محمدعلی ایازی
اگر هدف رسالت انبیا را رشد و تعالی انسانها بدانیم، این رشد و تعالی تنها با قدرت تفکر و اندیشیدن انسانها ممکن است چراکه رشد و تعالی بشر در گرو رفع موانع و امکان اندیشیدن است. شکوفایی ناگفتههای عقلی بشر یکی از فلسفههای بعثت پیامبران است. مساله مهم پیامبر گرامی اسلام(ص) این بود که با کسانی که مانع جریان فکری و اندیشیدن مردم میشوند، مبارزه کنند تا مردم خود حق انتخاب داشته باشند. بنابراین، اگر از این جهت مساله پیام قرآن را به صورت کلی مطرح کنیم، روشن میشود که پیام اصلی قرآن برای دعوت انسانها پیامی است برای رفع موانع اندیشیدن که در قالب آزادی مطرح میشود. در قرآن آیاتی که به آزادی مربوط است به دو دسته قابل تقسیم است؛ دستهیی از این آیات با زبانی خبری بیان میکنند که در پذیرش دین اکراه و اجباری وجود ندارد. به عنوان مثال در سوره بقره آیه «لا إِکراه فِی الدِّینِ» به معنای این است که در دین اجباری نیست. این آیه تاکید بر آزادی اراده انسان در پذیرش و قبول دین دارد. دسته دوم، آیاتی هستند که به مقوله آزادی میپردازند و خطاب به شخص پیامبر گرامی اسلام(ص) نازل شدهاند کهای پیامبر تو «جبار و چیرهگر» بر مردم نیستی و مردم در انتخاب دین خود آزادند و تو تنها باید دین را ابلاغ کنی و اصراری در پذیرش آن از سوی مردم نداشته باشی. این آیات دایره رسالت پیامبر و آزادی مردم را بیان و معنای ارادهیی را که خداوند به انسان اعطا فرموده است، تبیین میکنند. حدود آزادی در قرآن به ویژه در حوزه آزادیهای اجتماعی، سیاسی تا جایی پیشروی میکند که اخلالی به حقوق و آزادی دیگران وارد نکند. بر مبنای آیات قرآن، هر انسان تا جایی میتواند انتخاب کند که انتخاب او به آزادی دیگران آسیبی وارد نسازد. عدالت و آزادی در تعامل با یکدیگر است و عدالت در تعبیر قرآن به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه واقعی آن است. از آنجا که هر انسانی حق انتخاب دارد و پایه و اساس زندگی انسانها بر اراده و حق انتخاب آنهاست به طور طبیعی عدالت، یکی از نمونهها و مصادیق آزادی قلمداد میشود. از سوی دیگر تا زمانیکه آزادی نباشد، عدالت هم تحقق پیدا نخواهد کرد. جامعهیی میتواند درست بیندیشد که امکان برداشتن موانع اندیشیدن و اندیشه درست برای افراد آن جامعه فراهم باشد و هدف اصلی پیامبر هم که به آن مبعوث شدند همین است. تا زمانی که جامعهیی نتواند به راحتی سخن بگوید و از حق خود دفاع کند، به عدالت دست پیدا نخواهد کرد. در واقع، زمانی میشود از عدالت سخن گفت که آزادی بیان وجود داشته باشد و آزادی بیان از جمله مسائلی است که در قرآن به آن اشاره شده است. ما باید به این مساله دقت ویژه داشته باشیم که شرایط جامعهیی که حضرت محمد (ص) در آنجا مبعوث شدهاند شرایطی بود که اندیشه درست در آن رواج نداشت. پیامبر در شهری مبعوث شد که تنها یک نفر میتوانست بخواند و بنویسد و در کل منطقه نیز تنها چند نفر سواد خواندن و نوشتن را داشتند و آوردهاند که در تاریخ بعثت پیامبر و تا زمانی که رحلت کردند 27 جنگ صورت گرفته است که در همه این جنگها تنها 151 نفر کشته شدهاند و موضع پیامبر بر بخشش و لطافت در رفتار بود و در جریان فتح مکه نیز پیامبر (ص) خانه ابوسفیان که دشمن ایشان بود را دارالامانه اعلام کرد. پیامبر هیچگاه جبار نبود زیرا اگر در دین اجبار باشد غیر از اینکه چهره دین را خراب کنند سودی نخواهد داشت زیرا اجبار در دین موجب شده است در پرچم کشوری شمشیر نقش بسته شود در حالی که آموزههای اسلام چیزی جز رئوفت نیست و برخی به غلط این گونه تفسیر میکنند که اسلام با زور شمشیر گسترش پیدا کرد. تنها راه گسترش دین اسلام ملاطفت و مهربانی است و با ایجاد رعب و وحشت، دین در جامعه محقق نمیشود و رهبر جامعه اسلامی باید با داشتن اخلاق انتقادپذیری از سوی مسوولان و تحمل شنیدن نقدهای مردم خط مشی پیامبر اسلام در این ارتباط را داشته باشد.