محمدتقی فاضل میبدی در همایش دانشجویی رسالت حسین، هجرت یا جهاد؟ با حضور جمعی از اساتید و دانشجویان در دانشکده پزشکی دانشگاه فردوسی مشهد گفت: اگر تاریخ بنی امیه را نشناسیم متعاقبا تاریخ امام حسین را هم نمی شناسیم
به گزارش خبرنگار شفقنا در مشهد، در این مراسم حجت الاسلام والمسلمین محمدتقی فاضل میبدی، با اشاره به چندی از روایات و احادیث منقول از امام حسین (ع) قیام ایشان را یک حرکت اصلاحی دانست و افزود: اگر بخواهیم حرکت امام حسین (ع) که در جهت اصلاح امت جدش صورت گرفته را بهتر بشناسیم ابتدا باید نسبت به نقطه مقابل و رقیب ایشان آشنایی پیدا کنیم یکی از ایرادات ما که در این ایام محرم هم بسیار مشهود بوده این است که فقط از تاریخ امام حسین (ع) و بالاخص از روز عاشورا می خوانیم و نقل می کنیم اما بنده معتقدم مهم تر از خواندن تاریخ امام حسین مطالعه تاریخ بنی امیه است چراکه هر چیزی با ضدش شناخته می شود و اگر تاریخ بنی امیه را نشناسیم متعاقبا تاریخ امام حسین را هم نمی شناسیم مثلا اگر در قرآن بنگریم خداوند پیش از آنکه از داستان حضرت موسی سخن بگوید از جریان فرعون صحبت کرده و جزئیات آن را می شناساند. پس از آن مسأله ی حضرت موسی مطرح می شود هیچ گاه در قرآن موسی بدون فرعون قابل شناخت نیست بنابراین شناخت امام حسین هم بدون شناخت بنی امیه میسر نمی شود.
سرمنشأ تاریخ اسلام دعوا بر سر قدرت است
وی در ادامه با اشاره به ریشه و منشأ جریان کربلا بیان کرد: پس از رحلت نبی مکرم اسلام دو اتفاق مهم به وقوع می پیوندد که جریان کربلا را شکل می دهد رخداد اول اختلاف بین امت پیامبر بر سر ریاست و حکومت است و من معتقدم سرمنشأ تاریخ اسلام دعوا بر سر قدرت است معمولا پس از پیروزی هر حرکت و انقلابی بر سر قدرت و تصرف مناصب و ریاست آن اختلاف شکل می گیرد پس از رحلت پیامبر میان مهاجرین و انصار بر سر خلافت و حکومت رقابت و اختلاف به وجود آمد و رخداد دوم پس از رحلت پیامبر تشکیل یک طبقه جدید در جامعه است و این طبقه شامل افرادی بود که اصلا جزو مهاجرین و انصار نبودند اما مدعی شراکت در خلافت شدند و کسانی که شاید تبعیدی پیامبر و دور از اسلام بودند در اینجا خود را صاحب ملک و حکومت می دانستند.
فاضل میبدی در ادامه علت و دلیل این رخداد را کشورگشایی های بعد از رحلت پیامبر دانست و افزود: با این کشورگشایی ها اموال و ثروت های کلانی به سوی مرکز خلافت اسلامی گسیل گردید و آن طبقه جدید جامعه به وسیله این پول ها خیلی قوی شکل گرفت و نتیجتا اسلام هم از دایره سیاست و هم از دایره معیشت و اقتصاد منحرف شد و اموال بیت المال در دست عده ی خاصی قرار گرفت اسلام دینی نیست که فقط برای عبادت آمده باشد و پیام این دین اهتمام ورزی به معیشت و امنیت مردم است در نتیجه یکی از پیامدها و آسیب های این دو رخداد بعد از رحلت پیامبر تقسیم جامعه اسلامی به سه دسته ی مختلف بود دسته ی اول همان طبقه جدیدی است که در حکومت نفوذ کرده بود و یک بخش جامعه هم عامه مردم بودند و بخش دیگر طبقه اپوزوسیون جامعه است که وضع موجود را برنمی تافتند چراکه می دیدند ثروت جامعه در تصرف عده ی خاصی قرار گرفته و این عده ی معدود و اقلیت کسانی بودند که در مقابل خلیفه وقت از وضع جامعه اعتراض می کردند. دعوای اپوزوسیون آن زمان هم بر سر مسائلی مثل پخش موسیقی در فلان جا یا دیده شدن بخشی از موی خانم ها نبود بلکه بر سر این بود که چرا ثروت مسلمین و اموال بیت المال به نفع عده ی خاصی مصادره شده است و یا چرا فلان شخصی که لیاقت نداشته بر سر منصبی مهم قرار گرفته است این مسأله در نتیجه موجب محدودیت آزادی در جامعه شد و بسیاری از این افراد معدود کشته و اعدام شدند.
در جامعه نا آگاه خشونت بر سر اقلیت ها و فریبکاری عامه مردم به وجود می آید
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به بیان اتفاقی دیگر در جامعه اسلامی بعد از رحلت پیامبر پرداخته و گفت: طبقه حاکم در جامعه پس از سرکوب آن دسته افراد معدود و منتقد به دنبال عوام فریبی اکثریت جامعه بودند چراکه اگر مردم از جریانات حقیقی موجود در دستگاه حاکم مطلع می شدند احتمال وقوع شورش وجود داشت. نتیجتا عده ای عالم نما را استخدام می کنند که بسیار روایات دروغین ساخته و جعل می شود و از این طریق عوام فریبی می کردند. امام علی (ع) هم خطاب به این قشر عالم نما می فرمود که شما توجیه گر اعمال عده ای شده اید که بر مسند پیامبر نشسته اما کردارشان خلاف پیامبر است. به هر حال در جامعه ای که فکر و آگاهی و عقلانیت موجود نباشد دو مسأله ی خشونت بر سر اقلیت ها و فریبکاری عامه مردم به وجود می آید. دینداری اگر به همراه دانشگاه و آگاهی باشد مفید خواهد بود. به طور کلی اگر بخواهیم وضعیت جامعه ی بعد از پیامبر را در چند کلمه خلاصه کنیم می توان به چند مسأله ی دعوا بر سر قدرت و ثروت، منع آگاهی و عقلانیت، اعمال خشونت بر سر اقلیت جامعه و عوام فریبی اشاره کرد و اینها عناصر تشکیل دهنده جامعه ی پس از پیامبر است. در حالی که دلیل رسالت انبیاء و همچنین پیامبر اسلام ترویج عدالت، از بین بردن فاصله طبقاتی و اخلاق بخشی به جامعه بود.
میبدی در پایان با بیان مسأله ای که جامعه ی اسلامی را به سوی فساد کشاند و دلیل قیام امام حسین نیز بود، گفت: امام حسین (ع) زمانی که حکومت یزید را توصیف می کند آن را اظهرالفساد می نامد اظهرالفساد یعنی فساد در جامعه و در حکومت یزید نهادینه و به یک ساختار و سنت تبدیل شده بود و برای بیان دلیل دیگر حرکت امام حسین نیز می توان به همین مسأله ی قرار گرفتن بیت المال و اموال مسلمین در دست عده ای خاص اشاره کرد. در حالی که حضرت علی (ع) در دوران خلافت خود بر روی این مسأله بسیار حساس بود و آن را به فرمانداران بلاد اسلامی تأکید می کرد و به آن اهتمام می ورزید که مبادا ثروت مردم و مسلمین توسط عده ای خاص جلب شود.
در ادامه ی این مراسم دکتر جواد اطاعت به سخنرانی پرداخته و گفت: در رابطه با جریان عاشورا منابع بسیاری جمع آوری شده و تحقیقات فراوانی صورت گرفته و از منظرهای گوناگون نیز می توان به بررسی آن پرداخت. مثلا از منظر بسترهای تاریخی می توان بررسی کرد که چرا پس از گذشت تنها ۵۰ سال از رحلت پیامبر نوه ایشان را به شهادت می رسانند. و یا از منظرهای فرهنگ سیاسی حاکمیت، شکاف های قومی و قبیله ای، قدرت سیاسی حاکم و یا روانشناسی حاکمان می توان مسأله ی قیام عاشورا را مورد تحقیق و بررسی قرار داد. به عقیده من اگر معاویه به جای یزید بود مسأله ی عاشورا اتفاق نمی افتاد. کما اینکه معاویه در زمان حیات خودش تلاش می کرد از امام حسین برای یزید بیعت بگیرد اما زمانی که ایشان ممانعت کرده و بیعت نمی کنند معاویه هم دست به شمشیر نبرده و به زور متوسل نمی شود و یا می توان از منظر عرفانی جریان کربلا را بررسی کنیم کما اینکه حضرت زینب (س) می فرمایند ما هر چه در حادثه کربلا دیدیم جز زیبایی نبود.
باید یک قرائت صحیح از واقعه عاشورا داشته باشیم
وی در ادامه افزود: ما به عنوان کسانی که خود را پیروان امام حسین (ع) می دانیم باید یک قرائت صحیح از واقعه عاشورا داشته باشیم از همه این منظرها می توان به واقعه عاشورا نگریست و آن را بررسی کرد اما وقتی می خواهیم تاریخ اسلام را مطالعه کنیم باید با نگاه بشری به آن بنگریم چراکه اگر از مناظر فوق بشری، الهی و معنوی به تاریخ اسلام و اتفاقات آن نظر کنیم به نظر من به صلاح جامعه ی امروزی نیست و پیامبر هم در جایی به مردم می فرماید که من هم انسانی مثل شما هستم و ائمه اطهار می خواهند نقش الگویی زمینی و بشری برای ما داشته باشند اگر با نگاه مافوق بشری به مسائل روز می پرداختند نتیجتا نمی توانستند الگوی ما باشند چراکه ما توانایی فهم چنین مسائلی را نداریم بنابراین مشکلی که در اینجا وجود دارد این است که باید با نگاه بشری به مسائل اسلام و تاریخ امام حسین و ائمه بنگریم در هیچ یک از نامه هایی که امام علی به معاویه می نویسند نگاه مافوق بشری را لحاظ نمی نمایند.
استاد دانشگاه شهید بهشتی در ادامه با تأکید به اینکه فعالیت ائمه اطهار بر مبنای بشری و معمولی بوده است، گفت: پیامبر اسلام پیش از جنگ احد مردم را جمع کرد تا با آنان به مشورت بپردازد که در آنجا دو دیدگاه مطرح بود دیدگاه اول این بود که در مدینه بمانند و شهر را به یک دژ مستحکم دفاعی در مقابل دشمن تبدیل کنند اما دیدگاه برخی مردم و جوانان این بود که در خارج از شهر و در دامنه های احد به استقبال دشمن رفته و بجنگند اما با اینکه نظر پیامبر در دیدگاه اول استوار بود چون خلاف نظر اکثریت مردم بود ایشان به جنگ در خارج از شهر رضایت می دهند و همان طور که می دانیم آن جنگ با شکست سخت مسلمین، زخمی شدن پیامبر (ص) و شهادت حمزه عموی پیامبر پایان می یابد و در راه بازگشت مسلمین این آیه «وشاورهم فی الامر فأذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین» نازل شده و خداوند شیوه پیامبر را که اعتماد به رأی اکثریت بود تأیید می کند.
در اسلام بیعت زوری نداریم
وی در ادامه با طرح این سوال که اگر امام حسین (ع) تحت فشار بیعت یزید قرار نمی گرفت آیا باز هم از مدینه هجرت می کرد؟ گفت: پس از مرگ معاویه بلافاصله یزید نامه ای به حاکم مدینه ارسال می کند و ضمن مخابره خبر مرگ معاویه درخواست می کند که از امام حسین (ع) برای او بیعت بگیرد نتیجتا شبی امام حسین به دارالحکومه فرا خوانده می شود و حاکم مدینه موضوع بیعت را با ایشان مطرح می کند اما امام با لطایف الحیل سعی می کند از آن مجلس رهایی یابد و مروان ابن حکم که مشاور حاکم مدینه بود از او می خواهد که همان جا کار را تمام کند یعنی یا از ایشان بیعت بگیرد و یا آن را به قتل برساند. به هر حال همان شب امام و خانواده شان از مدینه به سمت مکه هجرت می کنند و نامه های کوفیان در مکه به ایشان می رسد. امام در اینجا با چند مسأله مواجه بودند که مهم ترین آن مسأله ی بیعت بود در این رابطه چند نکته ی مهم نیز وجود دارد که دلیل عدم بیعت امام حسین این بود که اولا یزید برخلاف عهد معهود و آنچه که در صلح نامه امام حسن با معاویه ذکر شده بر تخت قدرت تکیه زده بود و مسأله ی دوم این بود که یک بیعت خطرناک در جامعه ی اسلامی این است که حاکمی حکومتش را موروثی کند و یزید هم که فردی فاسق و فاجر بود و مسأله ای که از همه مهم تر بود این است که یزید می خواست با توسل به زور از امام بیعت بستاند و ما اصلا در اسلام بیعت زوری نداریم. امام علی (ع) و حتی خلفای قبلی ایشان با آن دسته از افراد که بیعت نمی کردند کاری نداشته و آنان در امان بودند و از آنجایی که آیات قرآن بیانگر آزادی انسان در دین است بیعت اجباری در اسلام وجود ندارد و همه ی این مسائل باعث خروج امام از مدینه به سمت مکه و نتیجتا قیام ایشان و منجر به جریانات کربلا گردید.