حجتالاسلام قادری
چکیده:یک استاد حوزه علمیه با بیان این که با وجود اختلاف دیدگاه ها درباره علت حرکت امام حسین(ع)، یک نقطه نظر مشترک وجود دارد و آن این است که امام اشکالات فراوانی در حوزه مدیریت زمانه مشاهده می کرد و این ها سبب شد امام علیه حاکمیت برآشوبد و یا دست کم بیعت را نپذیرد، اظهار کرد: از نظر امام حسین از پیامدهای یک سیستم مدیریتی ناشایست و ناکارآمد این است که در چنین حکومت هایی صاحبان تریبون و خطیب هایی ظهور می کنند که یکه تازی می کنند و هیچ حرمتی را پاس نمی دارند....
یک استاد حوزه علمیه با بیان این که با وجود اختلاف دیدگاه ها درباره علت حرکت امام حسین(ع)، یک نقطه نظر مشترک وجود دارد و آن این است که امام اشکالات فراوانی در حوزه مدیریت زمانه مشاهده می کرد و این ها سبب شد امام علیه حاکمیت برآشوبد و یا دست کم بیعت را نپذیرد، اظهار کرد: از نظر امام حسین از پیامدهای یک سیستم مدیریتی ناشایست و ناکارآمد این است که در چنین حکومت هایی صاحبان تریبون و خطیب هایی ظهور می کنند که یکه تازی می کنند و هیچ حرمتی را پاس نمی دارند.
به گزارش جماران، حجت الاسلام والمسلمین سید صادق قادری در چهارمین نشست «عاشورا، نگاهی دیگر»، که به همت بنیاد اندیشه و احسان توحید و با همکاری انجمن اندیشه و قلم برگزار می شود، اظهار داشت: از موضوع امام حسین و جریان کربلا قرائت های متعددی وجود دارد. درباره اینکه رفتار امام حسین یک کنش و عمل ایجابی است یا یک واکنش است، تفاوت دیدگاه وجود دارد. به عبارتی اصلا حرکت امام حسین یک قیام است؟ چراکه برخی معتقدند این حرکت(بیعت نکردن) تنها یک واکنش است! اما امام بر اثر بیعت نکردن ناچار به کوچ از مدینه به مکه می شود و به دلیل عدم امنیت در آنجا ناچار به جنگ و مبارزه می شود، از این جهت می توان گفت این حرکت یک کنش است نه واکنش.
استاد حوزه علمیه قم ادامه داد: با وجود این اختلاف دیدگاه ها، یک نقطه نظر مشترک وجود دارد و آن این است که امام اشکلات فراوانی در حوزه مدیریت زمانه خود مشاهده می کرد و این ها سبب شد امام علیه حاکمیت برآشوبد و یا دست کم بیعت را نپذیرد.
وی افزود: حال این پرسش مطرح می شود که چه ایرادی در ساحت مدیریت زمان امام حسین وجود داشت که امام را به سمت عدم بیعت(واکنش) و یا قیام(کنش) سوق داد؟ به نظر می رسد انتقادهای متعددی از خود کلام امام حسین در این باره می توان یافت، یکی از مهمترین اشکالات برهم خوردن توازن، تناسب و هماهنگی میان مدیریتها و قابلیتها و مسئولیتها و شایستگی هاست. تناسب بین صفت از یک سو و سمت از دیگر سو در ساختار مدیریت کلان وجود ندارد.
قادری گفت: برای فهم بهتر موضوع مقدمه ای را عرض می کنم؛ تناسب میان مسئولیتها و تواناییها که از امور مهم روز دنیاست، هم امری وحیانی هم داده ای عقلانی است. نه شرع مقدس و نه عقل سلیم می پذیرد فردی یکباره به سمت و جایگاهی برسد. ما احادیث و روایات بسیاری در این باره داریم، قرآن درباره توان راهبری و هدایت امامان می فرماید: امامت امت در گرو دو ویژگی علم و عمل در سطح بسیار بالا. پس از نگاه دین تفویض مدیریتها بر این اساس است. در مجموع تخصص و تعهد شرط تفویض مدیریت بر مبنای آموزه های وحیانی است. اما متاسفانه این امر در ساختار مدیریتی حکومت اسلامی پس از پیامبر از بین رفت و ملاکهای مدیریتی تغییر کرد و از بین رفت.
استاد حوزه علمیه قم با اشاره به دو روایت ادامه داد: امام حسن می فرمایند” مردم هرگز مسئولیتی را به مردی نسپردند، در حالی که آگاه تر و داناتر از او در میان امت باشد”. در غیر این صورت وضعیت آنها هر روز بیش از قبل رو به زوال می رود. امام صادق نیز می فرماید: نتیجه کار و فعالین لاابالی و کارنابلد یکی است. هدف از بیان این روایات آن بود که بگویم تناسب میان توانایی و سمت از آموزه های دین ماست و هدف امام حسین(ع) از قیام آن که این تناسب از دست رفته در ساختار مدیریتی را به اصل خود بازگرداند.
وی با بیان این که امام از آغاز مبارزه خود مستمر تاکید داشت که حاکمیت فاقد شایستگی است، گفت: به این ترتیب جنگ و دشمنی میان امام و یزید میان دوشخص یا دو جناح نیست، بلکه جدال میان دو جریان فکری است. جریانی که معتقد است شایستگان باید بر مسندهای مدیریتی تکیه بزنند و جریانی که در این سو، ولنگار است. لذا امام در همان ایام بیعت گرفتن به والی مکه می گوید: «یزید رجل فاسق شارب الخمر قاتل النفس المحترمه معلن بالفسق ومثلی لا یبایع مثله…». از این عبارت چنین برمی آید که امام حسین، حتی انگیزه در دست گرفتن خلافت با هدف اصلاح امت را داشته است.
به گفته قادری، در این روایت اخیر امام بزه هایی را مطرح می کند؛ از جمله شرابخوارگی یزید و قتل نفس توسط او، اما قطعا قیام امام، به خاطر شراب خوارگی او در مقام یک شخص نیست. هدف امام آن است که بگوید: شخصی که عهده دار اداره کلان جامعه است، نمی تواند هنجارهای اجتماعی و قوانین جامعه را در نظر نگیرد. کسی که خود را امیرمومنان می داند چگونه ارزشها و هنجارهای دینی و انسانی را نمی داند.
وی ادامه داد: زمانی که معاویه درپی بیعت گرفتن برای یزید به عنوان جانشین خود بود، خطیب هایی را به کار گرفته بود تا تصویری مدیر و مدبر از یزید ارائه کنند. در اینجا امام طی نامه ای به معاویه می گوید:” رفتار یزید گویای عملکرد اوست”. در یک کلام، نقد امام حسین به سیستم حاکم آن است که تناسب میان توانایی ها و مسئولیت ها در ساختار مدیریتی حکومت از بین رفته است. و کسانی در پست های مدیریتی قرار گرفته اند که به هیچ وجه شایستگی لازم را ندارند و امروز نیز شما نمونه های فراوانی از آنها را می بینید.
استاد دروس خارج حوزه علمیه قم افزود: نکته دیگری که باید به آن توجه کرد، انسداد سیاسی است. نظام سیاسی زمان امام حسین که الگو گرفته از پیشینان خود است دچار انسداد سیاسی و مذهبی است؛ مردم در یک حصر فرهنگی عمیق قرار داشتند اجازه کتابت احادیث وجود نداشت و هر کس به مخالفت با حاکمیت می پرداخت محکوم به حذف بود. این دو عامل مشکلاتی را در جامعه ایجاد کرد؛ در چنین جامعه ای مشکلات اقتصادی رفع نمی شوند، رفاه عمومی ایجاد نمی شود و طبقات فرودست زیر چرخ دنده های اقتصادی له می شوند.
سید صادق قادری با اشاره به سخن حضرت امیر در زمان خلافت خود اظهار کرد: ایشان می گوید: کوفه تنها جایی است که من به راحتی می توانم در آن رتق و فتق داشته باشم. و بهداشت، خوراک و پوشاک را معیارهای رفاهی یک جامعه معرفی می کند و کترین دهک های جامعه ما می توانند نان گندم و آب فرات بخورند. این ماحصل مدیریت افراد توانمند و کارآمد است.
وی افزود: امام حسین علمای زمان خودرا در منا جمع کرد و درباره جایگاه عالمان در جامعه به آنها گفت: چرا کسانی که نامشان و اعتبارشان به دلیل علم شان است، چرا برنمی آشوبند و آشوب نمی کنند؟ مگر ظلم ها و ناهنجاری ها را نمی بینید؟ چرا تنها به امور عبادی مشغول شده اید!؟ متاسفانه ما مسلمانان بر امور دست نیافتنی تاکید داریم و اغلب آن چیزهایی را که جریان سازند را از یاد می بریم. امام حسین(ع) در این باره می گوید: اگر میثاق پدرانتان و یا درهم و دینار شما تهدید شود بلافاصله اعتراض خواهید کرد، اما اگر ارزش هایی که رسول خدا بر آن تاکید می کرد، نادیده گرفته شود سکوت می کنید. در جامعه، افراد آسیب پذیر سرگردان اند؛ و حمایت از آن ها به عهده مسئولان امر است و این از نتایج حضور مدیران ناشایست و ناکارآمد است.
به گفته این استاد حوزه علمیه قم، رواج تملق و چاپلوسی از دیگر پیامدهای یک سیستم مدیریتی ناشایست و ناکارآمد است. همچنین نکته آخری که امام می گوید این است که: در چنین حکومت هایی صاحبان تریبون و خطیب هایی ظهور می کنند که یکه تازی می کنند و هیچ حرمتی را پاس نمی دارند.
قادری گفت: حضرت علی نیز در خطبه۲۱۶ نهج البلاغه می گوید: هرگز چنین نیست رعیت، شهروندان و توده ها به خوشبختی و رستگاری برسند در حالی که پیش از آن حاکمان و زمامداران درستکار باشند. پیامبر نیز در این باره می فرمایند: دو گروه اند که اگر اصلاح شوند،جامعه اصلاح و اگر فاسد شوند،جامعه نیز فاسد می شود و آن ها فقها (فرهیختگان) و امرا هستند.جامعه بازتاب حاکمیت است؛اگر حاکمان شایسته، صالح و مصلح باشند، جامعه چنین می شود و اگر چنین نباشد سرریز پلشتی های حاکمیت پایین می آید. و اموری از این قبیل سبب برآشفتن امام حسین و بروز قیام از سوی او می شود.
وی در پایان گفت: در سیستم ناشایست حکومتی پس از پیامبر که اوج آن در پایان خلافت معاویه و خلافت ۳ ساله یزید است، دوگانگی ها در جامعه موج می زند که ناشی از روابط موروثی، خانوادگی و نزدیکی افراد به کانون قدرت است که خود ناشی از برهم خوردن توازن سیستم مدیریتی مبتنی بر شایستگی است. در این فضا به گمان شما جا ندارد امام حسین جانش را و خونش را برای اجرای عدالت فدا کند؟! از خداوند می خواهیم که توفیق اجرای عدالت حسینی را به ما بدهد.