محمد جعفر سعیدیان فر
آسیب شناسی زمان درنهج البلاغه
آسیب شناسی زمان به معنای گردش شب و روز تقویمی و نجومی نیست؛ بلکه به معنای جامعه و اجتماع است در ارتباط بازمانی خاص و مردمی است که در آن ظرف زمانی زندگی می کنند و از همین جاست که موضوع شناخت آسیب های زمان اهمیت بسیار زیادی پیدا می کند تا جائی که در امر جامعه سازی به امری حیاتی بدل می شود. امام علی(ع) با آگاهی و شناخت کامل از جامعه زمان خویش به آسیب شناسی آن باتعبیر وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ-پرداخته و با تعبیر سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ به آسیب شناسی جامعه اسلامی در آینده پرداخته است. در نهج البلاغه 6 خطبه و 3 حکمت به آسیب شناسی زمان امام (ع) و آینده پرداخته شده که ما در این نوشتار تلاش می کنیم به شرح وتوضیح این سخنان وحکمت ها بپردازیم.
و من خطبة له
وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً وَ لَا الشَّرُّ فِيهِ إِلَّا إِقْبَالًا وَ لَا الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاًفَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً أَيْنَ أَخْيَارُكُمْ وَ صُلَحَاؤُكُمْ وَ أَيْنَ أَحْرَارُكُمْ وَ سُمَحَاؤُكُمْ وَ أَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فِي مَكَاسِبِهِمْ وَ الْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذَاهِبِهِمْ أَ لَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعاً عَنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ الْعَاجِلَةِ الْمُنَغِّصَةِ وَ هَلْ خُلِقْتُمْ إِلَّا فِي حُثَالَةٍ لَا تَلْتَقِي إِلَّا بِذَمِّهِمُ الشَّفَتَانِ اسْتِصْغَاراً لِقَدْرِهِمْ وَ ذَهَاباً عَنْ ذِكْرِهِمْ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ظَهَرَ الْفَسَادُ فَلَا مُنْكِرٌ مُغَيِّرٌ وَ لَا زَاجِرٌ مُزْدَجِرٌ أَ فَبِهَذَا تُرِيدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اللَّهَ فِي دَارِ قُدْسِهِ وَ تَكُونُوا أَعَزَّ أَوْلِيَائِهِ عِنْدَهُ هَيْهَاتَ لَا يُخْدَعُ اللَّهُ عَنْجَنَّتِهِ وَ لَا تُنَالُ مَرْضَاتُهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ
محورهای مطرح شده درخطبه 129
آسیب شناسی اقتصادی زمان – فاصله طبقاتی- درنگاه امام علی(ع)
امروز كارتان به جايى رسيده است : وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ: كه روز به روز و ساعت به ساعت خير از شما دورتر:لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً: و شر به شما نزديكتر :وَ لَا الشَّرُّ فِيهِ إِلَّا إِقْبَالًا: و طمع شيطان در هلاك ساختن مردم بيشتر مىشود :وَ لَا الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاً: امروز روزگارى است كه نيروى شيطان در حال قوى شدن است : فَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ: و نقشههايش دارد فراگير مىگردد :وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ : و او به هدفش دست مىيابد. : وَأَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ :
شکاف طبقاتی ضد ارزش درنظام اسلامی:
يكى از بزرگترين امورى كه اسلام در يكى از دو ركن حقوق الناس و حقوق اللَّه مورد اهتمام قرار داده و به طرق و شیوه های گوناگون، مردم را بدان ترغیب و به سوی آن هدایت می کند انفاق است پارهاى از انفاقات از قبيل زكات، خمس، كفارات مالى و اقسام فديه را واجب نموده و پارهاى از صدقات و امورى از قبيل وقف سكنى دادن مادام العمر وصيتها، بخششها و غير آن را مستحبّ نموده است.و غرضش اين بوده كه بدين وسيله طبقات پائين را كه نمىتوانند بدون كمك مالى از ناحيه ديگران حوائج زندگى خود را برآورند- مورد حمايت قرار داده تا سطح زندگيشان را بالا ببرند و افق زندگى طبقات مختلف را به هم نزديك ساخته و اختلاف ميان آنها را از جهت ثروت و نعمات مادى كم كند و از سوى ديگر توانگران و طبقه مرفه جامعه را از تظاهر به ثروت يعنى از تجمل و آرايش مظاهر زندگى، از خانه و لباس و ماشين و غيره نهى فرموده و از مخارجى كه در نظر عموم مردم غير معمولى است و طبقه متوسط جامعه تحمل ديدن آن گونه خرجها را ندارد تحت عنوان نهى از اسراف و تبذير و امثال آن، جلوگيرى نموده است.
غرض از اين دستورات ايجاد يك زندگى متوسطى است كه فاصله طبقاتى در آن فاحش و بيش از اندازه نباشد، تا در نتيجه، ناموس وحدت و همبستگى زنده گشته، خواستهاى متضاد و كينههاى دل و انگيزههاى دشمنى بميرند، چون هدف قرآن اين است كه زندگى بشر را در شؤون مختلفش نظام بخشد، و طورى تربيتش دهد كه سعادت انسان را در دنيا و آخرت تضمين نمايد و بشر در سايه اين نظام در معارفى حق و خالى از خرافه زندگى كند، زندگى همه در جامعهاى باشد كه جو فضائل اخلاق حاكم بر آن باشد و در نتيجه در عيشى پاك از آنچه خدا ارزانيش داشته استفاده كند، و دادههاى خدا برايش نعمت باشد، نه عذاب و بلا، و در چنين جوى، نواقص و مصائب مادى را برطرف كند و چنين چيزى حاصل نمىشود مگر در محيطى پاك كه زندگى نوع، در پاكى و خوشى و صفا شبيه به هم باشد و چنين محيطى هم درست نمىشود مگر به اصلاح حال نوع، به اينكه حوائج زندگى تامين گردد، و اين نيز بطور كامل حاصل نمىشود مگر به اصلاح جهات مالى و تعديل ثروتها، و به كار انداختن اندوختهها، و راه حصول اين مقصود، انفاق افراد از اندوختهها و ما زاد آنچه با كد يمين و عرق جبين تحصيل كردهاند مىباشد، چون مؤمنين همه برادر يكديگرند، و زمين و اموال زمين هم از آن يكى است، و او خداى عز و جل است و اين خود حقيقتى است كه سيره و روش نبوى صحت و استقامت آن را در زمان استقرار حكومت پيغمبر اكرم ص اثبات مىكند.
اين همان نظامى است كه امام علی(ع) از انحراف مردم از مجراى آن تاسف خورده و شكوهها می کند و می گوید: اگر نمىپذيريد که ضدارزشهای شیطانی برنظام اجتماعی شما حاکم شده است به وضع جامعه بنگريد: اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ: آيا جز اين است كه به هر سو چشم باز كنى يا فقيرى را مىبينى كه دارد با فقر دست و پنجه نرم مىكند : فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً : و يا توانگرى كه نعمت خداى را با كفران تلافى مىكند:أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً : و آن را در نافرمانى خدا مصرف مىنمايد و يا بخيلى را مىبينى كه بخل از حق خدا را غنيمت مىشمارد :أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً: و يا متمردى كه گوشش از شنيدن مواعظ كر شده است :أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ : مرفهین بی دردی برای شنیدن حقیت گوش شنوائی ندارند واز کنا رآ ن بی تفاوت می گذرند سپس امام ندا می دهد پس نيكان : أَيْنَ أَخْيَارُكُمْ: پاكان :وَ صُلَحَاؤُكُمْ : آزادگان :وَ أَيْنَ أَحْرَارُكُمْ: و بخشندگان شما :وَ سُمَحَاؤُكُمْ: كجايند؟ كسانى كه در داد و ستد پارسا بودند : وَ أَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فِي مَكَاسِبِهِمْ: و در انتخاب خطوط فكرى و سياسى سخت پاكيزه گراى : وَ الْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذَاهِبِهِمْ: مگر نه كه آنان همگى از اين دنياى پست و بودن گذرا و كاستىپذير، كوچ كردهاند :أَ لَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعاًعَنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ: و نه آيا كه اكنون شما بر جاى آنان تكيه زدهايد : وَ هَلْ خُلِقْتُمْ:در ميان تفالههايى كه چنان بىارج و چندش آوراند : إِلَّا فِي حُثَالَةٍ: كه لبهاى انسان به نكوهششان نيز نمىجنبد: لَا تَلْتَقِي إِلَّا بِذَمِّهِمُ الشَّفَتَانِ اسْتِصْغَاراً لِقَدْرِهِمْ وَ ذَهَاباً عَنْ ذِكْرِهِمْ: سپس درآخر می فرماید لعنت ونفرین خداى بر كسانى باد كه به معروف امر مىكنند اما خود آن را وا مىگذارندوعمل نمی کنند : لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ : و منكر را نهى مىكنند و خود بدان دست مىيازند ومرتکب منکر های ضدارزش می شوند : وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ:
و من خطبة له (ع )
أَيُّهَا النَّاسُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعَاذَكُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيَكُمْ وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ
اسلام وارونه:
امام علی در فراز آخر خطبه 103 این گونه سخن می گوید: ای مردم :أَيُّهَا النَّاسُ: به زودی زمانی برشما بیاید :سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ : که درآن اسلام واژگونه شود :يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ: همان گونه که ظرفی بامحتوایش وارونه گردد :كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ: طبق این سخن یکی از مهمترین آسیب های زمان دررابطه با کلیت دین این است که زمانی فرامی رسد که اسلا م واقعی تبدیل به اسلامی می شود که ازحقیقت تهی است وجز اسمی وعنوانی وظاهری بی محتوی ازآ ن باقی نمی ماند روح دین عبودیت است وبرپائی جامعه براساس قسط وعدل واخلاق جامعه ای که درآن نام اسلام وجود داشته باشد ومناسک واعمال عبادی به ظاهر برپا شود ولی حق الناس از طرف حاکمان ومردم پایمال شود و اخلاق ازجامعه رخت بربندد ودروغ ریا وتملق ودروئی سکه رائج روز گردد درچنین جامعه ای اسلام واژگونه گردد همان گونه ظرف وارونه می گردد واین آسیب شناسی مهم زمان است که امام علی(ع) آن را پیش بینی کرده است ودرآخر امام می گوید: این شرائط ایجاد شده براثر اسلام وارونه وتبعات اجتماعی ظلمی ، جبری ازطرف خداوند نیست که خداوند در آیات متعدد قرآن مطرح می کند که این ها نتیجه اعمال انسان هاست و اى مردم، خداوند از ستم خويش پناهتان داده است :ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ:(آلعمران(3)آیه : 182). اما نه تضمينى چنان كه با در آويختنتان با مشكلات، شما را نيازمايد. بی تردید دراین داستان نشانه هائی است برای عبرت است وقطعا ما بندگان را آزمایش می کنیم : إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ:( موءمنون(23)آیه: 30)
آسیب شناسی زمان درنهج البلاغه
آسیب شناسی زمان به معنای گردش شب و روز تقویمی و نجومی نیست؛ بلکه به معنای جامعه و اجتماع است در ارتباط بازمانی خاص و مردمی است که در آن ظرف زمانی زندگی می کنند و از همین جاست که موضوع شناخت آسیب های زمان اهمیت بسیار زیادی پیدا می کند تا جائی که در امر جامعه سازی به امری حیاتی بدل می شود. امام علی(ع) با آگاهی و شناخت کامل از جامعه زمان خویش به آسیب شناسی آن باتعبیر وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ-پرداخته و با تعبیر سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِي زَمَانٌ به آسیب شناسی جامعه اسلامی در آینده پرداخته است. در نهج البلاغه 6 خطبه و 3 حکمت به آسیب شناسی زمان امام (ع) و آینده پرداخته شده که ما در این نوشتار تلاش می کنیم به شرح وتوضیح این سخنان وحکمت ها بپردازیم.
و من خطبة له
وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً وَ لَا الشَّرُّ فِيهِ إِلَّا إِقْبَالًا وَ لَا الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاًفَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً أَيْنَ أَخْيَارُكُمْ وَ صُلَحَاؤُكُمْ وَ أَيْنَ أَحْرَارُكُمْ وَ سُمَحَاؤُكُمْ وَ أَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فِي مَكَاسِبِهِمْ وَ الْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذَاهِبِهِمْ أَ لَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعاً عَنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ وَ الْعَاجِلَةِ الْمُنَغِّصَةِ وَ هَلْ خُلِقْتُمْ إِلَّا فِي حُثَالَةٍ لَا تَلْتَقِي إِلَّا بِذَمِّهِمُ الشَّفَتَانِ اسْتِصْغَاراً لِقَدْرِهِمْ وَ ذَهَاباً عَنْ ذِكْرِهِمْ فَ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ ظَهَرَ الْفَسَادُ فَلَا مُنْكِرٌ مُغَيِّرٌ وَ لَا زَاجِرٌ مُزْدَجِرٌ أَ فَبِهَذَا تُرِيدُونَ أَنْ تُجَاوِرُوا اللَّهَ فِي دَارِ قُدْسِهِ وَ تَكُونُوا أَعَزَّ أَوْلِيَائِهِ عِنْدَهُ هَيْهَاتَ لَا يُخْدَعُ اللَّهُ عَنْجَنَّتِهِ وَ لَا تُنَالُ مَرْضَاتُهُ إِلَّا بِطَاعَتِهِ لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ
محورهای مطرح شده درخطبه 129
آسیب شناسی اقتصادی زمان – فاصله طبقاتی- درنگاه امام علی(ع)
امروز كارتان به جايى رسيده است : وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ: كه روز به روز و ساعت به ساعت خير از شما دورتر:لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً: و شر به شما نزديكتر :وَ لَا الشَّرُّ فِيهِ إِلَّا إِقْبَالًا: و طمع شيطان در هلاك ساختن مردم بيشتر مىشود :وَ لَا الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاً: امروز روزگارى است كه نيروى شيطان در حال قوى شدن است : فَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ: و نقشههايش دارد فراگير مىگردد :وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ : و او به هدفش دست مىيابد. : وَأَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ :
شکاف طبقاتی ضد ارزش درنظام اسلامی:
يكى از بزرگترين امورى كه اسلام در يكى از دو ركن حقوق الناس و حقوق اللَّه مورد اهتمام قرار داده و به طرق و شیوه های گوناگون، مردم را بدان ترغیب و به سوی آن هدایت می کند انفاق است پارهاى از انفاقات از قبيل زكات، خمس، كفارات مالى و اقسام فديه را واجب نموده و پارهاى از صدقات و امورى از قبيل وقف سكنى دادن مادام العمر وصيتها، بخششها و غير آن را مستحبّ نموده است.و غرضش اين بوده كه بدين وسيله طبقات پائين را كه نمىتوانند بدون كمك مالى از ناحيه ديگران حوائج زندگى خود را برآورند- مورد حمايت قرار داده تا سطح زندگيشان را بالا ببرند و افق زندگى طبقات مختلف را به هم نزديك ساخته و اختلاف ميان آنها را از جهت ثروت و نعمات مادى كم كند و از سوى ديگر توانگران و طبقه مرفه جامعه را از تظاهر به ثروت يعنى از تجمل و آرايش مظاهر زندگى، از خانه و لباس و ماشين و غيره نهى فرموده و از مخارجى كه در نظر عموم مردم غير معمولى است و طبقه متوسط جامعه تحمل ديدن آن گونه خرجها را ندارد تحت عنوان نهى از اسراف و تبذير و امثال آن، جلوگيرى نموده است.
غرض از اين دستورات ايجاد يك زندگى متوسطى است كه فاصله طبقاتى در آن فاحش و بيش از اندازه نباشد، تا در نتيجه، ناموس وحدت و همبستگى زنده گشته، خواستهاى متضاد و كينههاى دل و انگيزههاى دشمنى بميرند، چون هدف قرآن اين است كه زندگى بشر را در شؤون مختلفش نظام بخشد، و طورى تربيتش دهد كه سعادت انسان را در دنيا و آخرت تضمين نمايد و بشر در سايه اين نظام در معارفى حق و خالى از خرافه زندگى كند، زندگى همه در جامعهاى باشد كه جو فضائل اخلاق حاكم بر آن باشد و در نتيجه در عيشى پاك از آنچه خدا ارزانيش داشته استفاده كند، و دادههاى خدا برايش نعمت باشد، نه عذاب و بلا، و در چنين جوى، نواقص و مصائب مادى را برطرف كند و چنين چيزى حاصل نمىشود مگر در محيطى پاك كه زندگى نوع، در پاكى و خوشى و صفا شبيه به هم باشد و چنين محيطى هم درست نمىشود مگر به اصلاح حال نوع، به اينكه حوائج زندگى تامين گردد، و اين نيز بطور كامل حاصل نمىشود مگر به اصلاح جهات مالى و تعديل ثروتها، و به كار انداختن اندوختهها، و راه حصول اين مقصود، انفاق افراد از اندوختهها و ما زاد آنچه با كد يمين و عرق جبين تحصيل كردهاند مىباشد، چون مؤمنين همه برادر يكديگرند، و زمين و اموال زمين هم از آن يكى است، و او خداى عز و جل است و اين خود حقيقتى است كه سيره و روش نبوى صحت و استقامت آن را در زمان استقرار حكومت پيغمبر اكرم ص اثبات مىكند.
اين همان نظامى است كه امام علی(ع) از انحراف مردم از مجراى آن تاسف خورده و شكوهها می کند و می گوید: اگر نمىپذيريد که ضدارزشهای شیطانی برنظام اجتماعی شما حاکم شده است به وضع جامعه بنگريد: اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ: آيا جز اين است كه به هر سو چشم باز كنى يا فقيرى را مىبينى كه دارد با فقر دست و پنجه نرم مىكند : فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً : و يا توانگرى كه نعمت خداى را با كفران تلافى مىكند:أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً : و آن را در نافرمانى خدا مصرف مىنمايد و يا بخيلى را مىبينى كه بخل از حق خدا را غنيمت مىشمارد :أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً: و يا متمردى كه گوشش از شنيدن مواعظ كر شده است :أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ : مرفهین بی دردی برای شنیدن حقیت گوش شنوائی ندارند واز کنا رآ ن بی تفاوت می گذرند سپس امام ندا می دهد پس نيكان : أَيْنَ أَخْيَارُكُمْ: پاكان :وَ صُلَحَاؤُكُمْ : آزادگان :وَ أَيْنَ أَحْرَارُكُمْ: و بخشندگان شما :وَ سُمَحَاؤُكُمْ: كجايند؟ كسانى كه در داد و ستد پارسا بودند : وَ أَيْنَ الْمُتَوَرِّعُونَ فِي مَكَاسِبِهِمْ: و در انتخاب خطوط فكرى و سياسى سخت پاكيزه گراى : وَ الْمُتَنَزِّهُونَ فِي مَذَاهِبِهِمْ: مگر نه كه آنان همگى از اين دنياى پست و بودن گذرا و كاستىپذير، كوچ كردهاند :أَ لَيْسَ قَدْ ظَعَنُوا جَمِيعاًعَنْ هَذِهِ الدُّنْيَا الدَّنِيَّةِ: و نه آيا كه اكنون شما بر جاى آنان تكيه زدهايد : وَ هَلْ خُلِقْتُمْ:در ميان تفالههايى كه چنان بىارج و چندش آوراند : إِلَّا فِي حُثَالَةٍ: كه لبهاى انسان به نكوهششان نيز نمىجنبد: لَا تَلْتَقِي إِلَّا بِذَمِّهِمُ الشَّفَتَانِ اسْتِصْغَاراً لِقَدْرِهِمْ وَ ذَهَاباً عَنْ ذِكْرِهِمْ: سپس درآخر می فرماید لعنت ونفرین خداى بر كسانى باد كه به معروف امر مىكنند اما خود آن را وا مىگذارندوعمل نمی کنند : لَعَنَ اللَّهُ الْآمِرِينَ بِالْمَعْرُوفِ التَّارِكِينَ لَهُ : و منكر را نهى مىكنند و خود بدان دست مىيازند ومرتکب منکر های ضدارزش می شوند : وَ النَّاهِينَ عَنِ الْمُنْكَرِ الْعَامِلِينَ بِهِ:
و من خطبة له (ع )
أَيُّهَا النَّاسُ سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ قَدْ أَعَاذَكُمْ مِنْ أَنْ يَجُورَ عَلَيْكُمْ وَ لَمْ يُعِذْكُمْ مِنْ أَنْ يَبْتَلِيَكُمْ وَ قَدْ قَالَ جَلَّ مِنْ قَائِلٍ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ
اسلام وارونه:
امام علی در فراز آخر خطبه 103 این گونه سخن می گوید: ای مردم :أَيُّهَا النَّاسُ: به زودی زمانی برشما بیاید :سَيَأْتِي عَلَيْكُمْ زَمَانٌ : که درآن اسلام واژگونه شود :يُكْفَأُ فِيهِ الْإِسْلَامُ: همان گونه که ظرفی بامحتوایش وارونه گردد :كَمَا يُكْفَأُ الْإِنَاءُ بِمَا فِيهِ: طبق این سخن یکی از مهمترین آسیب های زمان دررابطه با کلیت دین این است که زمانی فرامی رسد که اسلا م واقعی تبدیل به اسلامی می شود که ازحقیقت تهی است وجز اسمی وعنوانی وظاهری بی محتوی ازآ ن باقی نمی ماند روح دین عبودیت است وبرپائی جامعه براساس قسط وعدل واخلاق جامعه ای که درآن نام اسلام وجود داشته باشد ومناسک واعمال عبادی به ظاهر برپا شود ولی حق الناس از طرف حاکمان ومردم پایمال شود و اخلاق ازجامعه رخت بربندد ودروغ ریا وتملق ودروئی سکه رائج روز گردد درچنین جامعه ای اسلام واژگونه گردد همان گونه ظرف وارونه می گردد واین آسیب شناسی مهم زمان است که امام علی(ع) آن را پیش بینی کرده است ودرآخر امام می گوید: این شرائط ایجاد شده براثر اسلام وارونه وتبعات اجتماعی ظلمی ، جبری ازطرف خداوند نیست که خداوند در آیات متعدد قرآن مطرح می کند که این ها نتیجه اعمال انسان هاست و اى مردم، خداوند از ستم خويش پناهتان داده است :ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِلْعَبيدِ:(آلعمران(3)آیه : 182). اما نه تضمينى چنان كه با در آويختنتان با مشكلات، شما را نيازمايد. بی تردید دراین داستان نشانه هائی است برای عبرت است وقطعا ما بندگان را آزمایش می کنیم : إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ وَ إِنْ كُنَّا لَمُبْتَلِينَ:( موءمنون(23)آیه: 30)