Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

عدم توجه به «سنت گفت‌وگو» و «خرد جمعی» موانع رسیدن به وضعیت مطلوب است

عدم توجه به «سنت گفت‌وگو» و «خرد جمعی» موانع رسیدن به وضعیت مطلوب است

استاد ایازی: در دروس خارج به تغییر مفاهیم موضوعات توجه نمی شود/ مفاهیم تغییر کردند، نگاه ها را تغییر دهید/ امروز استاد درس خارج نمی ­تواند بی گدار به آب بزند./ دروس خارج حوزه نسبت به قبل از انقلاب پیشرفت‌هایی در شکل کلان داشته است، اما در حال حاضر شکافی میان جامعه و بدنه اصلی حوزه وجود دارد که همین شکاف سبب شده تا دروس خارج شکل مطلوب خود را نداشته باشد یا متناسب با تحولات اجتماعی نباشد و دقیقاً به همین دلیل بسیاری از درس‌های خارج که در سطح مرجعیت است، همچنان همان قالب‌های پیشین و نوعی تکرار مکررات کتاب­های فقهی با تغییرات جزئی و موردی هستند.

استاد ایازی بیان کرد: عدم توجه به «سنت گفت‌وگو»، «خرد جمعی»، «بی‌توجهی به علوم مختلف» و استفاده نکردن از این علوم در معلومات یک فقیه، مانع رسیدن کرسی های درس خارج به وضعیت مطلوب شده است. یک فقیه وقتی می‌خواهد درباره یک مسئله بحث کند، نباید فقط منجمد به حدیث و ظاهر آیات شود. نکته دیگر اینکه در دروس خارج باید نظرها درباره مسایل مورد بحث کنار هم قرار گیرند و ادله ها تبیین شوند و طلاب از آن استفاده کنند؛ اگر این روند شکل بگیرد آن زمان است که نتایج آن مسلماً بیشتر می‌شود و زمینه‌های اختلاف کاهش می یابد.
وی تأکید دارد که اگر مشکلات ساختاری و مالی حوزه برطرف شود و از وابستگی و تحمیل عوامل بیرونی خارج شوند و زمینه‌ها و لوازم یک مرجعیت مستقل و حوزه مستقل فراهم شود، نسبت به آینده حوزه علمیه خوشبین است.
 در ادامه متن کامل گفت وگوی شفقنا با استاد ایازی را می خوانید:
* وضعیت کرسی‌های درس خارج از نظر کیفی و موضوعی و موضوع ­شناسی به‌ویژه پاسخگویی به مسائل مستحدثه در اجتهاد چگونه است؟
دروس خارج متناسب با تحولات اجتماعی نیست
بدون شک پس از انقلاب تحولات فراوانی در کرسی‌های درس خارج به‌خصوص کرسی‌های درس خارج حوزه علمیه قم رخ داده است و تقریرات بسیار متفاوتی نسبت به قبل از انقلاب نوشته شده که از این جهت، کرسی‌های درس خارج قابل ستایش هستند و باید از این پیشرفت و حتی نوآوری استقبال کرد؛ اما یک مشکل اساسی که در حوزه‌های ما وجود دارد، شکاف فرهنگی و اجتماعی در تراث مرجعیت است. به‌عبارت‌دیگر در حال حاضر شکافی میان جامعه و بدنه اصلی حوزه وجود دارد که همین شکاف سبب شده تا دروس خارج شکل مطلوب خود را نداشته باشد یا متناسب با تحولات اجتماعی نباشد و دقیقاً به همین دلیل بسیاری از درس‌های خارج که در سطح مرجعیت است، همچنان همان قالب‌های پیشین و نوعی تکرار مکررات کتاب­های فقهی با تغییرات جزئی و موردی هستند.
البته مجدداً تأکید می‌کنم که دروس خارج حوزه نسبت به قبل از انقلاب پیشرفت‌هایی در شکل کلان داشته است، به‌عنوان مثال رساله‌هایی که مراجع در مسائل مستحدثه منتشر کردند، نشان می‌دهد که پرسش‌ها بسیار گسترده و متفاوت از گذشته هستند و سعی شده که به این پرسش‌ها پاسخ داده شود، اما این پرسش‌ها بیشتر در قالب هیئت‌های استفتایی بازتاب داشته تا بحث‌هایی که در درس خارج مطرح می‌کردند؛ یعنی مبانی همان مبانی و قالب استدلال همان قالب سنتی است. به عنوان مثال کمتر بحث شده که چه تحولاتی در مفاهیم و موضوعات پیشین رخ داده و آیا ما مکلف به تعاریف پیشین در باره یکدسته از موضوعات هستیم. سن رشد همان سن در جوامع پیشین سنتی است و اگر نیست، مشکل کلی این دسته از مفاهیم چیست.
بنابراین یک مشکل اساسی و مبنایی به لحاظ موضوع­ شناسی در حوزه فقهی وجود دارد و متأسفانه هنوز این مشکل حل نشده و به همین دلیل نمی‌توانیم درس‌های خارج را با قواعد و روش‌های فقهی روز تطبیق دهیم. به این جهت معتقدم که اگر خودمان را بسیار مقید به مسئله و موضوعاتی کنیم که در گذشته بوده است، تحولی رخ نخواهد داد؛ اما اگر توجه کنیم که امروز یک دسته از مفاهیم که مربوط به موضوعات عرفی می‌باشند، بر اساس تغییر مناسبات اجتماعی تغییر پیدا کردند، در نتیجه تحولات مطلوب در درس­ها و شیوه نگرش به موضوعات خودبه‌خود رخ خواهد داد. مرحوم امام خمینی (ره) تقریباً در دهه ۶۰ جمله‌ای را مطرح کردند که نشان می‌داد، ایشان هم این دغدغه را داشتند. در جلد ۲۱ صحیفه امام که حدوداً به سال‌های ۶۶ برمی‌گردد، ایشان تعبیری دارند که: «زمان و مکان دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهاد هستند». امام بیان کردند: «مسئله‌ای که در قدیم دارای حکمی بوده، ممکن است به‌ظاهر همان مسئله در روابط حاکم بر سیاست، اجتماع و اقتصاد یک نظام، حکم جدیدی پیدا کند، بدان معنا که با شناخت دقیق روابط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همان موضوع اول که از نظر ظاهر با قدیم فرقی نکرده است، امروز موضوع جدیدی شده که قهراً حکم جدیدی می‌طلبد.»
برای اینکه در این زمینه کلی صحبت نکرده باشم، مثال می‌زنم از یک مفهومی که همه ما فکر می‌کنیم مسئله بسیار عادی است. موضوع ازدواج است، امروز مفهومی دارد که متفاوت از کتاب‌های فقهی ماست. در کتاب‌های فقهی که فقها بحث کردند، وقتی صحبت از تعریف ازدواج کردند، گویی ازدواج یعنی «گرفتن بُضع و بهره جنسی زن در برابر مهریه» آیا امروز نیز معنای ازدواج همین است، یا امروز ازدواج یک میثاق و پیمان دوطرفه بین زن و مرد با همه لوازم آن است؟! اگر معنای ازدواج را گرفتن اختیار بهره جنسی زن در برابر مهریه، تعریف کنیم، نتیجه این می‌شود که زن بدون اجازه شوهر حق تحصیل، خروج از منزل و کشور را ندارد، حتی این زن بدون اجازه شوهر حق بیرون رفتن از خانه و رفتن دیدن بستگانش را ندارد و همچنین در بسیاری از مسائل دیگر زن محدود و تحت قیمومت می‌شود و اختیار و اجازه نهایی به دست همسر است؛ گوئی مرد مالک زن است و این امر که امروز به چالشی در روابط خانواده تبدیل شده، بر اساس همان تلقی گذشته است و متفاوت از مناسبات اجتماعی امروز می‌باشد. امروز وقتی یک دختر می‌پذیرد که با یک مرد زندگی کند، تلقی این دختر این است که «ما» می‌خواهیم یک خانواده مشترک و با تصمیم مشترک تشکیل دهیم و هر یک حق اراده مستقل داریم و بر اساس آن زندگی مشترکی با رضایت طرفین شکل می‌گیرد؛ اما آن مفهوم ازدواج در برخی کتاب­های گذشته آمده مناسب با همان مناسبات و فهم جامعه پیشین یکطرفی بوده است و دقیقاً به همین دلایل است که مرحوم امام (ره) می‌گویند ممکن است یک عنوانی در ظاهر همان عنوان گذشته باشد، اما امروز معنا و مفهوم آن تغییر پیدا کرده باشد.
آیا به عنصر زمان و مکان به‌عنوان یک عنصر بنيادي و اساسی و فراگیر مؤثر در اجتهاد، آن‌طور که باید و شاید اهتمام ورزیده می‌شود؟
دروس خارج به تغییر و تحول موضوعات و مفاهیم روز توجه ندارند
چنانکه اشاره کردم مشکل امروز در بسیاری درس‌های خارج این است که اولاً به تغییر و تحول موضوعات و مفاهیم توجه ندارند در حالی که همه این مفاهیم برساخته و جعل شارع نیست از عرف زمان خودشان گرفته شده و در درس خارج به شاگرد این بحث باز شود که تعبدی در این تعریف­ها نیست و چون در نظر نمی‌گیرند که چه تحولاتی در حوزه موضوعات جامعه رخ داده (چه خوب و چه بد) اتفاق جدی هم در بسیاری از این درس­ها رخ نداده است. هم به عنصر زمان و مکان و هم به عنصر موضوع شناسی علمی توجه ویژه نشده و نمی‌شود.
نکته دیگر اینکه اگر موضوعی در ادله نیامده باشد، مشکلی مبنایی حادث می‌شود مانند زمانی که موضوعی، مخترع شارع نیست؛ بلکه شارع این موضوع را از عرف و یا روش عقلا برای حل مشکل گرفته است. به‌عنوان مثال دیه عاقله، ماه­های حرام، قسامه، و شیوه انتخاب طلاق توسط مرد به عنصر زمان و مکان توجه نشده است و این مسائل بحث ­آنگیز نشده است تا در باره آن به صورت بنیادی مورد مداقه قرار گیرد.
این بحث شامل مفاهیم ارزشی که شارع تشویق به آن کرده می­شود؛ مثلا مانند عدالت که چیزهائی در گذشته عدالت بوده، اما امروز دیگر آنها عدالت نیستند. ظلم هستند. مصادیق کرامت در روابط بین فرد و جامعه تغییر پیدا کرده است. امروز تفاوت میان مسلمان با غیر مسلمان گذاشتن در حقوق اجتماعی برخلاف کرامت است، اما به این شکل در گذشته نبوده است؛ و یا اصل حق اراده انسان مسئله اساسی در مسئله تکلیف است و ده ها عنوان دیگر، مواردی هستند که از جامعه بیرونی یا عرف گرفته شده است؛ بنابراین اگر امام (ع) در فهم روایتی به مفهوم زمان و مکان و خصوصیت تاریخی آن اشاره کردند، دلیل نمی­ شود که ما امروز بر مبنای همان روایت با مسئله ­ای که امروز آن را دیگر عدالت نمی ­داند یکی بدانیم. تعریف و هدف امام (ره)، از تغییر در موضوع تصرف در حکم شارع نبوده است بلکه تصرف در موضوع و خارج شدن آن موضوع از ذیل آن حکم است. به همین دلیل اگر امروز تعریف ازدواج، تعریف طلاق، تغییر پیدا کرد به دلیل عنصر زمان و مکان یا دقیق شدن سنجه عدالت، مصادیق کرامت و یا حتی موضوعاتی مثل خرید و فروش معنای دیگری یافت که شامل بیع زمانی هم می ­شود، حکم دیگری پیدا خواهد کرد. کرسی­ های درس خارج وقتی می ­تواند نوآوری داشته باشد که به این دو مبنا توجه کند.
من مدتی پیش با استناد به آیات قرآن بحث خود را در رابطه با کودک همسری مطرح کردم. ما می‌گوییم برای تحویل پول به شخصی، آن شخص باید حتما به سن رشد رسیده باشد. پرسش من این است که آیا برای ازدواج که بناست دو انسان یک عمر در کنار هم زندگی کنند، رشد شرط نیست؟ برای دریافت پول، رشد شرط است اما برای ازدواج شرط نیست؟! از اصل اولویت در ملاک حکم استفاده کردم.
سئوال دوم این است که سن این رشد را چه کسی تعیین می ­کند. آیا در درس­ های خارج می­ پرسند که آی متخصص و آی عقلا شما سن رشد را چه مقدار می ­دانید. این کار به عرف متخصص باید احاله شود و نه مراجعه به اقوال برخی فقهای پیشین که آنان چه مقدار دانسته و ….؛ زیرا موضوع برساخته شارع نیست. برفرض که در جایی سن رشد در ظاهر به گونه ای بیان شده باشد، باید بررسی شود، چه بسا قضیة فی الواقعه در آن مناسبات بیان کرده و امروز جامعه متخصص و مناسبات اجتماعی سن رشد را چیز دیگری می داند.
پرسش بعدی اینکه رشد چیست؟ چه چیزی را امروز عقلای جهان، رشد می‌دانند؟ این بحث کاملا برخاسته از دانش روانشناسی و انسان­شناسی است. عقلای جهان می‌گویند که در یک مطالعه میدانی می­ توان حقیقت رشد را تعیین کرد. رشد ازدواج، رشد تکلیف و رشد کیفری. بر اساس همین مطالعه میدانی هم گفته ­اند پایه سن رشد ۱۸ سال است و اگر غیر از این باشد باید ثابت شود؛ بنابراین مسئله ما اولاً «زمان و مکان» است و دوماً بحث مبنایی عدم دخالت فقیه در موضوعات است که در زمینه مفاهیمی که موضوع برساخته شرع نیست، مثل وضو، نماز، عرف متخصص می‌فهمد و کار فقیه دخالت کردن در موضوع نیست.
* امروزه حداقل صدها مسئله قضائئ، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و علمی به‌ویژه در پزشکی و اخلاق پیدا شده است که همه‌اش از قبیل تبدّل موضوع و تغییر موضوع است و احکام جدیدی را می‌طلبد. آیا مجتهدین که امروز پرورش می‌یابند مجتهدینی آگاه به زمان و موضوع شناس و توانمند در اجتهادی پخته و جامع هستند؟
اول: اینکه، مخاطبان کرسی‌های درس خارج حوزه نسبت به گذشته دچار تغییر شده و شکی در آن نیست. طلابی که در این درس ­ها شرکت می ­کنند در مدرسه و دانشگاه چیزهائی را آموخته ­اند که طلبه قدیم آن را نمی ­دانست. دانش نسبی طلاب خصوصا طلابی که در سطح بالاتری از شهر به حوزه­ ها آمده ­اند.
دوم: اینکه شرایط دیگری به وجود آمده که امروز دسترسی به کتب و منابع بسیار متفاوت از گذشته شده است. کتابخانه­ های مجهزی تأسیس شده، کتابخانه های دیجیتالی درست شده که دسترسی به کتاب را آسان ­تر کرده است.
سوم: اینکه اینترنت و شبکه‌های اجتماعی و بازتاب مسائل اجتماعی و مشکلات و چالش­ های فقه اتفاق دیگری است که بر برخی درس های خارج حضور خودش را تحمیل کرده است. گاهی یک طلبه استاد مطلبی را مطرح می­ کند و یا روایتی را می­ خواند طلبه با همان موبایل خودش به اینترنت مراجعه می­ کند و کم و کیف و یا حتی سند روایت و اقوال رجالی را جستجو می کند و به استاد اشکال می ­کند در باره متن و سند روایت و اشکالاتی که به روایت شده است.
این از امتیازات درس معاصر است که استاد درس خارج نمی ­تواند بی گدار به آب بزند. وصف جست‌وجو کردن و اطلاعات را از منابع دیگر گرفتن کمک جدی به نقد و استدلال استاد می­کند چنانکه در میان اساتید درس خارج طبقه دوم و سوم این جستجوی گسترده و ماشینی هم مرسوم شده و بسیار کمک‌کننده بوده است.
چهارم، شاگردانی که ایفای نقش می‌کنند و وارد بحث و اشکال در درس‌های خارج می‌شوند، نقش تعیین کننده در رشد محفل درسی یک درس خارج می ­شود. به تعبیر دیگر یک درس خارج خوب نسبت متقابل دارد، استاد خوب کار کند و تتبع و تحقیق داشته باشد منظم و جدی باشد و به شاگردان بها بدهد و شاگردانی فعال و درس­خوان و جدی در درس او حاضر شوند.
همه این عوامل سبب می ­شوند تا امروز وضعیت کرسی‌های درس خارج متفاوت از گذشته باشند؛ به‌خصوص درس‌های خارجی که اساتید آن قائل به تعامل و گفت‌وگو با شاگردان خود باشند و به شاگردان فرصت و میدان می‌دهند تا وارد بحث و نقد شوند.
روند کرسی های درس خارج مطلوب نیست، اما امیدوار کننده است
به‌طورکلی اگر بخواهم ارزیابی واقع ­بینانه ­ای از وضعیت کرسی‌های درس خارج در ۴۰ سال گذشته داشته باشم، معتقدم هرچند که وضعیت فعلی مطلوب نیست، اشکالات فراوان دارد، اما در روندِ بسیار امیدوار کننده‌ای قرار گرفته است.
* شما معتقدید پس از چهل سال وضعیت کرسی‌های درس خارج پییشرفت‌های خوبی داشته، و در این حال هنوز در حد مطلوب نیست و جای رشد دارد. مهم‌ترین موانع و کاستی‌هایی که پیش روی کرسی‌های دروس خارج بوده کدام است و برای نیل به وضعیت مطلوب چه باید کرد؟
معتقدم در این مورد دو عامل بسیار مؤثر هستند:
عامل اول، مشکل فرهنگی کلان در کشور ماست که در حوزه‌های درس خارج و غیر درس خارج مطرح است و آن مشکل «سنت گفت‌وگو» است. «گفت‌وگو» اگرچه بسیار بر رشد علم در جامعه مؤثر است، اما همچنان در کشور ما آن‌طور که باید نهادینه نشده است که درس‌های خارج هم از این قاعده مستثنی نیستند. کسانی که قصد ورود به دروس خارج را دارند، اولاً مقداری به خود اجازه دهند و اندیشه‌هایی که دگراندیش هستند و نظریات متفاوت ارائه می­دهند این مخالفت آنان به رسمیت شناخته شود. نمی­گویم نقد نشوند، می­گویم تحمل شوند.
حوزه درس خارج باید مبانی دیگر در حوزه فقه را جدی بگیرند
عامل دوم: توجه به تغییر مبانی: حوزه درس خارج باید مبانی دیگر در حوزه فقه را جدی بگیرند. ما بخشی از مبانی درس‌های خارج را نباید فقط در حوزه قواعد فقهی قرآن، حدیث و عقل حل کنیم بلکه باید بخشی را از حوزه‌های علوم استفاده کنیم. مثلاً برخی از مسائلی که در فقه داریم، بحث انسان شناسانه دارد و امروز ضروری است به انسان معاصر یک نگاه دیگر و به‌روزتری داشته باشیم.
برخی از مسائل در حوزه علوم اجتماعی است و باید از این علوم اجتماعی استفاده کنیم تا بخواهیم مطلوبیتی برای آن قائل شویم. امروز فهم درست برخی از موضوعات فقهی در اختیار عالمان علوم اجتماعی است. روسپیگری که برای برخی حتی نوعی کارگری جنسی شده است و آسیب اجتماعی و خود ریشه در علل دیگر دارد، کسی که می­خواهد احکام زنا را صادر کند، باید سخنان عالمان اجتماعی را هم بشنود. وقتی در یک تحقیق اجتماعی بررسی شده که  درصدبالایی عامل در آزار جنسی در خانواده داشته، فقیه چگونه می­تواند به این مسئله به صورت ساده برخورد کند.
یا برخی از مسائل دیگر نیاز به تحلیل‌های روانشناسی دارد به‌عنوان مثال در حال حاضر یک فقیه باید آثار و نتایج کودک همسری در ابعاد مختلف را بررسی و مطرح کند و از آن در نگاه فقیهی که به این مسئله نگاه دیگری دارد، درک کند و به رسمیت بشناسند؛ و به این پرسش‌ها پاسخ دهد که امروز اگر یک کودک ازدواج کند چه آثاری در خانواده و جامعه می‌گذارد و مشکلاتی را در حوزه طلاق، بدرفتاری، سوءاستفاده و مسائل دیگر به وجود می‌آورد؟ شواهد نشان می‌دهد که متأسفانه این ژرف‌نگری در مسائل روز مختلف که در نگاه برخی از فقیهان شده با عدم تحمل برخورد می­شود و این از جمله مشکلات حوزه­های ماست.
بنابراین مسائلی که تاکنون مانع رسیدن به وضعیت مطلوب شده، عدم توجه به سنت گفت‌وگو و نشنیدن سخن دیگران و بی‌توجهی به علوم مختلف و استفاده نکردن از این علوم در معلومات یک فقیه است. یک فقیه وقتی می‌خواهد درباره یک مسئله بحث کند، نباید فقط منجمد به حدیث و ظاهر آیات شود.
* با روند فعلی آیا در دهه‌های آینده حوزه‌های علمیه همپای نیازهای دین و پاسخگوی جامعه خواهند بود؟
یکی از مشکلاتی که حوزه‌ها امروز با آن مواجه هستند، عدم توجه به تحولات زمانه و تغییراتی است که در جامعه رخ داده و بی ­خبر از این اتفاقات است. مشکل دیگر وضعیت نامناسب معیشتی طلاب است؛ این مشکلات سبب شده تا حوزه‌ها نتوانند تربیت علمی طلاب در حد مطلوب را تکمیل کنند. نکته دیگر اینکه امروز گسترش شبکه‌های اجتماعی این امکان را به وجود آورده که چالش‌های فقهی به‌سرعت بازتاب داده می‌شوند. کسانی که اهل مطالعه و دقت هستند، اشکالاتی می‌گیرند و انعکاس این اشکالات عملاً تأثیر خود را باید به طور سیستماتیک در درس های خارج بگذارد و وقتی‌که تأثیر گذاشت، نتیجه این می‌شود که روند کرسی‌ها به سمت بهبود و اصلاح می‌رود.
اگر مشکلات ساختاری و مالی حوزه برطرف شود و از وابستگی و تحمیل عوامل بیرونی خارج شوند و زمینه‌ها و لوازم یک مرجعیت مستقل و حوزه مستقل فراهم شود، نسبت به آینده حوزه علمیه خوشبین هستم.
* به‌منظور ارتقای علمی و به‌روز بودن کرسی‌های درس خارج نسبت به وضعیتی که امروز دارند، پیشنهاد‌های شما از نظر تغییر در رویه‌ها و موضوعات چیست؟
یک دسته مبانی کلامی داریم که این مبانی کلامی باید ارزیابی مجدد شوند؛ مانند تعیین قلمرو فقه، تفاوت بیانات قرآن و حدیث، سطح اعتماد به روایات و حد دلالت آنان و یا قلمرو تشریع. این ها مباحث کلامی است که باید در علم اصول و یا برخی قواعد فقهی مورد بازبینی قرار گیرد. برخی از مبانی فلسفه فقه دارد؛ مانند اصل عدم لغویت، اصل تسهیل. ملاکات احکام. مرز میان احکام عبادی و احکام اجتماعی.
در اصل رعایت مصلحت سؤال من این است، اگر فقیهی فتوایی دهد که اثر منفی در جامعه می‌گذارد، این تأثیر منفی باید مبنای استنباط و استظهار و بیان باشد یا مبنا نباشد؟ در فتاوی به‌منظور فهم و استنباط تا چه اندازه باید علوم دیگر را دخالت دهیم؟ می‌توانیم از علم انسان‌شناسی، زبان‌شناسی، جامعه‌شناسی یا علوم دیگر در حد فهم موضوعات برای استنباط مسائل استفاده کنیم. به‌عنوان مسائل فقهای ما وقتی در این باب «احکام زنانه، مثل عادت ماهانه، وضع حمل» حرف زدند، بیشتر اطلاعات و معلوماتشان بر طبق دانش پیشین برگرفته شده است، اما امروز علم جدید، تفاسیر دیگری درباره این مسائل دارد. امروز تا چه اندازه باید از علوم جدید در حوزه فیزیولوژی زن استفاده کنیم؟ یا در مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی بخش‌هایی از مسائل عبادی یا مسائل کلی‌تر، قاعده سمحه و سهله اصل تسهیل تا چه اندازه می‌تواند مانع احتیاط‌های فراوانی باشد که در فقه ما وجود دارد؟ باید روی همه این مسائل بحث شود تا وقتی درس خارج مبانی خود را مورد بررسی قرار می‌دهد، بداند که باید در چه حوزه‌ها و موضوعاتی وارد شود و در چه حوزه‌ها و موضوعاتی وارد نشود؛ و اگر می‌خواهد دخالت در موضوعی کند و در آن موضوع تخصص ندارد، بداند که در امور تخصصی به‌منظور فهم بهتر و بیشتر موضوع باید از متخصصین استفاده کند که متأسفانه در حال حاضر در زمینه بهره‌گیری از متخصصان و کارشناسان موضوعات، نقص داریم و یک مشکل اساسی است.
البته تأکید کنم وضعیت دروس خارجِ بعضا اساتیدی که در رده دوم و سوم هستند، مطلوب‌تر از اساتید رده اول است. نسل جدیدی که در حوزه مشغول درس خارج هستند، بسیار متفاوت از نسل قدیم می‌باشند و در حقیقت میان اساتید نسل جدید و نسل قدیم، فاصله‌ای وجود دارد و همین فاصله در فتاوای مجتهدین مشخص است.
به‌هرحال اگر بتوانیم به «سنت گفت‌وگو» و «خرد جمعی» دامن بزنیم، بسیاری از مسائل و مشکلات رفع می‌شوند. در سال ۴۲ شخصیت‌هایی مثل استاد مطهری و مرحوم آیت‌الله بهشتی و متأخر آیت‌الله منتظری در باب شورای فتوا اظهارنظرهایی داشتند و تأکید می‌کردند که سنت درس خارج باید این‌گونه باشد که فقها نظریه خود را راجع به موضوع بدهند و شاگردان گوش دهند و در نهایت در مقام فتوا، طرح و ارائه به‌جای بحث‌های چالش‌برانگیز، گفت‌وگو رخ دهد. به‌عنوان مثال ما هرسال بحثی راجع به رؤیت هلال ماه داریم، اختلاف‌نظرهایی هست که چشم مسلح برای رؤیت هلال ماه کفایت می‌کند یا کفایت نمی‌کند؟ اختلاف افق در نظر گرفته شود یا نشود؟ باید در دروس خارج این مسائل کنار هم قرار گیرند و ادله ها تبیین شوند و طلاب از آن استفاده کنند؛ اگر این روند شکل بگیرد آن زمان است که نتایج آن مسلماً بیشتر می‌شود و زمینه‌های اختلاف کاهش می یابد.

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم