مهدی منتظرقائم
مقدمه
"مطالبات اصلاحی حقوق مردمی است که توسط برخی از مسؤولان جمهوری اسلامی تضییع شده است؛ مردم آن ها را از حاکمان مطالبه می کنند و ادای آن ها موجب اصلاح در مدیریت کشور است." البته وجوب ادای این حقوق مشروط به مطالبه صاحبان حق نیست و حاکمان موظف اند حقوق مردم را بپردازند. تأکیدی که در اسلام در مورد عدالت حاکمان شده است برای این است که حکومت، حکومت عدل باشد، یعنی حق هر کسی را به او بدهد و مانع رسیدن کسی به حقش نشود. عدم رعایت عدالت، حکومت را از عدالت ساقط و به حکومت ظلم و جور متمایل می کند. حاکمانی که مردم را از حقوق خود محروم کرده اند باید، در دنیا، آخرت یا هر دو، به این مطالبات پاسخ دهند. خوش به حال آنان که در دنیا موفّق می شوند صدای مردم را بشنوند و موانع موجود برای دستیابی مردم به حقوقشان را برطرف کنند وگرنه، به حسب بعضی از روایات، در آخرت، در آتش افکنده خواهند شد. "از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: کسی که حق مؤمنی را حبس کند، خدا او را در رستاخیز، پانصد سال روی دو پایش نگه می دارد تا این که عرق یا خون از او جاری می شود. کسی نیز از جانب خدا ندا می دهد: این ظالمی است که حق خدا را از خدا حبس کرده است. آن گاه او چهل روز مورد سرزنش قرار می گیرد..." (الکافی، 2، 367)؛ و به حسب روایت دیگری، "در روز قیامت منادی ندا می دهد: آنان که مانع حقوق اولیای من شده اند کجایند؟ بعد، گروهی، که روی صورتشان گوشتی نیست، بلند می شوند. کسی می گوید: اینان کسانی اند که مؤمنان را اذیت کرده اند، با آنان دشمنی کرده اند و در امور دینی به آنان زور گفته اند..." (الکافی، 2، 351).
تا کنون افراد مختلف مطالبات اصلاح طلبان را بیان کرده اند. در این نوشته سعی می شود همه مطالبات اصلاح طلبی، که می تواند ایران را از وضع نابسامان موجود بیرون برد، به اختصار و به ترتیب، ارائه شود تا مواضع اصلاح طلبی را بیشتر روشن کند و فاصله وضع موجود تا وضع مطلوب را بنمایاند. حتی اگر یک مورد از مطالبات اصلاح طلبی مورد تأیید حاکمان باشد اصلاح طلبان می توانند روی آن پافشاری کنند و از آنان بخواهند که به آن عمل کنند. اگر حاکمان به عمل به آن تن دهند می توان امیدوار شد که اصلاحات آغاز شده است و همه باید تلاش کنند که نه تنها این حرکت متوقف نشود، بلکه سرعت یابد. در اسفند 89 بعضی از سران جمهوری اسلامی از طرفداران خود خواستند که در محل برگزاری نماز جمعه و جاهای دیگر به مخالفان خود توهین نکنند. در یک تحلیل خوش بینانه این اقدام می توانست به فال نیک گرفته شود و آغاز حرکت حاکمان به سوی آرمان های اصلاحی به حساب آید. در اواخر خرداد 90 نیز، برای یکی از اصلاح طلبانی که در زندان به رحمت ایزدی پیوست، مجلس ترحیمی تحت نظارت شدید نیروهای امنیتی برگزار شد و از اعمال خشونت آنان خبری گزارش نشد. البته در همان ماه مرحوم سحابی و دخترش نیز بدرود حیات گفتند ولی نگذاشتند جنازه اش آزادانه تشییع و مجلس ترحیمی شایسته آنان برگزار شود. مدتی است چهره¬ مطبوعات نیز قدری تغییر کرده و فضای بازتری به خود گرفته است. هر چند که نتوانستند عکس رییس جمهور دوران اصلاحات را بر روی جلد یک مجله تحمل کنند و از دکه های روزنامه فروشی جمع کردند. با همه¬ی این ها، شاید بتوان گفت حاکمان و اصلاح طلبان به نقاط مشترکی رسیده اند و با یک تحلیل خوش بینانه می توان امیدوار بود که اصلاح طلبان بتوانند قدم به قدم پیش بروند و به مطالبات خود برسند، بدون این که مردم هزینه زیادی متحمل شوند. صبر در این دوران، لازمه¬ی پیشبرد اصلاحات است، به شرط این که اصلاح طلبان دست از طلب برندارند و بر مطالبات خود بیشتر پافشاری کنند. اصرار بر مطالبات اصلاحی مقابله با نظام جمهوری اسلامی یا مسؤولان آن یا تبلیغ علیه آن یا تضعیف نظام نیست. حتی اگر اصلاح طلبان پشت میزهای مسؤولیت قرار بگیرند لازم است مردم، احزاب و گروهها، به اصرار، از آنان بخواهند که به اصلاحات بیشتر تن دهند. هیچ جامعه ای صالح نیست مگر این که در آن، اصلاح طلبی و اصلاح گری به¬روز باشد؛ و از وقتی که مطالبات اصلاحی در گلو خفه شود فساد در جامعه رشد می کند، اوج می گیرد و نظام تضعیف می شود و زمینه مقابله با آن فراهم می شود. ایستادن در برابر اصلاحات، در نهایت، به مقابله با نظام منجر می شود.
اولین مطالبه اصلاحی: «رعایت ادب»
با کمال تأسف، اولین مطالبه اصلاحی رعایت ادب است. کار بعضی از مسؤولان ما به کجا رسیده است که ابتدا باید از آنان بخواهیم که با ادب باشند و با فحاشی و تحقیر در فکر از بین بردن کرامت مردم نباشند!
در سال های اخیر، بسیاری از مخالفان و موافقانِ روش مدیریتیِ برخی از مسؤولان فعلی در بحث های سیاسی در خانواده یا بین دوستان و همکاران خود در مواردی از دایره ادب خارج شده اند و عصبانیت آنان باعث شده است که به کسانی نسبت های ناروا بدهند و با هم به درشتی سخن بگویند. این بی ادبی ها دلخوری ها و کدورت هایی ایجاد کرده و بر روابط نیک خویشان و دوستان ضربه زده است. از هر وقت که این روش کنار نهاده شود و خویشان و دوستان با حفظ مواضع خود سعی کنند که در روابط خود ادب را رعایت کنند دوباره دل ها به هم نزدیک و شکاف اجتماعی ایجاد شده به تدریج ترمیم می شود. آن چه که به مراتب از بی ادبی های فردی بدتر است بی ادبی های بعضی از افراد در دایره حکومت و حامیان آنان به دستگیرشدگان و مراجعانشان است که دهان به دهان نقل می شود. همین اخبار بود که به مرحوم عزت الله سحابی رسید و او از خدا طلب مرگ کرد. آنان که خود را جزء حکومتی می دانند که برخاسته از یک انقلاب ارزشی و فرهنگی است چگونه به خود اجازه می دهند که با مخالفان خود با بی ادبی صحبت کنند و ارزش و فرهنگ انسانی را زیر پا بگذارند؟ اگر روزنامه ها، مجله ها، کتاب ها، صدا و سیما، سایت ها و وبلاگ ها، سخنرانی های مذهبی و سیاسی، شعارهای تجمّعات و راهپیمایی ها و محاورات سیاسی مردم در سال های اخیر را از جهت رعایت ادب بررسی کنیم به چه نتیجه ای می رسیم؟ ای کاش مردم می توانستند سخنرانی ها و نوشته های چهره های برجسته وابسته به حکومت را، که در مطبوعات و رسانه های حکومتی منعکس شده، با صحبت ها، بیانیه ها و نوشته های معترضان به آنان، که در هیچ روزنامه یا برنامه رادیویی و تلویزیونی مطرح نشده است، مقایسه کنند و ببینند کدام یک پای بند این ارزش انسانی، اسلامی و انقلابی بوده اند. چه کسی می تواند لکه ننگ بی ادبی را از صفحه مطبوعات و رسانه های دولتی ایران اسلامی پاک کند؟ ای کاش برخوردهای نیروهای نظامی، انتظامی، اطلاعاتی و قضایی با انبوه معترضان و اصلاح طلبانی که در طول این چند سال دستگیر شده اند مورد ارزیابی قرار می گرفت و با ادب ها تشویق می شدند و بی ادبی ریشه کن می شد. ای کاش از آنان که تحقیر و توهین شده اند عذرخواهی می شد. ای کاش کسی که پایش به مراکز انتظامی و قضایی باز می شد از برخورد بد با ارباب رجوع دلش پرخون نمی شد. اگر یک روز مردم بتوانند خاطره های بدی که از برخوردهای مسؤولان با آنان دارند بنویسند چه حجم عظیمی از نوشته ها پدید می آید و چه غوغایی به پا می شود! امتحانش خرجی ندارد. هر اداره ای می تواند یک کمپین خاطره نویسی راه بیندازد و از مراجعان خود بخواهد که اگر رفتار بی ادبانه ای با آنان شده است گزارش کنند. بعد چند تای آن ها رسیدگی کند. چقدر روسفید است اداره ای که مراجعانش هیچ صحنه غیر اخلاقی ای را نتوانند گزارش کنند؛ و چه زیباست که مسؤولانی که رفتار ناشایستی داشته اند از مراجعانشان عذر خواهی کنند و تدابیری بیندیشند که ماوقع تکرار نشود. مگر نه این است که از هر جا جلو ضرر گرفته شود منفعت است. ای کاش بعضی از مسؤولان باور می کردند که با تحقیر ایرانی نمی توان ایرانی سربلند داشت.
جای خوشحالی است که به دنبال یک ماجرای تلخ فحاشیِ یکی از حامیان بعضی از حاکمان، بسیاری از سران حکومت فحش دادن و توهین کردن را تقبیح کردند. بعضی از آنان در اسفند 89 گفتند: "من ميخواهم اين پيامى باشد به همهى آن كسانى كه يا حرف ميزنند، يا مينويسند؛ چه در مطبوعات، چه در وبلاگها. همهى اينها بدانند، كارى كه ميكنند، كار درستى نيست. مخالفت كردن، استدلال كردن، يك فكر سياسى غلط يا يك فكر دينى غلط را محكوم كردن، يك حرف است، مبتلا شدن به اين امرِ خلاف اخلاق و خلاف شرع و خلاف عقل سياسى، يك حرف ديگر است؛ ما اين دومى را به طور كامل و قاطع نفى ميكنيم؛ نبايد اين كار انجام بگيرد. متأسفانه بعضى اين كار را ميكنند. من بخصوص به جوانها توصيه ميكنم. بعضى از اين جوانها بلاشك مردمان بااخلاص و مؤمن و خوبى هم هستند، اما خيال ميكنند اين وظيفه است؛ نه، من عرض ميكنم اين خلاف وظيفه است، عكس اين وظيفه است." این گونه موضعگیری ها از جانب سران جمهوری اسلامی قابل تحسین است و ای کاش همه مسؤولان به این توصیه نیکو عمل کنند. ولی هنوز جای چند سؤال باقی است: 1- آیا سران جمهوری اسلامی به تقبیح زبانیِ توهین و فحاشی بسنده می کنند یا در صدد نهادینه کردن رعایت ادب در پیکره نظام اند؟ آیا بعد از آن توصیه بی ادبی از صحنه مدیریت کشور رخت بربسته است؟ آیا می توان امید داشت که در آینده نه چندان دور در هیچ کلانتری، آگاهی، بازداشتگاه و دادگاهی به هیچ انسانی، مسلمان یا غیر مسلمان، ایرانی یا غیر ایرانی، فحش ندهند، توهین نکنند، شخصیتش را نشکنند و تحقیرش نکنند؟ هیچ نیروی نظامی، انتظامی و لباس شخصی وابسته به آنان در کوچه و خیابان به هیچ کس بدزبانی نکند؟ 2- بعضی از سران محترم نظام که اخیرا هواداران را از فحاشی و توهین به مخالفان خود نهی کردند چه اشکالی داشت که خیلی زودتر از این ها به این نکته اخلاقی تذکر می دادند و به صراحت اعلام می کردند که از این راه نباید به حمایت از نظام و حاکمان اقدام کرد؟ چه کسانی می توانسته اند از این اعمال بی ادبانه و هتّاکی به مردم، شخصیت های انقلاب و جمهوری اسلامی، مراجع و بیت مرحوم امام جلوگیری کنند و نکرده اند و کی می خواهند از این تأخیر در امر و نهی خود از مردم عذرخواهی کنند؟ آیا می توانند، به علّت حُرمت های از بین رفته و حقوق تضییع شده، از مردم حلالیّت بطلبند و از آنان پاسخ مثبت بشنوند؟ آیا می دانند که به حسب فرمایش پیامبر (ص)، هر کس به مؤمن دشنام (غیر ناموسی) دهد از عدالت ساقط می شود (الکافی، 2، 359)؛ و خدا بوی بهشت را بر او حرام می کند (مستدرک الوسائل، 9، 140)؛ و به حسب دستور امام صادق (ع)، هیچ کس حق ندارد حتی به کسی که به او ظلم کرده است فحش بدهد و بدزبانی کند (الکافی، 2، 326). آیا مسؤولان جمهوری اسلامی می دانند که کار بدی که مأموران تحت فرمان آنان انجام می دهند و آنان برای جلوگیری از آن قدمی برنمی دارند به حساب آنان نیز گذاشته می شود؟ به حسب روایت، کسی که مؤمنی را تحقیر کند ائمه را تحقیر کرده و احترام خدا را نگه نداشته است (الکافی، 8، 102). در نظر خدا مردم آن قدر ارزشمنداند که بنا بر حدیث قدسی، خدا می فرماید: هر کس به دوست من اهانت کند برای جنگ با من کمین کرده است و من در یاری دوستانم سریع ترین ام (الکافی، 2، 351). رعایت ادب کمترین مطالبه اصلاح طلبی است. همه می توانند این قدم را بردارند و با اعتماد به نفس و اراده قوی به سوی اصلاحات بعدی خیز بردارند. اگر بعضی از مسؤولان در برداشتن این قدم مسامحه کنند در برداشتن قدم های بعدی ضعیف تر خواهند بود. (ادامه دارد.)