عبدالرحیم سلیمانی
امام علي ابن محمد النقي الهادي (ع) ميفرمايد:
«ان الظالم الحالم یكاد ان يعفي علي ظلمه بحلمه، و ان المحق السفيه يكاد ان يطفي نور حقه بسفهه؛ همانا ستمكار بردبار چه بسا كه به وسيله حلم و بردبارياش از ستمش گذشت شود، و كسي كه بر حق است اما نابخرد است چه بسا كه به واسطه نابخردي و سفاهت خود نور حق خويش را خاموش كند» (تحف العقول، كوتاه سخنان امام هادي(ع)).
بيان حق و تبليغ دين و معنويت روشها و راهكارهاي خاص خود را دارد، به گونهاي كه در پيش گرفتن راه و روش نادرست نه تنها انسانها را جذب حقيقت و معنويت نميكند، بلكه باعث دوري آنان ميگردد. حقيقت و معنويت با عمق جان انسانها سروكار دارد و نه با بدن و حواس ظاهري آنان. ايجاد تحول در عمق جان و وجود انسانها با هر ابزاري ممكن نيست و بلكه ابزار بسيار ظريفي را ميطلبد كه بتواند به اعماق وجود آنان نفوذ و رسوخ كند تا بتواند تحولي عميق و دروني ايجاد كند. خشونت، بد زباني، تندي و ... هرگز ابزار مناسبي براي بيان حقيقت و معنويت نيستند و حتي اگر بتوانند بدن و ظاهر و حواس ظاهري انسانها را متحول سازند، در درون جان و عمق وجود آنان نفرت ايجاد ميكنند و به جاي نزديكي به حق و معنويت، باعث دوري و گريز ميشوند.
خداوند تعالي در آيهاي شكوهمند به زيبايي هر چه تمامتر بر اين نكته تاكيد ميورزد كه بايد در تبليغ دين و بيان حقيقت روشي درست را در پيش گرفت: «با حكمت و اندرز نيكو به راه پروردگارت دعوت كن و با آنان با شيوهاي كه نيكوتر است مجادله نماي» (نحل/125). خداوند تعالي در جاي ديگر پس از اينكه به انبياي خود موسي و هارون (ع) بيان حقيقت براي همه مردم را تكليف ميكند و ميگويد: «تو و برادرت آيات و معجزات مرا براي مردم ببريد و در ياد كردن من سستي مكنيد»، ميگويد: « به سوي فرعون برويد كه او به سركشي برخاسته، و با او به نرمي سخن بگوييد، شايد كه پند پذيرد يا بترسد» (طله/42-44). و باز علت همه موفقيت پيامبرش را نرمخویی و خوشرویی و انتخاب روشي مناسب ميشمارد و ميفرمايد: «پس به بركت رحمت الهي با آنان نرمخو و مهربان شدي، و اگر تند خو و سخت دل بودي قطعاً از پيرامون تو پراكنده ميشدند» (آل عمران/159).
اين پيام واضح و روشن قرآن مجيد است كه هر كس ميخواهد از حق و دين و معنويت دفاع كند موظف است كه از روشي درست استفاده كند والا در واقع به جاي دفاع از آن با آن مبارزه كرده و به آن لطمه زده است. اين پيام روشن را امام هادي(ع) در حديث فوق به شكلي ديگر بيان كرده است. آن حضرت ميفرمايد كه ممكن است كه ظالم غاصبي، روشي درست در پيش بگيرد و با بردباري و حلم برخورد كند و از خشونت و تندي پرهيز كند و همین باعث شود كه ظلم و ستم او ناديده گرفته شود. ممكن است حاكمي به صورتي درست روي كار نيامده باشد و در حقيقت حكومت او غصبي و در نتيجه ظالمانه باشد، اما در برخورد با مردم خود و ديگران روشي مناسب و درست را در پيش بگيرد و مردم ظلم و غصب او را ناديده بگيرند. اما در سوي ديگر ممكن است كسي موضع حقي داشته باشد و از حق دفاع كند، اما روش و شيوهاي نامناسب در پيش بگيرد و سفيهانه و نابخردانه برخورد كند و همين روش نادرست او به موضع حق او نيز لطمه بزند و باعث شود كه ديگران به حقانيت موضعش توجه نكنند يا آن را باطل بينگارند.
اما بايد با كمال تأسف بيان كنيم كه اگر مطلوب متون ديني ما چنين چيزي است، جامعه ما نياز به تحولي عظيم و عميق دارد. حتي ادبيات عالمان بزرگ ما نياز به اصلاحات جدي دارد. هرگز اين زيبنده نيست كه يك عالم طراز اول شيعه درباره سران اديان یا مذاهب ديگر الفاظ زشت و درشت به كار برد. به كار بردن الفاظ نادرست در ميان ائمه جمعه و خطبا و واعظان به امري متعارف تبديل شده است. ما بايد حتي درباره ملحدان با ادبيات زيبا سخن بگوييم و تنها انديشه انان را با استدلال محكم نقد و يا رد كنيم. سنت و سيره ائمه اطهار اين بوده و حتي مخالفان، آنان را به چنين چيزي ميشناختهاند.
عالمان دين بايد در مقابل كساني كه مدعي ارائه و تبليغ مذهب و دفاع از آن هستند ولي روشي نفرتانگيز در پيش گرفتهاند موضع بگيرند. شبكهاي ماهوارهاي به نام اهل بيت(ع) تشكيل ميشود و مجري آن در لباس روحانيت بدترين و زشت ترين و نفرتانگيزترين الفاظ را بكار ميبرد و در برنامه زنده زشتترين حركات را انجام ميدهد. لطمهاي كه اين فرد و اين شبكه به مذهب وارد ميكند قطعاً و مسلماً بيش از لطمه آن كشيش ناشناخته يا آن كاريكاتوريست است كه به ساحت قدسي قرآن يا پيامبر(ص) جسارت ميكند. اما عجيب و شگفت اين است كه عالمان و مراجع تقليد در برابر اين اعمال ناشايست موضع نميگيرند و حتي مرجع تقليدي كه اين مجري از او دفاع ميكند و او را به عنوان مرجعي كه بايد از او تقليد كرد معرفي ميكند، موضعي نميگيرد! حركات و سخنان اين مجري، كه فحاشي و سخنان ركيك براي او كاري متعارف و عادي است، غير از بدنام كردن مذهب چيزي در پي ندارد.
سياستمداران و دولت مردان ما نيز گاهي از ادبيات مناسب و شايسته برخوردار نيستند و گاهي در رابطه با مخالفان يا منتقدان خود و نيز دولت مردان كشورهاي ديگر از الفاظي بسيار ناشايست استفاده ميكنند. ادبيات نادرست به گونهاي همه موضعگیریهای سياسي ما را در بر گرفته است . نبايد جهانيان تنها كلمه «مرگ بر ... » را از ملت ما بشنوند. فاجعه بارتر اينكه اين الفاظ را از خانه ملت و از زبان كساني كه خود را نماينده مردم ميدانند ميشنويم.
به هر حال حركات و سخنان نادرست و برخوردهاي ناشايست هر چند در دفاع از دين و حقيقت و معنويت صورت گيرد، قطعاً زيانبار است و به اين امر لطمه ميزند. بيان دين و معنويت و تبليغ آن و دفاع از آن حتماً بايد با روشي درست و پسنديده صورت گيرد و روشهاي نادرست و نابخردانه غير از زيان و ضرر چيز ديگري در پي ندارد. بهترين تبليغ از دين اين است كه ما با اعمال و اخلاق نيكوي خود جهانيان و نيز جوانان خود را جذب كنيم، چرا كه به ما گفته شده است: «كونوا دعاة الناس بغير السنتكم» مردم را با غير زبانهايتان دعوت كنيد. هرگز لازم نيست، بلكه شايد مضر باشد، كه دولت مردان ما براي مثال در سازمان ملل سخنراني خود را با «الهم عجل لوليك الفرج و ...»آغاز كنند كه البته نتيجهاش اين ميشود كه محمد مرسي، رئيس جمهور مصر، سخنراني خود را در تهران با شعارهاي مذهبياي آغاز كند كه شايد خوشايند برخي نباشد. به هر حال اين شعارها نيست كه باعث تبليغ و ترويج دين و مذهب ميشود، بلكه اعمال و برخوردها و روشهاي پسنديده و نيكوست كه دين و مذهب را نزد جهانيان نيكو جلوه ميدهد.