محمدتقی فاضلمیبدی
اگر کسی بگوید رویداد عاشورا از تراژیکترین و غمبارترین رخدادهای تاریخ بشر بوده، سخن صوابی است و حساسترین فراز تاریخ اسلام بیهیچ تأمل، این رویداد تلخ بوده است که برای موروثیکردن خلافت، اولاد رسول خدا را در مسلخ سیاست سر بریدند. در یک کلام میتوان گفت عاشورا یعنی تقابل عدل و ظلم یا عقل و جهل یا دین حقیقت و عقلانیت در برابر دین جهالت و ضلالت. شگفت اینکه امام حسین (ع) پیش از واقعه عاشورا و در روزگار شکلگیری حکومت امویان در سخنانی عالمان دین را خطاب و مورد توبیخ قرار داده است و سرگذشت آنان را سرگذشت عالمان یهود و مسیحی میداند که در برابر گناهان بزرگ و فساد خلفا، بیتفاوت نشستند. در کتاب تحفالعقول در سرآغاز گفتار امام حسین چنین آمده است: «فاعتبروا بما وعظ الله به أولیائه من سوء ثنائه علی الأحبار إذ یقول: لولا ینهاهم…/ ای بندگان خدا شما را به تقوای خدا سفارش میکنم و از دنیا و گرایش به نعمتهای خیالانگیز و مقام و موقعیت نشاطزای آن که ارزش جایگزینی برای آنچه خدا به عنوان زینت برای (شما) عالمان پسندیده و کرامت و نعمتهای آخرت که به (شما) عالمان عطا خواهد کرد، ندارد؛ حذر میدهم، زیرا آخرت برای باتقوایان است و حسرت، پشیمانی و عذاب طولانی برای ستمگران؛ پس از نصیحتهای خدا به اولیائش در قالب سرزنش از مجتهدان یهود و نصاری عبرت بگیرید؛ آنجا که میفرماید: چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود، آنها را از سخنان گناهآمیز و خوردن مال حرام، نهی نمیکنند؟! چه زشت است عملی که انجام میدادند! کافران بنیاسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند!… آنها از اعمال زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند؛ چه بدکاری انجام میدادند!» (تحف العقول) همچنین میفرمایند «و إنما عاب الله ذلک علیهم لأنهم کانوا یرون من الظلمه الذین بین أظهرهم الأمر المنکر من الفساد فی بلادهم فلا ینهون عن ذلک رغبه فیما کانوا ینالون منهم ورهبه مما کانوا یحذرون/ خداوند فقط به این دلیل بر آنان عیب میگیرد که میبینند دولتمردان ستم میکنند و مرتکب منکر و زشتی میشوند، ولی آنان را نهی نمیکنند…
خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند و نمیخواهند ببینند و بشنوند، تا تکلیفی بر دوششان نیاید درحالیکه باید گوشها را برای شنیدن تیز و چشمها را برای دیدن باز کنند و پیجویی کنند و اطلاع بگیرند و استیضاح و نهی کنند و مخالفت خود را آشکار کنند و…». انتقاد از عالمان دینی در مسیحیت و یهودیت- که در قرآن آمده – برای این است که فساد، سطوح مختلف جامعه را فراگرفته بود و علمای دین سکوت اختیار کرده بودند. در روزگار پس از پیامبر سکوت زهاد و برخی عالمان باعث شد جامعه از مسیر عدالت خارج شود. امام حسین این سکوت را توجیهگر بیداد خلافت میداند. ای کاش گویندگان در این روزگار که ستم جوامع اسلامی را فراگرفته، از میانمار تا حوزه شامات، تاریخ درست دین، بهویژه امام حسین را برای مردم درست بازخوانی میکردند و عناصر فسادی را که موجب پیدایش حاکمیت امویان شد، در تاریخ کشف میکردند تا دگربار جامعه مسلمین گرفتار چنین مصائبی نشود. در تاریخ، برای اینکه انسانها با گوهر عاشورا آشنا نشوند، سودجویان و دینابزاران تلاش برای تحریف آن کردهاند. به تعبیر شهید مطهری: «متأسفانه در طول تاریخ، تحریفهایی چه در انگیزهها و اهداف، چه در چهرههای حماسهساز و چه در برنامههای مربوط به عاشورا انجام شد. برخی به شکل و برخی به افراد برمیگردد» جالبتر اینکه مرحوم مطهری مظلومیت امام حسین را در روز عاشورا و شهادتش به دست افراد سنگدل نمیداند و بلکه مظلومیت او را از فرهنگش میداند و میگوید: «برای مصیبت امام حسین (ع) و اهل بیتش (س) به خاطر آن همه زجرهای روحی و جسمی و ضربات شمشیرها نباید گریست، بلکه باید به خاطر مظلومیت و دروغپردازیهایی گریست که مقام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را متنزل میکنند». میتوان گفت نخستین تحریفکنندگان عاشورا امویان و سپس عباسیان بودند؛ زیرا پیام عاشورا را در تضاد با خود میدانستند. از آنجا که این حادثه جنبههای عاطفی بزرگی دارد و میتواند پیوندی با احساسات مردم داشته باشد، در نتیجه زوایای عقلی و تحلیلی آن مغفول مانده است. شاید علت اینکه نگذاشتهاند حقیقت این پیام برای همگان روشن شود، چون میتوان برای آن مدلسازی کرد و الگو را از امام حسین (ع) گرفت. نهیازمنکر که جزء رسالت اصلی امام حسین بود، بیشتر به منکراتی برمیگشت که اخلاق و عقلانیت و آزادگی را هدف گرفته بود و شکل و قالب اسلام را حفظ ولی محتوا را تحریف کرده بود. به نام دین نزدیکترین یاران پیامبر را تبعید یا شهید کردند. ثروت مسلمین را در میان عدهای خاص و نزدیکان خلیفه تقسیم کردند. غیرعرب را «عجم» یعنی گنگش و موالی خواندند و عرب را بر غیرعرب برتری بخشیدند و شعار «ان اکرمکم عند الله اتقیکم» را نادیده انگاشته و خلافت اسلامی را به شکل موروثی در خاندان اموی و عباسی منحصر دانستند. منکری که امام حسین برای مبارزه با آن تا پای جان ایستاد در یک کلام انحراف امارت بر مسلمین بود.
اگر کسی بگوید رویداد عاشورا از تراژیکترین و غمبارترین رخدادهای تاریخ بشر بوده، سخن صوابی است و حساسترین فراز تاریخ اسلام بیهیچ تأمل، این رویداد تلخ بوده است که برای موروثیکردن خلافت، اولاد رسول خدا را در مسلخ سیاست سر بریدند. در یک کلام میتوان گفت عاشورا یعنی تقابل عدل و ظلم یا عقل و جهل یا دین حقیقت و عقلانیت در برابر دین جهالت و ضلالت. شگفت اینکه امام حسین (ع) پیش از واقعه عاشورا و در روزگار شکلگیری حکومت امویان در سخنانی عالمان دین را خطاب و مورد توبیخ قرار داده است و سرگذشت آنان را سرگذشت عالمان یهود و مسیحی میداند که در برابر گناهان بزرگ و فساد خلفا، بیتفاوت نشستند. در کتاب تحفالعقول در سرآغاز گفتار امام حسین چنین آمده است: «فاعتبروا بما وعظ الله به أولیائه من سوء ثنائه علی الأحبار إذ یقول: لولا ینهاهم…/ ای بندگان خدا شما را به تقوای خدا سفارش میکنم و از دنیا و گرایش به نعمتهای خیالانگیز و مقام و موقعیت نشاطزای آن که ارزش جایگزینی برای آنچه خدا به عنوان زینت برای (شما) عالمان پسندیده و کرامت و نعمتهای آخرت که به (شما) عالمان عطا خواهد کرد، ندارد؛ حذر میدهم، زیرا آخرت برای باتقوایان است و حسرت، پشیمانی و عذاب طولانی برای ستمگران؛ پس از نصیحتهای خدا به اولیائش در قالب سرزنش از مجتهدان یهود و نصاری عبرت بگیرید؛ آنجا که میفرماید: چرا دانشمندان نصاری و علمای یهود، آنها را از سخنان گناهآمیز و خوردن مال حرام، نهی نمیکنند؟! چه زشت است عملی که انجام میدادند! کافران بنیاسرائیل، بر زبان داوود و عیسی بن مریم، لعن (و نفرین) شدند!… آنها از اعمال زشتی که انجام میدادند، یکدیگر را نهی نمیکردند؛ چه بدکاری انجام میدادند!» (تحف العقول) همچنین میفرمایند «و إنما عاب الله ذلک علیهم لأنهم کانوا یرون من الظلمه الذین بین أظهرهم الأمر المنکر من الفساد فی بلادهم فلا ینهون عن ذلک رغبه فیما کانوا ینالون منهم ورهبه مما کانوا یحذرون/ خداوند فقط به این دلیل بر آنان عیب میگیرد که میبینند دولتمردان ستم میکنند و مرتکب منکر و زشتی میشوند، ولی آنان را نهی نمیکنند…
خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند و نمیخواهند ببینند و بشنوند، تا تکلیفی بر دوششان نیاید درحالیکه باید گوشها را برای شنیدن تیز و چشمها را برای دیدن باز کنند و پیجویی کنند و اطلاع بگیرند و استیضاح و نهی کنند و مخالفت خود را آشکار کنند و…». انتقاد از عالمان دینی در مسیحیت و یهودیت- که در قرآن آمده – برای این است که فساد، سطوح مختلف جامعه را فراگرفته بود و علمای دین سکوت اختیار کرده بودند. در روزگار پس از پیامبر سکوت زهاد و برخی عالمان باعث شد جامعه از مسیر عدالت خارج شود. امام حسین این سکوت را توجیهگر بیداد خلافت میداند. ای کاش گویندگان در این روزگار که ستم جوامع اسلامی را فراگرفته، از میانمار تا حوزه شامات، تاریخ درست دین، بهویژه امام حسین را برای مردم درست بازخوانی میکردند و عناصر فسادی را که موجب پیدایش حاکمیت امویان شد، در تاریخ کشف میکردند تا دگربار جامعه مسلمین گرفتار چنین مصائبی نشود. در تاریخ، برای اینکه انسانها با گوهر عاشورا آشنا نشوند، سودجویان و دینابزاران تلاش برای تحریف آن کردهاند. به تعبیر شهید مطهری: «متأسفانه در طول تاریخ، تحریفهایی چه در انگیزهها و اهداف، چه در چهرههای حماسهساز و چه در برنامههای مربوط به عاشورا انجام شد. برخی به شکل و برخی به افراد برمیگردد» جالبتر اینکه مرحوم مطهری مظلومیت امام حسین را در روز عاشورا و شهادتش به دست افراد سنگدل نمیداند و بلکه مظلومیت او را از فرهنگش میداند و میگوید: «برای مصیبت امام حسین (ع) و اهل بیتش (س) به خاطر آن همه زجرهای روحی و جسمی و ضربات شمشیرها نباید گریست، بلکه باید به خاطر مظلومیت و دروغپردازیهایی گریست که مقام حضرت اباعبدالله الحسین (ع) را متنزل میکنند». میتوان گفت نخستین تحریفکنندگان عاشورا امویان و سپس عباسیان بودند؛ زیرا پیام عاشورا را در تضاد با خود میدانستند. از آنجا که این حادثه جنبههای عاطفی بزرگی دارد و میتواند پیوندی با احساسات مردم داشته باشد، در نتیجه زوایای عقلی و تحلیلی آن مغفول مانده است. شاید علت اینکه نگذاشتهاند حقیقت این پیام برای همگان روشن شود، چون میتوان برای آن مدلسازی کرد و الگو را از امام حسین (ع) گرفت. نهیازمنکر که جزء رسالت اصلی امام حسین بود، بیشتر به منکراتی برمیگشت که اخلاق و عقلانیت و آزادگی را هدف گرفته بود و شکل و قالب اسلام را حفظ ولی محتوا را تحریف کرده بود. به نام دین نزدیکترین یاران پیامبر را تبعید یا شهید کردند. ثروت مسلمین را در میان عدهای خاص و نزدیکان خلیفه تقسیم کردند. غیرعرب را «عجم» یعنی گنگش و موالی خواندند و عرب را بر غیرعرب برتری بخشیدند و شعار «ان اکرمکم عند الله اتقیکم» را نادیده انگاشته و خلافت اسلامی را به شکل موروثی در خاندان اموی و عباسی منحصر دانستند. منکری که امام حسین برای مبارزه با آن تا پای جان ایستاد در یک کلام انحراف امارت بر مسلمین بود.