محمدرضا_يوسفي
🖊زندگي انساني و از جمله فعاليت هاي اقتصادي توام با سطوح مختلف نااطميناني است. كارآفريني كه قصد تاسيس بنگاه اقتصادي دارد، با ناطميناني مواجه بوده و در فضاي غیرقطعی، تصمیمگیری مي كند. ايشان بر اساس تمامي داده هاي موجود، به ارزيابي طرح پرداخته، عایدی انتظاری را برآورد كرده و با در نظر گرفتن سطوح مختلف نااطميناني، تصميم به فعاليت اقتصادي اعم از سرمايه گذاري در بازار حقيقي و يا بازارهاي مالي مي گيرد.
🖊 سطح ديگر عدم قطعيت، هنگامي است كه داده هاي كافي براي تصميم وجود نداشته، امكان برآورد از آينده بسيار ضعيف است. در اينجا افراد دچار سردرگمي مي شوند. اين نوع نااطميناني كه قابل سنجش نيست موجب مي شود كه افراد در اين محيط اقدامي نكرده و به تعبيري از آن خارج شوند. هر چقدر ناطميناني هاي سنجش ناپذير در كشوري افزايش يابد، فرار سرمايه فيزيكي بيشتري رخ مي دهد زيرا افراد به دنبال فضاي با ثباتي هستند كه طرح ها فابل ارزيابي با ضريبي از خطا باشند. همچنين در اين شرايط، تمايل به مهاجرت براي افراد بيشتر مي شود. هر دو نوع مهاجرت فيزيكي و انساني براي افراد هزينه سنگيني دارد اما به دليل نااطميناني ها اين هزينه مقرون به صرفه مي شود. بنابراين نتيجه نخست اين شرايط، خروج سرمايه انساني و فيزيكي از كشور و كاهش رشد اقتصادي و پيامدهاي توسعه اي آن است. يكي ديگر از تاثيرات اين نوع از نااطميناني ها، تبديل افق بلندمدت به افق كوتاه مدت سرممايه گذاران است. از اين رو سرمايه گذاري در بخش هاي مولد كاهش و به جاي آن سفته بازي گسترش مي يابد. به عبارتي، انگیزه سرمایهگذاری و رشد اقتصادی بلندمدت افت مي كند.
🖊 اثر اين نوع نااطميناني منحصر در بعد اقتصادي نيست، بلكه پيامدهاي نامطلوب اجتماعی جبرانناپذیري مانند كاهش نرخ ازدواج و افزايش طلاق و فرزندآوري و در نهايت رشد پايين تر جمعيت از سطح بهينه را به دنبال دارد.
🖊 اين نوع نااطميناني بر حوزه سياست نيز تاثير گذارده، موجب گسترش پوپوليسم و وعده هاي ناشدني مي شود. حكومت ها براي دوام خويش مجبور به تخصيص رانتي منابع مي شوند و اين امر به گستره فساد در كشور مي انجامد. و شايد مهمترين اثر سياسي نااطميناني، كاهش انگيزه حاكميت در انجام اصلاحات سياسي و اقتصادي باشد.
🖊ايران بيش از يك دهه است كه دچار نااطميناني از نوع دوم شده است. نه فقط مردم كه مقامات نيز قدرت پيش بيني آينده نزديك را ندارند. نگراني از آينده و ناتواني در تشخيص روندها منجر به سردرگمي ها شده است. اين امر را مي توان در محاورات روزمره و يا سخنان متناقض مقامات كاملا دريافت. اينكه چه خواهد شد؟ توافقي رخ خواهد داد؟ اگر توافق رخ دهد، الزامات آن كدام است و..
🖊 به جرأت مي توان گفت يكي از مهمترين ويژگي هاي جامعه امروز ما، اين نااطميناني است كه عميقا بر تمامي ابعاد زندگي ما اثرگذار بوده است.
🖊با وجود اينكه زيان هاي گسترده اين نااطميناني در زندگي مردم مشهود است به گونه اي كه طي يك دهه، جمعيت فقيران دو برابر شده است و درآمد سرانه كشور نيز حداقل بيست درصد كاهش يافته است، ناتواني مردم در كاهش اين دغدغه موجب شده است تا نگاه آنان به مقامات بوده و از خود مي پرسند، حاكميت در اين شرايط چگونه تصميم خواهد گرفت آيا با توافق كشور را به ثبات خواهد رساند و يا شرايط به گونه اي ديگر رقم خواهد خورد. اين امر يأس و افسردگي را بر جامعه حاكم مي كند.
🖊حاكميت با نگاه و رفتار خويش تاكنون توسعه اجتماعی- اقتصادی بلندمدت کشور را دچار مخاطره جدي كرده و سرمايه اجتماعي در اين راستا تخريب شده است.
🖊 علت هاي متعددي براي تحقق اين وضعيت مي توان بر شمرد كه شايد مهمترين آنها تقدم نگاه تقابل خير و شر در روابط بين الملل و قائل شدن به رسالتي جهاني در تقابل با شر باشد. نگاه آخرالزماني از علل وقوع اين شرايط است.
@yousefimohamadreza
🌐https://eitaa.com/majmaqomh