محمد تقی فاضل میبدی
در مورد نقش آیت اللههاشمی در بین بدنه اصلاح طلبان در ایران و آینده اصلاحات پس از مرگ ایشان نکات فراوانی وجود دارد. مرگ ناگهانی و غیرمنتظره آیت الله شاید بهانه خوبی باشد برای آن دسته از نیروهایی که این روزها بر طبل تفرقه میکوبیدند؛ چه در خود جناح اصلاحات و ذیل عنوان انتخابات و چه در میان سایر جناحها و ذیل عنوان آشتی ملی.
اصلاح طلبان میبایست از این فرصت پیش آمده نهایت بهره را در زمینه وحدت درون جناحی ببرند چرا که خواست و نظر آیت الله فقید هم جز این نبود. در واقع با نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 96 بیم آن میرود که تفرقه و انشقاق در بین جریانات اصلاح طلب مانع از رسیدن به یک گزینه واحد برای انتخابات شود و از این اتفاق جناح مقابل که در طول این 4 سال از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به دولت فروگذار نبوده نهایت استفاده را برده و بر اریکه امور اجرایی کشور تکیه بزند.
اگر چه به سادگی نمیتوان جانشینی مناسب و درخور به جای آیت الله فقید برای لیدری جریان اصلاحات و اعتدالگرایی , چه از نظر سابقه سیاسی، چه از نظر وجه مردمی و کاریزماتیک و چه از نظر سابقه مدیریتی و تشکیلاتی انتخاب نمود با این حال با گذار از وضعیت فعلی و به سبب وجود تکثر در بین جریان اصلاح طلب، این جریان برای پیشبرد اهداف اصلاح طلبی و پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پیش رو و ضرورت حفظ جایگاه مجموعه نیروهای اصلاح طلب در قدرت نیاز به یک لیدر دارد. هر چند به طور قطع نمیتوان جانشین مناسبی هم تراز با مرحوم آیت اللههاشمی پیدا کرد اما گزینههای نزدیک به آن مرحوم که توانایی رهبری جریان اصلاحات را داشته باشند میتوانند گزینههای مناسبی باشند.آیت اللههاشمی به عنوان یکی از رهبران جریان اصلاحات و اعتدالی همواره در مسیر پیشرفت وتوسعه کشور توصیههایی به هر دو جناح سیاسی کشور داشتند. بخشی از این توصیهها مربوط به جریان اصلاحات و بخشی مربوط به اصولگراها بود. آنچه که مربوط به اصولگراها میشد در این یادداشت نمیگنجد اما آن بخش از توصیههای ایشان خطاب به اصلاحطلبان و ادامه مسیر آنان از جمله مواردی است که عمل به آن باید سرلوحه نیروهای اصلاحات کشور قرار گیرد. از جمله این منویات یکی عدم تندروی جناحها و توصیه به میانه روی است. بیشک تندروی نیروهای دوجناح طی سالهای اخیر سبب بروز مشکلاتی در توازن نیروهای سیاسی کشور و سبب انسداد سیاسی شده است. توصیه دیگر آیت الله به اصلاح طلبان توجه به جوانان و میدان دادن به نسل دومیها در سطوح مدیریتی و سیاسی فرهنگی جامعه است.