عبدالرحیم سلیمانی
ملت بزرگ ایران در انقلاب اسلامی خود حکومت شاهنشاهی را سرنگون و به پیشنهاد امام خمینی(ره) مبنی بر استقرار جمهوری اسلامی رای دادند. من، که در آن زمان نوزده ساله بودم، به ایشان بسیار علاقه مند بودم و با دل و جان از پیشنهاد او استقبال کرده پای صندوق حاضر شده به آن رای دادم. امام خمینی چند ماه جلوتر (15/8/57) در پاسخ خبرنگار سی بی اس آمریکا که پرسیده بود: «دولت پیشنهادی شما چگونه خواهد بود و چه کسی آن را اداره خواهد کرد؟» پاسخ داد: «پیشنهاد ما جمهوری اسلامی است و چون ملت، ملت مسلم است و ما را خدمتگزار خود می داند، از این جهت حدس می زنم به پیشنهاد ما رای دهند. ما از طریق رفراندوم با ملت یک جمهوری اسلامی تشکیل می دهیم. و اما شخص، این تابع آراء مردم است و الان شخص معینی در نظر نیست» (صحیفه نور، ج3، ص33).
حدس ایشان درست بود و مردم به ایشان اعتماد کردند و به نوع حکومت پیشنهادی او رای دادند. اما از همین سخن ایشان، که از نخستین سخنان او در این باره بود، بر می آید که در این نوع حکومت رای مردم همه چیز را، و حتی شخص اول حکومت را، تعیین می کند. ایشان بعد از این تاریخ و قبل از رفراندوم دوازده فروردین 58 بارها و بارها شکل این حکومت و جایگاه رای و نظر مردم در آن و نیز ویژگی های دیگر این حکومت را بیان کردند که در چند جنبه برخی از سخنان او نقل می شود:
الف-جمهوریت و دموکراسی و رای مردم
«حکومت دموکراسی و جمهوری اسلامی برقرار می شود، در این جمهوری اسلامی، یک مجلس ملی مرکب از منتخبین واقعی مردم امور مملکت را اداره خواهند کرد» (مصاحبه با تلویزیون اتریش، 10/8/57؛ همان، ج2، ص255).
ایشان در پاسخ به خبرنگار دیگری در همان روز:
«حکومت اسلامی ما متکی به آراء عمومی خواهد بود» (همان، ص261) و پنج روز بعد در پاسخ به خبرنگار مجله المستقبل گفت: «حکومت جمهوری اسلامی مورد نظر ما از رویه پیامبر اکرم(ص) و امام علی(ع) الهام خواهد گرفت و متکی به آراء عمومی ملت می باشد و نیز شکل حکومت با مراجعه به آراء ملت تعیین خواهد شد» (همان، ج3، ص27). دو روز بعد در پاسخ به خبرنکار آلمانی: «با رفتن سلسله پهلوی، یک نظام جمهوری اسلامی مترقی پیش می آید که در این نظام به اتکاء ملت، سرنوشت ایران معلوم و دولت تعیین می شود» (همان، ص72). روز بعد در پاسخ به تعدادی از خبرنگاران خارجی: «دولت اسلامی، یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است» (همان، ص88). و در پاسخ به خبرنگار لبنانی که از ماهیت جمهوری اسلامی پرسیده بود (20/8/57): «ماهیت جمهوری اسلامی این است که با شرایطی که اسلام برای حکومت قرار داده است، با اتکاء به آراء عمومی ملت، حکومت تشکیل شده و مجری احکام اسلام می باشد» (همان، ص105). چهار روز بعد در پاسخ به خبرنگار آلمانی: «ملت ایران خواستار حکومت اسلامی است و من جمهوری اسلامی متکی به آراء مردم را پیشنهاد کرده ام» (همان، ص156).
در تاریخ 13/9/57 در پاسخ به خبرنگار بی بی سی که از نوع حکومت مورد نظر او پرسیده بود: «یک حکومت جمهوری اسلامی، اما جمهوری است برای اینکه به آراء اکثریت مردم متکی است و اما اسلام، برای اینکه قانون اساسی اش عبارت است از قانون اسلام» (همان، ج4، ص21). ایشان همین جمله را سه روز بعد در پاسخ به خبرنگار آمریکایی تکرار کردند (همان، ص37).
در تاریخ 16/10/57 در پاسخ به خبرنگار آلمانی: «اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است و آن رژیمی که ما می خواهیم تاسیس کنیم یک همچو رژیمی است» (همان، ص144) دو روز بعد در پاسخ به خبرنگار تایمز لندن: «جمهوری اسلامی ... حکومتی است متکی به آراء ملت و مبتنی بر قواعد و موازین اسلامی» (همان، ص169) و چند روز بعد در پاسخ خبرنگار آمریکایی: «دولت اسلامی که ما می خواهیم یک جمهوری اسلامی است که به آراء ملت درست می شود و احکام اسلام هم در او اجرا می شود» (همان، ص205).
ایشان مکرر جمهوری مورد نظر خود را همان جمهوری که در کشورهای دیگر است معرفی می کند. در پاسخ خبرنگار فرانسوی (22/8/57): «اما جمهوری به همان معنایی است ک همه جا جمهوری است لکن این جمهوری بر یک قانون اساسی ای متکی است که قانون اسلام می باشد ... طرز جمهوری همان جمهوری است که همه جا هست» (همان، 3، ص145). حدود دو ماه بعد در پاسخ خبرنگار فرانسوی دیگر: «جمهوری اسلامی مثل سایر جمهوری هاست لکن محتوایش قانون اسلام است» (همان، ج4، ص172). و چند روز بعد در پاسخ خبرنگار ایتالیایی: «حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوری ها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و با همه مظاهر تمدن موافق ... است» (همان، ص209).
و سرانجام دو روز قبل از رفراندوم یعنی در تاریخ 10/1/58: «آنکه ملت ما می خواهد جمهوری اسلامی است، نه جمهوری فقط، نه جمهوری دموکراتیک، نه جمهوری دموکراتیک اسلامی، جمهوری اسلامی» (همان، ج5، ص129).
ب) حاکمان در جمهوری اسلامی
در جمهوری اسلامی تصمیمات، فردی نیست و همه امور باید روند قانونی خود را طی کند. ایشان در پاسخ خبرنگار مجله اکونومیست (18/10/57) که از آزادی ها درجمهوری اسلامی پرسیده بود، گفتند: «ما به خواست خدایتعالی در اولین زمان ممکن و لازم برنامه های خود را اعلام خواهیم نمود، ولی این بدان معنا نیست که من زمام امور کشور را به دست بگیرم و هر روز نظیر دیکتاتوری شاه، اصلی بسازم و علیرغم خواست ملت به آنها تحمیل کنم. به عهده دولت و نمایندگان ملت است که در این امور تصمیم بگیرند ولی من همیشه به وظیفه ارشاد و هدایتم عمل خواهم کرد» (همان، ج4، ص179).
در پاسخ به خبرنگار ایتالیایی (11/8/57): «در جمهوری اسلامی، زمامداران مردم نمی توانند با سوء استفاده از مقام، ثروت اندوزی کنند و یا در زندگی روزانه امتیازی برای خود قائل شوند. باید ضوابط اسلامی را در جامعه و در همه سطوح به دقت رعایت کنند و حتی پاسدار آن باشند، دقیقا باید به آراء عمومی در همه جا احترام بگذارند» (همان، ج2، ص280).
ایشان در سخنرانی های متعددی به وضعیت حاکمان صدر اسلام اشاره می کند و می گوید ما چنین حکومتی می خواهیم. ایشان می گوید ما حکومتی مثل حکومت پیامبر می خواهیم که چنان با یاران خود می نشست که وقتی فردی ناشناس وارد می شد پیامبر را نمی شناخت. ما حکومتی مثل حکومت علی(ع) می خواهیم که فردی یهودی می توانست از خلیفه مسلمانان شکایت کند و در برابر قاضی با او برابر باشد. ما حکومتی مثل حکومت های صدر اسلام را می خواهیم که در آن خلیفه دوم وقتی می خواست وارد مصر شود با یک الاغ که با غلام خود نوبتی سوار آن می شدند وارد شد و اتفاقا هنگام ورود نوبت غلام بود و خلیفه دوم طناب الاغ را می کشید و ...(همان، ج3، ص9-11 و ص68-69 وص84-85).
ج)آزادی عقیده و بیان
در مصاحبه با خبرنگار روزنامه لاکروا (10/8/57): «یکی از بنیاد های اسلام، آزادی است. انسان واقعی ملت مسلمان، فطرتا یک انسان آزاد شده است» (همان، ج2، ص263). در پاسخ خبرنگار هلندی (16/8/57): «در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند» (همان، ج3، ص48). همان روز در پاسخ خبرنگار آلمانی: «جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود و همه نهاد های فشار و اختناق ... از میان خواهند رفت ... جامعه فردا جامعه ای ارزیاب و منتقد خواهد بود که در آن تمامی مردم در رهبری امور خویش شرکت خواهند جست» (همان، ص53).
در جواب تعدادی از خبرنگاران (18/8/57): «دولت اسلامی، یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیت های مذهبی آزادی به طور کامل هست و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی، تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد» (همان، ص88). روز بعد در پاسخ به سوالی درباره آزادی بیان و عقیده برای مارکسیست ها به نماینده سازمان عفو بین المللی: «در حکومت اسلامی همه افراد دارای آزادی در هرگونه عقیده ای هستند و لیکن آزادی خرابکاری ندارند» (همان، ص100) و چند روز بعد در پاسخ خبرنگاری: «در جمهوری اسلامی هر فردی از حق عقیده و بیان برخوردار خواهد بود و لکن هیچ فرد و یا گروه وابسته به قدرت های خارجی را اجازه خیانت نمی دهیم» (همان، ص178).
حدود یک ماه بعد در پاسخ خبرنگاری: «حکومت ما جمهوری اسلامی است ... و جناح های سیاسی در آنجا در اظهار عقاید خود آزادند» (همان، ج4، ص65). در پاسخ به خبرنگار تلویزیون آلمان (16/10/57): «احکام اسلام احکامی است که بسیار مترقی است و متضمن آزادی ها و استقلال و ترقیات» (همان، ص144). چند روز بعد در پاسخ خبرنگاری: «در اسلام دموکراسی مندرج است و مردم آزادند در اسلام، هم در بیان عقاید و هم در اعمال ... » (همان، ص234). دو روز بعد در پاسخ به خبرنگاری: «در یک رژیم اسلامی، آزادی ها صریح و کامل خواهند بود. تنها آزادی هایی به ملت داده نخواهد شد که بر خلاف مصلحت مردم باشد و به حیثیت فرد لطمه وارد سازد» (همان، ص242).
ایشان در تاریخ 19/10/57 در مصاحبه با خبرنگار ایتالیایی اوج آزادی در جمهوری اسلامی را اینگونه بیان کردند: «هر فردی از افراد ملت حق دارد که مستقیما در برابر سایرین زمامدار مسلمین را استیضاح کند و به او انتقاد کند و او باید جواب قانع کننده دهد و در غیر این صورت اگر برخلاف وظایف اسلامی خود عمل کرده باشد، خودبخود از مقام زمامداری معزول است و ضوابط دیگر وجود دارد که این مشکل را حل خواهد کرد» (همان، ص190).
د) احزاب ، مطبوعات، اجتماعات
در تاریخ 11/8/57 در مصاحبه با خبرنگار ایتالیایی: «مطبوعات در نشر همه حقایق و واقعیات آزادند. هر گونه اجتماعات و احزاب در صورتی که مصالح مردم را به خطر نیندازد آزادند و اسلام در تمامی این شئون حد و مرز را تعیین کرده است» (همان، ج2، ص280). در پاسخ به خبرنگار انگلیسی که از آزادی حزب کمونیست پرسیده بود: «همه احزابی که برای مصالح ملت ما کار کنند آزاد خواهند بود» (همان، ص261). در پاسخ خبرنگار دیگری که از آزادی فعالیت احزاب چپ پرسیده بود: «در جمهوری اسلامی هر فردی از حق آزادی عقیده و بیان برخوردار خواهد بود و لیکن هیچ فرد و یا گروه وابسته به قدرت های خارجی را اجازه خیانت نمی دهیم (همان، ج3، ص178). خبرنگار روزنامه اطلاعات (3/11/57) پرسید: «آیا فکر می کنید که گروه های چپ و مارکسیست که در ایران هستند، آزادانه فعالیت خواهند داشت؟» و پاسخ شنید: «اگر مضر به حال ملت باشد جلوگیری می شود، اگر نباشد و فقط اظهار عقیده باشد مانعی ندارد» خبرنگار ادامه داد: «یعنی منظورتان این است که احزاب آزاد خواهند بود یا نه؟» و پاسخ شنید: «همه مردم آزادند، مگر حزبی که مخالف با مصلحت مملکت باشد» (همان، ج4، ص259).
ه) اقلیت های مذهبی
«در جمهوری اسلامی ... حقوق مردم خصوصا اقلیت های مذهبی، محترم بوده و رعایت خواهد شد» (مصاحبه با تلویزیون اتریش، 10/8/57؛ به نقل از همان، ج2، ص255). «اسلام بیش از هر دینی و بیش از هر مسلکی به اقلیت های مذهبی آزادی داده است، آنان نیز باید از حقوق طبیعی خودشان که خداوند برای آنان قرار داده است، بهره مند شوند. ما به بهترین وجه از آنان نگهداری می کنیم. در جمهوری اسلامی کمونیست ها نیز در بیان عقاید خود آزادند» (مصاحبه با خبرنگار هلندی، 16/8/57، به نقل از همان، ج3، ص48). «اقلیت های مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود» (مصاحبه با مجله اشپیگل، 16/8/57، به نقل از همان، ص53). «تمام اقلیت های مذهبی در حکومت اسلامی می توانند به کلیه فرایض مذهب خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنان به بهترین وجه محافظت کند» (مصاحبه یا خبرگزاری یونایتد پرس، 17/8/57؛ به نقل از همان، ص75) «برای همه اقلیت های مذهبی آزادی به طور کامل هست و هر کس می تواند اظهار عقیده خودش را بکند» (مصاحبه با تعدادی از خبرنگاران خارجی، 18/8/57؛ به نقل از همان، ص89). «تمام اقلیت های مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند و حکومت اسلامی، خود را موظف می داند تا از حقوق و امنیت آنان دفاع کند و آنان هم مثل سایر مردم مسلمان ایران، ایرانی و محترم هستند» (مصاحبه با مجله القوم العربی، 20/8/57؛ به نقل از همان، ص 103). «اقلیت های مذهبی نه تنها آزادند، بلکه دولت اسلامی موظف است از حقوق آنان دفاع کند و دیگر اینکه هر ایرانی حق دارد که مانند همه افراد از حقوق اجتماعی برخوردار باشد، مسلمان یا مسیحی و یا یهودی و یا مذهب دیگر، فرقی ندارد» (مصاحبه با روزنامه آلمانی دنیای سوم؛ 24/8/57؛ به نقل از همان، ص159).
«اقلیت های مذهبی در آینده آزاد هستند و در ایران در رفاه زندگی خواهند کرد و ما با آنها با کمال انصاف و مطابق با قانون عمل خواهیم کرد. آنان برادران ایرانی ما هستند» (مصاحبه با تلویزیون سوئیس، 18/10/57؛ به نقل از همان، ج4، ص161). «همه اقلیت های مذهبی در اسلام محترم هستند و همه گونه آزادی برای انجام فرامین مذهبی خود دارند. ما با هیچ بشری ضدیت نداریم. آنان ایرانی اند و مثل سایر ایرانیان همه گونه حق دارند» (مصاحبه با خبرنگاران خارجی، 21/10/57، به نقل از همان، ص200).
«ما کرارا این مطلب را گفته ایم که اسلام نسبت به اقلیت های مذهبی احترام قائل است و آنها در مملکت ما آزادند و حتی حق رای دارند، حق تعیین وکیل دارند و آنچه گفته شده است که ما مخالف با آنها هستیم، تبلیغاتی است که شاه به راه انداخته است. اسلام همیشه با آنها به طور مسالمت رفتار کرده است و حتما زندگی آنها در حکومت اسلامی بهتر از الآنشان است» (مصاحبه با تلویزیون آمریکا، 22/10/57، به نقل از همان، ص205).
ایشان چند روز پس از پیروزی انقلاب در تاریخ 29/11/157 در دیدار با نمایندگان زرتشتیان ایران گفتند: «من از آقایان تشکر می کنم و آقایان، چنانچه همه اقلیت ها، مطمئن باشند که اسلام با اقلیت ها همیشه به طور انسانی، به طور عدالت رفتار کرده است و همه در رفاه هستند و اینها هم مثل سایر اقلیت ها جزئی از ملت ما هستند و ما و آنها با هم در این مملکت زندگی می کنیم» (همان، ج5، ص97).
ایشان سخنان دیگری در جنبه های دیگر حقوق بشر و آزادی و سیاست خارجی و ... دارند که ذکر همه آنها به درازا می انجامد. به هر حال من به این جمهوری اسلامی که امام خمینی بیان کردند رای دادم. جمهوری ای که به معنای واقعی جمهوری است و به معنای واقعی دموکراسی است و مردم در همه امور نقش اصلی را دارند. هیچ فردی هیچ مقامی و پستی را بدون رای و نظر مردم نمی تواند اشغال کند. هیچ تصمیمی بدون رای و نظر مردم گرفته نخواهد شد. هیچ فردی فراتر از قانون نیست. حاکمان ساده زیست هستند و در بین مردم زندگی می کنند و هرگز با شکوه و جلال پادشاهان و سلاطین وارد شهرها نمی شوند. مردم از هرگونه آزادی بیان و عقیده برخوردارند و حتی می توانند حاکم را در کوچه و خیابان نقد کنند و او موظف است که پاسخگو باشد. مطبوعات آزادند، احزاب آزادند، اقلیت های مذهبی و حتی کمونیست ها در عقیده و بیان و عمل دینی و شخصی آزادند و .. من اکنون هم به چنین حکومتی رای می دهم چرا که آن را جمهوری به معنای واقعی می دانم که دین نیز آن را تایید کرده است. اما باید توجه داشت که من به همان جمهوری که امام خمینی بیان کرد رای دادم و نه غیر آن.