Please make sure that, your allow_url_fopen or cURL is enabled. Also, make sure your API key and location is correct. Verify your location from here https://openweathermap.org/find

حكومت الهی از تهدید و فریب‌ مردم استفاده‌ نمی‌كند

آیت الله شیخ مجتبی تهرانی
حضرت آیت‌الله مجتبی تهرانی در نخستین جلسه درس اخلاق خود كه با عنوان «امام حسین (ع) مصلح غیور و انسان ضد غرور» در ایام محرم برگزار می‌شود، تاكید كردند:تهدید، تطمیع و تحمیق مردم، اهرمهای حكومت‏های شیطانی است و حكومت الهی هیچ‌گاه برای اهدافش از تهدید و فریب مردم استفاده نمی‌كند

گزیده اولین جلسه این سلسله‌ سخنرانی‌ها در پی می‌آید:
در چند سال اخیر، روش معمول ما در ایام دهه اوّل محرّم این بود كه محور بحثمان را پیرامون قیام و حركت امام حسین (ع) می‏گذاشتیم. جهت این كار هم این است حركت و قیام حضرت، صحیفه كاملی است كه در آن، درس‏هایی در ابعاد گوناگون معرفتی، معنوی، فضیلتِ انسانی، دنیوی و اخروی، فردی و اجتماعی، به ابناء بشر داده شده است. سال گذشته بر طبق آنچه كه از خود حضرت رسیده است گفتیم حسین (ع) مصلحی غیور بود. حضرت در وصیت‏نامه‌ای كه در مدینه به برادرشان محمّد بن‌حنفیه دادند، نوشتند كه قیام من برای اصلاح امّت است. حال من می‌خواهم جمله‏ای دیگر به این بحث اضافه ‏كنم كه خودش یكی دیگر از ابعاد حركت امام است؛ حسین (ع) مصلحی است غیور و انسانی است ضدّ غرور. من این تعبیر را ـ‌ان‌شاءالله‌ـ در این جلسات توضیح خواهم داد.

نامه یزید برای بیعت گرفتن از امام
وقتی قیام امام حسین (ع) را با یك دید سطحی و ظاهری نگاه می‏كنیم، می‌بینیم كه حضرت انسانی بود كه بر ضدّ یك حكومت قیام كرد و قصد براندازی آن را داشت. بعد از مرگ معاویه، یزید به "ولید بن‌عتبه " استاندار مدینه نامه نوشت كه سه نفر را دستگیر كن و از آنها بیعت بگیر؛ اوّل "امام حسین " است و بعد هم "عبدالله‌بن‌عمر " است و نفر بعدی هم "عبدالله‌بن‌زبیر ". به او گفت از این سه نفر فوراً بیعت بگیر! نامه سرِ شب به دست ولید رسید. او هم بلافاصله به دنبال "مروان‌بن‌حكم " استاندار قبلی مدینه كه از طرف معاویه استاندار بود فرستاد تا با او مشورت كند. مروان هم به او گفت: معطّل نكن؛ تا قبل از آنكه خبر مرگ معاویه منتشر شود، از اینها بیعت بگیر؛ اوّل از حسین بیعت بگیر، كه او برای حكومت یزید خطر دارد. ولید هم شبانه به دنبال امام حسین فرستاد. من نمی‏خواهم تمام ماجرا را نقل كنم كه چه شد. خلاصه ولید مسأله بیعت گرفتن برای یزید را به امام گفت.

پاسخ امام به درخواست بیعت
امام در همان اوّلین جلسه‏ای كه با ولید بن‌عتبه، برخورد داشت سخنانی را ایراد فرمود كه از این سخنان، همین معنایی كه من عرض كردم به دست می‏آید كه حضرت قصد براندازی یك نظام را داشت و بعد هم می‏خواست یك نظام دیگر را جای‏گزین آن كند. حضرت به ولید فرمود: "أَیُّهَا الْأَمِیرُ إِنَّا أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ وَ بِنَا فَتَحَ اللَّهُ وَ بِنَا خَتَمَ اللَّهُ " در فراز دوم فرمود: " وَ یَزِیدُ رَجُلٌ فَاسِقٌ شَارِبُ الْخَمْرِ قَاتِلُ النَّفْسِ الْمُحَرَّمَةِ مُعْلِنٌ بِالْفِسْقِ وَ مِثْلِی لَا یُبَایِعُ مِثْلَهُ وَ لَكِنْ نُصْبِحُ وَ تُصْبِحُونَ وَ نَنْظُرُ وَ تَنْظُرُونَ أَیُّنَا أَحَقُّ بِالْبَیْعَةِ وَ الْخِلَافَة ".

مقابله دو جریان «خدا محور» و «شیطان محور»
این‌كه حضرت اوّل ‏فضائل خاندان خودش را بیان می‏كند كه "أَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفُ الْمَلَائِكَةِ... " گویای چیست؟ چرا بعد می‏رود سراغ یزید و می‌گوید كه او شارب خمر است، آدم‏كش و فاسق علنی است؟ هدف حضرت از برقراری مقابله بین این دو چیست؟ حضرت در این بیانات دو جنبه مختلف را در مقابل یكدیگر قرار می‌دهد؛ یك جنبه "الهیت " است و دوم جنبه "شیطانیت ". حضرت، بحث "خدایی بودن " و "تابع هوای نفس بودن " را مطرح می‌كنند تا از مقابله این دو نتیجه‌گیری كنند. لذا بعداً بحث صلاحیت و عدم صلاحیت را مطرح می‏كند كه كسی همچون من، با كسی همچون یزید بیعت نمی‌كند. حضرت نمی‏گوید من با او بیعت نمی‌كنم؛ بلكه می‌فرماید مثلِ من با مثلِ او بیعت نمی‌كند. بحث صلاحیت و عدم صلاحیت نوعی را مطرح می‌كنند.

«براندازی» نه «جانشینی»
یك وقت كسی می‏گوید من می‏خواهم این فاسق را سرنگون كنم و خودم جای او بنشینم؛ امّا امام حسین اصلاً این حرف را نزد. بلكه فرمود مثلِ من با مثلِ او نمی‌تواند بیعت كند. پس بحث اوّل این است كه كسی مثلِ یزید اصلاً صلاحیت این جایگاه را ندارد. كاری به اینكه چه كسی باید خلیفه شود نداریم؛ چه كسی صلاحیت دارد بحث دیگری است. الآن آنچه مطرح است این است كه یزید و هر كه مثل او باشد صلاحیت تصدّی این جایگاه را ندارد. حضرت در آن جلسه اصلاً این را مطرح نمی‏كند كه چه كسی صلاحیت دارد. تمام حرف، درباره ردّ یزید است.

"مثلِ یزید " سزاوار حكومت اسلامی نیست!
من اینهایی كه می‏گویم جواب‏گوی خیلی از شُبهات است. این را توجه كنید؛ آنچه می‏گویم حساب‏شده است. انقلاب‏ها و قیام‏های بشری، حرفشان این است كه ما باید در براندازی‏ها، حكومت فعلی را كنار بگذاریم و خودمان به‏جای او بنشینم. اما این تعبیر در هیچ جای سخنان حضرت نیست. حضرت اوّل می‏گوید: ما، خاندان الهی هستیم و وابسته به خداییم، امّا اینها وابسته به شیطانند. مطلب بسیار روشن و ساده است. بعد می‏فرماید حالا برای زمام‏داری حكومت جامعه مسلمین كدام سزاوارتر هستند؟ كدام خاندان باید زمام حكومت را در دست بگیرند؟ یعنی بحث صلاحیت را مطرح می‌كنند كه اینها با این وضع خراب، نباید در رأس امور باشند. حضرت معیارها را مطرح می‌كند؛ دو نظام و دو رژیم را مطرح می‏كند؛ یك رژیم الهی و یك رژیم شیطانی. جامعه مسلمین، رژیم الهی می‏خواهد یا رژیم شیطانی؟ مسلّماً رژیمی الهی و اسلامی می‏خواهد. لذا حضرت مسأله صلاحیت را مطرح می‏كند و می‏گوید: "مِثلِی " مثلِ ما، یعنی انسان‏های الهی دستشان را به عنوان تأیید، به دستِ انسان‏های شیطانی نمی‏دهند.

با یزید، كار اسلام تمام است!
فردای همان شب حضرت در كوچه به همین مروان بن‏حكم كه دیشب آنجا نشسته بود، برخورد می‏كند. او شروع می‏كند امام حسین را نصیحت كردن كه من صلاح شما را در این می‏بینم كه با یزید بیعت كنی! حضرت در آنجا مُستَند حرف خود را به او می‏گوید كه چرا درخواست بیعت را نپذیرفت. حضرت در جوابش می‏گوید: "إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَى الْإِسْلَامِ السَّلَامُ "؛ یعنی فاتحه اسلام را باید خواند. "إِذْ قَدْ بُلِیَتِ الْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ یَزِیدَ " به‌خاطر اینكه امّت به كسی مثل یزید مبتلا شدند و او سردمدار آنها شده است.
اینجای سخن مهم است كه فرمود: "وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم) یقُولُ "؛ خودم شنیدم كه پیغمبر ‏فرمود: "الْخِلَافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِی سُفْیَانَ فإذا رَأیتُم مُعَاوِیةَ عَلَی مِنبری فَابقَرُوا بَطنَهُ ". خلافت بر خاندان ابی‌سفیان حرام است و اگر دیدید كه معاویه بر منبر من نشسته ـ‌كنایه از اینكه او زمام حكومت مسلمین را در دست گرفته‌است‌ـ شكمش را بدرید! "وَ قَد رَأوهُ أهلُ المَدِینَةِ عَلَی المِنبَرِ فَلَم ‏یبقَرُوهُ "؛ اما اهل مدینه این صحنه را دیدند و شكمش را پاره نكردند. "فَابتَلاهُمُ الله بِیزِیدٍ الفَاسِقِ ". خداوند هم آنها را به یزید مبتلا كرد. خودم این سخنان را از پیغمبر شنیدم، حالا چگونه بیایم و بیعت كنم؟! حضرت صریح می‏گوید كه خودم از جدّم شنیدم!

مقابله با یزید به حكم عقل و نقل
یك وقت بحث عقلی می‏كنیم، یك وقت بحث نقلی می‏كنیم. هم عقل اقتضا می‏كند كه در هر حكومتی، زمام‌دار باید از قُماش آن حكومت باشد، و هم نقل چنین حكم می‌كند. اگر حكومت الهی است، باید زمام‌دار آن نیز الهی باشد؛ اگر حكومت شیطانی است، حاكم هم باید شیطانی باشد وگرنه كاری از پیش نمی‌رود.

ما گام به گام می‏خواهیم پیش برویم. عقل همین را می‏گوید كه باید حاكم با حكومت متناسب باشد. نقل هم راجع به این خاندان همین را می‌گوید. حضرت از پیغمبر نقل می‏كند كه او این حرف‏ها را گفته است. حالا وظیفه امام چیست؟ "براندازی ". امّا اینكه می‏خواهم خودم جای او بنشینم، هیچ‏جا چنین حرفی را ما از حضرت نمی‏شنویم. بلكه بحث حضرت این است كه او صلاحیت ندارد و من صلاحیت دارم. همه اینها كاملاً حساب‏شده است.

اهرم‌حكومت‌ها برای تشكیل و بقا
حالا در اینجا این بحث مطرح است كه هر نوع حكومتی چه برای به پاداشتن‏ و چه برای نگاه‏داشتنش، چه به لحاظ حدوث و چه از نظر بقاء، اهرم‏هایی دارد كه متناسب با ماهیت حكومت است و با به‌كارگیری آن اهرم‏ها حكومتی را براندازی می‌كند و خودش بر سر كار می‌آید. همچنین با استفاده از این اهرم‌ها كه با نوع حكومت و اهداف آن رابطه تنگاتنگ دارد، برای بقای خویش تلاش می‌كند. البته حكومت‌های شیطانی كه حركت و اهدافشان مطابق جهات نفسانی است، اهرم خاص خودشان را دارند و حكومت الهی هم اهرم خاص خودش را دارد. هیچ وقت نمی‏شود، كه ما بتوانیم یك حكومت الهی بر پا داریم، ولی از اهرم‏های شیطانی بهره‏گیری كنیم؛ این نمی‏شود. حكومت‌ها هركدام ابزار خاص خودشان را دارند.

اهرم حكومت شیطانی: «تطمیع»، «تهدید» و «تحمیق»
اهرم حكومت‏های غیر الهی‏، مربوط به هوای نفس شیطانی است. اینها به‌طور معمول و غالب، سه اهرم و وسیله دارند كه آنها را به كار می‏گیرند. البته این سه، یك وجه مشترك هم دارند كه من اینها را فهرست‏وار می‌گویم: "تطمیع "، "تهدید " و "تحمیق ". حكومت‌های شیطانی و غیر الهی برای براندازی، بر سر كار آمدن و بقای حكومت خود از این سه اهرم استفاده می‏كنند تا به وسیله آنها بتوانند از مردم سواری بگیرند؛ یعنی مردم را در اختیار بگیرند و بتوانند حكومت كنند.

شیوه حكومت‏های شیطانی؛ فریب مردم به هر قیمت
این سه مورد در یك چیز مشترك هستند و به قول ما وجه مشترك دارند. وجه اشتراك آنها این است كه همه اینها باعث "غرور " مردم می‌شود. غرور به معنای "فریبی " است كه از بی‏خبری و جهل نشأت می‏گیرد. اگر فریب، از بی‏خبری نشأت بگیرد، چه بی‌خبری خودش، چه بی‌خبری دیگران، اسمش "غرور " است. هر سه اهرم حكومت‌های شیطانی باعث غرور می‌شود؛ یعنی این حكومت‌ها با استفاده از جهل و بی‏خبری مردم، آنها را فریب داده و حكومت خود را ادامه می‌دهند. گاهی با تهدید، گاهی با تطمیع و گاهی هم با تحمیق.

مشخّصه حكومت و شخص الهی، مغرور نبودن است
امام حسین (ع) نه خود مغرور بود، و نه دیگران را مغرور كرد. این مشخّصه حكومت الهی است كه هیچ‌گاه برای پیش‌برد اهدافش، از این ابزار استفاده نمی‌كند. در حكومت الهی هیچ خبری از این حرف‌ها نیست. در حكومت الهی اصلاً بحث فریب‏كاری و بهره‏گیری از بی‏خبری مردم و بی‏خبرگذاشتن آنها نیست. این‏ها بحث‏هایی است كه ا‌‌ن‌شاء‌الله ما در آینده خواهیم داشت.

طمع با مال و مقام، تهدید به گرفتن جان
این اهرم‏ها، مخصوص ابناء دنیا است؛ ابزار كسانی است كه حكومتشان بر محور هواهای نفسانیه، یعنی حكومت شیطانی است. حكومت شیطانی، این اهرم را به كار می‏گیرد تا بر سر قدرت باقی بماند. در بُعد طمع، سرآمد چیزهایی كه انسان دوست دارد "مال " و "جاه " است. با پول و ریاست، مردم را فریب می‏دهند. غرور از این‌جا شروع می‏شود. در بُعد تهدید، مردم از جانشان می‏ترسند، لذا آنها هم همین را هدف می‌گیرند و هراس از مرگ را در دل مردم می‌اندازند. در بُعد تحمیق، هم از جهل مردم استفاده كرده و آنها را در اختیار می‌گیرند. من بعداً به‌طور مفصّل وارد این مباحث می‌شوم.

تحمیق و فریب مردم توسط ابن‌زیاد
شما اوّلین جلسه امام حسین با ولید را دیدید؛ حالا اوّلین برخورد حكومت شیطانی یزید با سفیر امام حسین را هم ببینید و با هم مقایسه كنید! با دقّت دو جریان را بررسی كنید! این حكومت یزیدی را ببینید كه از چه اهرم‏هایی استفاده می‌كند. ابن‌زیاد وقتی كه وارد كوفه می‏شود، با چه قیافه و شكلی می‏آید؟ چگونه مردم را فریب می‏دهد؟! در همان گام اوّل، ابزارش فریب است. اوّلین منبری كه در مسجد كوفه می‏رود، هم به مردم وعده می‏دهد كه من برای شما چه كارهایی انجام خوام داد و هم از آن طرف تهدید كرد كه اگر كسی با حسین همراهی كند چنین و چنان می‏كنم.
من اینها را می‏گویم تا مطلب كاملاً برای شما جا بیفتد. هم درِ خزینه را باز می‏كند و مال بیت‏المال را وسط می‌ریزد، هم از این طرف به دروغ می‏گوید لشگر چندین هزار نفره دارد از شام می‏آید. هم تطمیع كرد و هم تهدید. به عمر سعد هم وعده حكومت ری را داد كه این تطمیع مالی و مقامی است و از آن طرف هم همه را تهدید كرد كه از سپاه شام و برخورد سخت حكومت بترسید!

شایعه ارتداد مُسلم!
از طرفی دیگر، به سراغ یك سنخ باورهای جامعه اسلامی و توده مردم می‌رود و از جهل آنها برای فریب استفاده می‌كند. من اسم این كار را می‏گذارم "تحمیق " كه همان فریب بر محور بی‏خبری است. در بعضی جاها نقل شده كه مُسلم را متهم می‏كنند كه او مرتد شده است. چرا؟ چون با امیرالمؤمنین مخالفت كرده است. شعار ارتداد بر اساس باورهای دینی مردم باعث شد تا بتواند دور مُسلم را خالی كند و حكومت شیطانی و یزیدی‌اش باقی بماند. باور دینی مردم این بود كه كسی نباید بر خلاف حكومت اسلامی قیام كند. او در اینجا از تحمیق استفاده می‏كند.
ابن‌زیاد برای بقای حكومت خود از هر سه عامل استفاده كرد. بدانید حكومت‏های شیطانی هستند كه به تطمیع، تهدید و تحمیق متوسل می‏شوند و از این سه اهرم و سه وسیله استفاده می‌كنند كه بر جامعه سلطه پیدا كنند. كار آنها این است. اما در حكومت الهی از این حرف‏ها خبری نیست كه ـ إن‏شاء الله ـ بعداً وارد می‏شوم.

www.mojtaba-tehrani.ir

Image

فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ

 

پس بشارت ده به آن بندگان من كه به سخن گوش فرا مى‏ دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند

مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم