مسعود اديب: مجمع تشخيص مصلحت نظام مسئوليت گرهگشايي از مشکلات نظام را دارد. در زماني که قوهمقننه به تصميم واحدي نميرسد، اين مجمع بايد مشکل بهوجودآمده را حل کند، يعني زماني که بخش اصلي قوهمقننه، يعني نمايندگان به موضوعي رأي ميدهند و بخش ناظر این قوه، يعني شوراي نگهبان اين رأي را خلاف شرع يا خلاف قانون اساسي ميداند، اين مجمع بايد با تشخيص مصلحت نظام، راه برونرفتي را پيدا کند. طبيعتا، اين مسئوليت بسيار مهمي بوده که براساس قانون اساسي به مجمع تشخيص مصلحت نظام واگذار شده است. وظيفه مهم ديگر مجمع تشخيص مصلحت نظام، ارائه مشاوره کارشناسي به مقام معظم رهبري است. مسئوليت مهمي است، چه در مواردي که ايشان امضا ميکنند و چه در مواردي که به سياستهاي کلي نظام برميگردد؛ البته از ياد نبريم که مجمع تشخيص مصلحت، چهآن زمان که به فرمان امام(ره) تشکيل شد و چه آن موقع که در بازنگري، جايگاهی رسمي در قانون اساسي پيدا کرد، مرهون تلاشهاي مرحوم آيتالله هاشميرفسنجاني بود. بخشي از کارآمدي و اقتدار اين مجمع، به شخص آيتالله هاشميرفسنجاني برميگشت و درعينحال، جايگاه والاي آن در جمهورياسلامي، انکارناپذير است.بههميندليل، به نظر ميرسد کسي که بهعنوان جانشين آيتالله هاشميرفسنجاني، رياست مجمع را بر عهده میگيرد بايد از سه ويژگي مهم برخوردار باشد:
او بايد مصلحتشناس باشد. درست است که تصميمگيري در مجمع با رأي اکثريت حاضران صورت ميگيرد و چه کساني که بهعنوان فقيه از سوي مقام معظم رهبري به اين سمت منصوب ميشوند و چه افرادی که بهعنوان حقوقي در مجمع حضور دارند، از نخبگان و خبرگان کشور هستند اما رئيس اين مجمع بايد در صدر واجدان صلاحيت تشخيص مصلحت نظام باشد. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام بايد کسي باشد که نظام را بشناسد، با تنگناهاي آن آشنا بوده، بهصورت عملي و واقعي، مشکلات کشور را لمس کرده و در عين قانون را بداند و التزام به شرع داشته باشد. او بايد بتواند دو جانب مصلحت و ضرورت در کار بهاضافه قانون را مورد توجه قرار دهد. ويژگي ديگر، اين بوده که فرد منتخب ضروري است نزد اعضاي مجمع از مقبوليت و اعتبار برخوردار باشد. کساني که در مجمع جمع شدهاند، از شخصيتهاي ممتاز جامعه و جمهورياسلامي هستند و کسي ميتواند بر اين جمع رياست کند که در چشم آنها محترم و محتشم باشد. درست است که جايگاه رياست مجمع از نظر قانوني، فرصتي را براي رئيس ایجاد خواهد کرد اما محبوبيت و مقبوليت آن، نزد کساني که بر آنها رياست ميکند، ميتواند بسيار مهم باشد.
اظهارنظرهايي که اين روزها از چهرههاي سرشناس- که بسياري از آنها عضو مجمع هستند- ديده ميشود، نشان ميدهد آيتالله هاشميرفسنجاني از اين منزلت برخوردار بوده است. طبيعتا، کسي که ميخواهد جاي آقاي هاشمي را بگيرد بايد از جايگاهي برخوردار باشد که مورد توجه و اعتناي اعضاي مجمع تشخيص مصلحت نظام قرار بگيرد. ويژگي سوم که به نظر ميرسد بايد به آن توجه شود، مورد قبولبودن رئيس مجمع در جامعه و در چشم مردم است. درست است که در مجمع کار تخصصي انجام ميشود و حکمي که صادر ميکنند، مورد قبول قانوني قرار خواهد گرفت اما بهویژه در مواردي که اختلاف و چالش ميان شوراي نگهبان و مجلس در جامعه بهصورت يک مسئله مطرح شود، مسئوليت و منزلت جايگاهي که رئيس مجمع خواهد داشت، به تقويت آن کمک ميکند. مسلما چنين شخصي از قدرت بيشتري برخوردار خواهد بود و مصوبات مجمعي که چنين فردی بر آن حاکم باشد، در چشم عموم مردم ارزش بيشتري خواهد داشت. ميشود ويژگيهاي ديگري را هم به اين ويژگيها افزود اما در نهايت، تشخيص اينکه چه کسي واجد اين شرايط بوده با مقام معظم رهبري است. با دلسوزي و تدبير رهبري، انتخاب بهينهاي انجام ميشود اما اگر قرار باشد از مردم نظرسنجي شود، من بهعنوان يک شهروند عادي، چهرهاي مثل دکتر روحاني را شايسته عهدهداري اين منزلت ميدانم. او از افرادي است که سالها در نظام جمهورياسلامي خدمت کرده و با پيچوخم مشکلات آن آشناست. روحاني هم عضو مجلس خبرگان و داراي اجتهاد است و هم تجربه نزديک به چهارساله رياستجمهوري را دارد. او مقبوليت و محبوبيت مردمي و اجتماعي دارد و رياستجمهوري هم مانعي براي اين انتخاب نيست زيرا از ابتداي تأسيس مجمع تا سال 76، رياست اين مجمع با رئيسجمهوري وقت، يعني آيتالله هاشميرفسنجاني بود؛ بنابراين اين سابقه هم در تاريخ جمهورياسلامي وجود دارد که رياستجمهوري و رياست مجمع در يک نفر جمع شود.