عبدالرحیم سلیمانی
پيامبر خدا(ص) ميفرمايد: «هر كس امر به معروف و نهي از منكر كند، او جانشين خدا و جانشين رسول او در زمين است» (مستدرك الوسائل، ج12، ص179)
مطابق اين حديث اصلاح جامعه مهمترين وظيفه ديني يكايك افراد جامعه است. اين وظيفهاي است كه هيچ وظيفهاي بالاتر و مهمتر از آن نيست. بيتفاوتي انسانها در مقابل فساد و تباهي باعث ميشود كه اين فساد و تباهي تار و پود جامعه را در بر بگيرد و آن را براي زندگي انسان نامناسب گرداند. خداوند، دين، پيامبران و كتابهاي آسماني را براي اين فرستاده كه انسانها به سوي اعمال نيك و شايسته و دوري از اعمال ناشايست دعوت شوند. خداوند هادي و راهنماي انسانها به سوي اعمال نيكو و شايسته است و آنان را به سمت پرهيز از اعمال ناشايست هدايت ميكند. پس انساني كه به سوي اعمال نيكو دعوت ميكند و از كارهاي زشت و ناروا باز ميدارد در واقع كاري خدايي كرده است و او جانشين و خليفه خدا بر روي زمين است و كار پيامبران الهي را انجام داده است.
نقش نظارت عمومي بر همه آنچه در جامعه ميگذرد امري است كه مختص به دين و متون وحياني و الهامي نيست و عقلاي عالم نيز به اين مهم پي بردهاند. اگر امروزه مطبوعات آزاد از مهمترين عناصر و عوامل در ساختن و اصلاح جامعه به حساب ميآيند و جامعهاي سالمتر و از فساد و تباهي دورتر شمرده ميشود كه داراي مطبوعات و رسانههاي آزاد باشد، به همين جهت است. مطبوعات آزاد در واقع چشم و زبان جامعه هستند و وسيله ارزشمندي هستند كه ميتوانند فسادها را كشف و بيان كنند و حكومتها و جامعه را به سوي اصلاح و اعمال نيك فرا خوانند. از سوي ديگر نظامها و حكومتهاي فاسد به هيچ وجه مطبوعات آزاد را برنميتابند، چرا كه مطبوعات آزاد زبان گوياي جامعه هستند و فسادها و تباهيهاي حكومت و حاكمان را برملا ميسازند. چنين حكومتها و چنين نظامهایي مطبوعات آزاد و نقاد را نميخواهند، بلكه تنها به مطبوعات و رسانههاي مداح و ستايشگر و چاپلوس اجازه نشو و نما و رشد ميدهند. اين مطبوعات و رسانهها نه تنها با فساد و بياخلاقي و تباهي مبارزه نميكنند، بلكه بر روي آن سرپوش ميگذارند و يا آن را وارونه جلوه ميدهند. اگر مطبوعات آزاد و نقاد بهترين ابزار براي پيشرفت همه جانبه و اصلاح فراگير جامعه هستند، رسانهها و مطبوعات مداح و چاپلوس بزرگترين مانع در اين راه هستند و عامل عقبماندگي و فساد همه جانبهاند.
به هر حال در متون ديني نه تنها مبارزه با فساد و تباهي و بياخلاقي فريضه و تكليف ديني شمرده شده بلكه چنين بيان شده است كه هيچ تكليف و فريضهاي به اهميت آن نيست. امام علي(ع) ميفرمايد: «همه كارهاي خوب و جهاد در راه خدا در مقايسه با امر به معروف و نهي ازمنكر چيزي نيست مگر همچون آب دهاني كه در درياي ژرف انداخته شود» (نهج البلاغه، حكمت 374). امام باقر(ع) ميفرمايد: «امر به معروف و نهي از منكر راه پيامبران است و شيوه نيكوكاران. فريضه بزرگي است كه ديگر فرايض به واسطه آن برپا مي شود و راهها امن ميگردد و درآمدها حلال ميشود و حقوق و اموال به زور گرفته شده به صاحبانش بر ميگردد و زمين آباد ميشود و از دشمنان انتقام گرفته ميشود و كارها سامان ميپذيرد» (كافي، ج5، ص56).
پس امر به معروف و نهي از منكر باعث اصلاح همه جانبه جامعه ميگردد و به همين جهت مهمترين تكليف و وظيفه ديني است. اما اين فريضه و تكيلف در صورتي در جامعه امكان پذير است كه در آن امكان سخن آزاد وجود داشته باشد و جلوي آزادي بيان گرفته نشود. در واقع حكومت و حاكماني كه جلوي آزادي بيان را ميگيرند جلو انجام بزرگترين تكليف الهي انسانها را ميگيرند. آنان نه تنها حق مسلم انسانها را پايمال ميكنند بلكه جلوي تكليف الهي را ميگيرند و باعث ريشه دواني فساد و تباهي در جامعه ميگردند.
پيامبر خدا(ص) درباره جامعهاي كه در آن با فساد و تباهي مبارزه نشود ميفرمايد: «حتما بايد امر به معروف و نهي از منكر كنيد كه اگر چنين نكنيد خداوند بدترينهاي شما را بر شما مسلط ميگرداند، آنگاه بهترينهاي شما دعا ميكنند ولي مورد اجابت قرار نميگيرد» (مجيدي خوانساري، نهجالفصاحه، ص630) و ميفرمايد: «در ميان هر قومي گناهكاراني باشند در حالي كه آن قوم قويتر و بيشتر از آن گناهكاران باشند و آنان را تغيير ندهند، خداي تعالي كيفر و عقاب خويش را بر همه آنان عام ميگرداند» (مسند احمد، ح4، ص364 به نقل از همان).
اما همين تكليف مهم الهي با همه ارزش و اثري كه دارد شرايطي نيز دارد. براي مثال اين عمل، شيوه و روش خاصي دارد. پيامبر خدا(ص) ميفرمايد: «كسي كه امر به معروف ميكند، بايد اين كار را به شيوه خوب و مناسبي انجام دهد» (كنز العمال، ج5523). همچنين كسي كه امر به معروف و نهي از منكر مي کند واقعا بايد معروف و فعل شايسته را دوست داشته باشد و خود نيز آن را انجام دهد و واقعا نسبت به منكر نفرت داشته باشد و خود نيز آن را انجام ندهد و آن را براي همگان ناشايست بداند نه اينكه آن را براي يك نفر يا در وقت و شرايطي نامناسب نشمارد و براي فرد ديگر و وقت و شرايط ديگري نامناسب بشمارد. امام علي(ع) ميفرياد: «من شأن خود را بالاتر از آن ميدانم كه آنچه را كه خودم ترك نميكنم، مردم را از آنها باز دارم، يا به كاري فرمان دهم كه خود جلوتر به آن عمل نكنم» (غرر الحكم، ح3780) و ميفرمايد: «نفرين خدا بر كساني كه به خوبي فرمان ميدهند و خود آن را فرو ميگذارند و بر كساني كه از زشتي باز ميدارند و خود مرتكب آن ميشوند» (نهج البلاغه، خ129) و ميفرمايد: «نهي از منكر كنيد و خود از آن باز ايستيد؛ زيرا دستور داريد كه ابتدا خود از كار زشت بازايستيد و سپس ديگران را نهي كنيد» (نهج البلاغه، خ105)
عالمان دين بيش از ساير مردم وظيفه دارند كه به فريضه امر به معروف و نهي از منكر توجه كنند. آنان بايد نسبت به فساد و بياخلاقيهايي كه در جامعه رخ ميدهد حساس باشند و با آن مبارزه كنند، چرا كه آنان خود را نگهبان دين ميشمارند. اما اگر آنان در رابطه با بياخلاقيهايي كه مكرر و مكرر در جامعه انجام ميشود سكوت كنند تا اينكه اين بياخلاقيها نهادينه شود، حتي وقتي در يك مورد هم تذكر ميدهند سخنشان ديگر اثر ندارد. در سالهاي گذشته مكرر شاهد بودهايم كه كساني مجالس افراد مختلف را به هم ميزنند و شعارهاي ناروا ميدهند. اين عمل به قدري تكرار شده است كه به عملي عادي تبديل شده و قبح آن ريخته شده است. اما شاهد اين هستيم كه وقتي اين عمل در رابطه با يكي از مسئولان انجام ميشود عالمان اين عمل را محكوم و تقبيح ميكنند و باز شاهد اين هستيم كه وقتي يكي از دولتمردان در صحن مجلس به برخي از مسئولان اتهامي ميزند كه هنوز ثابت نشده است، اعتراض ميشود كه چرا اتهامي اثبات ناشده اينگونه بيان شده است. اين در حالي است كه همين مقام پيشتر به ديگران اتهامهایی به همین صورت زده است. در همين صحن مجلس شاهد اين بودهايم كه كساني كه خود را نماينده مردم ميدانند بر عليه كساني كه اتهامشان ثابت نشده شعار داده و حتي تقاضاي اعدام كردهاند. شاهد اين بودهايم كه ائمه جمعه به شخصيتهاي شناخته شده و موجه انواع اتهامها را زدهاند. به هر حال اگر عالمان بخواهند سخنشان در مبارزه با فساد و تباهي و بياخلاقي مؤثر باشد و اگر بخواهند واقعا تكليف الهي و انساني خود را انجام دهند، بايد همه جا و همه وقت و نبست به همه كس آن را انجام دهند.