محمدتقی فاضلمیبدی
برخی مطبوعات، رسانهها و معدودی از سیاستمداران در ایران هرگاه گام در بازی سیاست میگذارند، تلاش میکنند با اتکای به باورها یا مردم، سیاست بورزند و سخن بگویند و از این دو سرمایه، سود بجویند. آنها در رقابتهای سیاسی و اظهارات دیپلماتیک، یا میگویند دین چنین گفته یا نظر مردم چنان است که ما میگوییم. اگر این دو واژه را از قاموس برخی سیاستورزان و نویسندگان عرصه مطبوعات بگیریم، پناه و برهانی برای سخن خود ندارند. آنچه در اینجا با تاسف باید یاد کرد این است که گاهی، با اتکا به برخی واژهها اصول اولیه اخلاق در اظهارنظرها رعایت نمیشود. برای حذف رقیب یا پیروزی بر رقیب از کلماتی استفاده میشود که هیچ ارتباطی با فرهنگ اسلام و ایران ندارد. جملاتی از قبیل: «عضو باند فلانی» یا «گروهک فلان» و اصطلاحاتی از این دست در برخی نوشتهها و یا «اخبار خاص» نشاندهنده این است که اخلاق انسانی یا رسانهای در عرصه مطبوعات رو به آسیب است.
در دستگاه حقوقی اسلام و نیز حقوق جهانی اصل اولیه بر این است که آدمیان مبرای از جرم و گناهند. انسان مجرم چون از این قاعده کلی مستثنا میشود، باید جرم او در محاکم حقوقی و قانونی با حضور متهم یا وکیلمدافعش به اثبات رسیده باشد. اگر انسانی در برابر جرمش متحمل مجازات شد، بازگشت به اصل اولیه میکند و جزو قاعده میشود، پس باید همانند دیگر آدمیان به حقوق وی احترام گذاشته شود. بنابراین نباید کسی که جرمی برای او از طریق محاکم قضایی ثابت نیست یا ازخود دفاع نکرده یا در مرحله اتهام است، در نوشته و رسانهای یا تریبونی مورد هجوم و حمله قرار گیرد، حقوقش تضییع شود و بدتر اینکه با تعابیری نازیبا و بهدوراز اخلاق، کرامت و شخصیتش مورد تمسخر یا استهزا قرارگیرد.
قرآن کریم خطاب به مومنان میفرماید: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا یسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید گروهی از مردان شما گروه دیگری را استهزا نکند؛ عَسَى ان یکونُوا خَیرا مِّنْهُمْ، شاید آنها که مورد استهزا قرار گرفتهاند، از اینها که مسخره میکنند بهتر باشند؛ وَلا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى ان یکنَّ خَیرا مِّنْهُنَّ؛ همچنین گروهی از زنان نباید زنان دیگری را مورد سخریه قرار دهند چرا که ممکن است آنها از اینها بهتر باشند. در مرحله بعدی میفرماید: وَلا تَلْمِزُوا أَنفُسَکمْ؛ یکدیگر را مورد طعن و عیبجویی قرار ندهید. و در مرحله سوم میفرماید: وَلا تَنَابَزُوا بِالأَلْقَابِ؛ و یکدیگر را با القاب زشت و ناپسند یاد نکنید. در مرحله چهارم میفرماید: بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الإِیمَانِ؛ بسیار بد است کسی را که ایمان آورده نام فسق و کفر بر او بگذارند و در پایان یادآور میشود: وَمَن لَّمْ یتُبْ فَأُوْلَئِک هُمُ الظَّالِمُونَ؛ یعنی آنها که چنین کارهای زشت را نسبت به دیگران انجام دهند، اگر توبه نکنند و دست از این اعمال برندارند، ظالم و ستمگرند. (حجرات، آیه ١١) مفسران بزرگ نوشتهاند یکی از مسایلی که آدمها را وادار میسازد تا نسبت به دیگران حالات مورد اشاره داشته باشند و به طعن و توهین و تمسخر دیگران بپردازند، عجب و خودبرتربینی است.
این خودبرتربینی که در برخی قلمها و نوشتهها و گفتارها خود را نشان میدهد، از نگاه و زوایای اصول اخلاقی و اسلامی مطرود و مذموم است. با چه حجتی در نزد خدا، به افراد اتهام، ضد نظام، همدست با بیگانگان و مخالف ارزشها زده میشود و در برخی رسانهها برایشان محکمه تشکیل میشود...و با هجمه و جنجال، افراد بهصورت غیابی محاکمه میشوند؟ چرا نباید از سیره امام علی (ع) با مخالفان خود درس بیاموزیم؟ خوارجی که دست به شمشیر نبرده بودند ولی به عقیده خود باقی بودند، حضرت آنان را در پناه حکومت خود جای دادند و فرمودند: لا تقتلوا الخوارج من بعدی فلیس من طلب الحق فاخطاه کمن طلب الباطل فا درکه، یعنی پس از من خوارج را نکشید؛ زیرا آنکه در جستوجوی حق میرود و در راه خطا گام میگذارد، همسان کسی نیست که هدف باطلی را دنبال میکند و بدان دست مییابد. امام علی (ع) میداند که خوارج نیز در جستوجوی حق بودهاند ولی خطا رفتهاند. با این حال با آنان به عنوان یک شهروند برخورد میکند و دستور میدهد کسی متعرض آنان نشود. آیا احترام به حقوق بشر از این بالاتر میشود؟ پیامبر در مدت ٢٣ سال بعثت به گونهای مخالفان خود را به صف مومنان درآورد که خداوند فرمود: و یدخلون فیالدین الله افواجا، اینکه فوجفوج و گروهگروه مردم به دین درآمدند. جز با سرمایه اخلاقی پیامبر نبود که در چندجای قرآن به آن اشاره دارد. مخالف یا منتقدی را از طریق رسانهها خردکردن و از اذهان انداختن و احیانا از حقوقش محرومداشتن کار دشواری نیست. اما ساختن یک انسان نمونه و الگو و باسابقه برای انقلاب و نظام کار آسانی نیست. باید مواظب باشیم که با سرمایههای انسانی چه میکنیم. امروز که بحث از توسعه در یک کشوری میشود، نخست توسعه را از توسعه انسانی آغاز میکنند؛ اینکه با انسانهای اسوه، فکور و فرهنگی چگونه برخورد میشود. سخنگفتن احساسی در خطبه و خطابه نسبت به دیگران یا فعالکردن یک سایت، چندان کار دشواری نیست؛ اما بازتولید این نوع رسانهها نسبت به سرمایههای انسانی و ملی و انسانهای فکور و فرزانه تا چه میزان است؟ شاید کمتر مکتبی مانند اسلام روی کرامت آدمی انگشت گذاشته باشد. عرفای ما درباره حفظ شان و کرامت آدمی تا آنجا پیش رفته که گفتهاند: «نانش دهید و از آیینش نپرسید». در طریقت امثال حافظ که از مفاخر فرهنگ ایران و جهان است، گناهی غیر از انسانآزاری نیست. «مباش در پی آزار و هر چه خواهی کن/ که در طریقت ما غیر از این گناهی نیست». حال شاید این مضمون را با این اطلاق ،پارهای نپذیرند ولی نقطه حساس امثال این کلام این است که نباید آدمیان از دست همنوعان خود برنجند. ادبیات، هنر، موسیقی، شعر، رنگهایی که امثال کمالالملک و پیکاسو و داوینچی و سایر نقاشان بزرگ به روی کاغذ ریختهاند، برای این بود که انسان در مسیر زیبایی و زیبانگری در راه مکارم اخلاقی گام بردارد. تاریخ واقعی بشر، تاریخ تمدن و فرهنگ و هنر و معنویت و حفظ حقوق آدمیان و در یک کلام تاریخ اخلاق است و نه تاریخ جنگ و جدال و حذف رقیب و برخوردهای ناعادلانه که به رنج آدمیان انجامیده است. آفریدههای قلم و سخن در رسانهها و مطبوعات باید مانند آفریدههای هنرمندان بزرگ باشد که آدمها را به سوی خود جذب کند. نیک بدانیم هنر و هدایت قرآن و کلام پیامبر در این راستا صورت گرفته است.
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ که رستگاری جاوید در کمآزاری است