احسان انصاری: با آغاز تغییرات در دولت، مطالبه افکار عمومی نسبت به تغییر مدیران ضعیف و حل مشکلات کشور جدیتر از گذشته شده است. این در حالی است که به نظر میرسد تغییرات در دولت در آینده آبستن اتفاقات مهمی خواهد بود. بدون شک یکی از انتقادات مهمی که به هر دو دولت حسن روحانی وارد میشود عدم استفاده از مدیران جوان و نادیده گرفتن تواناییهای آنها بوده است. از سوی دیگر گردش نخبگان در دولتهای آقای روحانی به خوبی صورت نگرفت و رئیسجمهور به دلیل اینکه کشور در شرایط مخاطره آمیزی قرار داشت خود را در یک چرخه مدیریتی بسته محدود کرد. این در حالی است که اگر دولت در زمینههای مختلف دارای چالاکی و سرعت عمل بیشتری بود شاید برخی از مشکلات کشور به وجود نمیآمد یا اینکه تاکنون مرتفع شده بود. به همین دلیل و برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان» با آیتا... سیدحسین موسوی تبریزی، دادستان کل کشور در سالهای ابتدایی انقلاب و دبیر مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم گفتوگو کرده که میخوانید.
- حضور مدیر ضعیف در منصب مدیریتی نیز به نوعی ظلم به جامعه است.
- متأسفانه احزاب و گروههای سیاسی نیز بیش از آنکه به منافع ملی توجه کنند به دنبال منافع گروهی خود هستند و به صورت جزیرهای به محیط پیرامون نگاه میکنند.
- باید به نقد و انتقاد سازنده توجه کرد و فضا را آزاد گذاشت تا مردم به راحتی دیدگاههای خود را به مسئولان منتقل کنند.
- مردم با کسی عقد اخوت نبستهاند که تا روز قیامت از آنها حمایت کنند.
- نقد و انتقاد مردم از یک مدیر به معنای زیر سوال بردن کارنامه و سابقه وی نیست و بلکه به معنای نشان دادن خطای وی برای اصلاح آن است.
- استفاده از افراد باتجربه فی النفسه بد نیست. با این وجود این امکان وجود دارد که چنین مدیری توانایی خود را از دست داده باشد.
- ترامپ قصد دارد با اظهارات خود مسئولان جمهوری اسلامی را عصبانی کند تا اظهاراتی به زبان بیاورند که در نهایت به سود آنها تمام شود. در نتیجه ما نباید به شکلی رفتار کنیم که خواست ترامپ و نزدیکان وی باشد.
- متن گفتگوی آیت الله موسوی تبریزی با روزنامه آرمان:
چرا در شرایط کنونی تغییر مدیران دولت یکی از دغدغههای اصلی افکار عمومی شده است؟ دیدگاه شما درباره تغییرات صورت گرفته در دولت چیست؟ تغییرات در دولت باید در چه زمینهای ادامه داشته باشد؟
در مرحله نخست باید هدف تغییرات صورت گرفته در دولت را مشخص کرد. تغییر مدیران باید به صورت دقیق و همراه با عقلانیت و منطق باشد. بدون شک اگر یک مدیر بدون دلیل و استراتژی تغییر پیدا کند ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد. این در حالی است که اگر تغییر مدیران با آینده نگری و برای بهبود وضعیت صورت بگیرد یک رویکرد سازنده خواهد بود. به نظر میرسد تغییرات صورت گرفته در دولت به دلیل موجی بوده که در بین افکار عمومی جامعه به وجود آمده و مسئولان برای اینکه این موج فروکش کند دست به این تغییرات زدهاند. در گذشته نیز این اتفاق در کشور رخ داده است. در برخی از مقاطع تاریخ انقلاب برای اینکه هیجانهای جامعه فروکش کند برخی از مدیران تغییر پیدا کردهاند. مسئولان کشور باید با بررسیهای دقیق عملکرد مدیران بخشهای مختلف را مورد ارزیابی قرار بدهند و مدیران ضعیف را تغییر بدهند. حتی خود مدیران ضعیف نیز هنگامی که متوجه میشوند نمیتوانند به مطالبات مردم پاسخ مثبت بدهند باید کنارهگیری کنند و جای خود را به مدیران تازه نفس و قویتر بدهند. مدیری که میداند فرد دیگری از نظر تخصص و تعهد وضعیت بهتری دارد باید خود زمینه را برای حضور وی مهیا کند. مدیری که میداند حضورش در منصب مدیریتی نمیتواند به حل مشکلات مردم کمک کند و با این حال بر حضور در این منصب اصرار میورزد مانند کسی است که آتش جهنم را برای خود خریده است. از سوی دیگر حضور مدیر ضعیف در منصب مدیریتی نیز به نوعی ظلم به جامعه است. به نظر من مسئولان دولت باید بدون توجه به جنجالها و هیاهوهای صورت گرفته از بهترین افراد در دولت استفاده کنند. از نظر شرعی تغییر مدیر ضعیف و استفاده از مدیر قویتر واجب شرعی است. این در حالی است که در شرایط کنونی مردم با مشکلات زیادی مواجه هستند و به همین دلیل باید از مدیران قوی برای حل مشکلات مردم استفاده کرد. به نظر میرسد در شرایط کنونی برخی از مدیران جامعه توانایی لازم را برای حل مشکلات مردم ندارند. با این وجود در مقابل هرگونه تغییر مقاومت میکنند و اجازه تغییر را به مدیران بالادستی خود نمیدهند.
به نظر شما با چنین مدیرانی چگونه باید برخورد کرد؟
پیامدهای مدیریت ضعیف تا سالها باقی میماند و این نکته را میتوان با نگاهی به گذشته به خوبی مشاهده کرد. این وضعیت به خصوص در زمینه سوءاستفاده مالی برخی از مدیران شکل پررنگتری به خود میگیرد. بنده معتقدم در طول تاریخ جمهوری اسلامی توجه کمی به این مسأله صورت گرفته و ما در انتخاب مدیران دقت زیادی انجام ندادهایم. در دهه نخست انقلاب اسلامی مسائلی مانند انقلابی بودن یا مذهبی بودن بیشتر ملاک انتخاب مدیران جامعه بود. پس از این مقطع زمانی نیز برخی مسائل در انتخاب مدیران نقش بیشتری پیدا کرد. به عنوان مثال در برخی از زمینهها تخصص و تعهد نادیده گرفته شد و روابط بر ضوابط تقدم پیدا کرد. به همین دلیل نیز بسیاری از مشکلات کنونی جامعه مانند بیکاری، بحرانهای اجتماعی و عدم استفاده از متخصصان ریشه در این نوع برنامهریزی دارد. متأسفانه احزاب و گروههای سیاسی نیز بیش از آنکه به منافع ملی توجه کنند به دنبال منافع گروهی خود هستند و به صورت جزیرهای به محیط پیرامون نگاه میکنند. منظور بنده از جزیرهای بودن نیز این است که گروهها و احزاب سیاسی تنها به جزیره خود فکر میکنند و دغدغههای گروهی آنها در اولویت نخست قرار دارد. در شرایط کنونی یکی از چالشهای مهم جامعه ما حضور برخی مدیران ضعیف در برخی از بخشها است. به همین دلیل نیز مسئولان بالادستی باید در رویکرد این مدیران تغییر ایجاد کنند و به جای آن از مدیرانی استفاده کنند که بتوانند رویکرد قویتری در مدیریت کشور ایجاد کنند و تلاش بیشتری برای حل مشکلات مردم از خود نشان بدهند.
آیا تغییرات صورت گرفته و زمزمه تغییرات جدیتر تنها برای خاموش کردن موجی بود که در این زمینه در افکار عمومی شکل گرفته بود؟
بنده معتقد نیستم همه این تغییرات برای فروکش کردن موج افکار عمومی بوده است. با این وجود معتقدم بخشهایی از این تغییرات با توجه به مطالبه مردم صورت گرفته است. البته این مسأله خاصی نیست و در همه کشورهای جهان مسئولان با توجه به مطالبات عمومی جامعه تصمیمگیری میکنند یا در سیاستهای خود تغییر ایجاد میکنند. بدون شک باقی ماندن برخی از مدیران در مناصب خود به کشور ضربه میزند و به همین دلیل هرچه سریعتر باید مدیران جدیدی را جایگزین این افراد کرد. نکته دیگر اینکه باید به نقد و انتقاد سازنده توجه کرد و فضا را آزاد گذاشت تا مردم به راحتی دیدگاههای خود را به مسئولان منتقل کنند. هرچه فضا برای انتقاد و اظهارنظر آزادتر باشد به همان میزان مردم با شفافیت و صراحت بیشتری با مسئولان صحبت میکنند و مشکلات را به آنها گوشزد میکنند. در مقابل هرچه فضای انتقاد بستهتر باشد مردم نمیتوانند چالشها و مشکلات را بیان کنند و درنتیجه مشکلات جامعه روزبهروز بیشتر میشود. در شرایط کنونی برخی خود را از مردم جدا فرض کرده و با استفاده از رانتهای مختلف شرایطی را برای خود ایجاد کردهاند و به مردم نیز پاسخگو نیستند. به همین دلیل نیز باید فضای نقد و انتقاد در جامعه رشد پیدا کند تا پشت پرده برای افکار عمومی روشن شود و مردم از جزئیات تصمیمگیری درباره کشور آگاهی داشته باشند. مردم با کسی عقد اخوت نبستهاند که تا روز قیامت از آنها حمایت کنند. هنگامی که مردم مشاهده کنند مسئولان به دغدغههای آنها توجه میکنند و تلاش میکنند که این دغدغهها مرتفع شود همچنان به حمایت از آنها ادامه میدهند. این در حالی است که زمانی که این اتفاق رخ ندهد و مسئولان در تحقق مطالبات مردم ناتوان باشند مردم نیز حمایت خود را از آنها برمی دارند یا اینکه کمتر میکنند.
آیا اعضای کابینه از تعامل کافی برخوردار هستند؟ چرا برخی از مدیران دولت آقای روحانی که تمایلی برای ادامه همکاری ندارند همچنان در دولت باقی ماندهاند؟
مدیری که خودش را فاقد انگیزه لازم برای ادامه مدیریت میداند از همین فردا نباید در محل کار خود ظاهر شود و به آقای رئیسجمهور اعلام کند که انگیزه لازم برای ادامه خدمت را ندارد. با این وجود به نظر میرسد برخی از مدیران از توانایی کافی برای خدمت برخوردار هستند، اما از انتقاد کردن و به چالش کشیده شدن هراس دارند و به همین دلیل حاضر نیستند در مناصبی که در اختیار دارند ریسک کنند و قدرت عمل خود را بالا ببرند. هیچ مدیری نباید از نقد و انتقاد هراس داشته باشد. نقد و انتقاد مردم از یک مدیر به معنای زیر سوال بردن کارنامه و سابقه وی نیست و بلکه به معنای نشان دادن خطای وی برای اصلاح آن است. با انتقاد کردن عملکرد مدیران به صورت واقعی برای آنها روشن میشود و مردم عنوان میکنند که یک مدیر در چه زمینههایی ضعف داشته و در مقابل در چه زمینههایی عملکرد قابل قبولی داشته است. مدیری که عملکرد قابل قبولی از خود ارائه کرده و برای حل مشکلات مردم تلاش زیادی انجام داده به هیچ عنوان از نقد و انتقاد کردن هراس ندارد.
رویکرد آقای روحانی در دو دولت خود استفاده از مدیران باتجربه بوده اما این مسأله سبب پیر شدن و عدم چالاکی کابینه شده است. این در حالی است که مدیران جوانی که در دولت وجود دارند، عملکرد قابل قبولی از خود نشان دادهاند. چرا آقای روحانی تمایلی به جوان کردن کابینه از خود نشان نمیدهند؟
آقای روحانی معتقد هستند باید از تجربه مدیرانی که درگذشته کارنامه ممتازی داشتهاند استفاده کرد و به همین دلیل نیز تلاش کردند در کابینه خود از مدیران باتجربه با کارنامه موفق استفاده کنند. تجربه مدیران از سرمایه مردم شکل گرفته و مردم و جامعه برای تربیت چنین مدیرانی هزینه دادهاند. حضرت علی(ع) در روایتی عنوان میکنند: «تجربه گذشتگان چراغ راه آِیندگان است». به همین دلیل مسائلی که امروز برای مردم وجود دارد در گذشته نیز به شکلهای مختلف وجود داشته و به همین دلیل کسانی که از گذشته تجربه دارند میتوانند به حل مشکلات کنونی جامعه کمک کنند. کسانی که از تجربه گذشتگان استفاده میکنند زندگی بهتر و متعادلتری دارند و با مشکلات کمتری مواجه هستند. در نتیجه استفاده از افراد باتجربه فی النفسه بد نیست. با این وجود این امکان وجود دارد که چنین مدیری توانایی خود را از دست داده باشد.
دیدگاه شما درباره مواضع اخیر دونالد ترامپ و واکنش مسئولان کشور نسبت به اظهارات وی چیست؟
در شرایط کنونی ترامپ در کشور آمریکا دارای منتقدان جدی است و اغلب مردم آمریکا با رویکرد وی موافق نیستند و وی را رئیسجمهور بزرگی قلمداد نمیکنند. به همین دلیل نیز وی تلاش میکند با جنجالآفرینی این ضعف را پنهان کند و به شکلی رفتار کند که سیاستهایش با حمایت اکثریت مردم آمریکا صورت گیرد. به نظر من مسئولان جمهوری اسلامی نباید به اظهارات ترامپ واکنش نشان بدهند و بیشتر به دنبال این باشند که مشکلات داخلی کشور را حل کنند. پس از جنجالآفرینیهای ترامپ ما مشاهده میکنیم که مسئولان کشور به هم نزدیکتر شده و مواضع مشابهی اتخاذ میکنند. در نتیجه در شرایط کنونی عبارت «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، بین مسئولان صدق پیدا کرده است. اگر مسئولان تلاش کنند که مشکلات مردم را حل کنند و شرایطی را به وجود بیاورند که مردم از زندگی خود راضی باشند مردم نیز از مسئولان حمایت خواهند کرد و در نتیجه ترامپ هیچ غلطی نخواهد کرد. بدون شک جمهوری اسلامی نسبت به30 سال پیش بسیار قدرتمندتر شده و از توانایی بیشتری برخوردار شده است. ترامپ قصد دارد با اظهارات خود مسئولان جمهوری اسلامی را عصبانی کند تا اظهاراتی به زبان بیاورند که در نهایت به سود آنها تمام شود. در نتیجه ما نباید به شکلی رفتار کنیم که خواست ترامپ و نزدیکان وی باشد تا بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.
در مرحله نخست باید هدف تغییرات صورت گرفته در دولت را مشخص کرد. تغییر مدیران باید به صورت دقیق و همراه با عقلانیت و منطق باشد. بدون شک اگر یک مدیر بدون دلیل و استراتژی تغییر پیدا کند ممکن است پیامدهای منفی به همراه داشته باشد. این در حالی است که اگر تغییر مدیران با آینده نگری و برای بهبود وضعیت صورت بگیرد یک رویکرد سازنده خواهد بود. به نظر میرسد تغییرات صورت گرفته در دولت به دلیل موجی بوده که در بین افکار عمومی جامعه به وجود آمده و مسئولان برای اینکه این موج فروکش کند دست به این تغییرات زدهاند. در گذشته نیز این اتفاق در کشور رخ داده است. در برخی از مقاطع تاریخ انقلاب برای اینکه هیجانهای جامعه فروکش کند برخی از مدیران تغییر پیدا کردهاند. مسئولان کشور باید با بررسیهای دقیق عملکرد مدیران بخشهای مختلف را مورد ارزیابی قرار بدهند و مدیران ضعیف را تغییر بدهند. حتی خود مدیران ضعیف نیز هنگامی که متوجه میشوند نمیتوانند به مطالبات مردم پاسخ مثبت بدهند باید کنارهگیری کنند و جای خود را به مدیران تازه نفس و قویتر بدهند. مدیری که میداند فرد دیگری از نظر تخصص و تعهد وضعیت بهتری دارد باید خود زمینه را برای حضور وی مهیا کند. مدیری که میداند حضورش در منصب مدیریتی نمیتواند به حل مشکلات مردم کمک کند و با این حال بر حضور در این منصب اصرار میورزد مانند کسی است که آتش جهنم را برای خود خریده است. از سوی دیگر حضور مدیر ضعیف در منصب مدیریتی نیز به نوعی ظلم به جامعه است. به نظر من مسئولان دولت باید بدون توجه به جنجالها و هیاهوهای صورت گرفته از بهترین افراد در دولت استفاده کنند. از نظر شرعی تغییر مدیر ضعیف و استفاده از مدیر قویتر واجب شرعی است. این در حالی است که در شرایط کنونی مردم با مشکلات زیادی مواجه هستند و به همین دلیل باید از مدیران قوی برای حل مشکلات مردم استفاده کرد. به نظر میرسد در شرایط کنونی برخی از مدیران جامعه توانایی لازم را برای حل مشکلات مردم ندارند. با این وجود در مقابل هرگونه تغییر مقاومت میکنند و اجازه تغییر را به مدیران بالادستی خود نمیدهند.
به نظر شما با چنین مدیرانی چگونه باید برخورد کرد؟
پیامدهای مدیریت ضعیف تا سالها باقی میماند و این نکته را میتوان با نگاهی به گذشته به خوبی مشاهده کرد. این وضعیت به خصوص در زمینه سوءاستفاده مالی برخی از مدیران شکل پررنگتری به خود میگیرد. بنده معتقدم در طول تاریخ جمهوری اسلامی توجه کمی به این مسأله صورت گرفته و ما در انتخاب مدیران دقت زیادی انجام ندادهایم. در دهه نخست انقلاب اسلامی مسائلی مانند انقلابی بودن یا مذهبی بودن بیشتر ملاک انتخاب مدیران جامعه بود. پس از این مقطع زمانی نیز برخی مسائل در انتخاب مدیران نقش بیشتری پیدا کرد. به عنوان مثال در برخی از زمینهها تخصص و تعهد نادیده گرفته شد و روابط بر ضوابط تقدم پیدا کرد. به همین دلیل نیز بسیاری از مشکلات کنونی جامعه مانند بیکاری، بحرانهای اجتماعی و عدم استفاده از متخصصان ریشه در این نوع برنامهریزی دارد. متأسفانه احزاب و گروههای سیاسی نیز بیش از آنکه به منافع ملی توجه کنند به دنبال منافع گروهی خود هستند و به صورت جزیرهای به محیط پیرامون نگاه میکنند. منظور بنده از جزیرهای بودن نیز این است که گروهها و احزاب سیاسی تنها به جزیره خود فکر میکنند و دغدغههای گروهی آنها در اولویت نخست قرار دارد. در شرایط کنونی یکی از چالشهای مهم جامعه ما حضور برخی مدیران ضعیف در برخی از بخشها است. به همین دلیل نیز مسئولان بالادستی باید در رویکرد این مدیران تغییر ایجاد کنند و به جای آن از مدیرانی استفاده کنند که بتوانند رویکرد قویتری در مدیریت کشور ایجاد کنند و تلاش بیشتری برای حل مشکلات مردم از خود نشان بدهند.
آیا تغییرات صورت گرفته و زمزمه تغییرات جدیتر تنها برای خاموش کردن موجی بود که در این زمینه در افکار عمومی شکل گرفته بود؟
بنده معتقد نیستم همه این تغییرات برای فروکش کردن موج افکار عمومی بوده است. با این وجود معتقدم بخشهایی از این تغییرات با توجه به مطالبه مردم صورت گرفته است. البته این مسأله خاصی نیست و در همه کشورهای جهان مسئولان با توجه به مطالبات عمومی جامعه تصمیمگیری میکنند یا در سیاستهای خود تغییر ایجاد میکنند. بدون شک باقی ماندن برخی از مدیران در مناصب خود به کشور ضربه میزند و به همین دلیل هرچه سریعتر باید مدیران جدیدی را جایگزین این افراد کرد. نکته دیگر اینکه باید به نقد و انتقاد سازنده توجه کرد و فضا را آزاد گذاشت تا مردم به راحتی دیدگاههای خود را به مسئولان منتقل کنند. هرچه فضا برای انتقاد و اظهارنظر آزادتر باشد به همان میزان مردم با شفافیت و صراحت بیشتری با مسئولان صحبت میکنند و مشکلات را به آنها گوشزد میکنند. در مقابل هرچه فضای انتقاد بستهتر باشد مردم نمیتوانند چالشها و مشکلات را بیان کنند و درنتیجه مشکلات جامعه روزبهروز بیشتر میشود. در شرایط کنونی برخی خود را از مردم جدا فرض کرده و با استفاده از رانتهای مختلف شرایطی را برای خود ایجاد کردهاند و به مردم نیز پاسخگو نیستند. به همین دلیل نیز باید فضای نقد و انتقاد در جامعه رشد پیدا کند تا پشت پرده برای افکار عمومی روشن شود و مردم از جزئیات تصمیمگیری درباره کشور آگاهی داشته باشند. مردم با کسی عقد اخوت نبستهاند که تا روز قیامت از آنها حمایت کنند. هنگامی که مردم مشاهده کنند مسئولان به دغدغههای آنها توجه میکنند و تلاش میکنند که این دغدغهها مرتفع شود همچنان به حمایت از آنها ادامه میدهند. این در حالی است که زمانی که این اتفاق رخ ندهد و مسئولان در تحقق مطالبات مردم ناتوان باشند مردم نیز حمایت خود را از آنها برمی دارند یا اینکه کمتر میکنند.
آیا اعضای کابینه از تعامل کافی برخوردار هستند؟ چرا برخی از مدیران دولت آقای روحانی که تمایلی برای ادامه همکاری ندارند همچنان در دولت باقی ماندهاند؟
مدیری که خودش را فاقد انگیزه لازم برای ادامه مدیریت میداند از همین فردا نباید در محل کار خود ظاهر شود و به آقای رئیسجمهور اعلام کند که انگیزه لازم برای ادامه خدمت را ندارد. با این وجود به نظر میرسد برخی از مدیران از توانایی کافی برای خدمت برخوردار هستند، اما از انتقاد کردن و به چالش کشیده شدن هراس دارند و به همین دلیل حاضر نیستند در مناصبی که در اختیار دارند ریسک کنند و قدرت عمل خود را بالا ببرند. هیچ مدیری نباید از نقد و انتقاد هراس داشته باشد. نقد و انتقاد مردم از یک مدیر به معنای زیر سوال بردن کارنامه و سابقه وی نیست و بلکه به معنای نشان دادن خطای وی برای اصلاح آن است. با انتقاد کردن عملکرد مدیران به صورت واقعی برای آنها روشن میشود و مردم عنوان میکنند که یک مدیر در چه زمینههایی ضعف داشته و در مقابل در چه زمینههایی عملکرد قابل قبولی داشته است. مدیری که عملکرد قابل قبولی از خود ارائه کرده و برای حل مشکلات مردم تلاش زیادی انجام داده به هیچ عنوان از نقد و انتقاد کردن هراس ندارد.
رویکرد آقای روحانی در دو دولت خود استفاده از مدیران باتجربه بوده اما این مسأله سبب پیر شدن و عدم چالاکی کابینه شده است. این در حالی است که مدیران جوانی که در دولت وجود دارند، عملکرد قابل قبولی از خود نشان دادهاند. چرا آقای روحانی تمایلی به جوان کردن کابینه از خود نشان نمیدهند؟
آقای روحانی معتقد هستند باید از تجربه مدیرانی که درگذشته کارنامه ممتازی داشتهاند استفاده کرد و به همین دلیل نیز تلاش کردند در کابینه خود از مدیران باتجربه با کارنامه موفق استفاده کنند. تجربه مدیران از سرمایه مردم شکل گرفته و مردم و جامعه برای تربیت چنین مدیرانی هزینه دادهاند. حضرت علی(ع) در روایتی عنوان میکنند: «تجربه گذشتگان چراغ راه آِیندگان است». به همین دلیل مسائلی که امروز برای مردم وجود دارد در گذشته نیز به شکلهای مختلف وجود داشته و به همین دلیل کسانی که از گذشته تجربه دارند میتوانند به حل مشکلات کنونی جامعه کمک کنند. کسانی که از تجربه گذشتگان استفاده میکنند زندگی بهتر و متعادلتری دارند و با مشکلات کمتری مواجه هستند. در نتیجه استفاده از افراد باتجربه فی النفسه بد نیست. با این وجود این امکان وجود دارد که چنین مدیری توانایی خود را از دست داده باشد.
دیدگاه شما درباره مواضع اخیر دونالد ترامپ و واکنش مسئولان کشور نسبت به اظهارات وی چیست؟
در شرایط کنونی ترامپ در کشور آمریکا دارای منتقدان جدی است و اغلب مردم آمریکا با رویکرد وی موافق نیستند و وی را رئیسجمهور بزرگی قلمداد نمیکنند. به همین دلیل نیز وی تلاش میکند با جنجالآفرینی این ضعف را پنهان کند و به شکلی رفتار کند که سیاستهایش با حمایت اکثریت مردم آمریکا صورت گیرد. به نظر من مسئولان جمهوری اسلامی نباید به اظهارات ترامپ واکنش نشان بدهند و بیشتر به دنبال این باشند که مشکلات داخلی کشور را حل کنند. پس از جنجالآفرینیهای ترامپ ما مشاهده میکنیم که مسئولان کشور به هم نزدیکتر شده و مواضع مشابهی اتخاذ میکنند. در نتیجه در شرایط کنونی عبارت «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، بین مسئولان صدق پیدا کرده است. اگر مسئولان تلاش کنند که مشکلات مردم را حل کنند و شرایطی را به وجود بیاورند که مردم از زندگی خود راضی باشند مردم نیز از مسئولان حمایت خواهند کرد و در نتیجه ترامپ هیچ غلطی نخواهد کرد. بدون شک جمهوری اسلامی نسبت به30 سال پیش بسیار قدرتمندتر شده و از توانایی بیشتری برخوردار شده است. ترامپ قصد دارد با اظهارات خود مسئولان جمهوری اسلامی را عصبانی کند تا اظهاراتی به زبان بیاورند که در نهایت به سود آنها تمام شود. در نتیجه ما نباید به شکلی رفتار کنیم که خواست ترامپ و نزدیکان وی باشد تا بتوانند به اهداف خود دست پیدا کنند.