دکتر یوسفی استاد دانشگاه مفید با تأکید بر لزوم بازبینی حوزه در نظام تبلیغی خود، گفت: برخی برداشتهای عجیب و غریب از دعا و شفا را در منبرهای عوامپسند مطرح میکنند که در ذهن مردم نهادینه میشود، ولی وقتی با حادثهای مانند کرونا روبهرو میشویم این باورهای نادرست به اصل دین آسیب میزند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، استاد دانشگاه مفید، در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به تحلیلهای مختلف در مورد کرونا، گفت: معمولاً به هنگام حوادث تلخ طبیعی فضای جامعه احساسی شده و ممکن است سخنانی بر زبان آید که در شرایط عادی بیان نمیشود و افرادی نیز از این فرصت استفاده و تلقی خود را بیان میکنند.
وی افزود: در دوره جنگ وقتی حملهای میشد و عدهای شهید یا مجروح میشدند، برخی از افراد تحمل دیدن این صحنهها برایشان سخت بود از خود بیخود میشدند و گلایه به خدا میکردند؛ معمولاً در حالات شدید و سختی سؤالاتی از قبیل اینکه چرا این طور شده و چرا خدا دنیا را طور دیگری نیافریده و چرا این سختی برای من رخ داده مطرح میشود، ولی وقتی افراد آرامش خود را پیدا میکنند، این سؤالات کمتر میشود.
استاد دانشگاه مفید تصریح کرد: در مورد کرونا هم این وضع رخ داد و واکنشهای مختلفی را به همراه داشت؛ عدهای در مورد اماکن مذهبی تعبیر دارالشفاء بودن را مطرح کردند و به بسته شدن حرمهای مطهر واکنش نشان دادند؛ البته این نوع تلقی خاص از دین، مختص شیعه نیست، بلکه در فرق و ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت هم وجود دارند.
رفتار افراطی در ایام کرونا
یوسفی با ذکر اینکه این تلقی در ادیان عام است. لذا میتوان آن را رویکرد و تفسیر خاص دینی دانست و مقاومتها هم براساس همین رویکرد دینی است، اضافه کرد: مثلاً در همان ایامی که بحث کرونا در قم و متعاقب آن بحث بسته شدن حرم مطرح شد، برخی از روحانیون منبری و مبلغان مشهور، که در تلویزیون هم سخنرانی میکنند و تریبون دارند، عمداً با حضور در حرم در کنار ضریح عکس گرفته و منتشر کردند تا بر جنبه دارالشفاء بودن حرم مطهر حضرت معصومه(ره) تأکید کنند. به هر حال باید پذیرفت که گروهی در جوامع دینی چنین تلقیای دارند.
یوسفی بیان کرد: البته عمده روحانیت قم، مراجع معظم تقلید و ... به دام چنین حرفهایی نیفتادند و رفتاری کاملاً عقلانی به خصوص از سوی مراجع رخ داد که نشاندهنده افراطی بودن رویکرد نخست است و نباید آن را پای دین نوشت. در کنار این دو جریان، انباشتهای از کینه و نفرت در برار روحانیت و قم مشاهده شد که افرادی حرفهای متناقضی میزدند؛ یعنی از یک طرف میگفتند که اگر روحانیت معتقد به شفاست چرا خودشان به حرم نمیروند و اگر شفا وجود ندارد چرا به تبلیغ آن در میان مردم میپردازند.
وی ادامه داد: از طرف دیگر چنانچه گروهی مانند همان رویکرد افراطی میخواستند که درِ حرمها باز باشد، کل روحانیت را به دشمنی با علم و خرافی بودن متهم میکردند؛ بنابراین روحانیت باید چه میکرد؟ اگر تعطیل میکرد میگفتند پس اینها تا به حال دروغ میگفتند و اینجا دارالشفاء نیست و اگر تعطیل نمیکردند، میگفتند که خرافاتی و ضد علم هستند. این نوع برخوردها ناشی از کینهورزی گروههایی خاص بوده است.
وی افزود: تحلیلهای ارائه شده در مواجهه با کرونا نشان داد در ذهن ما برخی مفاهیم با هم خلط شدهاند؛ مثلاً تکتک ما تجربههای روحانی و معنوی داشتهایم و افرادی خواستههایی داشتهاند که خداوند حاجت آنان را روا کرده است، ولی امروز برخی از تلقیها بسیار آسیبپذیر و از نظر دینی نیز ناروا به نام دین مطرح میشود. طبیعی است که وقتی آن را بد تفسیر میکنیم مورد سوءاستفاده قرار میگیرد؛ بنابراین باید بازتعریفی در برخی از این مسائل انجام شود یا در تلقی و انتظار از دعا باید تبیین درستتری داشته باشیم.
خرافاتیتر شدهایم
استاد دانشگاه مفید با اشاره به باور گروه اول، تصریح کرد: متأسفانه وقتی تاریخ بعد از انقلاب را ملاحظه میکنیم، میبینیم که در دهههای اول انقلاب اتقان و استناد مطالب دینی از عقلانیت بیشتری برخوردار است، اما به مرور زمان متوجه میشویم که گروههایی مرتباً مباحثی مانند خواب، کرامت و تشرفات و ... را که خیلی از آنها هم واقعیت ندارد، بیان میکنند؛ برخی علنی دروغ گفته و این حرفها را با انگیزه سیاسی مطرح میکنند؛ یعنی الان در سال ۹۹ در مقایسه با ۵۹ جامعه ما خرافاتیتر شده است و این به دین آسیب میزند.
یوسفی با بیان اینکه دعا قطعاً ریشه قرآنی و روایی داشته و در نهاد انسان دارای ریشه است، اظهار کرد: قرآن فرموده «ادعونی استجب لکم»، ولی برای استجابت شرایطی وجود دارد؛ از جمله در تعابیر امیرالمؤمنین(ع) هست که اگر کسی زیر دیواری که در حال فرو افتادن است بنشیند و دعا کند که دیوار نریزد، این دعا مستجاب نیست. این مفاهیم قید و بند و چارچوب دارند، ولی ما در منابر این قیود را حذف کرده و رها بیان میکنیم. این مسئله در رسانه ملی نیز قابل پیگیری است.
برداشتهای عجیب از دعا و شفا
وی افزود: همین مسئله در مورد شفا نیز وجود دارد و در نتیجه با افکاری گسیخته در میان مردم در این زمینهها مواجه بودهایم؛ لذا شاهد برداشتهای عجیب و غریب از دعا، شفا و امثال آن هستیم که با منطق متقن دینی نمیتوان از آن دفاع کرد، ولی متأسفانه در اثر تبلیغهای عوامپسند در جامعه رواج یافتهاند. شفا صرفاً مرتبط با شیعیان هم نیست، بلکه در فرق و ادیان دیگر هم هست؛ خدا خدای همه است و اگر صلاح بداند به خاطر صدق، نیاز و استیصال برخی افراد، شفا را نصیب آنان میکند؛ از این رو شفا را در پیروان سایر ادیان هم میتوان مشاهده کرد
استاد دانشگاه مفید اضافه کرد: وقتی شفا را عوامانه و بد تعبیر کردیم در چنین شرایطی در پاسخ به سؤالات مردم میمانیم؛ اتکای بیش از حد به نقلیاتی که سند معتبر ندارند به دین آسیب میزند؛ وقتی روایتی را که در قرن ششم منتشر شده و در متون اولیه حدیثی نیست نقل میکنیم، کمکم به باور مردم تبدیل میشود و وقتی تناقضی درست شد، نمیتوانیم جواب بدهیم.
یوسفی در پایان اظهار کرد: نظام روحانیت باید به مبلغان خود تأکید کند که در تبلیغ تا روایتی منطبق بر قرآن و عقل نیست و سند معتبر ندارد، مطرح نشود؛ این کار به صورت نظاممند وجود ندارد. لذا دستاویزی برای افراد سودجو و ضددین میشود تا از همین سخنان به منزله ابزاری برای ضربه زدن به دین بهره ببرند. همین مسئله به ما گوشزد میکند که روحانیت باید در نظام تبلیغی و آموزشی خود تجدیدنظر کند.
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا یوسفی، استاد دانشگاه مفید، در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به تحلیلهای مختلف در مورد کرونا، گفت: معمولاً به هنگام حوادث تلخ طبیعی فضای جامعه احساسی شده و ممکن است سخنانی بر زبان آید که در شرایط عادی بیان نمیشود و افرادی نیز از این فرصت استفاده و تلقی خود را بیان میکنند.
وی افزود: در دوره جنگ وقتی حملهای میشد و عدهای شهید یا مجروح میشدند، برخی از افراد تحمل دیدن این صحنهها برایشان سخت بود از خود بیخود میشدند و گلایه به خدا میکردند؛ معمولاً در حالات شدید و سختی سؤالاتی از قبیل اینکه چرا این طور شده و چرا خدا دنیا را طور دیگری نیافریده و چرا این سختی برای من رخ داده مطرح میشود، ولی وقتی افراد آرامش خود را پیدا میکنند، این سؤالات کمتر میشود.
استاد دانشگاه مفید تصریح کرد: در مورد کرونا هم این وضع رخ داد و واکنشهای مختلفی را به همراه داشت؛ عدهای در مورد اماکن مذهبی تعبیر دارالشفاء بودن را مطرح کردند و به بسته شدن حرمهای مطهر واکنش نشان دادند؛ البته این نوع تلقی خاص از دین، مختص شیعه نیست، بلکه در فرق و ادیان دیگر مانند مسیحیت و یهودیت هم وجود دارند.
رفتار افراطی در ایام کرونا
یوسفی با ذکر اینکه این تلقی در ادیان عام است. لذا میتوان آن را رویکرد و تفسیر خاص دینی دانست و مقاومتها هم براساس همین رویکرد دینی است، اضافه کرد: مثلاً در همان ایامی که بحث کرونا در قم و متعاقب آن بحث بسته شدن حرم مطرح شد، برخی از روحانیون منبری و مبلغان مشهور، که در تلویزیون هم سخنرانی میکنند و تریبون دارند، عمداً با حضور در حرم در کنار ضریح عکس گرفته و منتشر کردند تا بر جنبه دارالشفاء بودن حرم مطهر حضرت معصومه(ره) تأکید کنند. به هر حال باید پذیرفت که گروهی در جوامع دینی چنین تلقیای دارند.
یوسفی بیان کرد: البته عمده روحانیت قم، مراجع معظم تقلید و ... به دام چنین حرفهایی نیفتادند و رفتاری کاملاً عقلانی به خصوص از سوی مراجع رخ داد که نشاندهنده افراطی بودن رویکرد نخست است و نباید آن را پای دین نوشت. در کنار این دو جریان، انباشتهای از کینه و نفرت در برار روحانیت و قم مشاهده شد که افرادی حرفهای متناقضی میزدند؛ یعنی از یک طرف میگفتند که اگر روحانیت معتقد به شفاست چرا خودشان به حرم نمیروند و اگر شفا وجود ندارد چرا به تبلیغ آن در میان مردم میپردازند.
وی ادامه داد: از طرف دیگر چنانچه گروهی مانند همان رویکرد افراطی میخواستند که درِ حرمها باز باشد، کل روحانیت را به دشمنی با علم و خرافی بودن متهم میکردند؛ بنابراین روحانیت باید چه میکرد؟ اگر تعطیل میکرد میگفتند پس اینها تا به حال دروغ میگفتند و اینجا دارالشفاء نیست و اگر تعطیل نمیکردند، میگفتند که خرافاتی و ضد علم هستند. این نوع برخوردها ناشی از کینهورزی گروههایی خاص بوده است.
وی افزود: تحلیلهای ارائه شده در مواجهه با کرونا نشان داد در ذهن ما برخی مفاهیم با هم خلط شدهاند؛ مثلاً تکتک ما تجربههای روحانی و معنوی داشتهایم و افرادی خواستههایی داشتهاند که خداوند حاجت آنان را روا کرده است، ولی امروز برخی از تلقیها بسیار آسیبپذیر و از نظر دینی نیز ناروا به نام دین مطرح میشود. طبیعی است که وقتی آن را بد تفسیر میکنیم مورد سوءاستفاده قرار میگیرد؛ بنابراین باید بازتعریفی در برخی از این مسائل انجام شود یا در تلقی و انتظار از دعا باید تبیین درستتری داشته باشیم.
خرافاتیتر شدهایم
استاد دانشگاه مفید با اشاره به باور گروه اول، تصریح کرد: متأسفانه وقتی تاریخ بعد از انقلاب را ملاحظه میکنیم، میبینیم که در دهههای اول انقلاب اتقان و استناد مطالب دینی از عقلانیت بیشتری برخوردار است، اما به مرور زمان متوجه میشویم که گروههایی مرتباً مباحثی مانند خواب، کرامت و تشرفات و ... را که خیلی از آنها هم واقعیت ندارد، بیان میکنند؛ برخی علنی دروغ گفته و این حرفها را با انگیزه سیاسی مطرح میکنند؛ یعنی الان در سال ۹۹ در مقایسه با ۵۹ جامعه ما خرافاتیتر شده است و این به دین آسیب میزند.
یوسفی با بیان اینکه دعا قطعاً ریشه قرآنی و روایی داشته و در نهاد انسان دارای ریشه است، اظهار کرد: قرآن فرموده «ادعونی استجب لکم»، ولی برای استجابت شرایطی وجود دارد؛ از جمله در تعابیر امیرالمؤمنین(ع) هست که اگر کسی زیر دیواری که در حال فرو افتادن است بنشیند و دعا کند که دیوار نریزد، این دعا مستجاب نیست. این مفاهیم قید و بند و چارچوب دارند، ولی ما در منابر این قیود را حذف کرده و رها بیان میکنیم. این مسئله در رسانه ملی نیز قابل پیگیری است.
برداشتهای عجیب از دعا و شفا
وی افزود: همین مسئله در مورد شفا نیز وجود دارد و در نتیجه با افکاری گسیخته در میان مردم در این زمینهها مواجه بودهایم؛ لذا شاهد برداشتهای عجیب و غریب از دعا، شفا و امثال آن هستیم که با منطق متقن دینی نمیتوان از آن دفاع کرد، ولی متأسفانه در اثر تبلیغهای عوامپسند در جامعه رواج یافتهاند. شفا صرفاً مرتبط با شیعیان هم نیست، بلکه در فرق و ادیان دیگر هم هست؛ خدا خدای همه است و اگر صلاح بداند به خاطر صدق، نیاز و استیصال برخی افراد، شفا را نصیب آنان میکند؛ از این رو شفا را در پیروان سایر ادیان هم میتوان مشاهده کرد
استاد دانشگاه مفید اضافه کرد: وقتی شفا را عوامانه و بد تعبیر کردیم در چنین شرایطی در پاسخ به سؤالات مردم میمانیم؛ اتکای بیش از حد به نقلیاتی که سند معتبر ندارند به دین آسیب میزند؛ وقتی روایتی را که در قرن ششم منتشر شده و در متون اولیه حدیثی نیست نقل میکنیم، کمکم به باور مردم تبدیل میشود و وقتی تناقضی درست شد، نمیتوانیم جواب بدهیم.
یوسفی در پایان اظهار کرد: نظام روحانیت باید به مبلغان خود تأکید کند که در تبلیغ تا روایتی منطبق بر قرآن و عقل نیست و سند معتبر ندارد، مطرح نشود؛ این کار به صورت نظاممند وجود ندارد. لذا دستاویزی برای افراد سودجو و ضددین میشود تا از همین سخنان به منزله ابزاری برای ضربه زدن به دین بهره ببرند. همین مسئله به ما گوشزد میکند که روحانیت باید در نظام تبلیغی و آموزشی خود تجدیدنظر کند.