عبدالرحيم سليماني
زينب (س) شخصيتي است كه پس از حادثه عظيم كربلا پرچم اين نهضت بزرگ را بر دوش كشيد و چون كوه استوار در زير بار غمهاي جانكاه اين مصيبت كمرشكن خم نشد و پيام نهضت حسيني را به جهانيان رسانيد و مشعل هدايتي را كه جد بزرگوارش برافروخته بود فروزان نگه داشت.
اسوه بودن زينب (س) از دو جهت برجستگي و درخشندگي فوق العاده دارد. نخست اين كه در فضا و مكاني مرد سالارانه كه در آن هرگز امكاني براي ميدانداري و پرچمداري يك زن وجود نداشت، شيرزني به ميدان آمده است و علي وار چنان ابراز وجود مي كند و مي غرد كه مردان مدعي در مقابلش ناچيز و حقير به حساب ميآيند. و دوم اينكه كساني كه در قرآن مجيد اسوه و الگوي انسانها خوانده شدهاند، عموماً با رشته وحي با عالم ملكوت مرتبطند و معصوم شمرده ميشوند. اما زينب نه نبي است و نه وصي و نه از موهبت عصمت برخوردار است. آن حضرت انساني است مانند همه انسانهاي عادي و كسي نميتواند بگويد كه او از موهبتي غيرعادي برخوردار بوده است. نتيجه كار بزرگ زينب(س) يك شاهكار بي بديل بود، شاهكاري كه با گذر قرنهاي متمادي نه تنها از عظمتش كاسته نشد بلكه هر چه زمان گذشته است عظمتش آشكارتر و درخشندگياش فروزانتر شده به گونهاي كه انسانهاي بزرگ و والا را به تحسين و تعظيم و تمجيد واداشته است. هنر شير زني كه دختر شيرخدا بود، اين بود كه هيچ مشكل و سختي و مصيبت و بلايي نميتوانست او را خم كند و تسليم سازد. درس شكوهمند زينب به پويندگان راه حقيقت درس صبر و استقامت در راه هدف است . هر چه هدف والاتر و مقدستر باشد مشكلاتي كه در اين راه متوجه انسان ميشود سختتر و طاقت فرسا تر است . پيروزي و ظفر از آن كسي است كه استقامت داشته باشد. پيام دختر زهراي اطهر به حق پرستان و باطل ستيزان اين است كه صبر پيشه كنيد و استقامت ورزيد و از مشكلات و سختيها نهراسيد كه سحر نزديك است. با صبر و استقامت خود يزيد و يزيديان را رسوا سازيد و كاخ پوشالياشان را ويران كنيد و خانه عنكبوتياشان را مدفنشان سازيد. محكم بايستيد كه عظمت ظاهري ظلم و ستم پوشالي است و با نهيب اراده استوار شما در هم مي ريزد. در مقابل ظلم و ستم سر خم نكنيد كه انسانيت انسان بالاتر و ارزشمندتر از آن است كه ذلت و حقارت را بپذيرد. نه از برق شمشير و نيزه ظالمان بترسيد و نه از اينكه متاعي بي ارزش از فرصتها و امكانات اين دنيا را از دست دهيد و نه برق سكههای غصبي و پست و مقامهايي كه وعده مي دهند مجذوبتان سازد؛ بلكه محكم مومنانه و انسان وار بايستيد كه حفظ شان و عظمت و جايگاه انسانيت بالاتر از هر چيز ديگر است و وصال به حضرت حق شيرين تر از هر وصال ديگري است، بلكه قياس آن با هر چيز ديگر ناشي از سفاهت و جهالت است. درس زينب (س) درسي است كه او از كتاب خدا گرفته است: « قطعاَ شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و كاهش اموال و نفوس و محصولات امتحان خواهيم كرد و صابران را نويد ده. همانان كه چون مصيبتي به آنان رسد، گويند: ما از آن خداييم و به سوي او باز ميگرديم. درود و رحمت پروردگارشان بر آنان باد و آنان راهيافتگانند» (بقره/155 – 157) و درس زينب (س) همان درس جدش پيامبر (ص)است كه در مقابل اين پرسش كه ايمان چيست؟ ميفرمايد: « صبر!» (گزيده ميزان الحكمه، ص 428) و درس زينب (س) همان درس پدر بزرگوارش، علي(ع) است كه ميفرمايد «برشما باد صبر و استقامت، كه نسبت صبر با ايمان مانند نسبت سر با بدن است و همان طور كه هيچ خيري در بدني نيست كه سرندارد، هيچ خيري در ايمان بدون صبر نيست.(نهج البلاغه، حكمت 82)پس كسي كه مدعي ايمان است و حاضر نيست در راه ايمان خود هزينه دهد و مشكلات را تحمل كند بايد بداند كه اين ايمان نيست؛ اين يك لاشه و جسد است كه متعفن ميشود و بايد دفن گردد. ايمان واقعي از آن زينب (س) است كه با همه مصائبي كه ديده و زجرهايي كه كشيده، در دربار يزيد نميلرزد و استوار سخن ميگويد و چون يزيد مغرورانه و مستكبرانه و مزورانه از بلايايي كه خدا بر سرخاندان رسول خدا آورده است، سخن ميگويد، زينب در راس قلة ايمان فريادش بلند ميشود كه : «ما چيزي جز زيبايي نديديم». همه زجرها و بلاها و مصيبت ها زيبا و دلنشين بود. شهد شيرين همه آنچه بر سر ما آمد جذاب و دلربا بود. اي يزيد! اين ديكتاتوري و استكبار كه برخاسته از تزوير و ريا و بازي با دين مردم است، كفي بر روي آب بيش نيست و بزودي ناپديد ميشود، اما پرچمي كه ما بر افراشتهايم برافراشته خواهد ماند.