داود فیرحی استاد دانشگاه تهران با بیان اینکه مرحوم بهشتی نگاه متوازنی به اصول قانون اساسی داشت و نقطه ثقل را هم در حاکمیت مردم میدانست، اظهار کرد: اصل ۵۶ قانون اساسی شکل تکاملی اصل ۳۵ و ۳۶ قانون مشروطه است که تأکید کرده حاکمیت از آن خداست؛ این اصل قلب مردمسالاری دینی است و مرحوم بهشتی آزادانهترین ایده را در مجلس خبرگان قانون اساسی در مورد این اصل بیان کرد که تصویب نشد.
حجتالاسلام والمسلمین داود فیرحی استاد دانشگاه تهرانبه گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین داود فیرحی، استاد دانشگاه تهران، شامگاه جمعه، ششم تیرماه، در نشست علمی مجازی «شهید بهشتی، فقه و قانون» که در مؤسسه مفتاح کرامت برگزار شد، در سخنانی بیان کرد: در دورهای که بنده طلبگی خودم را آغاز کردم، هر کدام از طلاب بنابر سلیقه خودشان به سبک زندگی و آموزش و منش شخصیتهای مختلف روی میآوردند. برخی شیفته شهید مطهری و دیگران و برخی شیفته شهید بهشتی میشدند و در میان همه شخصیتهای آن دوره، شهید بهشتی دل بنده را ربود.
وی با اشاره به کتاب ۵ گفتار مرحوم بهشتی، اضافه کرد: در ابتدای این کتاب، وی دست نوشتهای با عنوان زندگینامه در حد مختصر داشت و اشاره به رفتوآمد وی بین تهران و قم کرده بود؛ برای من در آن شرایط سخت بود که یک طلبه چگونه میتواند بین قم و تهران رفتوآمد کند. همین سبک و سلیقه طلبگی او برای من جذاب بود.
الگوی شخصیتی و مدیریتی شهید بهشتی
فیرحی تصریح کرد: ذهن تشکیلاتی و سازنده و تسلط علمی مرحوم بهشتی بر فقه و تفسیر از دیگر جذابیتهای شخصیتی وی بود؛ مجموعه گفتوگوهای وی در قانون اساسی هم، تسلط ایشان بر ادبیات فقهی و علوم جدید را نشان میداد، بنابراین الگوی شخصیتی، وضعیت مدیریتی و تسلط ایشان بر متون فقهی و مسائل جدید سه موضوعی است که سبب علاقهمندی بنده به شهید بهشتی شد.
استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: امام(ره) در مورد وی فرمودند که او مظلوم زیست و شهید شد و او یک ملت بود؛ واقعاً بهشتی الان هم مظلوم است، زیرا تلاشهای وی برای جاانداختن اصول دموکراسی و حاکمیت ملی در قانون اساسی اصلاً شناخته شده نیست؛ او از ولایت فقیه سخن گفت و دفاع مهمی هم از این اصل کرد، اما او دیدگاه جامعی داشت و آن اینکه او حتی مفهوم رهبری فقیه را زیرمجموعه حاکمیت ملی میدانست.
رهبری را مستقل از حاکمیت ملت نمیدانست
وی افزود: وی بودن فقیه در مناصب رهبری را ضروری میدانست، ولی رهبری را مستقل از حاکمیت ملت نمیدانست؛ اصل ۵۶ قانون اساسی شکل تکاملی اصل ۳۵ و ۳۶ قانون مشروطه است که تأکید کرده حاکمیت از آن خداست؛ اصل ۵۶، قلب مردمسالاری دینی است و مرحوم بهشتی آزادانهترین ایده را در مجلس خبرگان قانون اساسی در مورد این اصل بیان کرد که البته مصوب نشده است.
استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: اصل پیشنهادی ایشان این بود که حاکمیت ملت، حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت خویش حاکم ساخته است؛ انسان این حق خداداد را بر شناخت و انتخاب شرع و قانون الهی و رهبر و اداره امور کشور از راه قوایی که در اصول بعد میآید اعمال میکند و هیچ کسی نمیتواند این حق را از او بگیرد و در اختیار فرد و یا گروه خاصی قرار دهد.
دفاع جانانه بهشتی از اصل ۵ قانون اساسی
فیرحی با بیان اینکه بهشتی جانانه از اصل ۵ قانون اساسی یعنی ولایت فقیه و ولایت انتخابی دفاع کرده است، اضافه کرد: البته در تفکر ایشان، این اصل بر سایر اصول حاکم نیست، برای بهشتی آزادی چیزی است که دین آن را جزء ادله و انتخابهای برتر قرار داده و هیچ انتخابی نمیتواند اصل آزادی را از بین ببرد.
فیرحی ادامه داد: وی با صراحت این جمله را دارد که رهبری ادامه سنت مرجعیت و راهنمای فکری دولت و نه به عنوان یک قوه اصلی است؛ ساختار قانون اساسی هم به همین روش چیده شده بود؛ در قانون اساسی قبلی، رهبر بیشتر به عنوان عام امامت مطرح بود. وی معتقد است فقیه چه رهبر باشد و چه نباشد، چون دنبال احکام است، خیلی در تشخیص موضوع دخالت نمیکند.
مظلومیت شهید بهشتی
فیرحی تصریح کرد: شهید بهشتی از جمله شخصیتهای تأثیرگذار مظلوم بود، از این جهت مظلوم است که بزرگترین خدمت را در قانون اساسی انجام داده و آن کاشتن اصول حقوق مردم بود.
استاد دانشگاه تهران اضافه کرد: شهید بهشتی متوجه این مطلب بود که نباید هیچ اصلی از اصول قانون اساسی، ضایع شود، زیرا عقلایی نیست که در قانون ملی کشور اصلی باشد که مورد توجه نیست؛ بهشتی میگوید اصل ولایت و امامت احتیاج به قانون ندارد، چون جامعه آن را قبول دارد؛ او با صراحت میگوید که قانون اساسی مقداری از ولایت آینده را محدود میکند؛ یعنی ولایت و دولت نمیتواند قانون اساسی را محدود کند.
نگاه متوازن بهشتی به قانون اساسی
استاد دانشگاه تهران اظهار کرد: وی معتقد است که رهبر در هیچ جایی مستقیماً وارد دخالت در امور نشود؛ یعنی رهبر، محدودکننده وظایف ذاتی قوای ثلاثه نیست وگرنه مطالبات مردم از بین میرود، مرحوم بهشتی نگاه متوازنی به اصول قانون اساسی داشت و نقطه ثقل را هم در حاکمیت مردم میدانست.
وی افزود: مرحوم بهشتی حتی رهبری را حاکم بر احزاب هم نمیکند و معتقد است که رهبری از فعالیتهای درون احزاب بیرون میآید، بهشتی حکمرانی مدرن را نهادی و مبتنی بر قانون میدید؛ همچنین معتقد بود اصلی را الی الابد ندانیم؛ چون اگر بخواهیم قانون اساسی را از جامعیت بیندازیم، این قانون مرجعیت خود را از دست میدهد و هر گروهی بخشی از آن را ابزار برای اهداف خود قرار میدهد.