محمدتقی فاضل میبدی
دولت طلبی سبب نگهدار با خلق خدا ادب نگهدار
امشب گزارشی از گرانی اجارهها و دستور سران سه قوه برای کنترل و محدود کردن سقف افزایش اجارهها تا سقف ۲۵ درصد را گوش میکردم. گزارشگر وسائل مستاجری را در کنار خیابانی در تهران نشان داد که به خاطر عدم توانایی پرداخت اجاره، صاحب ملک بیرحم، برای اخراجش، حکم تخلیه گرفته بود. چنین صحنههایی اشک هر انسانی را جاری میکند. نمیدانیم این خفت و ذلت برای این ملت تا کی و کجا باید ادامه داشته باشد؟
از آغاز انقلاب تاکنون بارها وعده خانهدار کردن مردم داده شد، ولی هیچکدام از این وعدهها محقق نگشت؛ و جز اینکه درصدی از رای مردم در انتخابات اضافه شود ثمری نداشته است. دولت فعلی نیز وعده سالی یک میلیون مسکن داده؛ اما هیچ تاثیری در حل مشکل بیخانه ها نداشته است. کثیری از مردم در این روزگار، سختترین دوران زندگی خود را سپری میکنند؛ از یکسو گرانیهای کمرشکن در همه اقلام و خدمات و از سویی اجاره بهای عزتشکن و حیثیت برانداز.
مشکل کار اینجاست که این دولت و حکومت به نام دین و روحانیت سربرافراشته و هر کاری را با گزارههای دینی و در کسوت روحانیت توجیه میکنند. آیا مسئولین و علمای دین میدانند چه روزگار سختی برای مردم سپری میشود؟ شگفت این که در کنار افزایش مهاجرت و فرار مغزها، یکی از نمایندگان مجلس برای چارهجویی ازدواج دختران، طرح به عقد در آوردن آنها را با مرادن کشورهای مسلمان می دهد.! چرا کسی نیست جلوی این یاوهگوییها را بگیرد؟ از دلائل عمده مجرد ماندن جوانان نبود شغل و سقفی برای زندگی است. چرا این نماینده مجلس نمی فهمد؟ این مجلس به اصطلاح جهادی و انقلابی آمده بود تا مشکلات اقتصادی مردم را حل کند! در مقابلِ آن وعدههای پوچ چه کسی پاسخگوست؟ بدتر این که میخواهند دست سارقی را قطع کنند. در شرایطی که هر کس برای تامین معاش حاضر است دست به هر کاری بزند.
در شگفتم چرا بزرگان دین و دولت فریادی سر نمیدهند. حتما باید دختری دوچرخه سواری کند یا چند تار مویی پیدا شود تا فریاد وااسلاما بلندشود. دختری که شب کارتن خواب شود و اثاث منزلش کنار خیابان باشد، منکر نیست؟ و باعث این منکر کیست؟ آیا فریاد وا اسلاما ندارد؟ تاریخ درباره ما چه قضاوتی خواهد کرد؟ شما را به خدا دست از شعارهای شماتت برانگیز و مرگ بر این و آن گفتن و تخاصم و تنازع بردارید، با دنیا از در صلح و گفتگو وارد شوید، اقتصاد کشور را درست کنید. بس است این راهی را که تاکنون پیمودهایم.
فاعتبروا یا اولی الابصار!