محمد تقی فاضل میبدی
بالاخره گروه ائتلاف به سرکردگی آمریکا تصمیم گرفتند تا مواضع گروه های افراطی، به ویژه داعش را از راه حمله هوایی بمب باران کنند و در این چند روز در طی چند حمله، بخش هایی از خاک کشورهای سوریه و عراق مورد حمله قرار گرفت و ضمن این که خساراتی به گروه داعش وارد ساخت، عده ای غیر نظامی نیز کشته و زخمی شدند و خساراتی بر این دو کشور وارد آمد. از طرفی در دو کشور آمریکا و انگلیس تظاهرات علیه جنگ صورت گرفت و مردم نفرت خود را از جنگ ابراز داشتند.
در این جا سوال این است که با حمله نظامی، خطر، خسارت و خیانت این گرو های افراطی و تروریستی تا چه میزان کاهش می یابد؟ آیا می توان جریانی را که به عنوان اسلام افراد مختلفی را حتی از قلب اروپا به سوی خود جذب نموده است و پاره ای از کشورهای گروه ائتلاف با پول و سلاح آنها را از پیش تقویت کرده اند، با بمباران هوایی از ریشه خشکاند؟ نمونه بارز آن حضور نظامی کشورهای بزرگ در افغانستان است؛ تا به حال هزاران نفر غیر نظامی اعم از زن و کودک در این کشور یا با حملات تروریستی طالبان و القاعده و یا با اشتباه هدف قرار گرفتن حمله نظامی آمریکا و پیروانش، در آتش جنگ خاکستر گشته اند. این اشتباه در کشور سوریه و عراق در حال تکرار شدن است و تعداد تلفات غیر نظامی در این حمله ها تا چه میزان خواهد بود کسی اطلاع ندارد. تاکید نگارنده که تا اندازه ای سر در آستین سیاست دارد این است که راه رهایی مردم خاورمیانه و کشورهای اسلامی از شر گروه های به اصطلاح اسلامی، حمله نظامی کشورهای بزرگ و ائتلاف برخی کشورهای اسلامی با آنان نیست، برای در مان این درد بزرگ ممکن است راه های گوناگونی پیشنهاد شود اما تا دو اتفاق مهم در منطقه نیفتد بعید به نظر می رسد که بتوان جلوی افراط گرایی دینی درجهان اسلام را گرفت.
1- ضرورت ائتلاف و اتحاد سران کشورهای اسلامی، به ویژه کشورهایی مانند ایران، عربستان، مصر و ترکیه و داشتن یک استراتژی واحد در مورد سیاست های منطقه. پر واضح است که دخالت دادن ایدئولوژی های شیعی گری و سنی گری در سیاست خارجی و خاردار کردن مرزهای قومی و فرقه ای و دعواهای سنی و شیعی، بزرگترین خطر برای منطقه می باشد. جنایاتی که در غزه اتفاق افتاد یکی از عوامل عمده آن اختلافات قومی و فرقه ای موجود در که در کشورهای اسلامی بود. چرا ایران و مصر بیش از سه دهه است ارتباط دیپلماتیک با هم ندارند؟ تفاهم کشورهای اسلامی بر سر مسایل سیاست خارجی گره خیلی از مسایل داخلی را می گشاید و بسیاری از مشکلات اقتصادی کشورها را حل می نماید و فقر، گرسنگی و تورم که بلای خانمانسوز این کشورها است کمتر می شود. این عقده و ناراحتی در میان جوانان منطقه وجود دارد که با وجود صادرات فراوان نفت، این همه گسترش فقر چرا؟ طبیعی است که مشکلات اقتصادی و بی توجهی به شکم های گرسنه راه را برای هر اعتراضی باز می کند. زمینه نفوذ داعش در عراق از کجا پیدا شد؟ چرا دولت های مرکزی را مقصر ندانیم؟ چرا دول غربی به جای فروش سلاح به کشورهای اسلامی و سپس حمله های نظامی برای از بین بردن تروریستها و گروه های افراطی، به زیر ساختهای منطقه کمک نمی کنند. در هر سال تا چه میزان از پول این ملت ها هزینه تسلیحات می شود؟ بنابراین دول منطقه چرا نباید در کنار هم باشند؟ این جنگ سرد میان ایران و عربستان و برخی از کشورهای عربی تا کجا باید ادامه داشته باشد؟ مگر اسلام بر اساس وحدت کلمه بنا نگشته است؟ مگر قرآن به ما نگفته است: « و لا تفرقوا». چرا باید اعتقادات قومی و مذهبی به عرصه سیاست راه یابد و رابطه دو کشور اسلامی را گسسته نماید؟ پیامیر اسلام در بدو ورود به شهر مدینه با نوشتن پیمان نامه، نشان داد که می توان با همه ادیان همزیستی مسالمت آمیز داشت.
2- ائتلاف و اتحاد علمای دین، اعم از شیعه و سنی، برای نشان دادن قرائت درست از اسلام. اگر تمامی علمای اسلام در کنار هم، اسلام توام با خشونت و آدم کشی را محکوم نمایند و به مسلمانان، به ویژه جوانان بیاموزند: در جهان امروز که بحث حقوق آدمیان مطرح است باید قرائتی رحمانی و مسالمت آمیز از اسلام داشت، جایی برای رشد و قرائت خشن از اسلام نمی ماند. شعار اولیه ادیان ابراهیمی صلح و زندگی آدمیان در کنار هم می باشد؛ جنگ در ادیان اگر تشریع گشته برای دفاع از کیان جامعه دینی و در برخورد با متجاوز است. جنگ برای تحمیل عقیده و ترساندن غیر مسلمانان، دروغ بر دین و افترای بر خداوند است. چرا عالمان دین در این عصر به فروعاتی چسبیده اند که بر اختلافات دامن می زند؟ چرا باید اعتقادات خاص فرقه ای در رسانه های عمومی مطرح شود؟ سب و طعن و لعن نمودن به کسی روا نمی باشد. مشترکات انسانی این قدر زیاد است که جایی برای اختلافات نمی ماند. عالمان دین در یک شورای فقاهتی و اجتهادی در ایران و عربستان و مصر که هر از چند گاهی باید تکرار شود، می توانند جلوی رشد این گروه های انحرافی را بگیرند. چرا باید به خاطر اختلافاتی که هیچ ریشه ای در دین ندارد ساکت نشست و شاهد رشد و نمو گروهایی بود که کمترین ار تباطی با اسلام ندارد و از آ ن سو سران سیاست با کشورهایی ائتلاف کنند که راه چاره برای نابودی آنان را در حمله نظامی ببینند؟ ای کاش روشی را که مرحوم آیت الله بروجردی در تقریب مذاهب میان قم و قاهره برقرار ساخت باقی مانده بود و دنیای دیانت شاهد عالمانی به مانند بروجردی و شلتوت بود. قرائت خشنی که از سوی برخی به نام دین، چه در ایران و چه در دیگر کشورهای اسلامی، ارایه می شود نتیجه ای جز برخوردهای خونین از سوی برخی متحجرین ندارد. ما بدون این که دست از اصول خود برداریم می توانیم قرائتی از اسلام در این عصر داشته باشیم که تمام آیین ها در کنار هم با حفظ حقوقشان زندگی کنند و کسی به خاطر اعتقادش از حقی محروم نباشد و پایبند به دستوری باشیم که امام علی (ع) در نامه به مالک، به همه سران سیاست و متولیان دین داد "مردم دو دسته اند، یا برادر دینی تو هستند و یا در خلقت با تو مساویند. " ادا ی حقوق هر انسانی بر تو واجب است. با به کارگیر ی این اصل نه راهی برای رشد گروهای خود سر و افراطی می ماند و نه ضرورت ائتلاف و انهدام و ریختن بمب بر خاک کشورهای اسلامی که آثار زیانبارش سال ها برای مردم مظلوم و بی گناه باقی خواهد ماند.