شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)
هر دوستدار کسی یا چیزی بر آن است تا نسبت به محبوب خود اطلاعاتی را به دست آورد. گاه دیده شده که نه تنها به سخنان و سنت و سیره رفتاری او توجه می کند، بلکه همه چیز محبوب، برای او دوست داشتنی و محبوب است. از این رو می خواهد ریز جزئیات زندگی او را بداند و بشناسد و اگر نتوانست همانند سازی کند دست کم از جزئیات او داستان ها بسراید و حکایات برای دیگران بگوید و تعریف کند.
این درحالی است که چهارده معصوم(ع) نه تنها محبوب ما بلکه مقتدا و پیشوای ما هستند و ما خود را شیعه ایشان می دانیم و می خواهیم از سبک زندگی آنان الگوبرداری کرده و دقیقاً پا در جای پای آنان بگذاریم. پس لازم است تا به عنوان یک شیعه از همه زندگی ایشان آگاهی یابیم و به همان اندازه که تاریخ اجازه داده و اطلاعاتی را برای ما منتقل کرده، درباره آنان بدانیم و براساس آن، زندگی خود را سامان دهیم.
نویسنده برهمین اساس، به سراغ زندگی یکی از پیشوایان اسلام حضرت امام محمدبن علی الجواد(ع) رفته است تا گوشه ای از زندگی این اسوه نیک بشریت را بیان کند.
امام جواد(ع) پیشوای مسیحا نفس و موسی عمل
شاید امام جواد(ع) یکی از کم سن و سال ترین پیشوایان اسلام باشد که در خردسالی مقام بزرگ امامت و ولایت الهی را به عهده گرفته و به عنوان خلیفه الهی بر کائنات فرمانفرمایی و فرمانروایی نموده است. از همان آغاز کسانی بودند که در ولایت و خلافت الهی ایشان تشکیک و تردید روا داشته اند؛ ولی ایشان نیز به خوبی نشان داد که در قاموس الهی بر خلاف تصور جاهلی و عمل منافقان که حضرت امیرمؤمنان علی(ع) را به سبب جوانی از خلافت پیامبر(ص) بازداشتند، خلافت الهی به مظهریت در تمامی اسمای الهی و صفات کمالی است که ایشان داراست و چیزی نمی تواند مانع خلافت الهی انسان کامل و مظهر اتم و اکمل خداوندی بر کائنات باشد.
بی گمان امام جواد(ع) حجت را بر بسیاری از مردمان تمام کرده است که عناصر کرامت و بزرگی را می بایست در اموری غیر از مادیات، قدرت، ثروت، حسب و نسب و دیگر امور اعتباری جهان ماده جست، بلکه عناصر کرامت انسانی اموری چون خدایی شدن و تخلق به اخلاق الهی و مظهریت در آن است که هیچ ارتباطی به سن و سال و مانند آن ندارد. از این رو ایشان را معجزه اهل بیت(ع) برای پاسخ گویی به بسیاری از افکار و اندیشه ها و رفتارهای خلاف آموزه های وحیانی اسلام دانسته اند. به کمک این معجزه الهی بود که حجت بر بسیاری از یاوه گویان و یاوه سرایان تمام شد و تنها کسانی که عناد و لجاجت داشته و با یقین خود به مخالفت پرداخته بودند، (نمل، آیه14) به این حجت و معجزه الهی ایمان نیاوردند.
امام رضا(ع) باتوجه به ویژگی های امام جواد(ع) است که می فرماید: این مولودی است که با برکت تر از او برای شیعیان ما به دنیا نیامده است. (بحارالانوار، ج50، ص23، ح14) امام رضا(ع) همچنین در بیان این برکت و بزرگواری امام جواد(ع) در جایی دیگرمی فرماید: الصادق والصابر والفاضل و قره اعین المؤمنین و غیظ الملحدین؛ او راستگو، صبور و بردبار، دارای فضیلت نور چشم مؤمنان و مایه خشم کفار است. (مستدرک عوالم العلوم، ج 32، ص 72)
امام جواد(ع) با زندگی خود بسیاری از اندیشه های انحرافی و باطلی را که در جامعه پیدا شده بود، به چالش جدی کشید و دوباره آموزه های قرآنی و معجزات و بینات روشنگر و بصیرت بخش آن را زنده کرد و مردم را به صراط مستقیم دعوت کرد تا از مسیر انحرافی که پس از سقیفه توسط ابوسفیان و معاویه و منافقانی از صحابه شکل گرفته بود، باز دارد و راه حقیقت و روشن را نشان دهد.
زندگی آن حضرت(ع) چنان که امام رضا(ع) در همان آغاز تولدش بیان می کند، نشان می دهد که از معجزات باهره خداوندی بوده است و خداوند خواست تا این گونه حجت را بر انسان ها تمام کند و کسی دیگر مدعی این معنا نشود که در پیشوایی اهل بیت عصمت و طهارت و حقانیت راه ایشان شک و تردید داشته است و در مسیری رفته که عموم مسلمانان رفته و با همراهی اکثریت، خواسته تا اسلام را داشته باشد. تولد امام جواد(ع) و آثاری که در زندگی کوتاه آن حضرت(ع) قبل از شهادت امام رضا(ع) اتفاق افتاد به گونه ای بود که امام رضا(ع) آن را حجتی چون موسی(ع) و عیسی(ع) بر امت یهودی دانسته است.
امام رضا(ع) به یاران خویش درباره خصوصیات اعجازی تولد و زندگی امام جواد(ع) می فرمود: قد ولد لی شبیه موسی بن عمران، فالق البحار و شبیه عیسی بن مریم قدست ام ولدته، قد خلقت طاهره مطهره ؛ برای من فرزندی متولد شد که شبیه موسی بن عمران است که دریاها را شکافت و مانند عیسی بن مریم است که مادرش مقدس و پاک و پاکیزه او را به دنیا آورده بود. (بحارالانوار، ج 05، ص 15، ح91)
این معجزه الهی که شباهت تمام با پیامبران اولواالعزم الهی داشت، همانند آن پیامبران گرفتار امتی شد که قدرنشناسی آنان زبانزد بوده است. از این رو با همه تلاش هایی که انجام گرفت تا مردم به حقیقت رهنمون شده و به اطاعت و پیروی از این معجزه الهی بپردازند، از شدت حسادت و دنیاگرایی و فسق و فجور و گرفتاری به رهبران فاسد و عالمان و روحانیون دین فروش درباری، ایشان را نیز همانند دیگر اوصیای الهی و خلفای راستین محمدی(ص) به شهادت رسانیدند و نشان دادند که امت یهودی هستند و از اسلام جز پوستین وارونه به تن نکرده اند.
البته پیامبر(ص) این معنا را پیش بینی کرده بود که امت اسلام همان راهی را خواهد رفت که امت یهود رفته است و از حقیقت و پیروی از اوصیای الهی اعراض کرده و پیشوایان خود را همانند اوصیای پیامبران بنی اسرائیل به شهادت رسانند.
به هر حال، امام جواد(ع) معجزه الهی و حجت کامل خداوندی بر امت اسلام بود. ایشان با آنکه کودکی خردسال بود به مقام امامت می رسد و خلافت الهی را افزون بر انسان ها، بر ما سوی الله به عهده می گیرد؛ چرا که ایشان همانند حضرت عیسی(ع) که در کودکی و گهواره از نزول انجیل بر خود از سوی خداوند می گوید و می فرماید که اکنون انجیل به من داده شده است نه اینکه در آینده در بزرگی بر من نازل می شود، (مریم، آیه 03) حقایق هستی و همه آموزه های وحیانی ازقرآن و کتب آسمانی دیگر بر او نازل شده بود و او نه تنها بر علوم الهی و بلکه بر غیب الهی آگاهی داشت؛ زیرا مرضی خداوندی بود. (جن، آیات 62 و 72)
در همین راستاست که امام جواد(ع) در بیان مقامات الهی خود فرمودند: انا الجواد، انا العالم بانساب الناس فی الاصلاب انا اعلم بسرائرکم و ظواهرکم و ما انتم صائرون الیه؛ من جوادم، من عالم به نسبهای مردم در صلبها هستم، من از نهانها و آشکارهای شما آگاه ترم و بهتر می دانم که سرانجام شما چه خواهد بود. (بحارالانوار، ج05، ص801)
این علوم غریب و غیبی که ایشان می داند به سبب همان مقام خلافت الهی ایشان است. هنگامی که در انسانی، اسمای الهی تعلیمی به فعلیت رسیده باشد و شخص، متاله و خدایی شود، آن گاه به عنوان خلیفه الهی و جانشین او بر کائنات از همه امور از سر و اخفی و ظاهر و باطن و حال و آینده و اول و آخر آنها آگاهی خواهد داشت؛ چرا که می بایست به عنوان خلیفه و جانشین خدا و به عنوان مظهر ربوبیت و پروردگاری الهی بتواند هر موجودی را به کمال شایسته و بایسته خود برساند. بنابراین، آگاهی از سرائر و ظواهر انسان ها که سهل است به همه سرائر و ظواهر موجودات و اینکه هر کسی چه سرنوشتی را برای خود در حال رقم زدن است، آگاهی و علم دارد.
انسان کامل و خلیفه الهی، بویژه چهارده معصوم(ع)، شاهدان خداوندی نه تنها بر امت اسلام بلکه همه امت ها حتی امت های جانوری و گیاهی هستند و همه چیز را اینان می بینند و شهود کامل دارند؛ زیرا علم ایشان از مصادیق علم شهودی است. (احزاب، آیه 54؛ فتح، آیه8؛ انعام، آیه 83 و آیات دیگر)
از آن جایی که برای پیامبر(ص) همه عوالم از غیب و شهود، عوالم شهود هستند، پیش از مرگ و پس از مرگ برای آن حضرت معنایی ندارد؛ چنان که برای آن حضرت پیش از تولد و پس از آن معنایی ندارد و پیامبر(ص) مظهر اتم و اکمل نام الهی «شهید» است (نساء آیه 33)، لذا پیامبر(ص) همان گونه که بر امت خود شاهد و گواه است (بقره، آیه 341) بر پیامبران و امت های پیشین بشری (نساء، آیه 14) بلکه همه هستی، شهید و شاهد است؛ زیرا غیر بشر نیز امت هایی همانند امت های بشر است (انعام، آیه 83) که پیامبر(ص) به عنوان خلیفه مطلق و تام خداوندی، می بایست آنها را از مقام مظهریت در ربوبیت، پروردگاری کند.
براین اساس، هیچ شکی نیست که پیامبر(ص) به عنوان شاهد امت خود اعم از حاضران و غیرحاضران زمان خویش، می بایست ناظر و شاهد امت باشد و بر کارها و اعمال ایشان نظارت کند تا در قیامت گواهی دهد. (بقره، آیه 341؛ نساء، آیه 14)
بنابراین اگر امام جواد(ع) در این که خداوند عین الله دارد و به مردمان در این زمینه هشدار داده و فرمودند: اعلم انک لن تخلو من عین الله فانظر کیف تکون؛ بدان که از دید خداوند پنهان نیستی، پس بنگر چگونه ای. (تحف العقول، ص554) این عین الله همان چهارده معصوم(ع) هستند که شاهد بر پیامبران(ع) نیز می باشند و حتی بر کار فرشتگان نیز نظارت دارند. پس آنها نیز ناظر و شاهد کارهای ما هستند و هر روز کارهای ما را می بینند و در پیشگاه خداوند شهادت می دهند. پس این گونه نیست که چون امام جواد(ع) مثلا در این دنیا نیست کارهای ما را نمی بیند و نمی تواند شاهد باشد و تنها امام زمان(عج) عین الله است و می بیند و شاهد است و گزارش می دهد؛ بلکه همه چهارده معصوم در زمان حیات و ممات خویش این گونه هستند؛ زیرا برای آنان حضرات و نشئه ها و عوالم هستی قبل و بعد ندارد و همه چیز برای آنان بیرون از زمان معنا می یابد و آنان بر زمان، سوار و حاکم هستند نه اینکه زمان بر ایشان حاکم باشد و برای آنها ظاهر و باطن، پیش و پس، اول و آخری باشد، بلکه ایشان به عنوان مظاهر الهی، همه چیز را می بیند.
اینکه حضرت سخن از عین الله گفته و از عیون الله سخنی به میان نیاورده است؛ به این دلیل است که در مقام نوری همه چهارده معصوم در مقام یکتایی و احدیت بوده و در مقام نفسی نیز در مقام واحدیت و یگانگی هستند، پس می توان به صیغه مفرد بیان کرد، افزون بر اینکه مراد می تواند جنس عین باشد که شامل همه می شود. به هرحال، ایشان همانند دیگر معصومان(ع) عین الله است و در زمان حیات و ممات می بیند و می داند و تصرف می کند. پس توسل به ایشان برای تحقق هر خواسته مشروعی، معنای درستی می یابد چنان که می توان به هر معصوم دیگری توسل کرد، زیرا چهارده معصوم(ع) همان حقیقت محمدی است که در مقام تدلی و قاب قوسین او ادنی (نجم، آیات 8 و 9) نشسته است و تنها واسطه میان خالق و مخلوق است.
این مقامی است که پیشوایان معصوم اسلام(ع) در آن قرار دارند و با توجه به چنین جایگاهی باید به سخنان ایشان توجه یافت و به سیره و سنت ایشان عمل کرد.
اینان الگوهای حسنه بشریت هستند و این گونه نیست که تنها برای ما شیعیان یا محبان یا مسلمانان الگو باشند، بلکه حتی جنیان نیز ایشان را الگوی برتر و نیک خود دانسته و از ایشان پیروی و اطاعت می کنند، زیرا آنان نیز برای رسیدن به کمال شایسته خویش می بایست شاگردی مکتب انسان های کاملی چون چهارده معصوم(ع) کنند. (سوره جن و آیات دیگر)
گزاره های اخلاقی و تربیتی از امام جواد(ع)
برای پیروی و الگوبرداری از این اسوه های نیک و کامل لازم است اطلاعاتی از سنت و سیره ایشان داشته باشیم. منابع روایی و تاریخی اسلام سرشار از آموزه های اخلاقی و تربیتی است که ایشان بیان کرده اند تا هرکسی به وسع و ظرفیت و توان خویش از آن بهره گیرد و زندگی خود را سامان دهد و سبک زندگی اسلامی و اخلاقی و الهی را برای خود بسازد. هرچند که در یک نوشتار کوتاه نمی توان از همه سنت و سیره امام جواد(ع) حتی در حوزه اخلاق و تربیت سخن گفت، ولی به مقدار حوصله و استطاعت خود و نوشتار بخشی از آن در اینجا بیان می شود:
انجام آگاهانه کارها
یکی از آموزه های تربیتی و اخلاقی که امام جواد(ع) بر آن تاکید دارد، عمل همراه با شناخت است. انسان اگر در کاری وارد شود که نمی شناسد یا از جایی وارد شود که راه ورود به آن کار نیست، شکست می خورد و به جای آن که کاری را به درستی انجام دهد و از سود آن کار بهره برد دچار زیان می شود و از کاری که کرده زیان و ضرر بهره او می شود. شناخت کار و موارد ورود و عمل به آن لازمه انجام هر کاری است. دراین باره امام جواد(ع) فرمودند: من لم یعرف الموارد اعیته المصادر؛ کسی که راه ورود به کاری را نشناسد، راه برون شدن از آن درمانده اش می کند. (بحارالانوار، ج 57، ص 463) یعنی عدم شناخت کار و راهکارهای انجام آن شخص را در دامی می افکند که بیرون آمدن از آن بسیار دشوار و سخت خواهد بود.
ورود بی شناخت درکاری مانند عملی است که یک دیوانه انجام می دهد و سنگی رادرون چاه می افکند که چهل عاقل هم نمی تواند آن را بیرون آورد. ورود درکاری ممکن است عواقب بد و بسیار زیانباری را به دنبال داشته باشد و جمع وجور کردن آن خیلی دشوار باشد. پس پیش از اقدام به هر کاری می بایست نسبت به کار و همه جوانب آن شناخت کافی داشته باشیم تا وارد آن شویم وگرنه گاه بیرون آمدن از آن بسیارسخت تر و زیان بارتر خواهد بود. امام جواد همچنین درسخنی دیگر همین نکته را باز مورد تاکید و توجه قرار می دهد و می فرماید:«التدبیر قبل العمل، یومنک من الندم؛ تدبیر و برنامه ریزی درهرکاری قبل از اقدام به آن، انسان را از پشیمانی حفظ می کند. (منتهی الامال، ج 2، ص 032) بنابراین، شناخت و برنامه ریزی مبتنی بر آن می تواند آدمی را درچنان وضعیتی قراردهد که کارهایش به درستی پیش رود و اگر هم شکست خورد با درایتی که پیش از آن اندیشیده خود را از گرفتاری های آن می رهاند و همچنین پشیمان نیست که چرا بدون شناخت و برنامه رفته است، بلکه می گوید که به درستی گام برداشته و براساس علم و قدرت اقدام کرده است و اگر چنان که می خواسته نشده است حتما مشیت و اراده الهی به چیز دیگری تعلق گرفته است. پس نادم و پشیمان نیست؛ چون بر مبنای عقل وحکمت و تدبیر و شناخت اقدام کرده بود.
تواضع و فروتنی، رضایت الهی
دراسلام بسیار از تواضع و فروتنی سخن به میان آمده و آن را نشانه ای ازاسلام و کمال عقل و از فضایل و مکارم و محاسن اخلاقی شمرده اند. در مقابل هرگونه تکبر و استکبار و غرور و تفاخر به عنوان رذیلت اخلاقی معرفی و با آن مبارزه شده است. درباره فواید تواضع و فروتنی نیز بسیار گفته اند که از آثار آن می توان بهره مندی از عنایت دیگران دانست؛ زیرا با تواضع است که محبت دیگران به سوی انسان جلب می شود و مردم او را بزرگ دانسته و درخدمت او در می آیند. از جمله آثار و برکاتی که امام جواد (ع) برای تواضع بیان می کند، رضایت و خشنودی الهی از اوست؛ چرا که خداوند خود و فرشتگان به آفرین گویی به او مشغول می شوند و او را مورد عنایت خاصه خود قرار می دهند. پس با این حساب می توان گفت تواضع از بزرگترین سرمایه های هر انسانی است؛ چرا که انسان تلاش می کند تا رضایت الهی را به دست آورد. تواضع می تواند این خشنودی و رضایت الهی را ایجاد کند. پس می بایست آن را درخود ایجاد کرد تا با به دست آوردن آن، محبت الهی را جلب کرد و محبوب پیشگاه او شد. به هرحال، امام جواد (ع) برای تشویق مردم به اخلاق پسندیده تواضع و فروتنی و دست یابی به این مکرمت اخلاقی می فرماید:«من رضی بدون الشرف من المجلس لم یزل الله و ملائکته یصلون علیه حتی یقوم؛ هر که از نشستن درپایین مجلس خرسند باشد، خدا و فرشتگانش پیوسته بر او درود می فرستند تا آن گاه که برخیزد. (تحف العقول، ص 684)
مدارا کردن
از دیگر دستورهای اخلاقی آن حضرت (ع) مدارا کردن با مردم است. این که نسبت به دیگران سختگیر نبود و اگر خطا واشتباه قابل بخششی انجام دادند، آن را پوشاند و بخشید. پس هرگونه سختگیری حتی موجه، امر خوبی نیست هرچند که از نظر عقلی مجاز باشد. انسان می بایست با دیگران از در احسان وارد شود و ملاحظه حال مردم را بیش از حال خودش بکند و این گونه نباشد که با سختگیری مردم را برنجاند و ایشان را در زحمت افکند. انسان باید نسبت به دیگران همواره مهربان باشد و اگر کسی دوست دارد که با او معامله خوب شود خودش نیز با دیگران معامله خوبی داشته باشد. اگر دوست دارد که درحق او با مهربانی برخورد شود خود نیز مهربانی کند، چنانکه پیامبر(ص) فرمود: ارحم ترحم، رحم کن تا بر تو رحم شود. اما اگر آدمی این گونه نبود و مدارا را به کناری گذارد ونسبت به دیگران سخت گیری کند، باید متوجه باشد که دنیا نیز بر او سخت می گیرد و مشکلات و ناگواری ها را با این کارش به سوی خودش می کشاند. حضرت امام جواد(ع) می فرماید: من هجر المداراه قاربه المکروه؛ آن که سازش و مدارا را ترک کند، ناگواری به او روی آورد. (بحارالانوار، ج86، ص 143)
صداقت
انسان می بایست صداقت و راستی را در همه چیز در نظر داشته باشد و هرگز از صداقت و راستی پرهیز نکند؛ زیرا صداقت و راستی کلید بهشت است. انسان ها تنها با صداقت است که دنیا و آخرت خویش را می توانند آباد کنند. از این رو نخستین فرمان عقل، صداقت و عدالت است و عقل و عقلاء، صداقت و عدالت را از فضایل و بایسته ها و شایسته های انسانی می دانند. این صداقت نسبت به خداوند می بایست در اولویت نخست باشد. برخی از مردم عادت کرده اند که با همه صادق باشند ولی در رابطه با خدا، صداقت را کنار می گذارند. در برابر مردم گناه را ترک می کنند و مرتکب حرام نمی شوند ولی در خلوت از مردم، مرتکب گناه می شوند. در حقیقت نوعی بی صداقتی را در برابر خداوند در پیش می گیرند که خیلی زشتر و بدتر از هر عملی است. جالب این است که با این کارهای خویش خود را از اولیای الهی نشان می دهند در حالی که از اولیای شیطان و بنده و برده اویند. امام جواد(ع) نسبت به این گونه بی صداقتی انسان هشدار می دهد و می فرماید: لاتکن ولیالله فی العلانیه ، عدوا له فی السرء در ظاهر، دوست خدا و در باطن، دشمن خدا مباش. (بحارالانوار، ج 75، ص 563)
توکل
یکی از اصول اسلامی توکل است. اینکه خدادوند را نه تنها آفریدگار خود بداند بلکه او را ممالک و پروردگار خود نیز بشمارد و نسبت به علم و قدرت خداوندی و مشیت و اراده الهی شک نکند. بسیاری از مردم بویژه مومنان خیال می کنند که اهل توحید هستند ولی توحید جامع و کامل را یا در اندیشه و پندار باور ندارند یا در عمل این گونه نشان می دهند. توحید می بایست در ذات و صفات و فعل باشد چنان که می بایست توحید در عبادت و اولوهیت و ربوبیت نیز باشد. کسی که اهل توکل است و خدا را وکیل خود می سازد یا حتی خودش را به خدا واگذار کرده و تفویض می کند (غافر، آیه 44)، اهل توحید محض است؛ اما کسی که در هر کاری به غیر خدا مراجعه می کند و می گوید اول خدا بعداً شما، گرفتار نوعی شرک در فعل است که باید از آن پرهیز کند. امام جواد(ع) فرمودند: من انقطع الی غیرالله و کله الله الیه؛ آن که به غیر خداوند روی آورد، خداوند به همو واگذارش کند. (بحارالانوار، ج 68، ص 551) اینکه خداوند چنین بنده ای را به همان غیرواگذار می کند خیلی بد است؛ زیرا نمی توان شرایطی بدتر از این را تصور کرد؛ چرا که هم کارش به سامان نمی رسد و هم خشم و غضب الهی را به خاطر این شرک در فعل به جان می خرد.
منکرستیزی
انسان سالم و عاقل کسی است که به خوبی ها و نیک ها و پسندیده های اخلاقی و عقلانی و شرعی گرایش داشته و خود عامل بدان و نیز دعوت کننده دیگرانم به آن است. در مقابل، ازهرگونه زشتی و پستی و بدی می گریزد و به خود اجازه نمی دهد که بدان آلوده شود یا دیگران را در دام و گرفتار آن ببیند. بنابراین، دوستی معروف و انکارمنکر، امری پسندیده و بلکه از ویژگی های انسان سالم و عاقل است. اما اگر اینگونه نباشد و نسبت به قبایح و زشتی ها واکنش منفی نشان ندهد می توان او را انسانی بیماردل و غیرعاقل شمرد. برخی از انسانهای مسلمان خودشان کار زشت را انجام نمی دهند ولی نسبت به آن یا سکوت می کنند یا حتی زیبا و نیک می شمارند و درمقالاتی از آن تعریف و تمجید می کنند. مثل کسانی که به امام معصوم(ع) اهانت نمی کنند ولی راضی و خشنود می شوند یا سکوت می کنند. چنین افرادی با این شیوه، شریک آن عمل هستند و در حقیقت خودشان مرتکب آن شده اند. خداوند در آیات 165 و 661 سوره اعراف از اصحاب سبت سخن به میان می آورد که سه گروه بودند: گروهی که مرتکب گناه می شدند؛ گروهی که سکوت می کردند و گروهی که به امر به معروف و نهی از منکر می پرداختند. خداوند دو گروه ساکتین و گناهکاران را تبدیل به میمون کرد و عذاب نمود و تنها آمران به معروف را نجات داد؛ چرا که ساکتین را هم جزو گناهکاران قلمداد و مجازات کرد. امام جواد(ع) فرمودند: من استحسن قبیحا کان شریکا فیه؛ هرکه کار زشتی را نیک بشمارد؛ در آن کار شریک است. (بحارالانوار، ج75، ص 28)
اینها تنها گوشه ای از اصول اخلاقی است که امام جواد(ع) به عنوان پیشوای الهی و در مقام اسوه و الگو بیان کرده است و عمل به همین ها می تواند زندگی ما را دگرگون کند. مطالعه و تحقیق دیگر آموزه های آن حضرت(ع) نیز از چنین جایگاه و ارزش و اهمیتی برخوردار است. پس لازم است که آنها را شناخته و براساس آن عمل کنیم.
نویسنده:احسان احمدی