محمدتقی فاضل میبدی
تفرقه جویان جمع، اندر کمین تو در این طالب، رخ مطلوب بین
ما چو کشتیها به هم برمی زنیم تیره چشمیم و در آب روشنیم
توهین به پیامبر بزرگ اسلام از طریق ساخت یک فیلم، دراین روزگار، بی شک توطئه ای بیش نیست و این توطئه شوم و تفرقه انگیز، برحسب روایت برخی رسانه ها، به دست بعضی صهیونیستهای افراطی صورت گرفته است و هدف از ساختن چنین فیلمی، آن گونه که از قرائن پیداست، ایجاد اختلاف بیشترمیان ادیان، به ویژه میان اسلام و مسیحیت و ازسویی شعله ور ساختن آتش جنگ در خاورمیانه است. ای کاش در قوانین آمریکا و سایر ممالک غربی آزادی قلم و بیان و هنر تا آنجا پیش نمی رفت که به مقدسات ادیان توهین شود و قلب میلیونها انسان را آزرده سازد و پای هیچ قانونی برای مجازات این توهینها درمیان نباشد. و احیانا جان انسانها را بگیرد. اگر آزادی برای احترام به حقوق آدمیان است و اگر آزادی برای این است که درخت صلح و ثبات و آرامش تنومند گردد و استعدادها شکوفا شود، در اینجا باید گفت آزادی نتیجه معکوس خواهد داشت و به جای درخت پربار صلح و آرامش، حنظل عداوت و اختلاف بارور خواهد گشت لذا هیچ توجیهی برای آزادی نسبت به توهین به مقدسات ادیان وجود ندارد. آزادی روشی است برای زندگی بهتر با حفظ حقوق متقابل و زندگی مسالمت آمیز وتعالی ادیان. آزادی ای که مقدسات مذاهب را نشانه رود و آدمیان را به جان هم بیندازد باید نام دیگری بر آن گذاشت..... این چیزی نیست جز این که میلیونها پیروان ادیان را در برابرهم قرار دهد. کاریکاتوری که در دانمارک از پیامبر اسلام ارائه دادند، منجر به شورشهای جدی در کشورهایی چون عراق، پاکستان، نیجریه، افغانستان و پاکستان شد. و بیش از صد تن در این راه جان باختند. آیا این نوع آزادی قابل دفاع است؟ ممکن است بگویند مسلمانان باید تحمل خود را بالا ببرند و اینها را برتابند. روشن است که چنین پاسخی پذیرفتنی نیست. آنچه که پذیرفتنی است نقد گزاره های دینی است که در جهان فرهنگ صورت می گیرد و کتابهای زیادی در این راه منتشر می شود، اما توهین و مسخره کردن بنیادهای مذهبی که با فطرت آدمیان سرشته گشته قابل دفاع نیست. هیچکدام از ادیان الهی توهین به مقدسات یک آیین را روا ندانسته اند. یکی از قضات آمریکا در برابر یک متهم که با آزادی خود کسی را به قتل رسانده بود گفت، سر انگشتان تو تا آنجا آزاد است که به نوک بینی بغل دستیت سرایت نکند. این سخن معقولی است؛ اما چرا قوانینی وجود ندارد تا با کسی که با سوء استفاده از آزادیش قلوب میلیونها انسان را نشانه می رود، برخورد نماید؟ جای تأمل است.
پرسش مهمتری که در اینجا مطرح است این که دنیای اسلام چگونه باید با این پدیده شوم برخورد نماید؟ آیا حرکتی که در لیبی، یمن، و برخی کشورهای دیگر صورت گرفت و سفارت کشوری تخریب گردید و چند نفر از کارمندان سفارت، که در ایجاد این پدیده ضد انسانی هیچ نقشی نداشتند و کشته شدند، از لحاظ شرعی و قانونی کار درست و قابل توجیه ی است؟ ما اگر برای حفظ حریم پیامبر اسلام حرکتی از خود نشان می دهیم باید آن حرکت نیز در راستای حفظ تعالیم اسلامی صورت بگیرد. خشونتهای غیر قابل کنترل به ویژه اگر منجر به قتل بیگناهی شود، خود نوع دیگری توهین به قوانین اسلامی است و هیچ توجیه شرعی ندارد. یکی از اهداف شیطانی، که سازندگان این فیلم دنبال می کنند تحریک احساسات مسلمانان برای دست زدن به اعمالی است که در نهایت میان اسلام و مسیحیت آتش بیشتری برافروخته گردد؛ ومسلمانان را آشوب طلب معرفی نماید. این نوع خشونتهایی که از راه تعصبات دینی صورت می پذیرد تحقق بخشیدن به این اهداف شوم است.
به نظر می رسد معقول ترین راه این است که دولتهای اسلامی با وارد کردن فشار بیشتر بر دولتهای غربی، که در کشورشان این توهینها صورت می گیرد، جلوی توهین به مقدسات را بگیرند.
اگر مجازات های قانونی برای عاملان این نوع حرکات شدت یابد و قانون گذاران آمریکا برای برخورد با عاملان این حوادث هولناک چاره ای بیاندیشند بهتر است تا این که در کشورهای اسلامی عده ای از راه خشم وخشونت به سفارت کشوری حمله کنند و خون بیگناهی را در این راه بریزند. از نگاه فقه اسلامی سب پیامبر، از هر طریق، از گناهانی است که مجازات دنیوی دارد. حمله به ساختمان سفارت کشوری و ایجاد رعب و وحشت، نیز، ضمانت شرعی دارد. انسان بیگناهی را از راه خشم و عصیان از پا درآوردن حکم قتل را دارد. مسلمانان نباید برای برخورد با رویدادی تلخی چون توهین به پیامبر، از راه های غیر شرعی وارد شوند. فقهای بزرگ اسلام باید در کنار محکوم کردن توهین به مقدسات دینی، خواهان برخورد قانونی باشند؛ و جلوی خشمهای مهارناشدنی که ممکن است منجر به پیامدهای ناگواری شود را بگیرند. حمله به سفارت و اتباع کشور و سوزاندن پرچم اگر رواج یابد، در هیچ جای جهان امنیتی برای پیروان ادیان و مذاهب وجود ندارد. بار دیگر تکرار و تاکید می شود که قانون گزاران غربی باید درباره ی آزادی نسبت به وهن مقدسات مذهبی که مفاسد زیادی دارد تجدید نظر نمایند. و میان نقد فکری و علمی که دستاورد آزادی است و وهن و استهزاء که یک دستاورد غیر انسانی است تفاوت گذارند.