سید محمدعلی ایازی استاد دانشگاه و قرآنپژوه ضمن تبیین دیدگاه قرآن در مورد قصاص، با بیان اینکه قرآن بهانههای مختلفی را برای اجرا نشدن قصاص مطرح کرده است، تأکید کرد: اگر پدر طبق قانون اسلام قصاص نمیشود، صرفاً به خاطر ولی فرزند بودن نیست، بلکه قصاص پدر عامل فروپاشی خانواده و تشدید خشونت است.
ایازیحجتالاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی، استاد دانشگاه و قرآنپژوه، در گفتوگو با ایکنا با اشاره به قتل دختر ۱۴ ساله، گفت: هم خلأهای حقوقی و فقهی در این نوع حوادث دخیل است و هم زمینههای اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در پدید آمدن این گونه حوادث تلخ مؤثر است؛ یعنی از یک طرف، کارآمدی قانون در زمینه ازدواج و مجازات مجرم وجود ندارد و از طرف دیگر، مشکل کشور صرفاً حقوقی و فقهی نیست، بلکه مجموعهای از عوامل دخیل است.
ایازی بیان کرد: مثلاً اگر قضات ما مهارت لازم در برخورد با این نوع حوادث داشته باشند، خودش عامل مهمی در تقلیل این حوادث است؛ یعنی اگر قانونِ خوب هم وجود داشته باشد، نوع مواجهه قضات مهم است؛ در همین قضیه قتل رومینا اگر قاضی به پدر هشدار میداد که برخورد خشنی با دختر نداشته باشد و از طرفی تأمل بیشتری به سخن دختر داشت که گفته بود اگر مرا به پدرم تحویل بدهید، مرا خواهد کشت، شاید شاهد این حادثه نبودیم. همچنین اگر قاضی آموزش و مهارت لازم را داشت و تمهیدی میاندیشید که دختر مدتی در محیطی فرهنگی تحت تربیت و آموزش لازم قرار بگیرد، شاید امروز رومینا کشته نشده بود، بنابراین افزون بر یک قانون خوب، اجرای قوانین فقهی و حقوقی در دستگاه قضایی خیلی مهم است.
ریشههای تربیتی و فرهنگی
وی اضافه کرد: بخشی از این نوع حوادث هم مربوط به مسائل تربیتی و فرهنگی جامعه مانند تعصبات است؛ مثلاً پدر ممکن است به دلیل اختلاف مذهبی، فاصله سن دختر یا مسائل دیگر با ازدواج دختر موافق نبوده و این مسائل هم در چنین فهم غلطی اثرگذار است. مهمتر آنکه خانوادهها باید مهارتهای لازم را در برخورد با فرزندان را فرابگیرند؛ یعنی اگر پدر تعامل دوستانه، محبتآمیز و خوبی داشت، باز شاید این اتفاق رخ نمیداد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی تأکید کرد: بنابراین در چنین پدیدههایی به نقش شرایط فرهنگی و آموزش رسانهها و نظام تعلیم و تربیت باید توجه شود و در بررسی مسئله نیز باید جامعنگر باشیم. پدیدههای اجتماعی یک مجموعه مرتبط با همدیگر است، لذا اگر قصاص هم برای این نوع جرمها تعیین شود، ولی ابعاد دیگر را تبیین نکنیم، مشکلی حل نمیشود.
لوازم حیاتبخشی قصاص
وی گفت: این روزها در رسانهها بر این مسئله تأکید میشود که چرا قصاص برای مجازات چنین پدرانی در قانون لحاظ نشده تا جلوی تکرار حوادث مشابه را بگیرد؟ در قرآن کریم حکم به قانون قصاص داده و برای آن، فلسفهای بیان شده و فرموده که فلسفه قصاص، حفظ و حق حیات است؛ یعنی مجازات قصاص برای ارزشگذاری به حق حیات در جامعه مسلمان و غیرمسلمان است؛ نگاه کلی قرآن این است که چگونه حیات در جامعه تداوم یابد. به همین دلیل در عین بیان قانون قصاص، بلافاصله بر عفو تأکید شده تا مردم از حق خودشان تا حد ممکن استفاده نکنند.
این قرآنپژوه با بیان اینکه مجازات قصاص برای حفظ حق حیات لوازمی دارد، تصریح کرد: شاهد دیگر آن است که قرآن کریم وقتی قصاص را مطرح کرد، فرموده: «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ»؛ یعنی اگر یک فرد از شما را کشتند فقط یک نفر را بکشید؛ زیرا در بسیاری از جوامع و میان افراد قدرتمند و در دوره پیامبر(ص) و قبل و حتی بعد از آن و امروز کسانی هستند که وقتی یک نفر از خانواده و اقوام آنان کشته شود، به ازای آن تلاش میکنند تا چندین نفر را بکشند که قرآن این مسئله را زیر سؤال برده است؛ یعنی جهتگیری از یک واقعیت اجتماعی و مشکل رفتاری مردم است.
بهانههای قرآن برای اجرا نشدن قصاص
وی افزود: قرآن تأکید دارد که در برابر یک نفر فقط یک نفر باید کشته شود و اینکه عفو بهتر است؛ زیرا او میخواسته به سمت کاهش آن پیش برود؛ لذا قرآن به بهانههای مختلف خواسته است که قصاص اجرایی نشود. خیلی از افراد تصور میکنند که نبود حکم قصاص برای پدرانی که فرزند خود را میکشند، به دلیل آنکه پدر چون ولی و پدر فرزند است، این حق را دارد که فرزند خودش را بکشد یا تنبیه کند، ولی عمده فلسفه رفع آن این است که قصاص پدر باعث فروپاشی یک خانواده و تشدید خشونت میشود، زن شوهر خود را از دست داده و فرزندان دیگر بیپدر میشوند و این دور و تسلسل ادامه مییابد و زمینههای قتلهای بعدی در خانواده فراهم میشود.
ایازی با تأکید بر اینکه تردیدی در این نیست که چنین پدری باید مجازات شود و مجازات سنگین هم داشته باشند تا تنبه و پیشگیری برای دیگران ایجاد شود، تصریح کرد: همه مجازات قصاص نیست و راههای دیگر هم ممکن است.
تناقض در سخن مدعیان ظلم بودن قصاص
وی اظهار کرد: تعجب من از برخی افراد است که وقتی به قصاص میرسند میگویند این حکم اسلام ظالمانه است، ولی وقتی با چنین پدیدههایی روبهرو میشوند، میگویند چرا در قانون قصاص برای چنین پدری وجود ندارد؟ یعنی تناقض در سخنان آنان وجود دارد.
ایازی در پاسخ به این سؤال که دلیل اصلی چنین حوادثی تعصبات ناموسی است، مرز میان تعصبات و غیرت بهجا و بیجا چیست؟ گفت: باید میان تعصب و غیرتی که یک فرد به ناموس و اطرافیان خود دارد، با اجرای قانون تفاوت قائل شویم؛ آنچه حق پدر و برادر و بستگان درجه یک است، داشتن هوشمندی و مسئولیتشناسی به ناموس است و در این حوادث، آزردگی و ناراحتی شدیدی رخ میدهد، ولی راه آن تنبیه و کشتن نیست. آنان حق ندارند مجری قانون بشوند، بلکه باید راهی پیدا کنند تا این مسئله حل شود.
وی اضافه کرد: در این ماجرا، پدر، خودش مجری قانون شده است و این درست نیست؛ غیرت آن است که پدر و برادر و ... رفتاری داشته باشند که سلامت خانواده، حفظ شود، ولی کشتن که هیچ، حق زدن هم ندارد و دستورات اسلامی چنین اجازهای را به خصوص درباره دختران نمیدهد. به همین دلیل یکی از مواردی که باید در قانون لحاظ شود، جلوگیری از زمینه رخ دادن چنین حوادثی است.
ایازی بیان کرد: این ماجراها هشداری به خانوادههاست تا رفتار خوب و مناسبی با فرزندشان داشته باشند؛ الان یکی از مشکلات ما، کودکهمسری است که به معضل تبدیل شده و برخی خانوادهها فرزند خود را مجبور به ازدواج در سن کم میکنند که آثار و عوارض بسیاری دارد و متأسفانه به این مشکل توجه نمیشود. باید قانون مناسبی برای آن باشد، ولی مواردی استثنا هم هستند. در این مورد دختر قصد و نیاز به ازدواج داشت و باید در قانون طوری پیشبینی میشد تا قاضی و روانشناس تشخیص دهند که این بچه نیاز به ازدواج و آمادگی برای این کار دارد و به صورت استثنائی عمل شود تا مشکلات کاهش یابد.
ایازیحجتالاسلام والمسلمین محمدعلی ایازی، استاد دانشگاه و قرآنپژوه، در گفتوگو با ایکنا با اشاره به قتل دختر ۱۴ ساله، گفت: هم خلأهای حقوقی و فقهی در این نوع حوادث دخیل است و هم زمینههای اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در پدید آمدن این گونه حوادث تلخ مؤثر است؛ یعنی از یک طرف، کارآمدی قانون در زمینه ازدواج و مجازات مجرم وجود ندارد و از طرف دیگر، مشکل کشور صرفاً حقوقی و فقهی نیست، بلکه مجموعهای از عوامل دخیل است.
ایازی بیان کرد: مثلاً اگر قضات ما مهارت لازم در برخورد با این نوع حوادث داشته باشند، خودش عامل مهمی در تقلیل این حوادث است؛ یعنی اگر قانونِ خوب هم وجود داشته باشد، نوع مواجهه قضات مهم است؛ در همین قضیه قتل رومینا اگر قاضی به پدر هشدار میداد که برخورد خشنی با دختر نداشته باشد و از طرفی تأمل بیشتری به سخن دختر داشت که گفته بود اگر مرا به پدرم تحویل بدهید، مرا خواهد کشت، شاید شاهد این حادثه نبودیم. همچنین اگر قاضی آموزش و مهارت لازم را داشت و تمهیدی میاندیشید که دختر مدتی در محیطی فرهنگی تحت تربیت و آموزش لازم قرار بگیرد، شاید امروز رومینا کشته نشده بود، بنابراین افزون بر یک قانون خوب، اجرای قوانین فقهی و حقوقی در دستگاه قضایی خیلی مهم است.
ریشههای تربیتی و فرهنگی
وی اضافه کرد: بخشی از این نوع حوادث هم مربوط به مسائل تربیتی و فرهنگی جامعه مانند تعصبات است؛ مثلاً پدر ممکن است به دلیل اختلاف مذهبی، فاصله سن دختر یا مسائل دیگر با ازدواج دختر موافق نبوده و این مسائل هم در چنین فهم غلطی اثرگذار است. مهمتر آنکه خانوادهها باید مهارتهای لازم را در برخورد با فرزندان را فرابگیرند؛ یعنی اگر پدر تعامل دوستانه، محبتآمیز و خوبی داشت، باز شاید این اتفاق رخ نمیداد.
استاد دانشگاه آزاد اسلامی تأکید کرد: بنابراین در چنین پدیدههایی به نقش شرایط فرهنگی و آموزش رسانهها و نظام تعلیم و تربیت باید توجه شود و در بررسی مسئله نیز باید جامعنگر باشیم. پدیدههای اجتماعی یک مجموعه مرتبط با همدیگر است، لذا اگر قصاص هم برای این نوع جرمها تعیین شود، ولی ابعاد دیگر را تبیین نکنیم، مشکلی حل نمیشود.
لوازم حیاتبخشی قصاص
وی گفت: این روزها در رسانهها بر این مسئله تأکید میشود که چرا قصاص برای مجازات چنین پدرانی در قانون لحاظ نشده تا جلوی تکرار حوادث مشابه را بگیرد؟ در قرآن کریم حکم به قانون قصاص داده و برای آن، فلسفهای بیان شده و فرموده که فلسفه قصاص، حفظ و حق حیات است؛ یعنی مجازات قصاص برای ارزشگذاری به حق حیات در جامعه مسلمان و غیرمسلمان است؛ نگاه کلی قرآن این است که چگونه حیات در جامعه تداوم یابد. به همین دلیل در عین بیان قانون قصاص، بلافاصله بر عفو تأکید شده تا مردم از حق خودشان تا حد ممکن استفاده نکنند.
این قرآنپژوه با بیان اینکه مجازات قصاص برای حفظ حق حیات لوازمی دارد، تصریح کرد: شاهد دیگر آن است که قرآن کریم وقتی قصاص را مطرح کرد، فرموده: «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ»؛ یعنی اگر یک فرد از شما را کشتند فقط یک نفر را بکشید؛ زیرا در بسیاری از جوامع و میان افراد قدرتمند و در دوره پیامبر(ص) و قبل و حتی بعد از آن و امروز کسانی هستند که وقتی یک نفر از خانواده و اقوام آنان کشته شود، به ازای آن تلاش میکنند تا چندین نفر را بکشند که قرآن این مسئله را زیر سؤال برده است؛ یعنی جهتگیری از یک واقعیت اجتماعی و مشکل رفتاری مردم است.
بهانههای قرآن برای اجرا نشدن قصاص
وی افزود: قرآن تأکید دارد که در برابر یک نفر فقط یک نفر باید کشته شود و اینکه عفو بهتر است؛ زیرا او میخواسته به سمت کاهش آن پیش برود؛ لذا قرآن به بهانههای مختلف خواسته است که قصاص اجرایی نشود. خیلی از افراد تصور میکنند که نبود حکم قصاص برای پدرانی که فرزند خود را میکشند، به دلیل آنکه پدر چون ولی و پدر فرزند است، این حق را دارد که فرزند خودش را بکشد یا تنبیه کند، ولی عمده فلسفه رفع آن این است که قصاص پدر باعث فروپاشی یک خانواده و تشدید خشونت میشود، زن شوهر خود را از دست داده و فرزندان دیگر بیپدر میشوند و این دور و تسلسل ادامه مییابد و زمینههای قتلهای بعدی در خانواده فراهم میشود.
ایازی با تأکید بر اینکه تردیدی در این نیست که چنین پدری باید مجازات شود و مجازات سنگین هم داشته باشند تا تنبه و پیشگیری برای دیگران ایجاد شود، تصریح کرد: همه مجازات قصاص نیست و راههای دیگر هم ممکن است.
تناقض در سخن مدعیان ظلم بودن قصاص
وی اظهار کرد: تعجب من از برخی افراد است که وقتی به قصاص میرسند میگویند این حکم اسلام ظالمانه است، ولی وقتی با چنین پدیدههایی روبهرو میشوند، میگویند چرا در قانون قصاص برای چنین پدری وجود ندارد؟ یعنی تناقض در سخنان آنان وجود دارد.
ایازی در پاسخ به این سؤال که دلیل اصلی چنین حوادثی تعصبات ناموسی است، مرز میان تعصبات و غیرت بهجا و بیجا چیست؟ گفت: باید میان تعصب و غیرتی که یک فرد به ناموس و اطرافیان خود دارد، با اجرای قانون تفاوت قائل شویم؛ آنچه حق پدر و برادر و بستگان درجه یک است، داشتن هوشمندی و مسئولیتشناسی به ناموس است و در این حوادث، آزردگی و ناراحتی شدیدی رخ میدهد، ولی راه آن تنبیه و کشتن نیست. آنان حق ندارند مجری قانون بشوند، بلکه باید راهی پیدا کنند تا این مسئله حل شود.
وی اضافه کرد: در این ماجرا، پدر، خودش مجری قانون شده است و این درست نیست؛ غیرت آن است که پدر و برادر و ... رفتاری داشته باشند که سلامت خانواده، حفظ شود، ولی کشتن که هیچ، حق زدن هم ندارد و دستورات اسلامی چنین اجازهای را به خصوص درباره دختران نمیدهد. به همین دلیل یکی از مواردی که باید در قانون لحاظ شود، جلوگیری از زمینه رخ دادن چنین حوادثی است.
ایازی بیان کرد: این ماجراها هشداری به خانوادههاست تا رفتار خوب و مناسبی با فرزندشان داشته باشند؛ الان یکی از مشکلات ما، کودکهمسری است که به معضل تبدیل شده و برخی خانوادهها فرزند خود را مجبور به ازدواج در سن کم میکنند که آثار و عوارض بسیاری دارد و متأسفانه به این مشکل توجه نمیشود. باید قانون مناسبی برای آن باشد، ولی مواردی استثنا هم هستند. در این مورد دختر قصد و نیاز به ازدواج داشت و باید در قانون طوری پیشبینی میشد تا قاضی و روانشناس تشخیص دهند که این بچه نیاز به ازدواج و آمادگی برای این کار دارد و به صورت استثنائی عمل شود تا مشکلات کاهش یابد.