داوود فیرحی استاد دانشگاه تهران گفت: جامعه ای که دچار ظلم ساختاری شد و مصلحان در آن جامعه، صدایشان، خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچ کسی، ترمزی برای آن نمی تواند داشته باشد.
حجت الاسلام والمسلمین داوود فیرحی در موسسه فرهنگی و مذهبی دارالزهرا اظهار داشت: اساسا در جوامع، بخشی از تحولات به حاکمان باز می گردد، درواقع رابطه جامعه و دولت یک پرسش پایدار دولت پژوهی در تمام جوامع است به همین دلیل وقتی از رویدادی مانند عاشورا صحبت می کنیم درواقع از زمینه هایی صحبت می کنیم که در دیالکتیک یا تعامل بین دولت و جامعه رخ داده و از درون تضاد نیروها، این عاشورا به وجود آمده است درواقع عاشورا نشان خشم متقابل جامعه و دولت است.
او افزود: در جوامعی که دولت از جامعه جدا شده و استقلال می یابد دچار یک بیماری خودایمنی شده و با خود جامعه درگیر می شود که نتیجه آن زندانی، قربانی و کشتارهای متفاوت است که زمان و مکان ندارد.
این استاد حوزه ادامه داد: هرگاه جامعه ای در شرایطی آنومیک قرار گرفت و دولت و ملت یا جامعه و دولت یا حکومت و مردم یک گسلی ایجاد کردند، این گسل سرانجام به تضاد ختم خواهد شد و در قالب شورش ها و سرکوب ها خود را نشان خواهد داد و نتیجه این بحث هم تنشها و هجومهایی است که به رهبران اجتماعی وارد می شود.
او مقدمه دوم سخنان خود را به ماهیت دولت در جهان اسلام اختصاص داد و افزود: دولت صدر اسلام به نوعی یک دولت رانتی است، رانت مبتنی بر غنیمت به این معنی که پول زیادی دست دولت است و بنابراین همه چیز سرنوشت جامعه وارد کف باکفایت یا بی کفایت دولتمردان می شود و به همین دلیل در چنین جامعه ای ما شاهد یکه تازی دولت هستیم، دولتها در چنین جامعه ای تمامت خواه می شوند و سرنوشت کلیت جامعه را در دست می گیرند، نه تنها قدرت اقتصادی دستشان است، یعنی به جای اینکه سیاست منطق اقتصاد پیدا کند، اقتصاد منطق سیاست پیدا می کند و دولت با پولی که دستش هست، دین، فرهنگ و نظام آموزش و پرورش، افکار عمومی و رسانه ها را کنترل می کند و در چنین شرایطی یکی اختناق برای آزادیخواهان و فرصت طلبی برای فرصت طلبان رخ می دهد و لذا جامعه را به دو بخش معترضان و بهره مندان از وضعیت موجود تقسیم می کند.
فیرحی به تاریخچه جامعه اسلامی و رابطه جامعه و دولت از ۴۰ سال قبل از هجرت تا سال۶۰ هجرت اشاره کرد و ابراز داشت: با نگاهی به جامعه عرب قبل از اسلام، مشاهده می کنیم که هنوز دولت به معنای علمی امروز آن شکل نگرفته است و انچه وجود دارد دولت- شهر، ادامه سنت یونانی – رومی است که از طریق شام به مکه سرازیر شده و در حال ورود به مدینه هم هست.
او ادامه داد: از درون این سنت تاریخی ما دو الگوی کوچک حکمرانی مکه با سنت اشرافی و الگوی مدینه با سنت شورایی روبرو هستیم؛ وقتی پیامبر اسلام وارد مدینه می شود، سنت مدنی را انتخاب می کند و حکومت را به سمت سلسله قراردادها کشانده و یک رگه شورایی به حکومت می دهد اما از بعد از پیامبر کم کم شاهد ادغام سنت مدینه با مکه و به تدریج غلبه سنت مکه بر تمدن اسلامی هستیم.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ابن خلدون در مقدمه خود می گوید: «اگر مناقشه بین بنی هاشم و بنی امیه شکل بگیرد چون پتانسیل قدرت بنی امیه بالاست، سرانجام، بنی امیه، قدرت را خواهد برد». یعنی خلافت، ظاهر مبتنی بر بیعت پیدا می کند اما باطنی در درون اشرافیت در حال ساخت است و به تدریج ابن خلدون توضیح می دهد که چنین خلافتی در سه مرحله قابل انتقال به سلطنت است. ابتدا کمی دموکراتیک است، سپس ظاهر دموکراتیک پیدا می کند و سرانجام بعد از ۴۰ سال به شدت و سرعت به سلطنت می غلتد و عناصر خود را نشان می دهد.
او در ادامه اینگونه توضیح داد: وقتی معاویه بعد از صلح با امام حسن(ع) به بهانه حج وارد مدینه می شود، آگاهان اینگونه به او خطاب می کنند که«السلام علیک ایها الملک»؛ وقتی اعتراض می کند که چرا نمی گوئید خلیفه؟، به او پاسخ می دهند که خلیفه آنی است که ما او را برگزینیم اما تو بزور شمشیر بر ما نشسته ای.
فیرحی با بیان اینکه در تاریخ یک گزاره یا اتفاق سیاسی زمان می برد تا از تخمه و هسته خود خارج و بزرگ شده و نتایج خود را نشان دهد، یادآور شد: تصمیم سقیفه باید ۶۰ سال خود را پیش ببرد تا خود را به عبدالملک مروان برساند یا ۵۰ سال زمان می خواهد تا خود را به یزید بن معاویه برساند و عناصر خود را نشان دهد.
او تصریح کرد: نباید حسین بن علی(ع) را تنها دید بلکه همه کسانی که چشم به دهان اباعبدالله دوختند انتظار عکس العمل دارند و این را موج ساختاری می گویند که در جامعه در حال پدیدارشدن است.
استاد حوزه علمیه قم ابراز داشت: صدر اسلام درواقع حکومت مبتنی بر کمکهای داوطلبانه شهروندان است و دولت وابسته به مردم است، آخرین بیت المالی که پیامبر توزیع کرد حدود ۸۰ هزار دینار بود که خیلی در مدینه مهم نبود بنابراین دولت پولی نداشت و متکی بر مردم بود بنابراین هرلحظه نیازمند بیعت با مردم بود.
او با اشاره به دوران خلافت خلیفه دوم گفت: سال ۱۵ هجرت برای تاریخ ایران و شام سال مهمی است چون در این دوره، قادسیه در حال شکل گیری است و به پایانش می رسد و امپراطوری ثروتمند ایران و بلافاصله روم در هم می شکند و تمام ثروت آن وارد مدینه می شود و به این ترتیب سیستمی با توجه به ورود این ثروت به خزانه دولت، پدیده ای به نام رانت وارد مدینه می شود.
فیرحی ادامه داد: تا سال ۱۳ هجرت، اگر غنیمتی هم بود به صورت مساوی تقسیم می شد، نویسنده ای به نام الکان دهلوی در کتاب حیات الصحابه توضیح دقیقی از این دگردیسی و تحولات داده است و می گوید وقتی خلیفه اول می خواست بیت المال را تقسیم کند می گفت برای من مجاهد و غیر مجاهد تفاوتی ندارد، فضل و امتیاز و ثواب آنها نزد خداوند است، این پول برای شکم آنهاست، فرقی ندارد مجاهد باشد یا قائد.
او بیان داشت: خلیفه دوم در سال ۱۵ هجرت فرمولی را برای توزیع غنائم تعریف کرد که این فرمول تا آخر بنی امیه باقی بود و آغاز فساد دولت اسلامی بود، فرمول از این قرار بود که سهم هر شهروند یا مسلمان مساوی با میزان نزدیکی نسبی به پیامبر ضرب در سبقت در اسلام.
استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: عمر خلیفه دوم مساله را فهمیده بود و بنابراین گفت عرب حق تبدیل ثروت به سرمایه را ندارید اما می توانید از ثروت استفاده کنید جالب اینکه فرزندان اینها به فساد افتادند. در مقابل، خلیفه سوم، خصوصی سازی را آغاز کرد و سکه را تبدیل به زمین های زراعی کرد و تمام انفال کم کم به صحابه فروخته شد.
او ادامه داد: در این شرایط گسست ساختاری بین دولت و جامعه به وجود می آید و دولت به شدت امنیتی می شود و تلاش می کند خود را حفظ کند و برای حفظ خود ازهیچ اقدام خشنی پرهیز نمی کند اما اگر حاکمانش زیرک باشند، این بغض زمانی هم تداوم دارد.
فیرحی ابراز داشت: در این شرایط از لحاظ روانشناسی اجتماعی، در مدینه و مکه و جاهای دیگر، یک دوگانگی دوگانه شکل گرفت، دوگانه اول، دوگانه اجتماعی است یعنی مردم مدینه و مکه و شام غرق ثروت هستند و جاهای دیگر دارد تبدیل به جوامع فرسوده می شود و نوعی احساس پوچی و نهییزم شکل می گیرد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اصلاح مقابل فساد است، فساد را ظلم ساختاری دانست و گفت: اینگونه نیست که زید به عمرو ظلم کند بلکه سیستم به طور سیستماتیک تولید ظلم می کند والا اینکه یکی در گوش دیگری بزند همیشه هست حتی در زمان مهدی(ع) است آنچه که مهم است، فساد سیستماتیک است.
او تصریح کرد: جامعه ای که دچار ظلم ساختاری شد و مصلحان در آن جامعه، صدایشان، خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچ کسی، ترمزی برای آن نمی تواند داشته باشد. امام حسین می بیند که جامعه در این شیب قرار گرفته است و لذا تلاشهایی را مایوسانه آغاز می کند.
حجت الاسلام والمسلمین داوود فیرحی در موسسه فرهنگی و مذهبی دارالزهرا اظهار داشت: اساسا در جوامع، بخشی از تحولات به حاکمان باز می گردد، درواقع رابطه جامعه و دولت یک پرسش پایدار دولت پژوهی در تمام جوامع است به همین دلیل وقتی از رویدادی مانند عاشورا صحبت می کنیم درواقع از زمینه هایی صحبت می کنیم که در دیالکتیک یا تعامل بین دولت و جامعه رخ داده و از درون تضاد نیروها، این عاشورا به وجود آمده است درواقع عاشورا نشان خشم متقابل جامعه و دولت است.
او افزود: در جوامعی که دولت از جامعه جدا شده و استقلال می یابد دچار یک بیماری خودایمنی شده و با خود جامعه درگیر می شود که نتیجه آن زندانی، قربانی و کشتارهای متفاوت است که زمان و مکان ندارد.
این استاد حوزه ادامه داد: هرگاه جامعه ای در شرایطی آنومیک قرار گرفت و دولت و ملت یا جامعه و دولت یا حکومت و مردم یک گسلی ایجاد کردند، این گسل سرانجام به تضاد ختم خواهد شد و در قالب شورش ها و سرکوب ها خود را نشان خواهد داد و نتیجه این بحث هم تنشها و هجومهایی است که به رهبران اجتماعی وارد می شود.
او مقدمه دوم سخنان خود را به ماهیت دولت در جهان اسلام اختصاص داد و افزود: دولت صدر اسلام به نوعی یک دولت رانتی است، رانت مبتنی بر غنیمت به این معنی که پول زیادی دست دولت است و بنابراین همه چیز سرنوشت جامعه وارد کف باکفایت یا بی کفایت دولتمردان می شود و به همین دلیل در چنین جامعه ای ما شاهد یکه تازی دولت هستیم، دولتها در چنین جامعه ای تمامت خواه می شوند و سرنوشت کلیت جامعه را در دست می گیرند، نه تنها قدرت اقتصادی دستشان است، یعنی به جای اینکه سیاست منطق اقتصاد پیدا کند، اقتصاد منطق سیاست پیدا می کند و دولت با پولی که دستش هست، دین، فرهنگ و نظام آموزش و پرورش، افکار عمومی و رسانه ها را کنترل می کند و در چنین شرایطی یکی اختناق برای آزادیخواهان و فرصت طلبی برای فرصت طلبان رخ می دهد و لذا جامعه را به دو بخش معترضان و بهره مندان از وضعیت موجود تقسیم می کند.
فیرحی به تاریخچه جامعه اسلامی و رابطه جامعه و دولت از ۴۰ سال قبل از هجرت تا سال۶۰ هجرت اشاره کرد و ابراز داشت: با نگاهی به جامعه عرب قبل از اسلام، مشاهده می کنیم که هنوز دولت به معنای علمی امروز آن شکل نگرفته است و انچه وجود دارد دولت- شهر، ادامه سنت یونانی – رومی است که از طریق شام به مکه سرازیر شده و در حال ورود به مدینه هم هست.
او ادامه داد: از درون این سنت تاریخی ما دو الگوی کوچک حکمرانی مکه با سنت اشرافی و الگوی مدینه با سنت شورایی روبرو هستیم؛ وقتی پیامبر اسلام وارد مدینه می شود، سنت مدنی را انتخاب می کند و حکومت را به سمت سلسله قراردادها کشانده و یک رگه شورایی به حکومت می دهد اما از بعد از پیامبر کم کم شاهد ادغام سنت مدینه با مکه و به تدریج غلبه سنت مکه بر تمدن اسلامی هستیم.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: ابن خلدون در مقدمه خود می گوید: «اگر مناقشه بین بنی هاشم و بنی امیه شکل بگیرد چون پتانسیل قدرت بنی امیه بالاست، سرانجام، بنی امیه، قدرت را خواهد برد». یعنی خلافت، ظاهر مبتنی بر بیعت پیدا می کند اما باطنی در درون اشرافیت در حال ساخت است و به تدریج ابن خلدون توضیح می دهد که چنین خلافتی در سه مرحله قابل انتقال به سلطنت است. ابتدا کمی دموکراتیک است، سپس ظاهر دموکراتیک پیدا می کند و سرانجام بعد از ۴۰ سال به شدت و سرعت به سلطنت می غلتد و عناصر خود را نشان می دهد.
او در ادامه اینگونه توضیح داد: وقتی معاویه بعد از صلح با امام حسن(ع) به بهانه حج وارد مدینه می شود، آگاهان اینگونه به او خطاب می کنند که«السلام علیک ایها الملک»؛ وقتی اعتراض می کند که چرا نمی گوئید خلیفه؟، به او پاسخ می دهند که خلیفه آنی است که ما او را برگزینیم اما تو بزور شمشیر بر ما نشسته ای.
فیرحی با بیان اینکه در تاریخ یک گزاره یا اتفاق سیاسی زمان می برد تا از تخمه و هسته خود خارج و بزرگ شده و نتایج خود را نشان دهد، یادآور شد: تصمیم سقیفه باید ۶۰ سال خود را پیش ببرد تا خود را به عبدالملک مروان برساند یا ۵۰ سال زمان می خواهد تا خود را به یزید بن معاویه برساند و عناصر خود را نشان دهد.
او تصریح کرد: نباید حسین بن علی(ع) را تنها دید بلکه همه کسانی که چشم به دهان اباعبدالله دوختند انتظار عکس العمل دارند و این را موج ساختاری می گویند که در جامعه در حال پدیدارشدن است.
استاد حوزه علمیه قم ابراز داشت: صدر اسلام درواقع حکومت مبتنی بر کمکهای داوطلبانه شهروندان است و دولت وابسته به مردم است، آخرین بیت المالی که پیامبر توزیع کرد حدود ۸۰ هزار دینار بود که خیلی در مدینه مهم نبود بنابراین دولت پولی نداشت و متکی بر مردم بود بنابراین هرلحظه نیازمند بیعت با مردم بود.
او با اشاره به دوران خلافت خلیفه دوم گفت: سال ۱۵ هجرت برای تاریخ ایران و شام سال مهمی است چون در این دوره، قادسیه در حال شکل گیری است و به پایانش می رسد و امپراطوری ثروتمند ایران و بلافاصله روم در هم می شکند و تمام ثروت آن وارد مدینه می شود و به این ترتیب سیستمی با توجه به ورود این ثروت به خزانه دولت، پدیده ای به نام رانت وارد مدینه می شود.
فیرحی ادامه داد: تا سال ۱۳ هجرت، اگر غنیمتی هم بود به صورت مساوی تقسیم می شد، نویسنده ای به نام الکان دهلوی در کتاب حیات الصحابه توضیح دقیقی از این دگردیسی و تحولات داده است و می گوید وقتی خلیفه اول می خواست بیت المال را تقسیم کند می گفت برای من مجاهد و غیر مجاهد تفاوتی ندارد، فضل و امتیاز و ثواب آنها نزد خداوند است، این پول برای شکم آنهاست، فرقی ندارد مجاهد باشد یا قائد.
او بیان داشت: خلیفه دوم در سال ۱۵ هجرت فرمولی را برای توزیع غنائم تعریف کرد که این فرمول تا آخر بنی امیه باقی بود و آغاز فساد دولت اسلامی بود، فرمول از این قرار بود که سهم هر شهروند یا مسلمان مساوی با میزان نزدیکی نسبی به پیامبر ضرب در سبقت در اسلام.
استاد حوزه علمیه قم تصریح کرد: عمر خلیفه دوم مساله را فهمیده بود و بنابراین گفت عرب حق تبدیل ثروت به سرمایه را ندارید اما می توانید از ثروت استفاده کنید جالب اینکه فرزندان اینها به فساد افتادند. در مقابل، خلیفه سوم، خصوصی سازی را آغاز کرد و سکه را تبدیل به زمین های زراعی کرد و تمام انفال کم کم به صحابه فروخته شد.
او ادامه داد: در این شرایط گسست ساختاری بین دولت و جامعه به وجود می آید و دولت به شدت امنیتی می شود و تلاش می کند خود را حفظ کند و برای حفظ خود ازهیچ اقدام خشنی پرهیز نمی کند اما اگر حاکمانش زیرک باشند، این بغض زمانی هم تداوم دارد.
فیرحی ابراز داشت: در این شرایط از لحاظ روانشناسی اجتماعی، در مدینه و مکه و جاهای دیگر، یک دوگانگی دوگانه شکل گرفت، دوگانه اول، دوگانه اجتماعی است یعنی مردم مدینه و مکه و شام غرق ثروت هستند و جاهای دیگر دارد تبدیل به جوامع فرسوده می شود و نوعی احساس پوچی و نهییزم شکل می گیرد.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه اصلاح مقابل فساد است، فساد را ظلم ساختاری دانست و گفت: اینگونه نیست که زید به عمرو ظلم کند بلکه سیستم به طور سیستماتیک تولید ظلم می کند والا اینکه یکی در گوش دیگری بزند همیشه هست حتی در زمان مهدی(ع) است آنچه که مهم است، فساد سیستماتیک است.
او تصریح کرد: جامعه ای که دچار ظلم ساختاری شد و مصلحان در آن جامعه، صدایشان، خفه شد، آن جامعه به صورت اتوماتیک در چرخه ویرانی افتاده و در حرکت است و هیچ کسی، ترمزی برای آن نمی تواند داشته باشد. امام حسین می بیند که جامعه در این شیب قرار گرفته است و لذا تلاشهایی را مایوسانه آغاز می کند.