خدا به پیامبرش هم اجازه جباریت نمیدهد؛ جمهوری اسلامی که تکلیفش معلوم است
چکیده : حجت الاسلام و المسلمین استاد ایازی با طرح این پرسش که آیا بنا کردن جامعه دینی مستلزم این است که با غل و زنجیر مردم را مومن کنیم؟ گفت: قرآن کریم در آیهای به صراحت میگوید خداوند راضی نیست مردم کافر شوند، اما این بدان معنا نیست که خداوند میخواهد از طریق سلب اختیار انسان او را مومن کند....
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با بیان اینکه نمیتوان با اجبار، روشهای خشونت آمیز و مستبدانه مردم را مومن کرد؛ چراکه در این صورت نفاق ایجاد میشود، گفت: جنس دین با اجبار سازگار نیست، چون ایمان از جنس باور پیدا کردن است، از جنس دوست داشتن است و از قلب است که دین به وجود می آید و چیزی که با قلب، ایمان و باور رابطه داشته باشد با زور و اجبار عملی نخواهد شد. وقتی خداوند از پیامبرش که از همه کس بر وی عزیزتر و نزدیک تر است، حق جباری را می گیرد، دیگر ما بقی جهان از مردم دیگر گرفته تا حکومت ها تا جمهوری اسلامی نیز تکلیفشان معلوم می شود که قطعا چنین حقی ندارند که مردم را در پذیرش دین اجبار کنند. هر چند خداوند جبار است، اما پیامبرانش جبار نیستند چه برسد به دیگران.
به گزارش جماران، حجت الاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی موضوع سخنرانی خود را در هیات ایثارگران که در حسینیه جماران برگزار شد، موضوع جایگاه انسان از منظر قرآن کریم و نسبت آن با دینداری اجتماعی بیان و اظهار کرد: این مسئله از ۲ جهت قابل بررسی است؛ اول اینکه ما با این واقعیت مواجه هستیم که انسان موجودی صاحب اختیار است و از سویی دیگر وقتی در رابطه با دیدنداری اجتماعی سخن می گوییم، مسئله اصطکاک این نوع دین داری با سایر دینداریها و سایر نگرشها به موضوع دین ایجاد میشود.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در ادامه با طرح این پرسش که چگونه میتوان جامعه دیندار داشت و افراد غیر دیندار در آن جامعه دارای حقوق باشند و در آن جامعه میان دین داران و غیر دین داران رابطه برقرار کرد، افزود: برای پاسخ به این سوال باید ابتدا انسان را از منظر جهان بینی قرآن کریم ملاحظه کنیم و بدانیم قرآن انسان را چگونه توصیف می کند.
وی با بیان اینکه این نوع نگاه در ۱۰۰ سال گذشته در میان مفسرین به وجود آمده است، گفت: تا یک قرن پیش مفسرین قرآن مفهوم عدالت اجتماعی از نگاه قرآن را مورد توجه قرار نداده بودند و این مفهوم تازه ای است که از تفسیر آیات به دست آمده است.
انسان بما هو انسان در قرآن خطاب خداوند است بدون توجه به دین
این مدرس حوزه و دانشگاه ادامه داد: نگاهی که قرآن کریم به انسان دارد، انسان به ماهو انسان است و نه نگاه به انسان دیندار و یا انسان مومن و غیر مومن؛ چرا که زیاد پیش می آید خداوند خطاب خود را در قرآن به انسان ها دارند نه تنها به مومنین و یا کفار و کل انسانیت را با الفاظی مثل نفس، انسان، بنی آدم و چنین لفظ هایی مورد خطاب قرار می دهد.
وی با بیان اینکه از منظر جهانبینی قرآن، انسان خلیفه خدا بر روی زمین است، تصریح کرد: در سوره بقره خداوند در گفت و گویی که با ملائک خود دارد درباره انسان صحبت می کند و خطاب به ملائک می گوید که من می خواهم برای خودم جانشینی یعنی انسان را نتخاب کنم و ملائک زبان به اعتراض می گشایند و می گویند که انسان موجودی خطاکار است که در زمین گناه می کند و خون می ریزد، خداوند در جواب ملائکه این سخن آنها را رد نکرد، اما پاسخ داد قطعا ما چیزی را می دانیم که شما نمی دانید.
ایازی در ادامه به آیات دیگری از قرآن اشاره کرد و گفت: خداوند در نهایت در آیات دیگر و در جاهای مختلف قرآن این جواب و گفت و گو را با ملائک کامل می کند. تا به جایی می رسد که خداوند انسان را امانت دار خود می داند و از امانتی سخن می گوید که هیچ موجود دیگری آن را نه تنها قبول نکرد، بلکه حتی از پذیرش آن فرار کرد و اینجا پاسخ ملائک کامل می شود که چرا انسان جانشین خداوند است، از منظر جهانبینی قرآن، انسان که موجودی خطار کار است، مسجود ملائکه است، ملائکه ای که از گناه بری هستند.
وی ادامه داد: عرفا معتقدند که قرآن در این رابطه میخواهد بگوید انسان تجلیگاه صفات خدا در زمین است. از اهمیت نفس انسان همین بس که خداوند به ملائک دستور داده است تا به انسان سجده کنند نه به انسان مومن.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه تفسیر های مختلفی وجود دارد درباره اینکه این امانت چه چیز می تواند باشد، بیان کرد: مرحوم طباطبایی این امانت را اراده و اختیار انسان و حق مسئولیت وی می داند که خداوند نه به انسان مومن که به ذات همه انسان ها به ما هو انسان بود عطا کرده است.
وی در ادامه به آیات دیگری اشاره کرد که خداوند در آن خطاب را انسان قرار می دهد و افزود: آیه هایی مثل “فتبارک الله احسن الخالقین” و یا آیات دیگری که بنی آدم و… را خطاب قرار می دهد. با توجه به این آیات باید بدانیم که در حکومتی بر پایه دین چگونه می توان دینداری اجتماعی داشت.
دینداری با اجبار و زور امکان پذیر نیست
وی ادامه داد: در جامعه ای که دینداران آن نماز می خوانند روزه می گیرند، چگونه باید کسانی که این اعتقادات را ندارند رفتار کرد؛ چرا که مشخص شد تا بدین جای بحث خداوند اراده و اختیار داده است به افراد در پذیرش دین و در قبول آن.
ایازی با طرح این پرسش که آیا بنا کردن جامعه دینی مستلزم این است که با غل و زنجیر مردم را مومن کنیم؟ گفت: قرآن کریم در آیهای به صراحت میگوید خداوند راضی نیست مردم کافر شوند، اما این بدان معنا نیست که خداوند میخواهد از طریق سلب اختیار انسان او را مومن کند.
این مدرس حوزه و دانشگاه با اشاره به تفسیر علامه طباطبایی از آیه «لا اکراه فیالدین» بیان کرد: از نظر علامه طباطبایی این آیه را می توان به ۲ شکل اخباریه و انشاییه تفسیر کرد، در انشاییه فقط به این معنی است که حق ندارید اکراه در دین داشته باشید؛ اما در تفسیر اخباریه این یک خبر است از اینکه حقیقت دین با اجبار سازگار نیست. از نظر مرحوم طباطبایی این آیه جملهای خبری است و بدان معنا است که واقعیت دین با اجبار سازگار نیست، زیرا دین و ایمان از جنس باور قلبی هستند.
وی تصریح کرد: نمیتوان با ترس و ارعاب و روشهای خشونت آمیز و مستبدانه مردم را مومن کرد؛ چراکه در این صورت نفاق ایجاد میشود. جنس دین با اجبار سازگار نیست، چون ایمان از جنس باور پیدا کردن است، از جنس دوست داشتن است و از قلب است که دین به وجود می آید و چیزی که با قلب، ایمان و باور رابطه داشته باشد با زور و اجبار عملی نخواهد شد.
ایازی با انتقاد از افرادی که برخی مواقع از پاپ کاتولیک تر میشوند، با اشاره به آیه ۹ سوره یونس، گفت: خداوند در قرآن میفرماید اگر میخواستم همه مردم را مومن میآفریدم و این جالب است که چگونه برخی از خدا هم برایشان این مسئله مهم تر می شود و بلافاصله در آیه دیگری خطاب به پیامبر (ص) میفرماید “آیا تو میخواهی با اجبار مردم را مومن کنی؟”
وی تاکید کرد: از منظر جهانبینی قرآن کریم ایمان آوردن مردم باید با اختیار انسان سازگار باشد.جنس دین با خشونت و دیکتاتوری سازگار نیست، در تفسیر و جهان بینی قرآن این جزو نقشه خداوند نیست که همه انسان ها یک دست باشند ، علتش هم این است که خدا به اسنان ها امانتی داده ه همان اراده و اختیار است و در ازای این امانت ثواب و عقاب را گذاشته است.
هنر انسان گناه نکردن با وجود داشتن ابزار گناه است
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم اضافه کرد: هنر انسانی در این است که ابزار گناه تحت اختیارش باشد، اما آن گناه را انجام ندهد و انچه که تعیین کننده نقش اراده و اختیار انسان است ثواب و عقوبتی است که در انتظار ماست.
وی در ادامه به تاکید خداوند به نقش اجتماعی دین اشاره کرد و گفت: خداوند در قرآن خطاب به پیامبر(ص) می گوید که ای پیامبر تو تنها شاهد، بشارت دهنده و بیم دهنده هستی و در ادامه همین آیات نیز می فرماید که تو بر مردم جبار و چیره گر نیستی. یکی از صفات خداوند متعال جبار بودن است. یعنی خداوند جبار است، اما طبق نص صریح قرآن کریم پیامبران جبار نیستند و نمیتوانند با زور و اجبار مردم را به ایمان فرابخوانند.
ایازی عنوان کرد: وقتی خداوند از پیامبرش که از همه کس بر وی عزیزتر و نزدیک تر است، حق جباری را می گیرد، دیگر ما بقی جهان از مردم دیگر گرفته تا حکومت ها تا جمهوری اسلامی نیز تکلیفشان معلوم می شود که قطعا چنین حقی ندارند که مردم را در پذیرش دین اجبار کنند. هر چند خداوند جبار است، اما پیامبرانش جبار نیستند چه برسد به دیگران.
وی یادآور شد: خداوند در یکی از آیات قرآن خطاب به پیامبر اکرم(ص) میگوید “حتی اگر رفتار تو از لطافت خارج شود و به خشونت و تندی بگراید مردم از تو دور میشوند. دینداری که در جامعه بنا به اجرای آن را داریم نباید با اکراه و جباریت همراه باشد چرا که دین گریزی از جباریت آغاز می شود.
این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به تفسیر شهید مطهری از دین گریزی مردم اشاره کرد و گفت: شهید مطهری علت زده شدن مردم از دین در مغرب زمین را این میداند که اصحاب کلیسا به خواستههای کلیسا توجه نکرده و کاری کردند که مردم به این نتیجه برسند که یا دین را کنار بگذارند یا اینکه به خواستههای آنان جامه عمل بپوشانند. شهید مطهری معتقد بود که ممکن است این امر نیز برای ما مسلمانان صادق باشد و تنها مختص به غرب و کلیسا نیست.
وی در بخش بعدی سخنان خود به این موضوع اشاره کرد که در جامعه دیندار باید با دشمنان دینی چگونه برخورد کرد و توضیح داد: خداوند در قرآن می فرمایند مواظب باشید که اگر کسانی با شما دشمن هستند و دشمنی کردند، این دشمنی باعث نشود که شما از دینداری خارج شوید. و بعد می فرمایند اینکه با دشمنان برخورد عادلانه داشته باشید این جزو تقوا است.
راه دیندار کردن افراد اقناع و برهان آوری است
ایازی ادامه داد: خداوند در برخورد کردن با مخالف هم توضیحات کامل و کافی را در قرآن داده اند که مخالف خود را که با شما جنگ ندارد با برهان و گفت و گو قانع کنید و راه این کار برهان آوری و موعظه است نه اجبار و تهدید.
وی در ادامه با بیان اینکه راه دین دار کردن مردم اغنا و ترغیب است، خاطر نشان کرد: از منظر قرآن کریم هر فردی صلاحیت امر به معروف و نهی از منکر را ندارد و نمی توان یک مامور آموزش ندیده نیروی انتظامی را مسئول امر به معروف و نهی از منکر کرد.
عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم در پایان گفت: حق انسانی و شهروندی این است که ما با عدالت رفتار کنیم در جامعه عدالت هم به این معنا است که ما با همه در جامعه خوب رفتار کنیم. انسان ها همه دارای ارزش هستند و خداوند در این باره می گویند که وقتی کسی یک انسان بی گناه را می کشد مثل این است که تمام انسان ها را کشته است.