Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

از نظر امام رضا(ع) هیچ کس بالاتر از قانون نیست

از نظر امام رضا(ع) هیچ کس بالاتر از قانون نیست

بسم الله الرحمن الرحیم

گزارش سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین سید صادق قادری شب شهادت امام رضا در مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم

مقدمه: ابتدا مقدمه ای را تقدیم می نماییم تا ضرورت و مطالعه در تاریخ گذشته به ویژه تاریخ رهبران الهی روشن شود. خداوند سبحان در سوره انشقاق می فرماید: «فَلَا أُقْسِمُ بِالشَّفَقِ وَ الَّيْلِ وَ مَا وَسَقَ وَ الْقَمَرِ إِذَا اتَّسَقَ لَترَْكَبنُ‏َّ طَبَقًا عَن طَبَقٍ»؛ یعنی قسم به سرخی شفق و قسم به شب و هر آنچه در آن گرد آمده و قسم به ماه تابان آن گاه که کامل و فروزان شود که شما احوال گوناگون و رنگارنگ خواهید یافت. انشقاق19-16.

بنابر روایتی از پیامبر اکرم (ص)که مرحوم علی ابن ابراهیم قمی آنرا نقل کرده است معنای قسمت پایانی این سه آیه بدین گونه است: «لَتَرْكَبُنَّ سَنَنَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ الْقُذَّةِ بِالْقُذَّة» (تفسیرعلی ابن ابراهیم قمی2/413.)

«یعنی هر یک از شما به همان راه و روشی می روید که گذشتگان رفته و طی کرده اند و بر سر شما همان خواهد آمد که بر سر دیگران رفته است گام به گام و قدم به قرم...»

با توجه به آنچه در پی آمد باید گفت قضایای تاریخ تکرار شدنی است و تاریخ تکرار می شود و هم از این جهت است که باید گفت : بررسی حالات گذشتگان می تواند ما را از فروغلطیدن در اشتباهات و آسیب ها نجات دهد.

با توجه به این مقدمه جا دارد تاملی کوتاه در احوال حضرت رضا علیه السلام داشنه باشیم.

آن حضرت در سال 148 ه متولد و به سال183ه به امامت رسید و در سال 203 ه نیز شربت شهادت نوشید. که از این مدت بیست ساله امامت 10 سال با هارون الرشید و 5 سال در زمان امین و 5 سال پایانی عمرش را در حکومت مامون گذراند.

امام (ع) در عصر هارون از آزادی نسبی برخوردار بود به خاطر آن که هارون با پیامدها و بازتاب های شهادت امام موسی بن جعفر (ع) نگران برخورد امام رضا (ع)بود و در خود توان برخورد با آن حضرت را نمی دید. لذا امام در این عصر همینطور در عصر امین که او نیز بخاطر اختلافات داخلی هم چون عزل برادرش مامون از ولایت عهدی و نصب فرزند خود و مناقشات دیگر _از آزادی مقطعی و نسبی برخوردار بود و لذا به فعالیت های فرهنگی ، پرورش شاکردان ، کادر سازی برای آینده پرداخت . ( روضه کافی /257.)

مهم ترین بخش زندگی آن حضرت از نظر بازتاب های خارجی همان بخش پایانی عمر حضرت که توأم با حکومت عبدالله مامون شد می باشد آن هم مسأله پیشنهاد ولایتعهدی و عدم پذیرش حضرت، لذا بجاست که برای تنقیح و شفاف شدن مسأله تمایز و تفاوت دوره عباسی با اموی بیان تا وضع زمان ومکان حضور حضرت رضا (ع) و مشکلات فراوان ایشان مشخص شود.

بنی عباس و شعارهای فریبده

محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، که موسس سلسله بنی عباسی و پدر منصور و سفاح است حکومت را در لباس دین قرار داد، او با تظاهر به دین داری، انتساب به پیامبر و آل او به صحنه مبارزه با ستم اموی آمد، که این تظاهر و فریبکاری باتناسب زمان ومکان تا زمانهای زیادی در خاندان او باقی ماند و از این حربه آل عباس بهره های فراوان گرفتند.

آنان ابتدا با شعار های بسیار زیاد و عوام فریب بلکه همگان پسند پا به عرصه قدرت و مبارزه با دستگاه اموی گذاشته اند: در مرحله اول تحت عنوان : مقابله با ستم و ظلم بنی امیه – ایجاد عدالت – برگرداندن حکومت به خاندان پیامبر (ص) و علویان دست به قیام زده اند که با این شعارها افراد بیشماری از ایرانیان عدالت خواه و علاقمند به اهلبیت پیامبر (ص)را به دور خود جمع کردند به گونه ای که گمان می بردند که آل عباس برای علویان و عترت پیامبر(ص)دفع ظلم و اجرای عدالت مبارزه می کنند.

همانند: عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بن ابیطالب. و یا مثل ابوسلمه خلال، سلیمان خزاعی، ابومسلم خراسانی، ابراهیم امام و...

البته آنها در مرحله دوم و گام بعدی که به پیروزی نزدیکتز می شدند کمی از این شعار اولیه فاصله گرفتند و به جای آن که دعوتشان را به سوی اهلبیت پیامبر و علویان قرار دهند آنرا فقط به سود آنها می دانستند و می گفتند:«الرضا من آل محمد»

و در گام سوم که بعد از پیروزی است خود را اهلبیت پیامبر معرفی کرده و سعی در دور کردن اولاد علی (علویان)از صحنه حکومت داشتند. لذا می بینیم که نخستین خطبه منصور دوانیقی این چنین است: که خدا ما را به خلافت گرامی داشته، یعنی همان میراث ما که از پیامبرش به ما رسیده است.

به هر صورت بنی عباس با شعارهای زیبا و فریبنده همچون ایجاد عدالت علوی انتقام از ظالمین و قاتلین به اهلبیت و همینطور حق عامه مردم پا به صحنه گذاشنه اند تا جایی که برخی از مورخین بر آنند که علت آن که عباسیان رنگ سیاه را نشانه خود قرار داده بودند در حالی که رنگ سبز علامت اولاد علی(ع) و فاطمه(س)است و رنگ سرخ نشان بنی امیه – این بود که می خواستند حزن و اندوه خود بر مصائب اهلبیت در روزگار امویان بیان کنند. (تاریخ ابن خلدون/259.)

و این استفاده ابزاری از مقدسات و مظاهر دینی را تا جایی رسانده اند که: ابوسلمه خلال اولین وزیر بنی عباس – وزیر آل محمد – و ابوسلمه خراسانی نیز –امیر آل محمد- لقب گرفتند. (ابن اثیر، البدایه و النهایه10/54 سعودی، مروج الذهب3/271)

سوءاستفاده از موعود گرایی و عنصر مهدویت

منصور به قصد کوبیدن علویان و برای جذب و جلب افکار عمومی به سمت و سود خوشی  و سایه عباسیان تصمیم گرفت نام فرزند خود را «مهدی» قرار دهد و در این راستا احادیثی را جعل نمود توسط عالمان درباری و قلم فروشان هرزه – که برخی از این احادیث مجعول در کتاب الصواعق المحرقه ابن حجر آمده است. سیوطی تاریخ الخلفاء 259، البدایه و النهایه،6/246

استفاده ابزاری از جهاد و علم و دانش

هنگامی که یکی از خلفای عباسی گرفتار شورش ها داخلی شد به گونه ای که کنترل آن دشوار می نمود در مشورتی که با وزیران خویش بدست آورد بدین نتیجه رسید که:

« أری أن تأمرهم بالجهاد » نظرما این است که مردم را به جهاد با کفار و دشمنان بیرونی فرا بخوانی که در این صورت با ایجاد دشمن فرضی خارجی ذهن و فکر همگان حتی مخالفین از مشکلات داخلی دور می شود. (تاریخ الخلفاء، سیوطی، 259.)

ایجاد کرسی های مناظره آزاد – ترجمه متون فلسفی و پزشکی و ...از روم و سایر بلاد، طرح مباحث قدم و حادث در عرصه کلام خدا و... بخاطر آن بود که مردم را به اموری این چنین سرگرم و از مسائل سیاسی، اجتماعی (ظلم و فساد حاکمیت) دور کنند.

مصادره انقلاب و نهضت مقدس مردم توسط بنی عباس

بنی عباس با این همه شعارهای پر زرق و برق اما به محض رسیدن به قدرت بیشترین جنایات را در حق مردم به ویژه علویان –(اولاد پیامبرص) مرتکب شده اند:

الف) منصور دوانیقی می گوید: تا کنون از ذریه فاطمه هزار تن یا بیشتر را کشته ام ولی پیشوایان ایشان جعفربن محمد الصادق هنوز زنده است، این سخن در آغاز خلافتش بود تا پایان آن چه قدر جنایت کرد خدا می داند.

او موزه ای از سرهای بریده علویان ترتیب داده بود و بر فراز هر سری تکه کاغذی نصب شده بود که مشخصات صاحبش را بازگو می کرد، این سرها به پیرمردان، جوانان و حتی کودکان از علویان تعلق داشت. (طبری،10/446)

منصور کسی بود که در پاسخ عمویش که چرا در قاموس و فرهنگش عفو وجود ندارد گفت: هنوز استخوانهای بنی مروان نپوسیده و هنوز خاندان ابی طالب شمشیر در نیام نبرده اند ما در میان مردمی بسر می بریم که دیروز ما را دیده اند که رعیت بوده ایم و اینک به خلافت رسیده ایم بنابراین جز با فراموش کردن عفو و اجرای مجازات ها نمی توانیم هیبت خود را حفظ کنیم. (الامام الصادق و المذاهب الاربعه، 1/534) او نخستین کسی بود که مرقد امام حسین را ویران کرد. (مناقب ابن شهر آشوب،1/357)

ب) مهدی عباسی کسی بود که با حربه تکفیر، مخالفینش را که از علویان و شیعیانش بوده اند از صحنه بدر کرده و نابود می نمود، او با حربه تکفیر مخالفان را فقط نمی کشت بلکه ابتدا آنان را بی آبرو و بی حیثیت و سپس از بین می برد.

در حالی که بر اساس آموزه های قرآنی که به پیامبرش دستور داده شده هرگز روا نیست کسی را که شهادتین داده و خود را مسلمان می داند نامسلمان خطاب نمود. «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا»

پی آمد ظلم و ستم بنی عباس

ابو فراس دردیوانش می گوید: سوگند به خدا که بنی امیه یک دهم آنچه را که بنی عباس کرده اند نکرده اند.(شرح میمیه ابی فراس/119)

ابوعطاءافلح بن سیارالندی متوفای 180 که عصر اموی و عباسی را درک کرده در زمان سفاح چنین سروده است: ایکاش ظلم بنی مروان بر ما همچنان ادامه می یافت، و ای کاش عدل بنی عباس در آتش فرو می سوخت (المحاسن و المساوی 246)

این جاست که مردم آرزوی زمان گذشته را نموده، تا جایی که به مدح و ستایش امویان اقدام می کردند.

حال با بیان این مطالب فضای کلی زمان امام رضا (ع) که عصر حکومت بنی عباس است بدست آمد – حاکمانی که به تظاهر به دینداری دارند، به نام دین آبروی دین می برند سر دینداران می برند –

حال با این اوصاف امام (ع) در مقابل شخصی مثل مامون قرار گرفته، انسانی پرتلاش، جدی، ظاهرالصلاح، با سواد و آگاه، دانشمندترین بنی عباس به قول ابن ندیم و حتی طبق نقلی از حضرت علی (ع) که فرمود: هفتمین آنان دانشمندترین شان است.

اوضاع سیاسی، اجتماعی عصر مامون

1-    شورش علویان

از سال 205-147 یعنی حدود شصت سال بیش از 30 انقلاب و شورش از طرف علویان انجام گرفت، که یا با تقاضای مردم بوده و یا با ابتکار خود صاحب قیام.

که در دوره مامون این قیامها صورت گرفت:

قیام ابوالسرایا در کوفه – زیدالنار که برادر امام رضا (ع) است و گوئیا مورد رضایت آن حضرت نبود – در شهر بصره – محمد بن جعفر ملقب به دیباج در مکه و نواحی حجاز – محمد بن سلیمان بن داوود بن حسن بن حسین بن علی در مدینه – ابراهیم بن جعفر (ع) برادر دیگر امام رضا (ع) در یمن – جعفر بن زید بن علی (ع) در واسط – محمد بن اسماعیل بن محمد در مدائن و ...

2-    شورش های غیر علوی

3-    نارضایتی عباسیان از مامون – به جهت آن که مادرش کنیزی غیر عرب بود و خودش هم از ایرانیان بهره می گرفت، که این کینه و عداوت بعد  از کشتن امین آن هم با قضایای نحوه گرداندن سر بریده امین در شهرها و ... بیشتر و عمیق تر شد.

4-    عدم رضایت اعراب

5-    علاقه و تشیع ایرانیان

6-    عدم تبعیت برخی از نواحی قلمرو اسلامی

7-    وجود شخصیتی نافذ و تأثیرگذار بنام امام رضا (ع) در مدینه که می تواند تهدیدی برای حاکمیت بنی عباس باشد.

(راه حل مامون)(مشروعیت بخشی به حاکمیت)

مامون در برابر این مشکلات چه باید بکند؟

وارد کردن امام رضا (ع) در چرخه و گردونه قدرت تحت عنوان ولایت عهدی و یا حتی خلافت که در صورت تحقق چنین امری مامون به اهداف خویش می رسید و تمام و یا اکثر مشکلات کاسته و یا پایان می یافت.

و مامون با فرونشاندن شورش های گوناگون به حکومت خویش مشروعیت بخشیده و تمام اعمال گذشته و آینده نیز مهر تأیید می گرفت، چرا که بقول معروف «التزام به شیء التزام به لوازم آن است» پذیرش خلافت یا ولایت عهدی توسط امام به معنای پذیرش حق حاکمیت برای مامون و عباسیان است.

ثانیا می توانست آن حضرت را از چشم مردم بیاندازد، که آنان که قدرت نیافتند زهد می ورزند به محض دست یافتن به قدرت آن را پذیرفته و از زهد بیرون می آیند. همان طور که خود مامون می گوید: «ما او را ولی عهد خود قرار دادیم تا ملک و خلافت را ما اعتراف کند.»

علاوه آن که در کنترل حکومت قرار می گرفت و اعمال و رفتار امام و اطرافیان تحت نظارت دستگاه حاکمه می رفت و خطر فروکش می کرد، گذشته از آن که با استفاده از علم و دانش فزاینده آن حضرت حکومت را در مقابل سیل تهاجم و ورود علوم و فنون به قلمرو مسلمین بی نیاز می نمود.

واکنش امام رضا (ع) (چالش و فرصت)

امام (ع) تا زمانی که در مدینه بود این پیشنهاد را نپذیرفت – هنگام خداحافظی به اطرافیان خویش دستور داد تا برایش بگریند که این خود ایجاد سوال می نمود که چرا باید گریست برای کسی که به خلافت یا ولایت عهدی برگزیده می شود؟!

هنگام وداع با قبر پیامبر حرکات و رفتاری از خود نشان داد که بفهماند این سفر معمولی نیست بلکه با جبر و اکراه است و مراجعتی نخواهد داشت، و آن گاه که به نیشابور رسید حدیث معروف سلسله الذهب را ایراد نمودند با شروطش که خود از شروط آن است – یعنی ارتباط دادن توحید با امامت.

و در نهایت هنگامی که به مرو رسید باز هم امام پیشنهاد خلافت را از طرف مامون نپذیرفت که او بلافاصله مساله ولایت عهدی را مطرح کرد و بر آن اصرار نمود تا جایی که به تهدید و زور متوسل شد که اگر نپذیری مجبورم تو را به قتل برسانم.

که این امتناع امام از پذیرش آن هم از مدینه تا مرو و آن هم تا ماهها بعد از ورودش به مرو اذهان عموم را به این جهت معطوف می کرد که چرا امام نمی پذیرد، شاید توطئه و دسیسه ای در پشت ماجرا قرار دارد، و ....

گذشته از همه اینها ان حضرت در مواردی بصورت علنی توطئه های پشت پرده را افشاء می کرد.

مفاد عهد نامه

امام (ع) بعد از پذیرش مشروط ملایت عهدی باین که: هرگز کسی را بر کاری نگمارد و نه کسی را عزل ننماید نه رسم ورسومی را نقض و نه چیزی را از وضع موجود دگرگون سازد و فقط از راه دور مشاور در کارها باشد. (روضه کافی ج 8 ص151)

   جملاتی را در مجلس عهدنامه بیان کردند که تلویحا به همه جوانب مساله ولایت عهدی اشاره کردند،

الحمدلله الفعال لما یشاء، و لا معقب لحکمه ولا راد لقضائه، یعلم خائنه الاعین و ما تخفی الصدور و صلاته علی نبیه محمد خاتم النبین و آله الطیبین الطاهرین.

و در این فراز خداوند را همه کاره عالم می داند که آنچه را بخواهد می شود و هیچ چیزی نمی تواند مانع قضای الهی شود، بعد اشاره دارد به این که خداوند حرکات خائنانه و پنهانی چشم و هر آن چه که در دلها می گذرد را می داند،که این خود اشارتی است که در پس این بیعت قصه های پر غصه ای نهفته است،

و آن گاه که صلوات بر پیامبر می فرستد آل او را هم داخل می نماید که آن زمان مرسوم نبود بعد می فرماید:

خدا را گواه می گیرم: که اگر رهبری مسلمانان را به دستم دهد با همه بویژه با بنی عباس به مقتضای اطاعت از خدا و سنت پیامبرش عمل کنم، هرگز خونی را به ناحق نریزم و نه ناموس و ثروتی را از چنگ دارنده اش بدر آورم مگر در آن جا که حدود الهی مرا دستور دهد،اگر چیزی از پیش خویش آوردم یا در حکم خدا تغییر و دگرگونی در انداختم شایسته این مقام نبوده خود را مستحق کیفر نموده ام و من به خدا پناه می برم از خشم او ...» (زندگی سیاسی امام رضا (ع) علامه مرتضی العاملی)

که در این فراز پایانی حضرتش آئین حکمرانی و رسم سلطانی می آموزد که هیچ حاکمی و لو معصوم فوق قانون نیست، و هر حاکمی باید پاسخ گو در پیشگاه ملت و خداوند جهان باشد و این است آن چه که حضرتش به آن اهتمام داشت.

«اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی الامام الشهید حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری صلاه کثیره تامه دائمه متواتره متواصله کافضل ما صلیت علی احد من اولیائک.»

والسلام علی عباده الصالحین

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم