ایشان باقی نخواهد ماند.