Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

امکان تغییر قانون اساسی

آیت الله موسوی تبریزی در گفت وگو با ایلنا:
امام خمینی(ره) از روی اعتقاد به اسلام می فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد/کسانی که می‌خواهد نفس جمهوریت نظام را کمرنگ کند،افرادی خودخواه و مستبد هستند که می‌خواهند خود را بر مردم تحمیل کنند.
تحلیل شما از احترام امام خمینی (ره) به رأی و نظر مردم چیست؟ چرا امام راحل با وجود اینکه عشق و علاقه مردم و نیز شرکت در راهپیمایی‌های گسترده مردم در حمایت از انقلاب را می‌دیدند، اما اصرار داشتند که همه چیز در رأی مشخص شود؟
اوایل انقلاب مردم رأی خودشان را در خیابان‌ها و با شعار‌هایشان نشان داده بودند و حتی ماه‌ها قبل از پیروزی انقلاب وفاداری خود را به امام (ره) وبه نظام جمهوری اسلامی اثبات کرده بودند و نیازی هم نبود که رفراندومی باشد، تا معلوم شود که مردم نظام جمهوری اسلامی را می‌خواهند یا نمی‌خواهند، اما از نظر حقوقی و کیفیت برقراری یک نظام بعد از سقوط نظام قبلی، مسئله‌ای مهمی بود، که در این زمینه امام خمینی (ره) معتقد بودند مردم باید سرنوشت خود و کیفیت آن و حتی اسم نظام را تعیین کنند و لذا خود امام راحل هم در بعضی سخنرانی‌‌هایشان دارند که مردم در راهپیمایی‌ها آمده و حرفشان را گفته‌اند اما ما باید در عین حال، هم به خاطر اینکه در برابر دیگران اطمینان پیدا کنیم، تا نیایند و بگویند ما بدون رأی این کار را انجام دادیم و هم از نظر مشروعیت، مردم بیایند و بگویند ما چه می‌خواهیم و این مردم هستند که همه کاره هستند. لذا امام راحل تأکید داشتند که هر چه زود‌تر این کار انجام شود. در حکم مرحوم آقای بازرگان که امام خمینی (ره) ایشان را به عنوان سرپرست دولت موقت انتخاب کرده بودند ، چندین تکلیف وجود داشت که البته خوب انجام دادند و یکی از مهم‌ترین آن تکلیف‌ها همین تعیین کیفیت نظام، اسم نظام واینکه نظام ما چه نظامی می‌خواهد باشد و این مسئله‌ای بود که در ۱۲فروردین۵۸ انجام شد. مسئله بعدی قانونمند شدن کشور بر اساس تعیین قانون اساسی بود که با انتخاب خبرگان انجام گرفت؛ خبرگان هم قانون اساسی را تصویب و دوباره این قانون اساسی به رفراندوم عمومی گذاشته شد. همه این‌ها در دولت آقای بازرگان انجام گرفت و بعد هم انتخابات مجلس و انتخابات ریاست جمهوری بود که باز این‌ها هم انجام گرفت؛ البته انتخابات مجلس و ریاست جمهوری زمانی انجام گرفت که دولت آقای بزرگان استعفا کرده بود و شورای انقلاب و دولت موقت بدون رئیس این دو انتخابات را انجام دادند. جالب است که همه این‌ها، حدود یک سال طول کشید؛ یعنی از ۲۲بهمن ۵۷ تا آخر سال ۵۸ این انتخابات‌های مکرر رفراندوم۱۲فروردین، خبرگان قانون اساسی، رفراندوم قانون اساسی، ریاست جمهوری و در ‌‌نهایت مجلس شورای اسلامی انجام گرفت که این افتخاری است برای نظام اسلامی و ملت ایران و مهم‌ترین افتخارش برای حضرت امام (ره) بود. حتی تا زمانی هم که امام راحل زنده بود، اگر اظهار نمی‌کردند که باید انتخابات برگزار شود به دلیل اینکه مردم به امام اعتماد کامل داشتند، لزومی نداشت که انتخاباتی صورت بگیرد چون مردم الزامی نمی‌کردند، اما امام عقیده‌اش این نبود. خود امام شعار استقلال آزادی حکومت اسلامی را به استقلال آزادی جمهوری اسلامی تغییر دادند. امام بار‌ها مصاحبه کرده بودند که ما جمهوریت می‌خواهیم و آراء مردم تعیین کننده چگونگی حکومت ماست و به همین جهت روز جمهوری اسلامی را هم روز بزرگی نامیدند و گفتند رفراندوم سرنوشت ملت ما را تعیین می‌کند واین رفراندوم است که مردم را به آزادی و استقلال می‌رساند و امثال این‌ها تعبیراتی است که امام خمینی در چنین روزهایی به کار بردند؛ همچنین امام خمینی مطلب دیگری در مورد روز جمهوری اسلامی و رفراندوم سال ۵۸ دارند که در صحیفه نور نیز آمده است و در آن فرموده‌اند، «من توقع دارم کمک کنید به اسلام، کمک کنید به کشور، به ملت خودتان، به جمهوری اسلامی رأی دهید، آزادید لکن با آزادی سرنوشت خود را تعیین کنید، همه قشر‌ها باید شرکت کنند و رأی دهند و همه قشر‌ها آزادند در رأی دادن، تمام قشر‌ها به حقوق خود خواهند رسید، برادر‌های سنی ما مثل خود ما هستند و با ما هیچ فرقی ندارند، حقوق همه آن‌ها داده خواهد شد» در مورد اقلیت‌های مذهبی نیز فرموده‌اند، «همه اقشار ملت شریکند در حقوق، اقلیت‌های مذهبی در اسلام احترام دارند و حقوق دارند، حقوق آن‌ها داده خواهد شد» و امثال این عبارات زیاد است و بعد از اینکه مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند، باز هم، بار‌ها و بار‌ها، این گونه مطالب را تأکید کردند.
برگزاری یک انتخابات سراسری همچون رفراندوم سال ۵۸، دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران اتفاق افتاد و این امری است که شاید در هیچ کدام از کشورهایی که انقلاب در آن صورت گرفته بود وجود نداشت، بر چه اساسی امام خمینی تأکید داشتند که این قدر زود چنین انتخاباتی برگزار شود؟
امام خمینی (ره)‌‌ همان موقع هم که در پاریس بودند معتقد بودند که مردم باید سرنوشت و آینده خودشان را تعیین کنند و این را در زمانی که به ایران بازگشتند، در بهشت زهرا هم فرمودند. جمله معروفی در بهشت زهرا دارند که «حتی اگر پدران ما در گذشته به چیزی رأی دادند به ما ربطی ندارد، الآن اکثریت ملت هستند که باید بگویند چه می‌خواهیم» و بر اساس همین عقیده‌ای که منشاء شرعی دارد، تأکید داشتند که هرچه زود‌تر این انتخابات برگزار شود، و حتی اسم نظام هم که در سرنوشت آینده نظام مهم است مردم تعیین کند.
برخی معتقدند، امام تنها برای اسکات مخالفان انقلاب و جلوگیری از بهانه‌های آن‌ها اصرار به رفراندوم داشت؛ نظر شما در این باره چیست؟
امام خمینی (ره) جمله‌ای در دوماه آخر عمرشان دارند و آن زمانی است که آیت الله مشگینی (ره) نامه به ایشان می‌نویسد که آیا مرجعیت برای رهبری شرط است یا نه؟، چرا که در قانون اساسی قبلی مرجعیت شرط رهبری بود؛ که امام خمینی (ره) فرمودند اگر مردم رأی دهند به خبرگان و خبرگان منتخب مردم اگر مجتهد عادلی را انتخاب کنند آن شخص رهبر مردم خواهد بود و حکمش نافذ است؛ باید دقت کرد که امام این جمله را با دو بار کلمه «اگر» بیان کردند؛ یعنی دو بار «اگر» باعث می‌شود که یک مجتهد عادل، حکمش نافذ باشد. معنای فقهی‌اش این است که هر مجتهد عادل ولو هر قدر هم که عالم و اعلم باشد بدون رأی مردم، حکمش اصلا نافذ نیست، یعنی رأی مردم که یا به صورت مستقیم یا به صورت غیر مستقیم داده می‌شود. آنچه که امام (ره) در این آخرین نامه‌هاشان که یک یا دوماه آخر عمرشان است، شرط می‌کند با دو تا «اگر»، یک مجتهد عادل حتی رهبر نمی‌شود و حکمش نافذ نمی‌شود ولو اعلم باشد مگر اینکه مردم رأی دهند، یعنی اینکه امام خمینی (ره) نه رأی مردم را زینتی می‌دانست، نه اینکه به خاطر ساکت کردن صحبت‌های اجانب و بهانه‌های بیگانگان این کار‌ها را می‌کرد؛ امام خمینی (ره) رأی مردم را شرط لازم نفوذ حکم مجتهد عادل، برای رهبری می‌داند. همچنین یکی از شرایط لازم نظام جمهوری اسلامی آراء مردم است و این امری شرعی است و در این مورد از شرع استفاده شده و بنابراین هیچ ربطی به اجانب، اسکات بیگانگان و جلوگیری از بهانه‌های دشمنان ندارد. اصلا خود امام (ره) هم بار‌ها فرمودند که برای جلوگیری از بهانه‌های دشمنان خدا را فراموش نمی‌کنیم. از روی اعتقاد به اسلام بود که امام می‌فرمود جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم نه یک کلمه زیاد، چرا که می‌دانست اسلام بدون جمهوری، اسلام نخواهد بود؛ یعنی اسلام حکومتش توأم با جمهوری و شوراء و با رأی مردم است و این عین قرآن است که می‌فرماید «وءأمرهم شوراء بینهم»، یعنی امور مردم با شورا انجام شود و شوراء هم اظهار نظر در مسائلش با انتخابات است، حالا با انتخابات‌های مختلف. «امرهم» ضمیرش به مؤمنین بر می‌گردد، امور مؤمنین و از این رو آن‌هایی که جزء متقین هستند، در امور مهم جامعه و نظام حکومتی خودشان با شوراء عمل کنند. چون در هیچ جامعه‌ای هم اجماع امکان ندارد، بنابراین عقل هم حکم می‌کند که با اکثریت، باید جامعه را اداره کرد. طبیعتا در جامعه‌ای مانند جامعه ما که اکثریت مردم مسلمان‌اند، مردم اسلام و احکام دین را می‌خواهند و به همین دلیل باید نمایندگان مسلمانی در مجلس باشند تا احکام اسلامی را تصویب کنند، چرا که در قانون اساسی اصل ۴ وجود دارد که طبق آن هیچ یک از قوانین نباید برخلاف اسلام باشد، که البته این قانون را خود مردم رأی دادند و تأیید کردند و اگر الان هم می‌گوییم تمام قوانین باید اسلامی باشد، خواست مردم است بر اساس‌‌ همان قانون اساسی و اصل ۴؛ خلاصه کلام اینکه عنوان می‌کنند امام (ره) به خاطر بهانه‌های دیگران اصرار به رفراندوم و رأی گرفتن از مردم داشت، دروغ محض و تهمت به امام (ره) است؛ آنی که امام فرموده است و بار‌ها روی آن تأکید کرده است، دخالت مردم در تمام امور، حتی در مهم‌ترین مسئله که امر رهبری باشد.
شرایط روز جامعه ایران در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی را شرح کنید، و پس از آن مقایسه‌ای با جامعه امروز ایران داشته باشید و بفرمایید که چه شد که ۹۸درصد مردم جمهوری اسلامی را انتخاب کردند؟
آن موقع هم نمی‌شود گفت که وحدت بود، اکثریت جامعه با اقلیت آن روز جامعه ایران که واقعا آزاد هم بودند و با هم زندگی می‌کردند؛ در اوایل انقلاب، گروه‌های مختلف اعلام موجودیت کردند و حتی به گونه‌ای هم شده بود که دیگر اجازه‌ای هم نمی‌خواست؛ روزنامه‌های مختلف، مجله‌های مختلف و... چاپ می‌شد، و هر کدام نام‌های مختلفی را برای نظام از جمهوری دموکراتیک گرفته تا جمهوری‌های دیگر با قیدهای مختلف، پیشنهاد می‌کردند. امام هم فرمود من به جمهوری اسلامی رأی می‌دهم اما هر کس به هرچه رأی بدهد آزاد است. در جلد۶ صحیفه امام صفحه ۴۳۵، عنوان شده است که امام خمینی (ره) در تاریخ ۹فروردین ماه ۵۸ فرمود، «من تقاضا دارم که رأی دهید به جمهوری اسلامی، البته آزاد هستید هرچه خواستید رأی بدهید و اینکه در این ورقه‌ها آری و نه هست شما می‌توانید هر فرم و مدلی از حکومت را که خواستید در آن بگنجانید، لازم نیست که‌‌ همان نباشد، شما حق دارید در‌‌ همان ورقه بنویسید جمهوری دموکراتیک یا بنویسید رژیم سلطنتی، اصلا هر چه خواستید بنویسید، مختار هستید، لکن رفراندوم به معنای آری و نه هست، لکن شما مختار هستید که انتخاب کنید» ببینید با اینکه همه می‌دانستند که نظر امام مدل حکومتی جمهوری اسلامی بود، اما باز هم ایشان می‌فرمود هر چه دوست دارید بنویسید. و حتی قبل از انتخابات رفراندوم گروه‌های مختلف از توده‌ای‌ها، تا مجاهدین خلق تبلیغات خودشان را می‌کردند و آزاد بودند اما اکثریت مردم چون امام را قبول داشتند در ‌‌نهایت جمهوری اسلامی برگزیده شد. البته این را هم باید در نظر گرفت که مردم باید عملا درک کنند که چه چیزی در آینده می‌تواند برایشان خوب باشد یا نه؛ آن روز انتخاب‌ها بیشتر روی بحث جمهوری یا اسلامی بود و اکثریت قریب به اتفاق مردم حتی آن‌هایی که با جمهوری اسلامی مخالف هم بودند، جمهوری را می‌خواستند، پس در جمهوریت شبهه‌ای نبود، فقط سلطنت طلب موافق جمهوری نمی‌شد که شاید نیم درصد هم نبودند، اما شبهه عده‌ای از جمله توده‌ای‌ها، اقلیت‌های دینی، و... و شاید عده‌ای از افراد ملی گرا، در مورد اسلامیت بود.
بعد از اینکه عنوان جمهوری اسلامی از سوی امام خمینی (ره) مطرح شد، عده‌ای عنوان کردند که چگونه می‌شود که جمهوریت با اسلامیت جمع شود؛ امام خمینی (ره) به چه ترتیب جمهوریت را با اسلامیت جمع می‌کردند؟
امام به اصل رأی مردم معتقد بودند و‌‌ همان رأی مردم را عمل کردند، چون آن را اسلامی و شرعی می‌دانستند. امام اعتقاد داشتند با اسلامی بودن نظام، در عین حال رأی اکثریت مردم بدست آمده و از سوی دیگر چون جمهوریت یک فکر پذیرفته شده در دنیا و تاریخ بود و چون در این سیستم خود مردم سرنوشتشان را انتخاب می‌کنند، و از سوی دیگر، چون مردم ایران از سلطنت و حکومت فردی خسته شده بودند، با مشورت افراد بسیاری، به این نتیجه رسیدند که مدل حکومتی ما، جمهوری اسلامی باشد، یعنی اکثریت مردم نظر دهند واحکام اسلامی هم حکمفرما باشد، پس این مسلم است. این ظاهر قضیه است، اما عملا ممکن است بعضی‌ها کیفیت کار را از جمله اینکه جمهوریت نظام و اینکه آراء مردم چگونه بدست بیاید و چگونه باشد بهتر است با هم اختلاف نظرهایی داشته باشند که این دیگر مربوط به قوانین عادی است و به مرور در تجربه بدست می‌آید؛ برای مثال اینکه قدرت رئیس جمهور در نبود نخست وزیر، بیشتر باشد یا اینکه نخست وزیر مسئول دولت باشد؟، آیا شورای رهبری بهتر است یا اینکه یک رهبر باشد بهتر است؟، و...؛ در عمل آنی که بهتر است و مردم می‌خواهند می‌توانند با آراء خودشان تمدید یا عوض کنند. آن چیزی که مسلم است، آن روز در سال ۵۸، چون مردم از سلطنت خسته شده بودند یک حکومت جمهوری را می‌خواستند و از سوی دیگر چون اکثریت مسلمان بودند قوانین اسلامی را هم می‌خواستند و در ‌‌نهایت حکومت جمهوری اسلامی شد.
به نظر شما مردم ایران چه آرمان‌هایی را در اوایل انقلاب تصور می‌کردند، که بیش از ۹۸درصد رأی مثبت به جمهوری اسلامی دادند و به نظر شما چه مقدار از آن آرمان‌ها بعد از۳۲سال از انقلاب اسلامی به واقعیت پیوسته است؟ و همچنین به نظر شما اگر مردم بعد از مدتی به نتیجه‌ای رسیدند که باید تغییراتی برای مثال در قانون اساسی ایجاد شود، آیا نباید این کار صورت پذیرد؟
در سال۶۱ که تحت عنوان هیئت شورای عالی قضائی خدمت امام راحل بودیم و بنده نیز به عنوان دادستان کل کشور در آن دیدار حضور داشتم، یکی از آقایان شورای عالی قضایی گفت که ما در قوه قضائیه اسلام را پیاده کردیم و به اهداف رسیدیم. امام گفتند این حرف را نگویید چون ما هنوز به هدف خودمان نرسیدیم و به اهداف والای اسلامی به این زودی‌ها نخواهیم رسید وا گر تنها در مسیر اهداف باشیم باید خوشحال باشیم. عدالت و اینکه جمهوریت و اینکه مردم سرنوشت خودشان را به دست بگیرند و خوشبختی مردم و مسائلی از این دست، چیزهایی است که ‌‌نهایت ندارد کما اینکه «کمال» ‌‌نهایت ندارد، انسان به کمال رسیدنش ‌‌نهایت ندارد، هر روز انسان می‌تواند پیشرفت کند. آن روز در سال۵۸ بهترین پیشنهاد این بود که به جمهوری اسلامی رأی دهیم اما آیا باید همیشه توقف کنیم و قانون اساسی ما به هیچ وجه عوض نشود؟؛ مگر ندیدیم که ۱۰سال پس از پیروزی انقلاب، اصول قانون اساسی، آن هم اصول مهم آن، به دستور شخص خود امام خمینی (ره) تغییر کرد؟؛ دیدیم که دوباره بعد از اینکه قانون اساسی ۱۰سال بعد از پیروزی انقلاب تغییر کرد دوباره رفراندوم شد و مردم آن قانون اساسی جدید را تأیید کردند. لذا قانون اساسی ما می‌تواند مانند برخی از کشورهای مترقی مانند فرانسه که هر ۱۰ یا ۱۵ سال یک بار تغییر می‌کند، تغییر کند. حتی در خود قانون اساسی ما در بخش‌های مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی رفراندوم‌هایی پیشنهاد شده و حتی تغییر قانون اساسی نیز در خود قانون اساسی فعلی هم آمده است. این معنایش این است ممکن است چیزی ۵ یا ۱۰ سال یا یک مدت زمانی خوب باشد، اما بعد از مدت زمانی آن چیزی که قبلا خوب بود، خوب نباشد و جواب ندهد، همانطور که در احکام اسلامی ما هم این گونه است. احکام اسلامی ما تابع مفسده است و اگر مفسده‌ای داشته باشد نباید اجراء شود. اصلا امام خمینی (ره) مجمع تشخیص مصلحت نظام را برای همین که اگر چیزی به مصلحت نبود اجرا نشود، ایجاد کردند. وقتی چیزهایی که مربوط به احکام خداست بر اساس شرایط مجاز است که انجام نپذیرد، احکامی که بندگان خدا ساخته‌اند مانند قانون اساسی کشور، که دیگر جای خود دارد و باید اگر شرایط ایجاب کرد، تغییر کند. این معنایش این است که بشر در حال ترقی و زمان در حال تغییر است. هر زمانی شرایط خاص خود را اقتضاء می‌کند و بشر در حال تجربه می‌فهمد که چه چیزی خوب یا چه چیزی بد است. اصلا اسلام شکل حکومت را تعیین نکرده و انسان‌ها را در شکل و نوع آن آزاد گذاشته است. به نظر بنده اگر امام خمینی (ره) در شرایط فعلی زنده بودند، حتما با یک رفراندوم دیگر موافقت می‌کردند؛ کما اینکه ایشان در ۱۲بهمن ۵۷ در بهشت زهرا فرمودند که «۴۰یا ۵۰ سال پیش اگر هم اجداد ما به یک چیزی رأی دادند، الان باید نسلی که عوض شده و جدید است رأی دهند». اصلا هبچ اشکالی هم ندارد که دوباره رفراندوم برگزار شود و مردم آن چیزی را که می‌خواهند دوباره ابراز کنند؛ مثل اینکه ما قانون اساسی را دوبار به رفراندوم گذاشتیم، و دومین بار آن مربوط به اصلاح قانون اساسی در سال ۶۸ بود، که وقتی به رأی گذاشته شد رأی خوبی آورد. همچنین نباید از اینکه بعضی رفراندوم را مطرح می‌کنند، وحشت کنیم و یا اینکه بگوئیم کسانی که رفراندوم را مطرح می‌کنند، خائن و یا ظالمند، و به نظر من، حتی آنهایی که دلسوز هم هستند می‌توانند رفراندم را مطرح کنند؛ معتقدم هنوز هم مردم ایران نظام جمهوری اسلامی را می‌خواهند، اگر امروزه هم دوباره رفراندوم برگزار شود و بالای ۵۰درصد هم رأی بیاورد، یک مشروعیت بسیار محکم، چه در جامعه و چه در دنیای امروز است که مورد قبول هم خواهد بود.
گرامیداشت روز ۱۲فروردین، چه قدر ضرورت دارد؟
گرامیداشت روز ۱۲فروردین به اندازه مردم ایران و انسانیت انسان اهمیت دارد، چون انسانیت ما به این است که آزادیم و در سرنوشت خودمان دخالت کنیم. مردم هستند که سرنوشت خودشان را باید رقم بزنند و آینده خودشان را انتخاب کنند؛ لذا ما مسئله جمهوریت نظام را باید خیلی بزرگ بداریم و بدانیم هر کسی که می‌خواهد نفس جمهوریت نظام را در نظام ما کمرنگ کند، می‌خواهد به انسانیت انسان‌ها توهین کند و این افراد، افرادی مغرور، خودخواه و مستبد هستند که می‌خواهند خود را بر مردم تحمیل کنند. در حالی که آنچه را که خدا آفریده و به آن تأکید کرده، همین آزادی مردم است. ۱۲فروردین، روز جمهوریت است، چرا که تمام مردم به انتخاب خودشان آمدند و این نظام را برگزیدند و از این جهت بسیار اهمیت دارد و هرکس به آرای مردم و به جمهوری اسلامی اعتقاد داشته باشد، باید بداند این روز، روزی بسیار بزرگ است، اگرچه در چند سال اخیر، بزرگداشت‌های این روز کمرنگ شده است.

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم