استاد ادیب: مبنای مکتب اهل بیت(ع) قدرت نبود، بلکه محاسبه و اقناع و تعقل و اتمام حجت بود لذا علی(ع) فرمودند: صبر خردمندانهتر بود و من فکر و محاسبه کردم ببینم چه میدهم و چه میستانم، میتوانستم قدرت را به دست بگیریم ولی با مخاطره انداختن سرمایههای اسلام.
امام صادق(ع) وارد دعوای سیاسی نشد چنانکه زیدیه و دیگران شدند و همین هم منصور را کلافه کرده بود؛ ایشان رفتار و حرکتی را شروع کرد که ماندگار شد و امروز هم قابل الگوبرداری است؛ اگر امام یک حکومت موفق حتی تا ۱۰۰ سال درست میکرد بالاخره تمام میشد ولی این میراث گرانبهایی را که باقی گذاشته است که تا قیامت اگر برداشت درستی داشته باشیم درسآموز است.
امام صادق(ع) با اتقان علمی سخن میگفتند ولی امروز منبریها از خواب و الهام و مکاشفه فلان عالم میگویند ولی از سنت و قرآن چیز چندانی نمیگویند و این فضا در دوره امام صادق(ع) غوغا میکرد و التزام داشتند که بر مبنای قرآن و سنت پیامبر(ص) حرف بزنند.
ایشان الگوی رفتار مسالمتآمیز و مدارا بودند. گاهی شاگردان صدای خود را نزد امام(ع) بالا میبردند و امام(ع) تسامح داشتند به همین دلیل زنادقه و مسیحیان و اهل سنت و شیعه غیرامامی به راحتی نزد او میرفتند.
به گزارش اندیشه ما – چهارصد و چهارمین جلسه از سلسله جلسات نظریهپردازی مؤسسه پژوهشی – فرهنگی فهیم در تاریخ ۱۵/ ۲ /۱۴۰۳با ارائه و سخنرانی حجتالاسلاموالمسلمین مسعود ادیب تحت عنوان «امام صادق (ع) و حرکت فرهنگی تشییع» با حضور جمعی کثیری از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم در سالن اجتماعات مؤسسه فهیم برگزارشد که متن سخنرانی استاد ادیب را به شرح زیر می خوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا و شفیع ذنوبنا ابوالقاسم المصطفی محمد طاهرین المعصومین المکرمین
معرفی شیعه
استاد مسعودادیب عضو هیات علمی دانشگاه مفید در صحبت های آغازین به نقل حدیثی از ابان بن تغلب به جایگاه و نقش محوری امام صادق (ع) اشاره نموده اظهار داشت: یک روایت معروفی از ابان بن تغلب است که ایشان در معرفی تشیع میفرماید که شیعه آنان هستند که وقتی مردم در تفسیر و فهم قول پیغمبر صلوات الله علیه و آله دچار اختلاف میشوند قول علی را انتخاب میکنند، وقتی در فهم و تفسیر قول علی علیه السلام اختلاف میکنند، قول جعفر بن محمد علیه السلام را انتخاب میکنند .
شخصیت محوری پیامبر خاتم(ص)
حجت الاسلام والمسلمین استاد مسعود ادیب در محوریت شخصیت جامع رسول گرامی بیان داشت: رسول خدا صلوات الله علیه و آله با توجه به شخصیت جامع و سعه وجودی ایشان و با توجه به تغییرات بنیادی که در جامعه آن روز ایجاد کردند و همه هوشمندان میفهمیدند که این حرکت به چه جاهای خوبی خواهد رسید و به چه فرصتهای مغتنمی ختم خواهد شد، بر اطراف وجود مبارک خودشان طیفهای گوناگونی از افراد را داشتند، آنان که خیلی باهوشتر بودن حالا غیر ازآن های که از سر ایمان و اخلاص به رسول خدا گرویدند آن افراد باهوش و زرنگی که میفهمیدند آینده دارد، همه آمدند و به پیغمبر پیوستند.
شکل گیری جریان تشییع در زمان پیامبر
عضوهیات علمی دانشگاه مفید در مورد شکل گیری تشییع در زمان پیامبر گرامی اسلام بیان داشت: یکی از گروههایی که در همان روزگار گرد وجود مبارک پیامبر را گرفتهاند کسانی هستند که از همان زمان به عنوان شیعه علی علیه السلام شناخته می شوند.
بنابراین چنانکه بهتر از من میدانید شیعه علی محصول دورانهای متاخر نیست، شیعه علی یعنی آن گروه همفکر علی علیه السلام که در زمان خود پیغمبر شکل گرفته است. شیعه علی یک گروه متمایزی از اصحاب پیغمبرند که از قضا برعکس اکثر گروههای آن روز پیوند نسبی هم ندارند، درست است که جماعتی از بنی هاشم با اینها همراهی میکنند، حتی با پیغمبر و آن جماعت هم لزوماً همه از سر اعتقاد نیستند.
خود امیرالمومنین درباره همراهی بنی هاشم میفرماید : حتی کفار بنی هاشم هم با پیغمبر همراهی کردند، یعنی یک جماعتی از بنی هاشم نه از سر اعتقاد به علی بلکه از سر تعصب نسبی و قومی با علی علیه السلام همراهند، ولی در عین حال شیعه علی اتفاقاً اکثرشان از قبایل گمنام از افراد بدون حسب و نسب اجتماعی درخشان هستند، افرادی هستند که یکی از ایران آمده یکی از یمن آمده دستش به جایی بند نیست این ها می شوند شیعه علی.
شکل گیری دو مکتب فکری
حجت الاسلام والمسلمین مسعود ادیب بعد از توضیحات در مورد پیشینه شکل گیری شیعه که به زمان حیات پیامبر بر می گردد و پدیده متاخر وارادتی نیست، در مورد شکل گیری نحله های فکری بعداز پیامبر اظهار داشت:این تمایز بعداً در دوران خلفا و در دوران کوتاه امیرالمومنین علیه السلام که به اندازه یک دوره ریاست جمهوری بیشتر خلافت نکردند، خیلی خوب خودش رو نشان میدهد و دو مدرسه را و دو مکتب را در جهان اسلام رقم می زند، مدرسه ای که امروز اکثریت مسلمانان که شامل حال بنده و جنابعالی هم می شود تابع آن هستیم وآن مدرسه قدرت است، و ما به عنوان مدرسه خلفا میشناسیم.
مدرسهای که اقلیت قلیلی در طول تاریخ باآن ها همراه بودند و آن مدرسه حجت است که ما آن را به عنوان مدرسه اهل بیت یا مدرسه علی علیه السلام میشناسیم، مدرسه قدرت همان قاعده الحق لمن غلب است که از قبل وجود داشته و در تمام جنگهای دنیا هم پذیرفته شده بوده است وآن را اسلامیزه کرده و در مبنای اسلامی خودش درآورده و بر اساس آن بعد از پیامبر هر کس نسبت به اسلام حرفی داشت نسبت به نبوت حرفی داشت، ادعای نبوت داشت به علاوه مسلمانانی که زیر بار زکات نمیرفتند، به علاوه مسلمانان زکات بدهی که حاضر نبودند زکات را به مدینه بفرستند، به اضافه مسلمانان زکات بده حاضر به ارسال زکات به مدینهای که میگفتند چرا خلیفه ابوبکر شده است همه و هر کس را هرگونه که اعتراضی داشت یکجا به عنوان مرتد کوبید و قلعوقمع کرد و خیلی هم موفق این کار را انجام داد بعدا که دید خیلی شیرین است شروع کرد به فتوحات و جهان را گرفت، جهان متمدن آن روز را گرفت و تمدن عظیمی رو برپا کرد و الی یومنا هذا، البته خوب از قرون دوازدهم، سیزدهم کم کم با رکود مواجه شد، این رکود اوجش در سقوط یا انحلال حکومت عثمانی خودش را نشان میدهد، ولی اخیرا از ۵۰ یا ۶۰ سال پیش آهسته، آهسته آرزوی احیا و بعد هم تلاش برای احیای آن تمدن از سر گرفته شده و همه اینها به نظر می رسد که در چارچوب مکتب خلفا قابل تفسیر است، از خلافت بعد از پیامبر تا خلافت اسلامی عراق و شام.
مبنای شکل گیری مکتب اهل بیت
استاد مسعود ادیب مبنای دو مکتب فکری خلفا واهل بیت را تبیین نموده و اظهار داشت، مبنای فکری مکتب خلفا بر قهر وغلبه مبتنی است ولی مکتب اهل بیت (ع) مبنایش عقلانیت واستدلال واقناع است :اما مکتب اهل بیت یا مدرسه اهل بیت مبنایش قدرت نبود، مبنایش تعقل بود و محاسبه بود و اقناع بود و اتمام حجت است، اما واقعیت این است که بعد از امام علی علیه السلام هم، لااقل بعد از شهادت سیدالشهدا در عالم تشیع هم اختلاف است، این طور نیست که مکتب تشیع به عنوان یک مجموعه منسجم بی اختلاف همینطوری دست به دست آمده به دست ما رسیده است، اصلا اینطور نیست تا عاشورای سال ۶۱ کم و بیش متحد و منسجم اند، شیعیان به دلیل شخصیت بسیار نافذ و بارز امامین، دو ریحانه پیامبر امام حسن و امام حسین یعنی بعد از امیرالمومنین شخصیت آنها به گونهای است که حتی کسانی که معترض به پارهای تصمیمگیریهای امامان بودند از قلمرو حجیت آنها خارج نمیشدند.
با عاشورای سال ۶۱ یک اتفاق بسیار مهمی در شیعه رقم خورد، و آن این است که ائمه اهل بیت و نه همه شیعیان به این نتیجه رسیدند که پیگیری اهداف رسالت از طریق به دست آوردن قدرت با انسداد مواجه شده و دیگر این راه به جایی نخواهد رسید.
حاکمیت سنت ریش سفیدی در جامعه اسلامی
حجت الاسلام والمسلمین مسعود ادیب در مورد سنت فرهنگی حاکم در جامعه اسلامی اظهار داشت: در جامعه زمان پیامبر و حتی بعد خلفا، زمان امیرالمومنین طبیعتاً حاکم جامعه، ریش سفید جامعه، زعیم جامعه مرجع پاسخگویی به سوالات فکری و دینی جامعه هم بود.اتفاقا مشکل اصلی اهل بیت و عترت طاهره با خلافت خلفا همین بود که آنها خودشان را به عنوان خلیفه رسول الله معرفی میکردند، من خیال میکنم اگر جناب ابوبکر خودش رو شاه حجاز امیر حجاز، نمیدانم یک همچین چیزی اسم گذاشته بود شاید اینقدر نگران کننده نبود که خودش را خلیفه رسول الله نامید، نفر بعد میگفتن خلیفه خلیفه رسول الله.
تفرقه در شیعه بعد از عاشورا
استاد مسعودادیب در ادامه بیان کرد: گرچه سرنخهای جدایی منصب امامت از امارت را هم خود حضرت علی(ع) در ۲۵ سال دوری از خلافت به مردم نشان دادند و واضحتر از ایشان امام مجتبی(ع) در هجرت از کوفه به مدینه نشان دادند که آن را هجرت ثالثه مینامند؛ این هجرت خیلی معنا دارد زیرا نشان دادند اصل در اسلام، امامت است و نه امارت و وقتی امارت را ممتنع دیدند امامت را ادامه دادند. بعد از امام حسین(ع) شیعه به شاخههای مختلفی تبدیل شد و گفته شده است که مردم آنقدر متفرق شدند که فقط ۳ تا ۵ نفر به امام سجاد(ع) گرویدند. یحیی برادر رضاعی امام سجاد، ابوخالد کابلی، محمدبن جبیر، سعیدبن جبیر را هم اضافه کردهاند؛ یعنی ضعیفترین جریان همین جریان شیعه امامیه است و قویترین جریان هم جریان خوانخواهی سیدالشهدا(ع) است که مرکز آن عراق و قهرمان آن مختار است و البته محمد بن حنفیه هم جایگاهی دارد که به نام او در عراق کارهایی انجام شد؛ فرزند او مؤسس مرجئه بود و فرزند دیگر او هم مدعی امامت شد و شیعه به شیعه فاطمی و حنفی تقسیم شد گرچه کیساینه هم شاید بتواند اضافه شود.
استاد دانشگاه مفید با بیان اینکه برخی جریان بنی العباس را جریان سنی میدانند ولی حداقل تا محمد المهدی، خلیفه سوم عباسی، جریان شیعه است، تصریح کرد: پس یک جریان شیعه همچنان بعد از عاشورا مطالبهگر قدرت است و جریان دیگر که راه قدرت را دارای انسداد میداند. یک جریان دیگر شیعه زیدیه و معطوف به قدرت است؛ زید کمابیش همسن امام صادق(ع) بود؛ او تلاش کرد تا با قدرت نظامی، وضعیت را به نفع شیعه تغییر دهد ولی او را کشتند و جنازه او را ۴ سال بر دار کشیدند و سوزاندند و یحیی فرزند او هم باز حرکت نظامی کرد ولی به ثمر نرسید گرچه اینها سرمایهای بر ای حرکت سیاسی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) شد.
عضو هیات علمی دانشگاه مفید ادیب بیان کرد: آخرین دوره قدرت بنی امیه، دوره هشام بن عبدالملک و مصادف با دوره امامت، امام صادق(ع) است؛ بعد از هشام، بنیامیه در سراشیبی سقوط قرار گرفت. در این دوره قیامهای عمومی مردم مخصوصا با گرایشات شیعه رشد کرد و گفتند که قدرت را به اهلش برمیگردانیم که تعریف «اهل» اول ماجراست؛ سه خلیفه اول بنی عباس زرنگی کرده و اسمی از خودشان نیاوردند و گفتند ما قصد داریم حکومت را به دست بگیریم و به رضی و الرضا من آل محمد بدهیم.
میراث فرهنگی مهم تر از میراث سیاسی
حجت الاسلام والمسلمین ادیب با بیان اینکه در درون شیعه، یک جریان قدرتخواه شکل گرفت که عملا نیروی به نفع بنی العباس کشیده شد و از اسم دین سود بردند، افزود: ابومسلم خراسانی خودش را دارای نیروی غیبی معرفی کرد و صاحب ادعا بود و منصور هم در یوم الهاشمیه، خلیفه الرحمان معرفی شد یعنی تبلور دین در قالب قدرت سیاسی را شاهدیم به همین دلیل امام سجاد(ع)، امام باقر(ع) و امام صادق(ع) قدرت سیاسی را دنبال نکردند.
استاد دانشگاه مفید افزود: ما با ذهنیت یکی دو دهه قبل توقع داشتیم که امام صادق(ع) تا نان تنور شیعه داغ است از قدرت استقبال کند و آن را به دست بگیرد ولی ایشان چنین نکرد؛ امام صادق(ع) منطقی را احیا فرمود که میگوید نقطه عطف تشیع، روز عاشورا است و تشیع بعد از عاشورا، فقط باید هدف فرهنگی را دنبال کند چون اگر شرایط فراهم بود قطعا ائمه(ع) در انجام رسالت و امامت خود کوتاهی نمیکردند؛ روزی که مردم به خانه علی(ع) ریختند و گفتند باید خلیفه شود امتناع فرمودند؛ آیا تعارف میکردند؟
ایشان به بیرون مدینه رفت تا در جریان درگیری قدرت و کشتهشدن عثمان نباشند ولی مردم به سراغ او رفتند؛ حضرت به این دلیل کراهت در پذیرش داشتند که میدانستند مردم امیر و خلیفه میخواهند و نه امام، ولی وقتی مردم اصرار کردند ناچار شدند و تاکید کردند من در تعارض بین امامت و امارت، امام هستم و در چند سال و چند ماه هم امامت کردند و نه امارت و در منطق امارت شکست خورد ولی در منطق امامت الگوی جاودانه باقی گذاشت که شیعه اگر بخواهد یک نمونه از حکومت آرمانی را مثال بزند به حکومت علی(ع) مثال میزند.
استادفلسفه دانشگاه مفید اضافه کرد: امام صادق(ع) وارد دعوای سیاسی نشد چنانکه زیدیه و دیگران شدند و همین هم منصور را کلافه کرده بود؛ ایشان رفتار و حرکتی را شروع کرد که ماندگار شد و امروز هم قابل الگوبرداری است؛ اگر امام یک حکومت موفق حتی تا ۱۰۰ سال درست میکرد بالاخره تمام میشد ولی این میراث گرانبهایی را که باقی گذاشته است که تا قیامت اگر برداشت درستی داشته باشیم درسآموز است.
استاد ادیب با اشاره به ایجاد جریان غلات با بیان اینکه کیسانیه ترکیبی از غلو و قدرتطلبی بودند به جریان قنوسیان مسیحی اشاره و اظهار کرد: امام شیعه، نزدیکترین تفکر به جریان قنوسیان مسیحی از منظر آنان است که میتوانند گرد او جمع شده و شخصیت فرهمند آسمانی خود را در او متجلی بدانند؛ ثانیا شیعه و ائمه(ع) آنها را میپذیرند زیرا یا در اقلیت بودهاند یا رویه ائمه(ع) اینگونه بوده است. لذا بیشترین هواداران ائمه(ع) جنوبیها و ایرانیان بودند. جریان قنوسیه هم به جریان غلات در حرکت شیعی تبدیل شد که امام صادق(ع) هوشمندانهترین رفتار را در برابر آنان داشتند.
حجت الاسلام والمسلمین مسعود ادیب تصریح کرد: امام صادق(ع) با اتقان علمی سخن میگفتند ولی امروز منبریها از خواب و الهام و مکاشفه فلان عالم میگویند ولی از سنت و قرآن چیز چندانی نمیگویند و این فضا در دوره امام صادق(ع) غوغا میکرد و التزام داشتند که بر مبنای قرآن و سنت پیامبر(ص) حرف بزنند. ایشان الگوی رفتار مسالمتآمیز و مدارا بودند. گاهی شاگردان صدای خود را نزد امام(ع) بالا میبردند و امام(ع) تسامح داشتند به همین دلیل زنادقه و مسیحیان و اهل سنت و شیعه غیرامامی به راحتی نزد او میرفتند.
استاد دانشگاه مفید در مورد نقش وارزش میراث فرهنگی امام صادق بیان داشت: امام سجاد علیه السلام. در امر سیاسی مداخله نمیکند چون مداخلش به معنای امضا کردن یه چنین ماجرایی است وقتی مردم مدینه علیه یزید شوریدن به رهبری عبدالله ابن حنظله امام سجاد همراهی نکرد شورش علیه یزید ملعون را و حتی خانواده حاکم وقت مدینه مروان بن حکم را امان داد مسیری را امام سجاد علیه السلام شروع کرده امام باقر علیه السلام ادامه داده امام صادق از دو مزیت برخور داره یکی طول عمر مبارکشان و طول دوران امامتشان شیخ الائمه است ۶۵ سال عمر کرده امامتش ایشان و امام هادی طولانیترین دورانهای امامت را دارند و یکی دیگر اینکه دوره ضعف حکومت مرکزی و انتقال قدرت است باید ذهنیتی که حالا داریم. سال پیش داشتیم توقع داشتیم تا تنور داغ امام صادق نان قدرت اسلام و شیعه و خلافت حقه رو بچسبانه اما نمیچسبانه حالا نهایتا می گفتیم تنور داغ نیست اینجوری وقتی توضیح میخواستیم بدیم که چرا امام صادق این کارو نکرده میگفتیم نه شرایط فراهم نبود، ولی به نظر می آید قصه بیشتر از فراهم نبودن شرایط است، امام صادق یک منطقی رو احیا کرده نه فقط خودش، پدرش و جد اطهرش امام زین العابدین، یک منطقی را احیا کردند که به ما می گویند نقطه عطف تشیع روز عاشوراست، عاشورای سال ۶۱ و نشان میدهد تشیع بعد از عاشورای سال ۶۱ فقط دیگر حرکت فرهنگی رو دنبال میکند چرا مسلماً اگر همه شرایط فراهم بود ائمه علیهم السلام از انجام رسالتشان و وظیفهشان در عرصه سیاست و اجتماع کوتاهی نمیکردند اینکه جای بحث ندارد، اما امام صادق برنامه ریزی برای یک رسالت دراز مدت کرده است، اگر امام صادق علیه السلام یک حکومت خیلی موفق درست کرده بود ۲۰ سال، ۳۰ سال، ۴۰ سال، ۵۰ سال، ۱۰۰ سال خودش، جانشینش، دو جانشین چقدر طول میکشید تمام میشد بالاخره، اما میراث فکری و فرهنگی که بر جای گذاشته البته اگر ما درست بفهمیم، اگر درست تفسیرش کنیم، همیشه میتواند راهگشایی و راهنمایی برای ما داشته باشد، این میراث آقا امام صادق که البته خیلی بیشتر و بزرگتر از آن است که بشود در یک جلسه و دهها جلسه حتی توضیحش داد