رضا احمدی
در این هفته فرصتی پیش آمد تا به همراه خانواده برای تفریح به منطقه شهرستانک در جاده چالوس برویم. منطقهای ییلاقی با باغهای گیلاس و آلبالو و آبی خنک که از ذوب برف رشته کوه البرز جاری میشود، صفای غیرقابل وصفی را پدید می آورد. شبها با پوشیدن لباس ضخیم و روشن کردن بخاری، یاد زمستان زنده می شود.
در ورودی روستا فلش جهتنما مسیر کاخ ناصرالدین شاه را نشان میدهد. راه ناتمامی به طرف کاخ در دامنه کوه کشیدهاند، که رها شده است. با شوق از میان باغ های آلبالو در جاده نامناسب و بسیار تنگ قدیمی مال رو به سوی کاخ ناصری حرکت کردیم. با دیدن کاخ در کنار کوه و رودخانهای که از کوهساران سرازیر میشود و به سد امیرکبیر کرج میریزد، تصویر دل نواز و لذتبخشی خلق میشود. آب به گونهای سرد است که چند ثانیه بیشتر نمیتوان دست یا پا را در آن قرارداد.
بنای تاریخی کاخ ناصرالدین شاه در سال 1295ق به دستور شاه ساخته شد و در سال 1377 جزء آثار ملی ثبت شده است. آنگاه که به دیدار کاخ ناصری می روید ( به یاد رفتار داعش میافتید که با آثار باستانی دشمنی دارد) جز تاسف و تاثر، حسرت و ناراحتی نصیبی نخواهید برد. در کنار گوش پایتخت و نظارت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شاهد این صحنه هستیم.
در یک فضای چندهزار متری یکی از آثار به جای مانده از عصر قاجار، که تلفیقی از معماری ایرانی، رومی و سبک معماری اروپایی قرن هیجده اروپا است را میبینید که دیوارهای آن نقش بر زمین شده، پنجرههای شکسته و سقفها فرو ریخته است. از این محوطه فقط سقف تالار بزرگ اصلی، به صورت لرزان هنوز بنای مقاومت دارد. دیوارهای تالار مزین به دست نوشتهها و یادگاری شهروندان و بعضی از اتاقهای تالار به محل قضای حاجت تبدیل شده است. بسیاری از سر و پایه ستونها و تصاویر حجاری شده تخریب و چه بسا برخی به تاراج رفته باشد.
برای تخریب آثار باستانی پالمیرا در سوریه و بابل در عراق ساعتها در رسانهها مرثیه سرایی میشود؛ اما برای تخریب آثار ملی کشورمان که سرمایههای ملی این مرز و بوم است، بر آن چشم میبندیم؟ اگر تنگ نظریها را کنار بگذاریم، میتوان آن را بازسازی و محلی برای گردشگری و اشتغال جوانان این منطقه شود. گرچه تخصیص بودجه برای چنین اماکنی از دید بعضی توجیهی ندارد؛ ولی هنور در این دیار در بخش خصوصی دلسوزانی وجود دارد که با سپردن این اماکن به آنها و بازسازی و احیای آن موجبات اشتغال زایی و رونق، روستا و گردشگری را فراهم خواهد آمد تا دیگر هر بینندهای که به سراغ این مراکز میرود به جای تاثر و تاسف و به دنبال مقصر گشتن، با خوشحالی و انرژی مثبت، منطقه را ترک کند و خاطرهای خوش در ذهن داشته باشد.
در این هفته فرصتی پیش آمد تا به همراه خانواده برای تفریح به منطقه شهرستانک در جاده چالوس برویم. منطقهای ییلاقی با باغهای گیلاس و آلبالو و آبی خنک که از ذوب برف رشته کوه البرز جاری میشود، صفای غیرقابل وصفی را پدید می آورد. شبها با پوشیدن لباس ضخیم و روشن کردن بخاری، یاد زمستان زنده می شود.
در ورودی روستا فلش جهتنما مسیر کاخ ناصرالدین شاه را نشان میدهد. راه ناتمامی به طرف کاخ در دامنه کوه کشیدهاند، که رها شده است. با شوق از میان باغ های آلبالو در جاده نامناسب و بسیار تنگ قدیمی مال رو به سوی کاخ ناصری حرکت کردیم. با دیدن کاخ در کنار کوه و رودخانهای که از کوهساران سرازیر میشود و به سد امیرکبیر کرج میریزد، تصویر دل نواز و لذتبخشی خلق میشود. آب به گونهای سرد است که چند ثانیه بیشتر نمیتوان دست یا پا را در آن قرارداد.
بنای تاریخی کاخ ناصرالدین شاه در سال 1295ق به دستور شاه ساخته شد و در سال 1377 جزء آثار ملی ثبت شده است. آنگاه که به دیدار کاخ ناصری می روید ( به یاد رفتار داعش میافتید که با آثار باستانی دشمنی دارد) جز تاسف و تاثر، حسرت و ناراحتی نصیبی نخواهید برد. در کنار گوش پایتخت و نظارت سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شاهد این صحنه هستیم.
در یک فضای چندهزار متری یکی از آثار به جای مانده از عصر قاجار، که تلفیقی از معماری ایرانی، رومی و سبک معماری اروپایی قرن هیجده اروپا است را میبینید که دیوارهای آن نقش بر زمین شده، پنجرههای شکسته و سقفها فرو ریخته است. از این محوطه فقط سقف تالار بزرگ اصلی، به صورت لرزان هنوز بنای مقاومت دارد. دیوارهای تالار مزین به دست نوشتهها و یادگاری شهروندان و بعضی از اتاقهای تالار به محل قضای حاجت تبدیل شده است. بسیاری از سر و پایه ستونها و تصاویر حجاری شده تخریب و چه بسا برخی به تاراج رفته باشد.
برای تخریب آثار باستانی پالمیرا در سوریه و بابل در عراق ساعتها در رسانهها مرثیه سرایی میشود؛ اما برای تخریب آثار ملی کشورمان که سرمایههای ملی این مرز و بوم است، بر آن چشم میبندیم؟ اگر تنگ نظریها را کنار بگذاریم، میتوان آن را بازسازی و محلی برای گردشگری و اشتغال جوانان این منطقه شود. گرچه تخصیص بودجه برای چنین اماکنی از دید بعضی توجیهی ندارد؛ ولی هنور در این دیار در بخش خصوصی دلسوزانی وجود دارد که با سپردن این اماکن به آنها و بازسازی و احیای آن موجبات اشتغال زایی و رونق، روستا و گردشگری را فراهم خواهد آمد تا دیگر هر بینندهای که به سراغ این مراکز میرود به جای تاثر و تاسف و به دنبال مقصر گشتن، با خوشحالی و انرژی مثبت، منطقه را ترک کند و خاطرهای خوش در ذهن داشته باشد.